میهن‌دوستی کورد | یادداشت

در این باره واقعیت بنیادین این است که انسان در زادگاه خود بوده، در مقابل فاشیست‌ها و استعمارگران خود را سازماندهی کند و مبارزه کند و بهشت خود را در میهن خود ایجاد کند.

◼️ آیا می‌توان به وقایعی که در مرزهای لهستان و بلاروس روی می‌دهند، نمایش انسانی یا نمایش کوردها نام نهاد؟ بدون تردید نمی‌توان، زیرا به تنهایی درام نیست، بلکه قتل‌عام است. با گفتن نمایش به این رویدادها، وضعیت کنونی تخفیف یافته و چنان نقشی را ایجاد می‌کند که قتلعام انسانی را مشروعیت ببخشد. مسئولان این وضعیت را پنهان کرده و هر امکانی را برای پاسخگویی از میان برمی‌دارد. در رابطه با این رویدادها برخی مسئول بوده و باید پاسخگو باشند، اما چه کسانی مسئول این وضعیت بوده و در این باره کوتاهی کرده‌اند؟

بدون شک مسئله فقط رویدادهایی نیستند که در مرزها در حال مشاهده آن هستیم، رویدادهایی که در جوار مرزهای لهستان و بلاروس در حال وقوع هستند، تنها یکی از نتایج مسئله‌ای با نام مسئله پناهندگان است، اما خود علت این رویدادها نیست. به همین دلیل برای آنکه این موضوع بدرستی درک و تعریف شود، نباید به دنبال نتیجه، بلکه باید به علت‌های مسئله پرداخت. زیرا رویدادهایی که در مرزهای لهستان و بلاروس و دریای مدیترانه روی می‌دهد، مسئولان اصلی آن، همگی جزو علت هستند.

چرا انسان‌ها ناگزیر می‌شوند که برای پناهندگی خود را به مرزهای لهستان و بلاروس و دریای مدیترانه برسانند؟ آشکار است که این مسئله دو علت اساسی دارد. اول، سیستم مدرنیته سرمایه‌داری پانصد ساله و دیگری وضعیت عمومی جهانی است. زیرا بر همین اساس در ۵۰۰ سال گذشته تمامی ثروت و دارایی‌های آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا را با زور و ستم غارت کرده و به اروپا روانه کرده‌اند. در این مناطق هم شاهد مرگ انسان‌ها از گرسنگی هستیم و در اروپا هم بهشت مصرف‌گرایی ایجاد شده است. به همین دلیل است که گرسنگان به بهشت موعود روانه می‌شوند.

دومین دلیل؛ استبداد حاکمان آمریکای لاتین، آفریقا و آسیاست. این جوامع از یک سو تحت فشارهای شدید و ظلم و ستم بوده و از سوی دیگر منابع آنان به غارت رفته و تنها خانوواده‌های وابسته از آنان بهره‌برداری می‌کنند. اینگونه است انسان‌ها دچار گرسنگی و ستم می‌شوند. با فشار و ستمگری است که از میهن خود به دور افتاده و به سوی اروپا روانه می‌شوند. در رابطه با سیستم مدرنیته کاپیتالیستی پانصد ساله و دیکتاتوری فاشیستی است که با موج پناهندگان دریای مدیترانه و مرزهای لهستان و بلاروس مواجه هستیم. مسئولان و مقصران این رویدادها هستند که از درام انسانی برای این رویدادهای تلخ استفاده می‌کنند.

به همین دلیل است که این نیروها را به عنوان مقصران چنین رویدادهایی باید متهم کرده و در رابطه با این رویدادها باید این نیروها، این ذهنیت و سیاستها را مورد بازخواست قرار داد. در این رابطه است که باید به نقش تعیین کننده دیکتاتوری فاشیست آ.ک.پ/م.ه.پ اشاره کرد. زیرا فاشیسم آ.ک.پ/م.ه.پ نه فقط خود به تنهایی به ساکنان درون مرزهای دولت ترک ستم روا می‌دارد، بلکه همزمان کشورهای همسایه و به طور کلی افرادی را که از کشورهای آسیایی خواهان پناهجویی هستند، به سوی اروپا سوق می‌دهد.

بر همین اساس است که بحران پناه‌جویان ایجاد شده و بر اساس آن کشورهای اتحادیه اروپا را تهدید و با کارت آنها دست به شانتاژ می‌زند. تلاش می‌کند تا اتحادیه اروپا شانتاژهای فاشیستی و سیاستهای آنان را که با کورد دشمنی می‌کند، بپذیرد. به همین دلیل رهبری فاشیست آ.ک.پ/م.ه.پ مسئول بحران پناه‌جویان بوده و باید بیش از همه، در این رابطه بازخواست شوند.

اشاره کردن به این موارد به معنای این است که ترک وطن و مهاجرت از طریق دریای مدیترانه و در سرگشتگی در مرزهای لهستان و بلاروس به هیچ وجه مشروعیت ندارد. پیش از هر چیز این نیروها مقصر و مسئول چنین وضعیتی هستند. ما در هر حال منتقد این وضعیت هستیم و در هر صورت نباید دست از میهن برداشت و آن را ترک کرد. در این باره هدف اصلی این است که در میهن ماند، در مقابل فاشیستها و استعمارگران خود را سازماندهی کرده و مبارزه کرد، و در نهایت میهن خود را به بهشت تبدیل کرد.

