آینده بسیار روشنی در انتظار روژهلات کردستان است [یاداشت][بخش دوم و پایانی]

​​​​​​​" در واقع نه آمریکا، نه اروپا و نه شعارهای حزبی روژهلات را هم رای و همرزم نمی‌نمایند، تنها چیزی که می‌تواند ما را متحد نماید سطح آگاهی و هوشیاری خلق ماست"

اهون چیاکو در بخش اول این نوشتار به مسئله ایران و احتمالات پیش‌رو پرداخته بود، اکنون در بخش پایانی به روژهلات کردستان و آنچه که در مورد این‌بخش از کردستان باید مد نظر قرار داده شود می‌پردازد

 

در مورد روژهلات کردستان دو احتمال وجود دارد:

اول: جمهوری اسلامی تسلیم سیستم جهانی شود و همانگونە کە گفتیم بعضی امتیازات بە آنها دادە شود و رژیم هم بدون نگرانی و حتی با پشتیبانی خارجی حملەای گستردە بە همە احزاب و جریانها انجام دهد. کردها در چنین صورتی اگر تدارکات لازم را برای مقابله مهیا نکرده باشند با خطری جدی روبرو خواهند شد. رژیم از طرفی با دادن بعضی امتیازات بە جامعە قصد داشتە باشد کە مبارزات رادیکال را از سر راه خود بردارد و جریاناتی کە پتانسیل آن را دارند کە جامعە را مخاطب قرار دهند و جامعە سر پا نگە دارند را از نظر فیزیکی تصفیە نماید و دنیای غرب هم در برابر آن چشم و گوش خود را ببندد، کە حملاتی کە در گذشتە بە کمپ بعضی از احزاب روژهلات کردستان و بە نیروهای ما شد، در آن چهارچوب قرار می‌گیرند. شاید هم توافقاتی انجام گرفتە شدە باشد و ایران بخواهد با این چنین تحرکاتی واکنش افکار عمومی و جهانیان را درک کند. همگان دیدیم که آمریکا و اروپا به حملات رژیم ایران به کردها چنان واکنشی نشان ندادند. در نتیجە این نشانەهای خطرناکی است کە اگر ما منسجم نباشیم دچار ضربات بزرگی خواهیم شد.

 

در مقابل اگر ما آمادە و هوشیار عمل کنیم، از طرفی آن نرمشی کە بەوجود آید را در راه انسجام و قدرت جامعە مدنی بە کار ببندیم و در همان حال نگذاریم در تیر راس آن چراغ سبز قرار نگیریم کە از سوی جامعە جهانی و امپریالیسم بە رژیم دادە شدە است.

 

برای این کار در وحلە اول اتحاد در میان کردها لازم است، دوم فرماندهی مبارزه در مکانی سالم قرار گیرد، یا در کوهستانهای کردستان قرار گیرد یا اینکە بە داخل منتقل گردد و دوش بەدوش افراد جامعە باشد، ما اعلام می‌کنیم کە جنوب کردستان مکان مناسبی برای آن نیست، البتە منظور از جنوب داخل شهرهای این بخش از کردستان است نە کوهستانها. آنچه در گذشته روی داد بوضوح نشان داد کە ما همچون خلق کرد و نیروهای پیشاهنگ در تیر رس حملات قرار گرفته‌ایم و در این مورد هم از طرف نیروهای اقلیم کردستان و هم از طرف قدرتهای جهانی چراغ سبز بە جمهوری اسلامی نشان دادە شدە است.

 

