مراد کاراییلان فرمانده قرارگاه مرکزی نیروهای مدافع خلق (NPG) از طریق بیسیم با نیروهای گریلا در جبهههای جنگ سخن گفت.
در این سخنرانی فرمانده کاراییلان اظهار داشت که تنها بن مایه و جوهر نبرد ایدئولوژی، باور و عزم راسخ نیروهای رزمنده است. ما اکنون تلاش میکنیم که به همه نشان بدهیم اراده و قابلیتهای انسانی میتواند بر هر نوع تکنولوژیای فایق آید و تمام تلاشی که ما در جبهههای گریلایی درصدد آنجام آن هستیم بر این موضوع متمرکز شده است.
فرمانده کاراییلان در ادامه اظهار داشت که یافتن پاسخ برای هر مشکل و موضوعی، معیار بنیادی آپویی است. یک میلیتان آپویی در هر جایی که حضور داشته باشد، در صورتیکه خواسته شود، به یک انسان مهربان و معمولی و در صورت لزوم به یک ژنرال تبدیل میشود.
متن سخنرانی مراد کاراییلان به شرح ذیل است:
مبارزه ما وارد مهمترین مرحله تاریخی خود شده است. در مقابله با حملات همه جانبه آ.ک.پ/م.ه.پ و ارگنگون فاشیست، مقاومت ما به مرحله بسیار مهمی رسیده است. همانگونه که اطلاع دارید، رژیم برای ممانعت از مبارزه آزادی، توطئه نابودی ما را طراحی کرده بود. جوهره این توطئه، نابودی جنبش آزادی و به موفقیت رساندن سیاست قتلعام خلقمان بود. دولت ترک برای دستیابی به هدف خود، هم در حوزه بینالمللی به احیای توطئه دست زده و هم از عضویت در ناتو به بهترین شیوه استفاده کرده و هم با استفاده از موقعیت ژئو-استرانژیک ترکیه به معامله دست زده و تلاش کرد که بین نیروهایی مانند روسیه و امریکا بازی کند، تا از این طریق بتواند حمایت همه را به سوی خود جلب کرده و جنبش ما را نابود کند.
پنج هدف حمله نظامی با شکست روبرو شد
هدف اصلی حمله نظامی رژیم و ائتلاف موجود چه بود؟ نخست، از طریق انزوای مطلق و تحمیل شکنجه بر رهبر ما بتواند پیشروی کند. دوم؛ تا سال ۲۰۱۷ بتواند نیروی گریلا را به تمامی نابود کرده و سیستم کنترل فرماندهی نیروهای گریلا را به تمامی متلاشی کند. سوم؛ با فشارهای فاشیستی و خشن، خروش و خیزش باکور کوردستان را سرکوب و پراکنده و تسلیم کند. با این هدف تلاش نمود تا سیاست دمکراتیک کوردی را به تمامی تحت فشار قرار داده و سنگرهای تصرف شده را یکی به دنبال دیگری اشغال کرده و جنبش را نابود کند. همراه با این، جنبشهای چپ-سوسیالیست ترکیه را با همان شیوه از میان برداشته و تضعیف کند. چهارم؛ با استفاده از نیروی سیاسی، نیروهای انقلابی روژآوا را مورد حمله قرار داده و آنها را در لیست ترور گنجانده و انقلاب روژآوا را نابود کند. پنجم؛ مقاومت خلق ایزدی در شنگال را را در هم شکسته و بار دیگر آنها را تحت کنترل خود قرار دهد. به طور خلاصه، هدف رژیم دولت استعمارگر ترک دستیابی به این موارد بود. آیا توانسته است به این اهداف دست پیدا کند؟ خیر، اشکار است که نتوانسته است به این اهداف دست پیدا کند. با شکست مواجه شده است. دولت فاشیست ترک در این باره به پیروزی دست نیافته است. بالعکس آنچه رژیم ایجاد کرده است در بحران عمیق و چندجانبهای قرار گرفته و اوضاع به گونهای است که همه میتوانند برای زمان به سر آمدن این رژیم زمانی را معین کنند و برای آینده بعد از این رژیم، همه در رابطه با اوضاع بعد از آن بحث میکنند. این رژیم خواست ما را از میان بردارد. اما خود در آستانه نابودی قرار گرفته است و در مرحله نابودی کامل قرار گرفته است.
