در روزهای اخیر بار دیگر روابط ایران و ترکیه رو به تنش گذاشته است. شدت این اختلافات بهحدیست که ایران دیروز سفیر ترکیه در این کشور را به وزارت امور خارجه احضار کرده است
دو کشور ایران و ترکیه که اخیراً برای مقابله با کردها در خاورمیانه روابط تنگاتنگی را آغاز کرده بودند، با برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ بار دیگر از یکدیگر فاصله گرفته و اختلافات اساسی خود را عیان کردهاند. دو روز پیش در نشست امنیتی مونیخ مولود چاوش اغلو وزیر امور خارجه ترکیه ایران را متهم کرده بود که با "ترویج فرقهگرایی" سعی دارد ثبات را در کشورهای منطقه و از جمله کشورهای عربی منطقه خلیج فارس به مخاطره بیاندازد. وی همچنین اظهار کرده بود که ایران سعی دارد دو کشور سوریه و عراق را به "کشورهایی شیعه" تبدیل کند. ترکیه که تاکنون سعی میکرد سیاستهای خود در منطقه را به موازات ایران نشان دهد، اینبار چهره واقعی خود را نشان داده و همگام با مقامات امریکایی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، زبان به انتقادهای تند از ایران گشود.
اگرچه ایران و ترکیه در مدت گذشته سعی داشتند تا با اتحادی تاکتیکی، بار دیگر به مقابله با کردها و دستاوردهای جدیدشان در خاورمیانه برخیزند، اما این اظهارات وزیر امور خارجه ترکیه بار دیگر روابط این دو کشور را تنشآلود و "تاکتیکی بودن" آن را بهخوبی نمایان ساخت. مولود چاوش اغلو که دو ماه پیش در سفری از پیش تعیین نشده به ایران سفر کرده بود، بر منافع مشترک دو کشور در منطقه تأکید کرده بود اما با سخنان دو روز پیش وی، بهنظر میرسد که روابط این دو کشور همچنان در سطح تاکتیکی و ناپایدار باقی خواهد ماند. اگرچه مسئله کرد در خاورمیانه را میتوان بزرگترین عامل نزدیکی این دو کشور به یکدیگر ارزیابی نمود اما نمیتوان سیاستهای غربگرایانه حاکمیت ترکیه را در شکست این "همپیمانی تاکتیکی" بیتأثیر دانست.
ترکیه و ایران سعی داشتند تا با برگزاری کنفرانس صلح آستانه و وارد نمودن روسیه بدان، کردها را "به شیوهای حیلهگرانه" بار دیگر از مذاکرات صلح سوریه دور نگه دارند. اما عواملی چند از همان ابتدا باعث شکست مذاکرات صلح آستانه شد. اول اینکه طرفهای دعوت شده ایران را بهعنوان یک عضو رسمی نپذیرفته و علناً ایران در این مذاکرات نقش "مترسک" را برعهده گرفت. دوم اینکه با اصرار روسیه بر لزوم در نظر گرفتن کردها در مذاکرات صلح سوریه، هم ایران و هم ترکیه شاهد این امر بودند که ادامه این بازی، بیش از نفع، بهضرر آنها تمام خواهد شد. مورد سوم و مهمتر که شکست مذاکرات صلح آستانه و در حقیقت عامل اصلی بروز اختلافات اخیر ایران و ترکیه شد، روی کار آمدن جمهوری خواهان در امریکا و اتخاذ مواضع تند این گروه برضد جمهوری اسلامی میباشد. مقامات ترکیه چنین ترجیح دادهاند که با همراه شدن با کشورهای عربی خلیجفارس برضد ایران، میتوانند بهصورت فعالانهتری در خاورمیانه ایفای نقش نمایند. ترکیه امیدوار است تا با انتقاد شدید از ایران و همراه شدن با صداهای دیگر در خاورمیانه، هرچه بیشتر خود را به دولت جدید امریکا نزدیک نماید. از نظر اردوغان، جلبنظر ترامپ و همراستا شدن با سیاستهای وی در خاورمیانه، بهتر میتواند جلوی دستیابی کردها به ستاتویی قانونی را در مرزهای جنوبی این کشور بگیرد. بههمین دلیل بار دیگر روابط ایران و ترکیه، بیثباتی و تاکتیکی بودن خود را نشان داد.
واما نکته قابل توجه اینست که اتخاذ این موضع از طرف اردوغان و دولت ترکیه، یک ریسک بزرگ برای این کشور بوده است. غرب تاکنون تمامی پیشنهادهای ترکیه برای تروریست اعلام کردن پ.ی.د و ی.پ.گ را رد کرده است و بالعکس در عملیاتهای نبرد با داعش، از آنها پشتیبانی هوایی نیز نموده است. با این حساب ترکیه بیش از اینکه به یک پیروزی نائل آمده باشد، تنها خود را گرفتار یک بحران دیگر نموده است. بدونشک ترمیم روابط این دو کشور در بحران پرترافیک خاوریمانه، به حداقل چند ماه زمان نیاز دارد. شاید این دو کشور در آینده بار دیگر بر اساس ضدیت با مسئله کرد به یگدیگر نزدیک شوند و "پژاک و پ.ک.ک" را دشمن مشترک خود بدانند، اما واضح است هر یک از طرفین با دیدن یک لقمه دندانگیرتر، رفیق قدیمی خود را تنها خواهد گذاشت. و البته آنچه که نمیتوان از آن چشمپوشی نمود، قدرتمندتر شدن روزافزون جنبش آپویی در هر چهار بخش کردستان خواهد بود و بهنظر میرسد همپیمانی و یا دشمنی این دو کشور بههیچوجه تأثیری در آن نخواهد داشت.