احتمال دوم: اگر جمهوری اسلامی بە این درخواستها تن ندهد و در ایران مداخلەای صورت گیرد، همانگونە کە پیشتر اشارە کردیم نمی‌تواند همە جغرافیای ایران را کنترل نماید و بدون شک اولین جایی کە کنترل آن را از دست خواهد داد کردستان است و دلیل آن کاملا مشخص است. خلق کرد آمادە است، در کردستان حتی با توجە بە همە اختلافات و یکدست نبودن سیاسی، اما ارادەای وجود دارد کە اداره‌ی کردستان بە دست خود ملت کرد قرار گیرد و جریانات انقلابی کنترل را در دست گیرند نە اینکە جریان‌های معلوم‌الحالی بخواهند کنترل را در دست بگیرند کە خود گماشتە جریانات و جاهایی دیگر باشند. این رویکرد خواستار اشاعه فساد اداری و فساد سیستماتیک خواهد بود و در تلاش است تا شکلی سیاسی را بوجود آورند کە گروهی در ناز و نعمت و بقیە جامعە در فقر و تنگدستی زندگی کنند، باید جلو ضمایم نیروهای خارجی گرفته شود زیرا کردستان این پتانسیل را دارد کە بە سکویی تبدیل شود برای کمک بە خلقهای دیگر ایران.

 

اگر احتمالی دیگر هم وجود داشتە باشد کە از خارج، نیرویی بە مرکز حملە نماید و همانند حکومت عراق کاملا از بین برود یا همانند حکومت رضا شاه منحل گردد این بدان معنی نیست کە کل مشکل خلق کرد حل شدە است، اگر ما برای چنین روزی آمادە نباشیم اولین حکومتی کە بعد از جمهوری اسلامی بە سرکار بیاید، کردستان را هدف قرار خواهد داد کە ما هم در حکومت رضا شاه و هم حکومت محمدرضا شاه و هم در حکومت جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم.

 

یک راه وجود دارد کە همە احزاب کردستان را متحد نماید. برای روبرو شدن با هر کدام از احتمالاتی کە بحث شد، در واقع نه آمریکا، نه اروپا و نه شعارهای حزبی روژهلات را هم رای و همرزم نمی‌نمایند، تنها چیزی که می‌تواند ما را متحد نماید سطح آگاهی و هوشیاری خلق ماست.

 

خلق در صورتی که هوشیار باشند می‌توانند مسیر رسیدن بە حقوق و مطالبات خود را بیابند. خلق ما باید تاریخ را بەیاد داشتە باشد، سوالی کە بوجود میآید این است کە: با وجود این همە فداکاری و قهرمانی و مبارزە چرا تا بە حال ما نتوانستەایم پیروز شویم. شرایط مهیا بودە است، انقلاب سال ١٣۵٧ فرصت بزرگی را فراهم نمود، فشاری کە در ٨ سال گذشتە بر روی روژاوای کوردستان بودە است برای نمونە: ترکیە، ایران، اسد، جبهەالنصرە، نیروهای جهانی اما کماکان مبارزە می‌کنند در همان حال در زمان انقلاب ۵٧ رژیم ایران با توجە بە همە توحش و سرکوب نتوانست اینچنین فشاری را وارد کند کە بە روژاوا وارد شدە است، ولی ما نتوانستیم از آن استفادە کامل را ببریم، آیا انقلابی نبودیم؟ آیا خلق ما خواهان آن نبود؟ آیا مردم در میدان حاظر نبودند؟ ما همە این شرایط را داشتیم، ما در آن زمان رهبری مانند فواد مصطفی سلطانی را داشتیم، ما صدیق کمانگر را داشتیم و دهها کادر دیگر داشتیم. تنها عاملی کە باعث شکست ما شد، منسجم نبودن و متحد نبودن در آن مقطع زمانی بود کە نهایتا بە جنگ نظامی کوملە و دمکرات منتهی شد.

 

 احزاب سیاسی اگر مسلح نباشد حتی میتواند فایدە زیادی بە جامعە برساند، هر حزب برای بدست آوردن آراء بیشتر، خدمات بیشتری ارائە می‌دهد، کە نهایتا بە پلورالیسم سیاسی منجر میگردد، ولی اگر این پلورالیسم سیاسی مسلح باشد با زور تفنگ خود را بە جامعە تحمیل می‌کند و بە دنبال پروژە و سیاست بهتری بە خلق خود نخواهد بود بخصوص زمانی کە آموزش سالمی هم وجود نداشتە باشد و در زمان شرایط انقلابی باشد و زمان زیادی برای آموزش و نظم این افراد مسلح وجود نداشتە باشد.

