جنگ اخیر و روشنفکران کورد | یادداشت

نویسندگان کورد باید بیش از هر بخش دیگر جامعه صدای خود را بلند می‌کردند، آنان می‌بایست در برابر وضعیت موجود قیامت به پا کنند. باید افکار عمومی را بسیج کرده و جامعه را به هوشیاری فرامی‌خواندند.

◼️ کوردستان مقطع بسیار حساسی را سپری می‌کند. رژیم اشغالگر ترک درصدد است پس از باکور کوردستان سه بخش دیگر کوردستان را به تمامی اشغال کند. طیف‌های مختلف و بخش بزرگی از کوردها این وضعیت را به نقشه‌های آ.ک.پ-م.ه.پ برای انتخابات آتی مرتبط می‌دانند. بدون شک اردوغان تداوم حاکمیت خود را در اولویت قرار داده است. اما هدف اساسی رژیم ترکیه نابودی کوردهاست. تصمیم تنها به اردوغان و باغچلی مرتبط نیست. این تصمیم رسمی رژیم اشغالگر ترک است. دارای پایه‌های بین‌المللی و منطقه‌ایست. یکی از رئوس مهم این حمله خیانت پ.د.ک است. این حمله همچون حملات گذشته تنها محدود به جنبش آزادیبخش کوردستان نیست. این حمله به تمامی کوردهاست. حتی حمله به خود پ.د.ک نیز می‌باشد. در کوردستانی که جنبش آزادی در آن ضعیف گشته و یا نابود شده باشد، محال است که خائنان بتوانند به حاکمیت خود ادامه دهند.

اکنون ما به وضعیت روشنفکران کورد بنگریم. در تمامی جوامع روشنفکران چشم و گوش جامعه هستند. وجدان و روح خلق خود هستند. روشنفکران وظایف بسیاری دارند اما مهم‌ترین آنها آگاهی‌بخشی به جامعه است. برای اینکه روشنفکر بتواند خلق را آگاه نماید باید قبل از هر چیز به خودشناسی دست یافته باشد، جامعه خود را بشناسد و جامعه را از مخاطرات پیش‌رو آگاه کند. روشنفکران باید قبل از تمامی طیف‌های دیگر در رابطه با مخاطرات علیه جامعه واکنش نشان دهند. با گفتار خود، با قلم خود، با موضع و عملکرد خویش به تهدیدها جلب توجه کنند. راه‌های چاره‌یابی مسائل را طرح کنند. راه و روش را به جامعه و طیف‌ها اجتماعی نشان دهند. وقتی جامعه‌ی یک روشنفکر مورد تهدید قرار گیرد روشنفکر واقعی این جامعه کسی است که خواب را از خود حرام کرده باشد.

اگر در چنین وضعیتی خواب به چشم روشنفکر بیافتد بدون شک جامعه را خواب سنگین می‌برد. اگر گوش روشنفکر سنگین شده باشد جامعه کر می‌شود. اگر زبان روشنفکر مبهم و غامض باشد جامعه لال می‌شود. جامعه کر، کور و لال هم محکوم به نابودیست. نمی‌تواند واکنش نشان داده، از خود دفاع کند و یا به سازماندهی خود بپردازد. وقتی روشنفکر وظایف خود را انجام دهد می‌تواند ادعای روشنفکری داشته باشد. در آنصورت است که نوشته‌های او، سخنان او ارزش خواندن و شنیدن دارند. اگر روشنفکری این وظایف را بجای نیاورد نباید دم از روشنفکری بزند. نه خود و نه جامعه خود را نباید فریب دهد. بدون شک در رابطه با مسئولیت‌ و نقش روشنفکر در جامعه موارد بسیاری را می‌توان ذکر است. اما مسئله ما روشنفکران کورد است. اگر تنها وظایف ذکر شده در بالا را معیار قرار دهیم آیا وضعیت روشنفکران کورد چگونه است؟