گلادیو تکنولوژی جنگی را در اختیار ترکیه قرار داده است
در ظرف ۶ سال و خصوصا علیه رهبر ما، هوالان ما در زندان، گریلاهای آزادی، خلقمان، عرصه سیاست دمکراتیک و نیروهای چپ-سوسیالیست حملات سنگینی روی داد. سرمایههای جهانی و ناتو از ۱۵ اگوست ۱۹۸۴ به بعد اجازه ندادند که ارتش ترک در مقابل نیروهای گریلا شکست بخورد. از سال ۲۰۱۲ مشاهده میکنیم که ارتش ترک در مقابل نیروهای گریلای ما در تنگنا قرار گرفته و در آستانه شکست واقع شده بود. به همین دلیل بود که اعلان آتشبس را پذیرفتند و ترکیه هم از فرصت استفاده کرده و نیروهای پارامیلیتار جدیدی را سازماندهی کرد و هم با حمایت گلادیو تکنولوژی نوین را در اختیار ارتش ترک قرار داد. برخی از این تکنولوژی را مستقیما در اختیار انها قرار دادند و برخی دیگر از آن را به دلیل نارضایتی افکار عمومی به صورت مستقیم در اختیار آنها قرار ندادند. هر کشوری بخشی از آن را در اختیار ارتش ترک قرار داد، یا فورمولهای آن را در اختیار ترکیه قرار داده و اجازه ساخت آن را به ترکیه دادند. مانند هوایپماهای بدون سرنشین ÎHA و SÎHA، اکنون اردوغان در سخنرانیهای محلی با استفاده از تولید ملی بسیار از خود تمجید میکند، اما ما میدانیم که هر بخش از این تسلیحات را کشوری به ترکیه داده است، برخی دیگر را خریداری کرده و از این طریق آنها را ساختهاند.
با ارادهای بزرگ مقاومت میکنند
آنها تصور میکردند که با استفاده از این تکنولوژی سریعا میتوانند نیروی ما را نابود کنند. بر این اساس به حملات بسیار سنگین و گستردهای دست زدند. نیروهای جنبش آزادیخواه کوردستان در مقابل این حملات به شیوهای بینظیر در مقابل آنان مقاومت کردند، و مقاومت تاریخی بینظیری را نشان دادند. در وهله نخست رهبر ما، در مقابل سیستم امرالی ارادهای عظیم از خود نشان داده و موضع انسانی وی، همچنین مقاومت در زندانها، مقاومت در عرصه سیاسی دمکراتیک و موضع فداکارانه خلقمان حاکی از عدم تسلیم بود. و تمام این موراد اصرار بر راستی و برحق بودن ما است. در این فرایند، بدون تردید مقاومت گسترده در میدان جنگ بوده است. هم مقاومت گریلاهای آزادی در باکور کوردستان و مناطق حفاظتی میدیا، هم مقاومت رزمندگان در بخشهای دیگر به شیوهای تعیین کننده تاریخی و قاطع بودهاند. بدون تردید این مقاومت به آسانی میسر نشده است. با ارادهای عظیم و با روح فدایی شامخ، بر اساس فداکاری صورت گرفته است و هزینههای سنگینی در این باره داده شدهاند. یعنی با فداکاری و ارادهای عظیم، این فرایند به مرحله کنونی رسیده و مدیریت شده است و خواهد شد.
توطئههای اشغالگری سال ۲۰۲۱ با شکست مواجه شدهاند
نیروهای توطئهگر بعد از مدتی دریافتند که دولت فاشیست ترک نمیتواند به پیروزی برسد، به شیوهای فعالتر نقش خود را ایفا کردند. بر این اساس از طریق توطئه در روژآوا؛ عفرین و سریکانی و گری سپی را اشغال کردند. همچنین خط مزدوری و نوکری را در میان کورد بیش از پیش فعال کردند و در کوردستان زمینهسازی کردند تا شبکه جاسوسی میت در همه جا گسترش پیدا کند. اطلاعات را به میت ترکیه انتقال دادند. این نیروها همراه با تمام این اقدامات نتوانستند که به پیروزی برسند، به همین دلیل مناطق حفاظتی میدیا را به مرکز توطئه خود در سال ۲۰۲۱ تبدیل کردند. برای این مسئله هم پارت دمکرات کوردستان را برای همکاری و حکومت عراق را برای سکوت در این مسئله آماده کردند. هدف آنان این بود که توطئهای گسترده مانند توطئه بینالمللی ۱۵ فوریه را بر ما تحمیل کنند، جنبش آزادی را از مناطق حقاظتی میدیا خارج کرده و از این طریق بر مراکز هماهنگی جنبش ضربه وارد کنند. آن را پراکنده کرده و از این طریق به نتیجه دست پیدا کنند.