 

اولین کاری کە در کردستان باید انجام شود پایان دادن به تفرقە و چند دستگی جاری است. اگر تفرقە و چند دستگی نظامی حل و فصل گردد در نتیجە تفرقە سیاسی هم خود بە خود از میان میرود و در مسیر خدمت بە خلق قرار می‌گیرد.

 

برای این کار الزامی است که با فشار خلق و همە طرفها یک نیروی نظامی یکدست و متحد بوجود آید، در حال حاظر هم پتانسیل ذهنی و هم پتانسیل عینی برای آن وجود دارد.

 

واقعیتی که نباید فراموش شود این است کە پارت دمکرات کردستان عراق نمی‌خواهد پلاتفورمی نظامی مشترک در روژهلات کردستان بوجود آید. فرهنگ سیاسی پارتی فرهنگ پنجاە بە پنجاە وجود است و میخواهد در همە مناطق کردستان هم پنجاە درصد را داشتە باشند و او بە تنهایی پنجاە درصد دیگر را دارا باشد، این در حالیست کە همزمان در سعی و تلاش است تا پنجاە درصد مابقی را هم با تقلب بدست گیرد، آنها خوب این را می‌دانند کە اگر در روژهلات کردستان همانند روژاوای کردستان قدرت بە دست خلق بیفتد هیچ سهمی از آن به پارتی نخواهد رسید در نتیجە سعی در بهم زدن آن دارد، و متأسفانه در حال حاضر بعضی جریانات یا بر اساس باور و عقیدە و یا بعلت نداشتن آلترناتیو خود را در جبهە پارتی قرار داده‌اند.

 

برخی از آنان کودار و پژاک را کە وزنە قوی و مطرح روژهلات کردستان است انکار می‌كنند و سعی در مخدوش کردن فعالیات و مبارزات آن دارند. انکار بزرگترین و سازماندهی شده‌ترین جریان فکری و سیاسی در جامعه امکان نزدیکی جریانات سیاسی را منتفی می‌کند و در مقابل، پذیرش جنبش راه را برای گفتگو‌های سازنده جریان‌های سیاسی روژهلات کردستان فراهم می‌نماید.

 

از طرفی دیگر اپوزسیون شوونیست ایرانی کە خود را برای جایگزینی جمهوری اسلامی آماده کرده‌اند نمیخواهند و نمیگذارند این روند ایجاد شود کە در میان کردها اتحادی بوجود بیاید. از طرفی دیگر جمهوری اسلامی برای حفظ این از هم گسیختگی، بوسیلە بعضی جریانات نمیگذارند این اتحاد شکل گیرد کە بعضی طیفهای درونی پ.د.ک و ی.ن.ک را شامل میشوند. دلیلی دیگر این است رهبری بعضی جریانات از این واهمە دارند کە اگر بدنە بە هم نزدیک شوند و کوادر آنان از واهی بودن اتهاماتی کە سرانشان بە کودار و پژاک نسبت داده‌اند آگاهی یابند ریزش در میان کادرهای آنها روی دهد.

 

بیگمان در این مقطع زمانی باید از آن ترس داشتە باشیم کە یکبار دیگر شرایطی فراهم آید کە ما بتوانیم از آن استفادە کامل را ببریم و آن را از دست ندهیم. پیشنهاد می‌دهیم کە همە اختلافات را کنار گذاریم و اکنون به اتحاد دست یابیم.

 

ما بر این باور هستیم کە جامعە کاملا آمادە و سطح آگاهی و هوشیاری بالایی دارند و خواستار آن هستند کە تفرقە و از هم گسستگی سیاسی و نظامی به پایان رسد. خلقمان رویدادهای گذشتە روژهلات کردستان را بە یاد دارند، خلق همچنین از آنچه که در جنوب کردستان جریان دارد آگاه است و هم آنچه را که روزانه در روژاوای کردستان روی می‌دهد زیر نظر دارد.

