تانیا: زمان آن فرا رسیده که درها بسوی پروژه‌ی جوامع در ایران گشوده شود

... اگر در ادوار مختلف این مدل‌ها از نواقص و تناقضات بسیاری برخوردار بود‌ه‌‌اند در دنیای پیشرفته‌ی امروزی به‌هیچ‌وجه قابل‌قبول و تحمّل نیستند. مدل‌های مرکزی منکر اراده‌ی تمامی تنوعات اجتماعی و فرهنگی جوامع در ایران است...

زیلان تانیا رئیس متشرک جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کوردستان در گفتوگو با نشریه آلترناتیو ارگان رسمی پژاک به ارزیابی وضعیت کوردستان، ایران و خاورمیانه پرداخته است. تانیا در این گفتوگو به اختصار تظاهرات‌های ضدحکومتی آبان و دیماه سال جاری را مورد بررسی قرار می‌دهد.

- با توجه به خیزش‌های اخیر در ایران، موضوع نظام و ساختار آلترناتیو برای آینده ایران به یکی از بحث‌های گرم محافل سیاسی و احزاب اپوزیسیون تبدیل‌شده، به نظر شما این آلترناتیو باید از چه ویژگی‌های اساسی و بنیادین برخوردار باشد؟

تانیا: آمادگی نیروهای ایرانی برای ارائه‌ی پروژه‌های آلترناتیو گامی مثبت است و محافل سیاسی، احزاب و اپوزیسیون‌ها همواره در طول تاریخ در برابر ساختار رژیم استبدادی اسلامی با پروژە و آلترناتیو بە میدان آمدە‌اند و این امری بسیار مهم است اما این پروژەها تا چە میزان پاسخگوی نیازهای جامعە بودەاند، قابل‌تأمل است. زیرا عدم وجود دیدگاه و بستر مشترک برای ایجاد جامعەای با ساختار و سیاست دمکراتیک منجر شد تا انسجام و همگرایی در میان پروژە‌ها نیز ایجاد نگردد. این ‌یکی از تجاربی است که نیروها در ایران از مبارزات ناکام خویش در طول تاریخ مبارزات خویش کسب نموده‌اند و امروز با پی‌بردن به این امر مهم در حول محور آن به مبارزه علیه نظام فاشیست و تک‌تیپ‌ساز می‌پردازند. با اینکه این بخشی از زاویه‌ای‌ است که به تفسیر وضعیت احزاب و اپوزیسیون‌های ایرانی می‌پردازیم درعین‌حال باید به زوایای دیگر نیز نگریست. درگذشته به میزانی که مسئله‌ی نبود آلترناتیو نقطه‌ضعفمان بود امّا بخش دیگر و اعظم آن نیز نبودِ دیدگاه و بستری مشترک برای رسیدن به اهداف بود. می‌توان گفت کە شرایط سیاسی منطقە و فرا‌منطقە امروز فرصت طلایی را در اختیارمان قرار دادە که از گذشته‌ی خود درس گرفته و تاریخ را تکرار نکنیم. اکنون دیگر شاهکار، تنها ارائه‌ی پروژه‌ی آلترناتیو نیست بلکه تلاش، مبارزه و همت‌ به خرج‌دادن برای همفکر بودن در پروژه‌ی مشترک و جهت عملی‌سازی آن هم‌رزم‌ و همدل شدن در جبهه‌ی مبارزه است.

البته اصرار ما همواره براین بوده بستری در سطح کشور مهیا نموده و در این راستا با جوامع در ایران، سازمان‌ها، نهادهای مدنی، سیاستمداران و… نظراتمان را در میان بگذاریم. بدین‌گونه به اراده‌ای جمعی و مشترک دست‌یافته و آلترناتیو موردپسند همه را به عرصه‌ی پراکتیک بگذاریم. این مورد از اهداف استراتژیک ما بوده و هست. هرچند تاکنون آن‌چنان ‌که باید نتوانسته‌ایم به نتیجه‌ی دلخواه برسیم اما تا رسیدن به اهداف ذکرشده هرگز از پای نخواهیم نشست.