برای پیشبرد و تسهیل در سال جدید و پیروزی خود، هنوز زمستان به اتمام نرسیده بود که در فوریه به شیوهای سورپرایز به گاره حمله کردند. هدف اساسی آنها از این حمله نابودی مرکز گریلا بود و با اشغال این منطقه تلاش میکردند تا برای سال آینده از این قسمت عملیات نظامی خود را به پیش ببرند. اما همانگونه اطلاع دارید، با پیشاهنگی فرمانده شورش بیتالشباب و با مقاومت وی این طرح و این حمله شکست خورد. اما در این حمله به نتایجی دست یافتند و تصور میکردند که اگر در مناطق نزدیک به مرز دست به عملیات نظامی بزنند میتوانند به نتایج بیشتری دست پیدا کنند.
بر همین اساس بود که در ۲۳ اوریل در مناطق آواشین، در منطقه ارتوش از توابع زاپ، در منطقه قاشورا در متینا به حمله دست زدند. برآورد کرده بودند که نیروهای ما در این مناطق نمیتوانند در مقابل تکنولوژی پیشرفته آنها مقاومت کنند و طی یک یا دو هفته میتوانند این مناطق را اشغال کرده و در مدت زمانی کم آواشین، زاپ و متینا را کنترل کنند. بر اساس طرح آنها، در مدت ۲ ماه تمام منطقه حفاظتی میدیا میبایست اشغال میشد. اما تمام محاسبات آنها نقش بر آب شد. اکنون در مدت چهار ماه و نیم اشغال مناطق حفاظتی میدیا از یک طرف، حتی نتوانستهاند در آواشین، ارتوش و زاپ و قاشوره هم در متینا به پیشرفت دست پیدا کرده و این مناطق را به تمامی کنترل کنند. در برخی از مناطق نیروهای اشغالگرشان را مستقر کردهاند اما با این حال به حاکمیت در منطقه دست پیدا نکردهاند. در آواشین هنوز مناطق بسیاری وجود دارند که نتوانستهاند وارد ان شده و مقاومت بزرگی در جریان است. کاملا اشکار است که دولت ترک به هیچ وجه انتظار چنین عملیات و مانور و تاکتیک و مقاومتی از سوی نیروهای گریلا نبود. در این مناطق برای آنکه از این بن بست خارج شود، نیروهای پارت دمکرات کوردستان را وارد عمل کرده و تلاش نمود تا از ان به نتیجهای دست پیدا کند. اما در این باره هم نتوانستهاند به نتایج دلخواه خود دست پیدا کنند. به طور خلاصه، علیرغم حمایت و کمک نیروهای توطئهگر بینالمللی هم دولت ترک اکنون در آستانه درهای مناطق حفاظتی میدیا تا حد زیادی با شکست مواجه شده است.
در این فرایند اهمیت نبرد با راهکار تیمی و حرفهای که بر اساس پروژه احیای نیروهای گریلا و واقعیت تاکتیکهای معاصر و جدید دنبال میشود اثبات شده است. به همین دلیل عملکرد ۷ ماه گذشته برای ما بسیار مهم بوده است. نیروهای گریلای ما که بر اساس گفته رهبر آپو که انسان بالاترین تکنولوژی است، به اثبات رساندهاند که در نبرد با تکنولوژی به سطح مهمی ارتقا یافتهاند. در واقع تکنولوژی پیشرفته در مقایسه با سلاحهای تکنولوژیک بیش از پیش راه را برای تقویت اطلاعات گشوده است. یعنی فرصتها و امکانات کسب اطلاعات در سایه تکنولوژی افزایش یافتهاند. به همین دلیل در دوران ما دیگر اطلاعات به عاملی بسیار مهم در جنگ تبدیل شده است. میتوان گفت که در یک جنگ، سه فاکتور در آینده نقش اساسی را دارد: نخست؛ عامل انسانی، یعنی نه با نیروی نظامی یکپارچه و کلاسیک، بلکه با نیروی نظامی با عزم راسخ و متخصص و حرفهای میتواند نبرد را به پیش ببرد و به نتیجه دست پیدا کند. در اینجا قابلیت و کیفیت انسانی برخوردار از عزم راسخ ایدولوژیک، درک نبرد میتواند عامل اساسی باشد. دوم؛ اطلاعات و سوم، سلاح تکنولوژیک است. شاید بتوان به جنگ روانی هم اشاره کرد.، اما سه عامل یاد شده تعیین کننده هستند.