ملت کورد امروز با مرحله نسل‌کشی روبروست، اشغالگری ترک حملاتی همه‌جانبه را آغاز کرده است، اشغالگران دیگر هم ساکت ننشسته‌اند. در صورت نیاز از اشغالگری ترک حمایت به عمل می‌آورند. کوردستان با بزرگترین خطر در تمامی تاریخ خود روبروست. همزمان سخت‌ترین جنگ تاریخ خود را به پیش می‌برد. اشغالگران خواستار نابودی جنبش آزادی کورد هستند. اشغالگران بیشترین حمایت را از یک نیروی به اصطلاح کورد یعنی پ.د.ک دریافت می‌کنند. پ.د.ک امروز آشکارا حمایت خود را از رژیم ترک اعلام می‌کند، فراخوان قتل جوانان فدایی کورد را جار می‌زند. حتی به این بسنده نکرده و ماسک‌های ضدشیمیایی جوانان فدایی کوردستان را که با آن خود را از حملات شیمیایی مصون می‌دارند ضبط کرده و در رسانه‌های خود از این اقدام خود به عنوان یک دستاورد سخن می‌گوید. باشور کوردستان را به جولانگاه نظامیان اشغالگر ترک مبدل کرده و ابتکار عمل را به آنان واگذار می‌نماید.

روشنفکران کورد در قبال این وضعیت چه حرفی برای گفتن دارند؟ بدون شک روشنفکرانی پیدا می‌شوند که با مشاهده واقعیت آنها را با جامعه در میان گذاشته و نسبت به تهدیدها هشدار می‌دهند. بویژه هنرمندان کورد در این زمینه گام‌های مهمی را برداشته‌اند. هنرمندان امید، خشم، اندیشه و خطرهایی را که خلق کورد با آنها روبروست با قلب و روح خود حس می‌کنند. اما بخش بزرگی هم در قبال این وضعیت خود را به کری، کوری و لالی زده‌اند. نزد آنان کورد و کوردستان در وضعیتی عادی بسر می‌برد، هیچ خطری وجود ندارد و هر چیز طبیعی است. نه سخنی بر زبان می‌آورند و نه پیامی برای گفتن دارند. بویژه نویسندگان کورد امروز از مردگان تقلید می‌کنند. نه در مقابل اشغالگران و نه در قبال خائنان و مزدوران یک جمله بر زبان نمی‌رانند.

نویسندگان کورد باید بیش از هر بخش دیگر جامعه صدای خود را بلند می‌کردند، آنان می‌بایست در برابر وضعیت موجود قیامت به پا کنند. باید افکار عمومی را بسیج کرده و جامعه را به هوشیاری فرامی‌خواندند. هر نیروی کوردی که خواسته‌های آنان را نادیده می‌گرفت لازم بود در مقابل آن موضع قاطعی اخذ می‌نمودند. اما متأسفانه امروز نویسندگان کورد بیش از سیاستمداران، سیاسی عمل می‌کنند. آنها بر اساس شرایط و روند رویدادها موضع می‌گیرند. به همین دلیل است که نه می‌توانند به نویسنده مبدل شوند و نه می‌توانند بر رویدادهای سیاسی تأثیرگذار باشند. جایگاه مهمی از جامعه را اشغال کرده‌اند اما به هیچ عنوانی به وظایف خود عمل نکرده و سزاوار این جایگاه نیستند. براستی آیا این نویسندگان کورد هیچ گفته‌ای در مورد "مرحله نابودی کوردها" ندارند؟ آیا هیچ واکنشی در مقابل "همکاری پ.د.ک با ترکیه" ندارند؟ آیا نویسندگان کورد این وضعیت را عادی قلمداد می‌کنند؟