 

در گذشتە پژاک نیروی نظامی خود را داشت، سال ٢٠١۴ با  درس گرفتن از تاریخ و بر اساس معیارهای جنبش دمکراتیک کە حزب تنها باید در خدمت جامعە باشد و نباید نیروی نظامی داشتە باشد، ما نیروی نظامی خود را حذف کردیم، نیروی نظامی بە روژهلات کردستان تعلق دارد یعنی ی.ر.ک. پیشنهاد می‌کنیم کە همە احزاب همانند ما عمل کنند، ما از خودمان شروع کردیم و چهار سال پیش این کار را انجام دادیم، شما می‌توانید اسناد قبل از کنگرە چهار را بخوانید و اسناد بعد از کنگرە چهار را هم بخوانید، پیشنهاد می‌کنم همە در اساسنامە خود نیروی نظامی را حذف نمایید.

 

در این جا میتوان بە سە رویکرد اشارە کرد:

اول: باید همە جریانات و احزاب همانند پژاک در اساسنامە خود نیروی نظامی را حذف نمایند و همە با هم نیروی دفاعی نظام‌مند و قوی تشکیل دهیم و بر سر آموزش، یونیفرم، اساسنامه، شعار و مارش و سیاستها و همە ابعاد آن بحث و گفتگو کنیم، البتە بحث نە بە آن عنوان حزبی نیروی خود را بر نیرویی دیگر ارجحیت دهد بلکە اتاقی فرماندهی تشکیل شود برای سازماندهی این یگانها، کە این خود بهترین حالت ممکن است.

دوم: نیروهای خلق دمکراتیک در روژهلات کردستان و نیروهای کودار نیرویی یکدست می‌باشد کە نیروی حزبی نمی‌باشند بلکە نیروی دفاع از جامعە است و اساسنامە مجزای خود را داراست، کنفرانس خود را برگذار می‌کنند و در واقع در اساسنامە پژاک هم جای نمی‌گیرند. کودار هم حزب نیست بلکە سیستمی است برای مدیریت جامعە و این نیرو ی.ر.ک نامگذاری شدە است، حال میتوان همە جریانات دیگر گردهم آیند و نیرویی یکدست پیشمرگ را تشکیل دهند کە در این حالت تنها دو نیرو وجود خواهد داشت، نیروی پیشمرگ و نیروی گریلا کە این دو نیرو می‌توانند یک ستاد مشترک تشکیل دهند کە باهم هماهنگ و ادغام شده با هم و مشترکا کار و مبارزە کنند. در این حالت کە احتمال دارد مدتی کم یا مدتی مدیدی طول بکشد تا هماهنگ شوند ولی حداقل احتمال ریسک و خطر را کم میکند.

 

در حال حاضر ما تنها مشکلات گریلا و پیشمرگ را نداریم بلکە در میان نیروهای پیشمرگ تفرقە و بی‌اعتمادی حاکم است. نیروهای پیشمرگ دمکرات‌ها بە همدیگر اعتماد ندارند همچنان نیروهای کوملەها هم متفرق و با هم در تضاد هستند. کە اگر این وضعیت همچنان ادامە یابد پس فردا هر کس با نام پیشمرگ برای خود گروهی را سازماندهی کردە و تیم مسلح خود را تشکیل می‌دهد همانگونە کە در جنوب کردستان شاهد آن هستیم و حتی در گذشتە و در جریانات انقلاب ۵٧ شاهد آن بودیم برای مثال گروه علی مریوانی تشکیل شد، گروه سردار جاف بوجود آمد کە آنها هم خود را نیروی پیشمرگ می‌نامیدند. در حال حاضر این پدیدە بە شکلی خطرناکتر مشاهدە می‌شود چون بعضی جریانات خواهان آنند کە گروههای کوچکتری تشکیل دهند، اما اگر در یک طرف تنها یک نیرو با نام پیشمرگ و در طرف دیگر نیروی دیگر با نام گریلا، این دو نیرو با هم و در کنار هم می‌توانند مبارزە کنند.

 

سوم: یک نیروی انقلابی با اخلاق مبارزاتی باید بتواند خلق را بە خود جذب نماید کە با جسارت در مبارزە در مقابل رویدادهایی کە پیش خواهند آمد شکل خواهد گرفت. با این روش جریانی میتواند اعتماد خلق و ملت را بدست آورد و خلق خود تصمیم بر آن بگیرد کە کدام نیرو، نیروی واقعی آسایش و امنیت جامعە می‌باشد.