بن مایه نبرد باور، ایدئولوژی و عزم راسخ است
در وضعیت کنونی کسانی که واقعیات را نمیبینند، یعنی کسانی که وضعیت را به درستی ارزیابی نمیکنند، در نبرد نمیتوانند به پیروزی دست پیدا کنند. نمونه بارز این مورد ارتش ارمنستان است. نیرویی که به شیوهای درست و خلاقانه اطلاعاتی دشمن خود را خنثی نماید در صحنه نبرد میتواند فرصتها و امکانات پیروزی را کسب کند. در این رابطه تفکر و عمق تاکتیکی، انعطافپذیری و هنر مانور از اهمیت برخوردارند. در واقعیت نبرد کنونی مسئله استتار و دیسیپلین بسیار مهم هستند. این دو همیشه در نبرد مهم بودهاند. اما در وضعیت کنونی خصوصا در نبرد گریلایی این مسئله از اهمیت بیشتری برخوردار است. در نبرد گریلایی که سازماندهی با باور و ایدئولوژی و عزم راسخ وجود دارد، دو مسئله مهم وجود دارند. نخست دیسبپلین و دوم استتار؛ بدون شک عامل انسانی میتواند با آگاهی، سازماندهی و طراحی و برنامهریزی در این رابطه مهم هستند. یعنی باید به سطحی دست پیدا کنند که با عزم راسخ و اراده اهداف خود را تحقق ببخشند. نیرویی که از این اراده برخوردار نیست و به ایدئولوژی اتکا نداشته باشد، بزرگترین سلاح تکنولوژیک جهان را هم در دست داشته باشد، بیشترین جیره و مواجب را هم بگیرد، در نبرد به پیروزی دست پیدا نمیکند. ارتش افغانستان بارزترین نمونه است، علیرغم اینکه این ارتش سلاحهای مدرن در اختیار داشت و آموزش آمریکا را هم داشت، نتوانست در مقابل طالبان به پیروزی دست پیدا کند و دچار هزیمت شد. زیرا تنها جوهر نبرد ایدولوژی و باور و راسخ نیروهای رزمنده است. اکنون ما تلاش میکنیم به همه نشان بدهیم که اراده و شایستگی و قابلیتهای انسانی میتواند تکنولوژی معاصر را در هم بکشند. آنچه که اکنون در مناطق حفاظتی میدیا روی میدهد این مسئله است. در واقع ما تلاش میکنیم که این مسئله را در تمام عرصههای گریلا گسترش بدهیم. ما قدم به قدم این واقعیت را در کوردستان خلق میکنیم. در واقع جنبش طالبان به شیوهای ملموس آن را با نبرد خود به نمایش گذاشت. فارغ از ارزشگذاری ایدئولوژی جنبش طالبان، مشاهده شد که جنبشی که به جامعه اتکا دارد، هیچ تکنولوژیای در جهان نمیتواند بر آن به پیروزی برسد. در افغانستان این مسئله در عمل مشاهده شد.
گریلای سده بیست و یکم در کوردستان است که خلق میشود
مبارزهای که اکنون جنبش ما آن را انجام میدهد، نه فقط در کوردستان و برای خلق کوردستان، بلکه برای تمام خلقهای منطقه و جامعه جهانی به مبارزهای مهم تبدیل شده است. مبارزه آزادیخواهانه خلق کوردستان که در مقابله با مدرنیته سرمایهداری بر مدرنیته دمکراتیک اتکا دارد، به همه نشان داده است که اراده و شایستگیهای انسانی بر هرگونه تکنولوژیای برتری دارد. بر این اساس گریلای سده بیست و یکم در کوردستان است که خلق میشود. بدون تردید این مسئله به آسانی میسر نمیشود. بلکه در سایه مقاومت رزمندگان قهرمانی که با ارزشهای و معیارهای فلسفه رهبر آپو به فدایی تبدیل شدهاند، تحقق پیدا میکند.
