امروز ٩مین سالگرد فوت امپراتور شعر کوردی است

شیرکو بیکس می‌گوید: چوبەهای دار چقدر توانستند از فریاد انقلاب و آزادی ما کم کنند

امروز چهارم آگوست/ ١٣ مردادماه نهمین سالروز درگذشت شیرکو بیکس از شاعران نامدار معاصر کورد است. او با نام امپراتور شعر کوردی هم شناخته می‌شود. شیرکو بیکس ٩ سال پیش در سوئد در بستر بیماری فوت کرد و پیکرش اکنون در سلیمانیه اقلیم کوردستان آرام گرفته است.

شیرکو بیکس شاعر معاصر و بلند آوازە کورد، روز دوم ماه مه سال ١٩۴٠ میلادی در شهر سلیمانیه دیدە بە جهان گشود. نخستین شعرش را در سن هفده سالگی سرود و سال ١٩۶٨ اولین مجموعە اشعارش را با نام "مهتاب شعر" در بغداد منتشر کرد.

تعدادی از آثار بی‌بدیل شیرکو بیکس همچون 'بلند دره پروانه‌ها' و "آزادی این واژه بی آبرو" به زبان‌های زنده دنیا ترجمه و چاپ شده‌اند. از بارزەهای شعر شیرکو می‌توان بە غربتی اشارە کرد کە در تمام آثار بە چشم می‌خورد. شیرکو بیکس سال ٢٠١٣ در چنین روزی وقتی که برای درمان بیماری قلبی خود در سوئد به سر می‌برد، برای همیشه دیده از جهان فرو بست.

او از جمله شاعرانی بود که دردها و آلام ستمدیدگان و ملتش را بخوبی در اشعارش به تصویر کشیده که از جمله اشعار اخیر وی می‌توان به شعری در زمان اعدام ۵ زندانی سیاسی در زندان اوین تهران در نوزدهم اردیبهشت ماه سال ١٣٨٩ اشاره کرد که نوشته بود:

به من بگویید از شرق تا غرب

از بالا تا پایین این کشورها

از قدیم تا حالا

چوبه‌های دار چه چیز را در وجود ما کشتند؟

چقدر توانستند از فریاد انقلاب و آزادی ما کم کنند؟

آیا چوبه‌های دار توانستند

شاهو را هراسان کنند؟

آیا موفق شدند

دریاچه وان و اورمیه را به سکوت وادارند؟

و آیا توانستند پیر مگرون را به زانو درآورند؟

آنچه تا امروز

چوبه‌های دار موفق به انجام آن شده‌اند

نتیجه‌ای معکوس داشته و کاروانمان طویل تر شده است.

شیرکو در همان شعر در توصیف اعدام شدگان نوزدهم اردیبهشت می‌گوید:

از بامداد امروز

بزرگترین خیابان سنه شد بنام فرزاد کمانگر

از صبحگاه امروز

وسیع‌ترین پارک مهاباد شد بنام شیرین علم هولی

از پگاه امروز

همه نوزادانی که به دنیا آمدند نام فرهاد وکیلی بر آنها گذاشته شد و

از سپیده دم امروز

مهدی اسلامیان شد دریاچه وان

از شفق امروز

علی حیدریان شد به طاق بستان کرماشان

بفرمائید سنه را به چوبه دار بسپارید!

مهاباد را سر بزنید!

اصلا بفرمائید نگذارید کودکان ما از مادر زائیده شوند.

بفرمائید جلوی بارش باران را بگیرید

و مگذارید گیاهان برویند و نگذارید مزرعه زندگی کند.

اما من

از امروز دیگر عاشق چشمان شیرین علم هولی‌ام

از امروز هر چه شعر دارم گل ترانه‌ای برای قد و بالای شیرین علم هولی خواهد بود

از همین حالا من تاری از گیسوانم اویم

از همین حالا من ناخن انگشت اویم

از این به بعد من جفت کفشهایی هستم که شیرین علم هولی

برای آخرین بار به پایش کرد و به پای چوبه دار رفت

از این پس من دستبند بجای مانده از دست شیرین علم هولی ام

جمهوری اعدام اسلامی

چه چیز را اعدام نکرد؟

از خواب تا شعر

از شعر تا زن

از زن تا نان

و

آب

و

گُل

و چشمه ..

اما جمهوری اعدام اسلامی آنچه که نمی‌تواند هرگز و هرگز به چوبه دار بسپرد

آینده است

و آزادی.