بدون شک سکوت به معنی رضایت است. هیچگونه منافع و امتیازی نمی‌تواند بهانه سکوت در قبال این شرایط حساس باشد. اگر جنبش آزادی در 'جنگ مرگ و زندگی' به پیروزی نرسد تمامی دستاوردهای کنونی از میان خواهند رفت. نویسندگان هم دیگر نخواهند توانست قلم‌فرسایی کرده و در نشست امضای آثارشان هواداران خود را ملاقات کنند. هنرمندان نخواهند توانست کنسرت برگزار کنند. سیاستمداران هم دیگر فعالیت سیاسی نخواهند کرد. اگر امروز در کوردستان این فرصت‌ها فراهم شده‌اند در سایه برخودان جنبش آزادی است. کسانی که منتظر سپری شدن این وضعیت و عادی شدن روال امور هستند تنها خود را فریب می‌دهند. این جنگ نهاییست. یا ما به پیروزی می‌رسیم یا اشغالگران. اگر ما پیروز شدیم راه آزادی هموارتر شده و دستاوردهای بیشتری خواهیم داشت اما اگر اشغالگران موفق شدند هیچ شانسی باقی نمی‌ماند.

از این رو لازم است فرد کورد بیش از هر زمان دیگری هشیارانه عمل کند. تحت هر شرایطی باید موضع خود را اعلام کند و سخن بگوید. اما این بار بیش از همه بر دوش روشنفکران کورد است. زیرا آنها بوده‌اند که این عرصه را برای فعالیت خود برگزیده‌ و لازم است به آگاهی‌بخشی به جامعه ادامه دهند. هیچ کسی آنها را وادار به پذیرش وظیفه نویسندگی نکرده است، بلکه خود آنرا برگزیده‌اند. پس باید به وظایف خود عمل کنند. در غیر اینصورت می‌توان آنرا بی‌وجدانی، بی‌اخلاقی و فریب جامعه خواند. روشنفکر باوجدان و بااخلاق چگونه است؟ هزاران الگو در این زمینه وجود دارند. در میان نویسندگان کورد و جامعه کورد هم چنین شخصیت‌هایی کم نبوده‌اند. اما به سبب اینکه جوامع مستعمره تشابهاتی با جامعه کورد دارند روشنفکران کورد هم لازم است از روشنفکران این جوامع الهام گیرند، نمونه بارز آن نیز فرانز فانون است.

فانون ٣۶ سال زندگی کرد، اما به عنوان یک نویسنده مهر خود را بر تاریخ جامعه‌اش حک کرد و روشنی‌بخش بسیاری از جوامع مستعمره شد. اول به خودشناسی رسید، سپس جامعه‌اش را شناخته و آنرا تحلیل کرد. در نتیجه این تحلیلات بود که هم به جامعه‌اش روشنی‌ بخشید و هم با اندیشه‌های خود پیشرفت‌های سیاسی را هموار کرد. در مقابل اشغالگری و در مقابل خیانت نیز موضعی شفاف اخذ کرد. به همین دلیل در جنگ رهایی ملی جزایر بیش از جنبش‌های سیاسی تأثیرگذار بود. زیرا به شیوه‌ای شفاف موضع خود را نشان داده و بدون تردید و دودلی دیدگاه خود را بر زبان راند. زمانی که یک نویسنده، روشنفکر و هنرمند با تردید و دودلی سخن گفتند از رسالت خود فاصله می‌گیرند.

اگر روشنفکران کورد واقعیت‌‌های اجتماعی در معرض تهدید را دیده و نسبت به مخاطرات پیش رو به آگاهی‌بخشی بپردازند، پیشنهادهایی را برای چاره‌یابی طرح کرده و صدای خود را به مجامع داخلی و خارجی برسانند، در این صورت می‌توانند به وظیفه روشنفکری عمل کنند و این هم فواید بزرگی را برای جامعه کورد به همراه خواهد داشت. در غیراینصورت وجود روشنفکرانی که در روز سیاه خلقشان سکوت کرده و آنرا عادی جلوه دهند بی‌معنی خواهد بود. با امید به اینکه تمامی طیف‌های جامعه کورد در سریع‌ترین زمان ممکن تهدیدها را دیده و تدابیر ملی لازم را اخذ کنند. قبل از همه روشنفکران وظیفه آگاهی بخشی و سازماندهی جامعه را بر عهده دارند.◻️