در صورتیکه تمرکز بر ایدولوژی وجود نداشت چنین مسئلهای امکان پذیر نبود. تنها با قهرمانی و فداییهای که با ایدلولوژی رهبر آپو مجهز شدهاند و برای آرمان خویش خود را فدا میکنند، این فرایند میتواند به پیش برده شود. از چیاگر و خباتکار گرفته تا زریانها، سوروها، آزادها، چکدارها و برچمها، از دلال آمد گرفته تا آتاکان ماهر و دوغانها، تا ولات، چاورش و شروینها، با قهرمانی و مبارزه این مسیر طی شده است. سالهای اخیر در سایه انقلابیون بزرگی مانند علی پلنگ، چیچک بوتان، ییلماز درسیم و زین جزیره، عگید جفیان، دلشیر هرکول، هورام و آمارا و نوژینها بوده است که این فرایند در عمل ادامه یافته است. اگر مقاومت فرماندهان گرانقدری مانند شورَش، سرحد، ساریا، هژار و رِیبر در جریان نبود، ما امروز نمیتوانستیم اینگونه سخن بگوییم. اما فقط این شهدا بودهاند؟ هزاران نفر از رفقای قهرمان ما هم در این فرایند حضور داشتهاند که نام آنها را بر زبان نمیآوریم. رفقای انترناسیوونالیست ما از خلقهای دیگری هم حضور داشتهاند. با عزم و اراده راسخ و مشاهده پیروزی در چشمان دختران و پسران کوردستان، در سایه رفقای آپویی فدایی که قلب آنان برای آزادی میتپد، این واقعیت تحقق یافته است و میتوانیم امروز از آن حرف بزنیم. در سایه میلیتانهایی که امروز با فداکاری و جسارتی بزرگ در ورخله و تپه سپی مقاومت میکنند، در سایه شاهینها در آواشین و زاپ و قاشوره است که این واقعیت تاریخی بیش از هر زمان دیگری هویدا شده است.
واقعیت مقاومتمندی رزمندگان پ.ک.ک و موضع راسخ آنان برای دستیابی به پیروزی است که بر جامعه کوردستان تاثیر گذار بوده است و تاثیری بزرگ را بر ما دارد. در بیستمین روز مقاومت زندوره به فرمانده مقاومت آن منطقه، شهید هژار پیام داده میشود، اما هوال پیشاهنگ ما این پاسخ را داد: یک مجروح داریم، وضعیت وی بحرانی است. نمیتواند حرکت کند. من با وی میمانم و تا آخرین لحظه میجنگم، اما هوالان دیگر میتوانند عقبنشینی کنند. هوالان دیگر هم این پاسخ را شنیده و آنها هم عقبنشینی نمیکنند، همرزم مجروح و فرمانده خود را تنها نمیگذارند. تصمیم میگیرند که مقاومت را ادامه بدهند. بر این اساس افسانه زندوره نوشته میشود. در دو ماه با فداکاری بزرگی مقاومت کردند و عقبنشینی نکردند. همان موضع در تونل فاریس از سوی هوال دیانا گرفته شد. هوال دیانا و هوالان همراه با وی نشان دادند که باید میلیتان آپویی و فدایی چگونه باشد.
تا زمانیکه میلیتانهای آپویی جان خود را برای همرزمش فدا میکنند، این جنبش هیچگاه شکست نمیخورد
این موضعگیریها مواضعی ساده نیستند. این موضعگیری موضعی انسانی است که برای انسانیت مایه شکوه و سربلندی است. تا زمانیکه هوال، میلیتان و فداییانی که جان خود را برای هوالان دیگرشان فدا میکنند وجود داشته باشند، این جنبش هیچگاه شکست نمیخورد. این موضع موضعی بسیار ارزشمند، عالی و مهم است. از ارزشهای بشری و انسانی است. اگر در عمل هوالان اینگونه برای همرزمانشان عمل میکنند، مشخص است که در مسیر رفاقت و دوستی به سطحی عالی ارتقا پیدا کردهاند. برای همه ما این روند معیار اساسی عمل است. یک رزمنده آپویی چگونه میتواند خود را برای هوالان خود فدا کند. در این مرحله مشاهده شده است که یکی از فرماندهان پیشاهنگ آپویی برای رزمندگان خود چگونه جان خود را فدا میکند. یا رفتاری که فرمانده گرانقدر هوال خباتکار در مقاومت نصیبین از خود نشان داد، ایستار فدایی آپویی-ایدئولوژیک چیاگر که هر چه بادا باد، نتیجه بینظیر خواهد بود، امروز در نبرد سنگر به سنگر روی میدهد. این برای ما سربلندی عظیمی است. رفاقت ما برای چنین رفقایی، فرصتی بوده است و به آن افتخار میکنیم.