 

ما از هر فعالیت و مبارزات مدنی کە در روژهلات کردستان انجام می‌گیرد پشتیبانی کردە و آن را ارج می‌نهیم. فعالیت‌های مدنی و مبارزاتی که به جمهوری اسلامی فشار مضاعف وارد کنند و آن را ناچار بە بازنگری کنند، از جملە اعتصاب مغازەداران، اعتصاب کامیون داران، اعتصاب معلمان، همگی مبارزاتی دموکراتیک بر علیە رژیم هستند و در مقابل سرکوبها و ارتجاع حکومتی به جامعه امید و توان مقاومت می‌بخشند. لازم است که چنین فعالیت‌هایی را ترویج داده و با تمام توان از آنان پشتیبانی نماییم. این دستە از مطالبات، مطالبات جامعە میباشد، کە این مبارزات باید همەگیر و مداوم باشد. همچون پژاک و همچون کودار در این مبارزه فعالانه جای گرفته و آنرا در برنامه‌های عملیاتی خویش قرار داده‌ایم. همگام با همە نیروهایی کە مبارزات خود را بر علیە جمهوری اسلامی پیش میبرند چە اعتصابات، مبارزات مدنی، مبارزات زنان و ... ما از همە مبارزات پشتیبانی میکنیم.

 

چرا جمهوری اسلامی رشتە کوههای شاهو را بمباران می‌کند؟

جمهوری اسلامی دهها کتاب و جزوە و نوشتە بە چاپ رساندە است کە از جنبش آپویی در هراس است، چرا؟ زیرا جمهوری اسلامی پارادایم فکری و نیروی اجتماعی آپوئیست‌ها را تهدیدی جدی برای خود می‌بیند. بە همین دلیل عزم را جزم کردە کە بە هر نوع ممکن بە آن ضربە وارد کند. فرهنگ جمهوری اسلامی عکس معیارهای جنبش آپویی است. جنبش آپویی بصورت رادیکال در باب مسئلە برابری زن مرد گام بر میدارد، جنبش آپویی بە جای مرکزگرایی، مرکزگریزی (قدرت گرایی مناطق و اقلیمها) را در اولویت قرار میدهد. جنبش آپویی بر این اساس پایە‌ریزی شدە است کە باید مسئلە خلق‌ها چارەیابی شود. در مقابل جمهوری اسلامی کماکان در حول بی‌اهمیت جلوە دادن خواستها و مطالبات خلقهای ایران بنیان نهادە شدە است. جمهوری اسلامی با مردم‌سالاری و دمکراسی ضدیت ایدئولوژیک دارد. جمهوری اسلامی با طبیعت ضدیت ایدئولوژیک دارد. جمهوری اسلامی با نیروی خوددفاعی خلق (گریلا) ضدیت ایدئولوژیک دارد. نیروهای گریلا با تجربه‌ای که در مدت ١۵ سال گذشته در کوهستان‌های روژهلات کسب کرده تجربه مقاومت چهل ساله با استعمارگران کردستان را به میان خلق روژهلات کردستان برده و آنرا عملی نموده است.

 

هدف نهایی ما آزادی کامل روژهلات کردستان از دست استبداد جمهوری اسلامی است. ما خود را سرزنش می‌کنیم کە چرا تا بە حال نتوانستەایم جامعە را از یوغ استبداد جمهوری اسلامی آزاد کنیم و جامعە حق این انتقاد را از ما دارند. برساخت جامعه دمکراتیک پرنسیب ماست و یک وجب از این پرنسیپ خویش عقب‌نشینی نخواهیم کرد. مایەی افتخار ماست که در همەی کوهستانهای کردستان از ماکو گرفتە تا لرستان و ایلام گریلاهایمان در میان خلق هستند. صدها رفیق برای آگاهی‌بخشی و سازماندهی خلق، جان خود را برای خلقمان فدا کرده‌اند. از نظر فکری و سوسیال میدیا، کدام جریان را سراغ دارید کە بە اندازەی جنبش آپویی، رژیم جمهوری اسلامی را بە چالش بکشد؟ دهها مجلە، مقالە، برنامە تلویزیونی سوسیال میدیا و ...