بدون شک می‌توان و باید به همنوعانی که در این مناطق دچار آوارگی شده‌اند کمک کرد. اما همزمان باید با انتقاد، اشتباه فکری و اشتباه عملی آنان را نشان داده و واقعیت میهن را به آنان بازگو کرد. کوچ از میهن به سوی اروپایی که همه چیز با خون آفریده شده است، در طلب بهشت موعود، مسئله‌ای نیست که بتوان از آن دفاع کرد،  باید بر این مسئله تاکید کرد که چنین وضعیتی بر خلاف میهن‌دوستی است. با توجه به این موارد است که می‌توان به درام کوردها اشاره کرد.

گفته می‌شود که بیشتر پناهجویان بین مرزهای بین لهستان و بلاروس کورد هستند. اکثریت آنان هم از باشور کوردستان، جایی که کوردستان آزاد نام دارد، آمده‌اند. اما در کوچ آنان هم فاشیسم آ.ک.پ/م.ه.پ دخیل بوده است. می‌توان درک کرد که چرا فاشیسم آ.ک.پ/م.ه.پ تلاش می‌کند کورد را از کوردستان خارج کرده و به عاملی در پراکندگی کورد در سراسر جهان تبدیل شود. زیرا دشمن سوگند خورده کورد بوده و هر روز کوردها را به قتل می‌رساند، خواسته و ناخواسته تلاش می‌کند تا کورد در هر جایی غیر از کوردستان باشند.

سیستم پانصد ساله مدرنیته کاپیتالیستی هم بیشترین فشارها را بر کوردستان تحمیل کرده است، همین سیستم بوده است که کوردستان را به چهار بخش تبدیل کرده است. این سیستم خلق کورد را نادیده گرفته و کورد را زیر فشار و ستم قرار داده است. این سیستم به هر نحو ممکن از قتل‌عام کورد توسط دولت ترک حمایت می‌کند. به همین دلیل است که ستم‌ها و جنایات و غارت مدرنیته سرمایه‌داری بیش از هر جای دیگری علیه کورد روی داده است. از همین رو است که سیستم مدرنیته سرمایه‌داری و فاشیسم آ.ک.پ/م.ه.پ تلاش می‌کنند تا با هم کورد را از کوردستان خارج کرده و دموگرافی منطقه را تخریب کنند. اما در این میان دو مسئله وجود دارد که نباید پذیرفته شود.

نخست نقش رهبری باشور کوردستان است. علیرغم تمام تلاش‌های منفی سیستم سرمایه‌داری و فاشیسم آ.ک.پ و م.ه.پ، در صورتیکه رهبری باشور کوردستان سیاستهای درستی را در پیش می‌گرفت، از خلق کورد و جوانان صیانت می‌کرد، این پناهجویان دست از کوردستان بر نمی‌داشتند و به سوی اروپا عازم نمی‌شدند. به همین دلیل رهبری پارت دمکرات کوردستان، مسئول بخشی از این کوچ است. با ضعف دمکراسی، با ازدیاد فشار و ستمگری‌ها، با تاراج، با گسترش دست‌اندازی‌های خانواده بارزانی، خلق در باشور کوردستان به ورطه فقر و فلاکت بیشتر در افتاده‌اند. و اگر اینگونه نبود، چرا از کوردستانی که خود مانند بهشت است فرار می‌کردند؟

دوم؛ هم برخاسته از ذهنیت و موضع افرادی است که به جای موضع‌گیری و مبارزه علیه خواست ضد دمکراتیک پارت دمکرات کوردستان، دست از کوردستان برداشته و به سوریه اروپا فرار می‌کنند. کاملا آشکار است که این ذهنیت و عقلانیت کاملا اشتباه است. زیرا جامعه‌ای را که در معرض خطر است، در استانه خطرات و تهدیدهای بزرگتر قرار می‌دهند. زیرا فرار از کوردستان به معنای فرار از میهن‌دوستی، فرار از مبارزه آزادی و دمکراسی است. بدون تردید از موضع میهن‌دوستی نمی‌توان این مسئله را پذیرفت. میهن دوستی کورد نمی‌تواند بر این مدار بچرخد. هر روز ده‌ها جوان کورد برای آزادی کوردستان جان خود را فدا می‌کنند، و در مقابل پناهجویان برای انکه در اروپا زندگی کنند، نباید کوردستان را ترک کنند.

لازم است که خط‌مشی میهن‌دوستانه رهبر آپو در تمام سطح جامعه سرمشق قرار بگیرد. صدها و هزاران نمونه میهن‌دوستی دیگر هم وجود دارند، آخرین نمونه آن، دوست صادق رهبر آپو، میهن‌دوست گرانقدر کورد، یوسف گلو است. شخصیت این شهید مبارز، مهمترین معیار میهن‌دوستی به شمار می‌رود. لازم است که میهن‌دوستی کورد را بر اساس معیارهای یوسف گُلو تعریف کرد و بر ان اساس حرکت کرد.

بر همین مبنا شهید میهن‌دوستمان و نوه‌های وی را بار دیگر با احترام یاد می‌کنیم، و اعلام می‌کنیم که ما موضع وی را به معیاری برای میهن‌دوستی تبدیل کرده و یاد و خاطره وی را در کوردستان به تجربه پیش رویمان تبدیل می‌کنیم.◻️

منبع: ozgurpolitika