تصور میکنند که با دروغپردازی به نتیجه میرسند
اکنون تبهکاران حاکم دولت ترک میگویند که دیگر هیچ کس به آنها نمیپیوندد، امسال این تعداد کم به آنها پیوستهاند، ما شمار گریلاها را در باکور کم کردهایم. تعداد آنها کم شده است؛ به این شیوه برای خود در مورد پیروزی داستانسرایی میکنند. از این طریق جامعه ترکیه را فریب میدهند. اگر این پهلوان پنبهها که با چند دوربین بر گذرگاهها، بر مسیرهای مواصلاتی از سوی پلیس و مزدورها قرار دادهاید از میان برده شوند آن زمان خواهید دید که آیا جوانان کورد قافله به قافله به کوهستانها میآیند یا نه؟ در راهها برای هر نفر یک پلیس گذاشتهاند، صدها نفر را از مسیر برگرداندهاند، به زندان افکندهاند. و هم اکنون هم میگویند ما آنها را متوقف کردهایم؛ جامعه را اینگونه فریب میدهند. تصور میکنند از طریق امپراتوری وحشت، با فشار و خشونت و جنگ روانی به نتیجه دست پیدا میکنند. نتایج جنگ را با مردم در میان نمیگذارند. تلفات خود را در باشور بسیار کم اعلام میکنند و آمار خود را باکور اعلام نمیکنند. تلفات خود در جنگ را به شیوه وارونه اعلام کرده و دست به پنهانکاری میزنند. چرا؟ زیرا در باکور کوردستان همیشه تبلیغات میکنند که ما در باکور گریلا را انفعال کشاندهایم. هم اکنون نیز زمانیکه از عملیاتهای ما سخن میگویند عملا دروغهایشان آشکار میشود. به همین دلیل است که بسیار کم و بندرت در مورد عملیات در باکور و نتایج آن حرف میزنند. به طور گسترده اخبار را اینگونه تنظیم میکنند که فلان شمار از گریلا ها متقاعد شده و تسلیم شدهاند. سالهای اخیر از جمله دورانی است که تعداد بریدگان از صفوف ما بسیار کم شده است. اما باز اعلام میکنند که فرار کردهاند، دچار انشعاب شدهاند. اینچنین دروغ را به جامعه میقبولانند. مدتی قبل که پیوستن عمومی و گسترده به صفوف ما روی داده بود، عدهای را به صفوف نیروهای ما فرستادند، و برخی از آنان در آن زمان فرار کرده بودند. عدهای در باشور عمدتا توسط پارت دمکرات کوردستان دستگیر شده و این حزب آنها را به جمهوری ترک میفروشد، دولت ترک تمام این افراد را به عنوان افراد فراری از ما جا میزند، آن را به خبر تبدیل کرده و جنگ روانی را افزایش میدهند. این واقعیات را آنها مخفی کرده یا وارونه جلوه میدهند و بدین نحو به جامعه تحویل میدهند. تلاش میکنند با این دروغپردازیها خود را پیروز نشان دهند و ظلم تحمیل شده بر خلقمان را ادامه دهند.
هر روز جنگلهای ما را به آتش میکشند. اکنون در درسیم و بوتان بیشتر از هر چیزی بر آتش زدن جنگلها تمرکز کردهاند. در جریان اتشسوزی جنگلهای ترکیه، خلق کورد و جنبش ما را متهم کرده بوند. این آتشسوزیها به دلیل طبیعی بود و برخی از گروههای منفعتطلب که به دلیل رانت در آن دست داشتند ان را به گردن ما انداختند. چرا؟ زیرا از حسن نیت برخوردار نیستند. آنها در کوردستان جنگلها را به آتش میکشند، و بر همین اساس تصور میکنند که ما هم مانند آنها در ترکیه جنگلها را به آتش میکشیم. تا این حد مزور و قبیح هستند.