 

در اروپا وقتی اتفاقی روی میدهد، پژاک تنها جریانی است کە در سطح اروپا کار و فعالیتها را ارگانیزە نموده و همچنان همکار و همگام با جریانات دیگر فعالیت میکند. شهادت چهار رفیقمان در حوالی سنه  و مراسم‌هایی یادبود رفقا آرگش و تولهلدان نشانە ایست دال بر اینکە جنبش ما در کنار مردم و در میان خلق است. این گواه آن است کە کادر رهبری ما در داخل و همراه با خلق ماست، این بە معنای فداکاری و پیشرو بودن، کادر رهبری در درون جنبش آپویی بە معنی خدمتگذار بودن است، کادر رهبری یعنی پراکتیک، یعنی پیشرو بودن، کادر رهبری در جنبش آپویی بدان معنا نیست کە دست بر روی دست گذاشتە و هیچ کاری انجام ندهیم و با پیراهن یقە سفید بیاییم و در جایی بایستیم و فقط بە کسانی دیگر دستور دهیم و آنها را بە پیش گسیل داریم بلکە کادر رهبری ما پیشاهنگی را در عرصه عمل بر دوش گرفته است. پیمانمان را با رفقای شهید تجدید می‌کنیم.

 

برای احتمالاتی کە بە آن اشارە شد ما خود را آمادە میکنیم، در باب انسجام تشکیلاتی، در باب مخاطب قرار دادن جامعە و هوشیار کردن آن، در باب مقتدر کردن نیروهای آسایش و امنیت خلق و جامعە و همچنان خود تدبیری کە از این پس جمهوری اسلامی نتوانند بە آسانی ما را در تیررس خود قرار دهند کە در نتیجە آن هم دشمن از آن خوشحال شود و هم خلق ما امید خود را از دست دهند، ولی همچنان اعلام میکنیم کە نیروی فدایی هستیم و هر لحظە آمادەایم کە جان خود را فدا نماییم، هر جا کە لازم بود قطرە قطرە خون خود را نثار میکنیم و هر جا کە لازم بود جان خود را فدا میکنیم و بیگمان در هر جایی کە با جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران روبرو شویم بدون واهمه و دستپاچگی با آنها برخورد خواهیم کرد و هر جا کە بخواهیم روزی بیشتر زندە بمانیم بیگمان برای آن است کە ضربەای بیشتر بر پیکر اشغالگران کردستان و جمهوری اسلامی وارد کنیم و جانمان امانتی است که صرف آزاد کردن خلقمان خواهد شد.

 

در پایان میخواهم بە آن اشارە کنم کە ما جنبشی آپویی و گریلای روژهلات کردستان هستیم. تنها چیزی کە داریم یک دست لباس است کە بر تن داریم و هیچ چشمداشتی بە هیچ چیز و هیچکس نداریم. تنها هدف ما خدمت رسانی بە خلقمان است. می‌خواهیم سیستمی را بە ارمغان بیاوریم کە این سیستم در بر گیرندە عدالت اجتماعی باشد، همە خلق کرد سوبژە باشد نە اینکە گروهی سوبژە و خلق اوبژە باشد. در همان حال سیستم ما با سیستم سرمایەداری جهانی و بعضی سیستمهای لوکالی داخلی همخوانی ندارد کە طبیعتا این سیستمها در سعی و تلاش خواهند بود کە ما را در انظار عام بیکفایت جلوە دهند ولی ما با پراکتیک خود سیاست و سیستم خود را بە خلقمان نشان میدهیم و از خلق خود میخواهیم کە بیایند و با چشم خود سیستم و سیاست ما را ببیند، برای اثبات حرفمان دهها کتاب و جزوە و نوشتە وجود دارد و نە فقط اینها بلکە ما از لحاظ پراکتیک هم ثابت کردەایم. نمونە روژاوای کردستان را داریم، مناطق دفاعی مدیا را داریم، خلقمان میتوانند بیایند و از نزدیک سیستم سیاسی ما را ببینند.

بیشتر بخوانید...

وضعیت بحرانی ایران روز به روز وخیم‌تر می‌شود [یادداشت] [بخش اول]