فکر میکنند که با اتش زدن جنگلها و ازدیا سدها، عرصه را بر گریلا میتوانند تنگ کنند و به نتیجه دست پیدا کنند. پس چرا به هوایپماهای بدون سرنشین خودشان فخر میفروختند؟ قهرمانی نظامیانشان کجا رفته است؟ پس چرا این اقدامات را در پیش میگیرند؟ چهار تبهکار بر کوردستان ظلم روا میدارند. این تبهکاران طیب اردوغان، دولت باغچلی و سلیمان سویلو و خلوصی آکار هستند. خلوصی آکار هر روز در مقابل دوربین دست به دروغپردازی میزند، کشتشدگان را میشمارد. آنها شکارچیان انسان هستند. فکر میکنند که با قتل جوانان کورد، میتوانند جنبش آزادی را نابود کنند. اما نمیتوانید. زیرا پ.ک.ک به جامعه تبدیل شده است. نمیتوانند جامعه کورد را نابود کنند. صدها سال است که به هر اقدامی که دست زده باشند، نتوانستهاند به نتیجه دست پیدا کنند و اکنون هم نمیتوانند به نتیجه دست پیدا کنند. به جای انکه این واقعیت را ببینند، برای آنکه در مسند قدرت باقی بمانند، دست به خونریزی میزنند. به شیوهای سادیستی میخواهند خونریزی کنند و بر این اساس حاکمیت خود را ادامه دهند. تنها دلیل ادامه جنگ این مسئله است و گرنه خودشان هم میدانند که جنگ هیچ نتیجهای در بر ندارد. از طرف دیگر مگر رهبر آپو به آنها نگفت که اگر به من فرصت بدهید من مسئله را در یک هفته حل میکنم؟ اگر سیاست آنها قتلعام نیست، چرا این مسیر را تجربه نمیکنید؟ آنها میخواهند از طریق جنگ، نابودی و قتلعام به نتیجه دست پیدا کنند، که این اقدام هم تلاشی بیثمر است. امکان ندارد که به نتیجه دست پیدا کنند. اما آنها بر این مسئله تمرکز میکنند. اما محکوم تاریخ هستند. خونهایی که بر زمین ریختهاند، دیر یا زود، تقاص خواهند گرفت. این چهار تبهکار هیچگاه نخواهند توانست که از زیر بار این اقدامات رهایی پیدا کنند و سرانجام باید تقاص پس بدهند.
در هر صورت، سیستم فاشیستی و استعمارگری در کوردستان از میان میرود
هر اقدامی که صورت دهند، به پیروزی نمیرسند. در کوردستان برای آنکه جوانان ما به مبارزه نپیوندند، به شیوهای صریح، هرویین را ترویج میکنند و سیاستهای کشتار سپید را گسترش میدهند. همراه با این اقدامات پلید، در مناطق حفاظتی میدیا سلاحهای شیمیایی را بکار میگیرند. خط مزدوری کوردها را تقویت میکنند. و بعد از آنکه از تمام این اقدامات نتیجهای نگرفتند، برای آنکه حوزههای دفاعی میدیا را اشغال کنند، علیه نیرویهای مدافع خلق، یگانهای مدافع شنگال و یگانهای مدافع روژهلات کوردستان حمله هوایی را انجام دادند. در شنگال بیمارستان را بمباران کردند. آشکارا قوانین بینالمللی را نقض میکنند. هر اقدامی انجام دهند اما نمیتوانند مسیر حرکت تاریخ را متوقف کنند.
جنش آزادی همواره ادامه پیدا میکند، این مبارزه به پیروزی میرسد، در کوردستان سیستم فاشیستی، استعمارگر از میان میرود. دیگر امکان ندارد که از این سرنوشت محتوم رهایی پیدا کنند. تنها یک راه وجود دارد، آنهم پذیرش واقعیت است. موجودیت خلق کورد را به رسمیت بشناسند. از یک طرف میگویند که ما را نابود میکنند، در آستانه نابودی هستند، از طرف دیگر هم میگویند که پ.ک.ک در روژآوا به نیروهای بینالمللی اتکا دارد، ارتشی یکصد هزار نفره را ایجاد کرده است و برای ترکیه تهدیدی بزرگ به شمار میرود. این دو گفته ناقض هم هستند. هم میگویند پ.ک.ک را نابود کردهایم و هم میگویند پ.ک.ک بزرگ شده است. و در حال ایجاد یک کشور است. ترکیه را تجزیه میکند. بسیار خوب، کدامیک درست است؟ گفته میشود که خورشید را نمیتوان گل آلود کرد. با این تبلیغات نمیتوانند این واقعیت را بپوشانند. وضعیت دولت ترک اینگونه است و واقعیت آن خود را نشان میدهد. خودشان میدانند که نیروهایشان از اراده ضعیفی برای جنگ برخوردارند. به همین دلیل با دستگاه اطلاعاتی، با تکنولوژی و توطئه، با خیانت نیروهای را در کمین میاندازند و تلاش میکنند از این طریق به نتیجه دست پیدا کنند. نامردانه کمین کرده و از طریق این اقدامات میخواهند که به پیروزی برسند. با این اقدامات از خودشان هم تمجید میکنند. این اقدامات واقعیت انان را نشان میدهد. اما این اقدامات انها را نجات نمیدهد. نمیتوانند مانع از فروپاشی سیستم فاشیستی و استعماریشان شوند.
ما این گفته را که بزرگترین نقص ما، کمبودهای ما هستند را در سخنرانی که از طرق بیسیم در ۱۵ اگوست ۲۰۱۸ گوشزد کرده بودیم، اعلام داشته بودیم. این گفته برای پایان دادن به کاستیها و نواقص و عادات ما یادآوری شدند. این مبارزه به انجام رسید اما ما را با تأخیر مواجه کرد. ما در زمان لازم از برخی از آموختههایمان گذار نکردیم، خط گریلای نوین به مرحله اجرا گذاشته نشد. در وقت مقرر به نتیجه نرسیدند. این مسئله را متوجه هیچ کسی نمیکنیم. اگر مسئولیتی در این باره متوجه کسی باشد، در درجه نخست متوجه خود ماست. ما بر این نکته واقف هستیم که بیشترین فشار بر ما نه از سوی دشمن، بلکه از داخل تحمل میشود. خلقمان مثل مشهوری دارد، اگر کرم درخت در درون درخت نباشد، درخت نمیشکند. این ضرب المثل بسیار مهم است. با نگاهی به تاریخ، مشاهده میکنیم که تمام جنبشهای آزادیخواهانه کورد، با حملات داخلی از میان رفتهاند. در تاریخ ما نمونههای فراوانی در این باره وجود دارند. همه هوالان بر این مسئله واقف هستند.
در این باره باید نسبت به داخل هم دقت کرده و حساس باشیم. در کل مهم است که جامعه کورد متحد و یکدست باشد. در واقع دشمن همیشه تلاش میکند که اتحاد ما را تخریب کند و جنگ داخلی را برافروزد. چرا؟ زیرا اتحاد بسیار مهم است و در تاریخ ما همیشه به دلیل مشکلات داخلی هزینه دادهایم. چند دلیل وجود دارد که اتحاد را برهم زده است و این مسئله بر ما هم تاثیر گذار بوده است. با ایدئولوژی ایجاد شده از سوی رهبریمان، تمام مانعهایی که راه اتحاد را گرفتهاند از میان رفتهاند. چون جامعه کوردستانی به چهل تکه تقسیم شده بود رهبر ما در مقابل آن موضع گرفت. اتحاد ملی، اتحاد ارگانیک در سطحی بالا تحقق پیدا کرد. هم اکنون ما با ایدئولوژی آپویی، با حفظ روح رفاقت، این زهر را به تمامی از درون برانداختهایم.
رفقای زن باید با ایستار راسخ خود به پاسخ تبدیل شوند
در کل لازم است که نیروی زنان با ارادهای راسخ پاسخ دهند و مهم است که زن بتواند به درستی خود را ارزیابی کند. قابل توجهترین ایدئولوژی و عمیق فلسفه رهبر آپو این است که واقعیت زن را درک و ان را نشان داده است. این وضعیتی جهانی است. واقعیت جدیدی است که زنان و جوانان پیشاهنگان انقلاب هستند. این واقعیت در میان نیروهای گریلا اکنون بسیار مشهود است. بسیاری از هوالان زن میلیتان در شرایط بسیار دشوار سنگینترین بار مسئولیتها را بر دوش گرفته و تلاش میکنند تا پاسخی به گفتههای رهبری باشند. ما تا اخرین نفس از این هوالان حمایت میکنیم. خصوصا در عملیات مناطق حفاظتی میدیا هوالان زن نشان دادند که سازماندهی زن هر زمان که از عمق مسئلهای اگاهی پیدا کند، بهتر میتواند نقش خود را انجام دهد. در این باره باید هوالان اعتماد به نفس داشته باشند و بر اساس اعتماد به نفس به شیوهای قدرتمندتر، مبارزات خود را در بعد ایدئولوژیک، سازماندهی و حوزه نظامی به پیش برده و با ایستار راسخ خود در خط مشی، به پاسخی به فرایند کنونی تبدیل شوند و این مسئله بسیار مهم است.
یافتن راه حل برای هر مشکلی در خط مشی آپویستی عنصر اساسی است. عدم راه حل هیچگاه قبول نمیشود. در فلسفه آپوییستی بن بست و عدم دستیابی به راهحل وجود ندارد. بدترین مسئله، عدم دستیابی به راهحل و عدم تصمیمگیری است. یک رزمنده آپویی در هر جا که باشد، مسئول است که مسائل و مشکلات آنجا را حل کند. در رابطه با مشکلات باید خود را مسئول بدانند و مشکلات را بر اساس خط ما، به بهترین نحو ممکن حل کنند. یک میلیتان آپویی در هر جایی که حضور داشته باشد، همانکونه که همیشه هم گفته میشود، زمانیکه لازم باشد، در مهربانی و تواضع انسانی معمولی است و زمانیکه لازم باشد یک ژنرال است.