– نظر شما درباره آلترناتیو‌های ارائه‌شده از سوی برخی از جریان‌‌های سیاسی به‌خصوص سلطنت‌طلبان و پان‌ایرانیست‌ها چیست؟

به نظر من اگر قرار است آلترناتیو ذکرشده مبدل به پروژه‌ای اجتماعی، وسیع و مورد استقبال تمامی نیروها و جوامع در ایران گردد پس باید بستری برای دادوستد مهیّا شود. باید همه پشتِ تریبون حضور یافته و نظر بدهند. در این راستا آلترناتیوی که از آن بحث به میان می‌آید بیشتر پروژه‌های حزبی و محدود است تا پروژه‌های اجتماعی. می‌توان گفت آلترناتیوهای ارائە شدە از سوی این جریانات بە حدی نرسیدە کە از افکار و ذهنیت‌های اسلام‌گرا، نژادپرست و… گذار نماید و به گفتمانی دیگر تداعی‌گر مهندسی‌ کردنِ جامعه است تا همسو گشتن با جامعه و گوش‌سپردن به دغدغه‌های جامعه. اکنون‌که همه‌ی نیروها در ایران از تاریخ مبارزات خویش تجربه کسب کرده‌اند، دیگر به سراغ گام‌های دیگر نرفته و چندان ارزشی هم برای آن قائل نیستند. حتی به‌جز پروژه‌های خود سایر پروژه‌های دیگر را قبول نداشته و به تمسخر آن می‌پردازند. بدین گونه پروسه‌ی دشمن‌تراشی روزبه‌روز گسترش می‌یابد. این‌بار دشمن را رها کرده و به رقابت و خصومت با یکدیگر می‌پردازند. متأسفانه این تابلوی عملکرد و یا دیدگاه صاحب پروژه‌هاست کە بیشتر شبیە بە میدان رقابت برای رسیدن بە اهداف، آمال و آرزوهای از دست رفتە است. البته این موضوع چندان ربطی هم به‌کل جامعه‌ی ایران ندارد. اتفاقاً بزرگ‌ترین توقع و انتقاداتی که جوامع در ایران از تمامی نیروهای پیشاهنگ دارند همین نکته است. در این راستا نباید راه‌های رفته شده را دوباره امتحان کرد. نژادپرستی و یا مدل دولت مرکزی حتی مدل‌های تئوکراتیک اگر جوابگو می‌شدند که جوامع در طول سده و ده‌های تاریخ علیه این نظام‌ها قیام نمی‌کردند. اگر در ادوار مختلف این مدل‌ها از نواقص و تناقضات بسیاری برخوردار بود‌ه‌‌اند در دنیای پیشرفته‌ی امروزی به‌هیچ‌وجه قابل‌قبول و تحمّل نیستند. مدل‌های مرکزی منکر اراده‌ی تمامی تنوعات اجتماعی و فرهنگی جوامع در ایران است. این مورد برای سلطنت‌طلبان و پان‌ایرانیست‌ها نیز صدق می‌کند. ‌

-دیدگاه شما در‌باره‌ی آلترناتیو و راهکار شورای مدیریت گذار از حکومت ایران چیست؟

 ببینید ما اکثرا به مشکل نتیجه‌گیری و یا تثبیت‌های ذکرشده برنمی‌خوریم. حتی پروژه‌هایی که از آنها بحث به میان می‌رود همین‌طور؛ اما مسئله‌ی اصلی تحمیل مهندسی این پروژه‌ها بر جامعه و یکدیگر است. به‌عنوان‌مثال ما در رابطه با محتوای این پروژه‌ها نظرات و پیشنهاد‌های گوناگونی داریم. اما آیا باید این نظرات و پیشنهاد‌ها را کجا و چگونه مطرح نمود؟ حال شورای مدیریت گذار درخواست نظرخواهی هم نکرده است. پس چگونه می‌توان معتمد بود؟ تضمین آن چیست؟ به‌جای نگریستن از روزنه باید از دریچه به حل مسائل پرداخت. بزرگ‌ترین مسئله‌ی ما هم این است که تاکنون چنین محیطی را مهیا نکرده‌ایم.

– شما به‌عنوان جامعه‌‌ی دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان (کودار)، چه جایگزینی برای نظام حاکم بر ایران پیشنهاد می‌کنید؟

ما نیز به‌عنوان جامعه‌ی دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان از پروژه‌های آلترناتیو برخورداریم. مواردی را که در بالا بدان‌ها اشاره کردیم را رعایت می‌کنیم. قبلاً هم در این مورد نظرات خویش را به شیوه‌ای علنی بیان نموده بودیم. دو آلترناتیو وجود دارند. نخست اینکه نظام ایران با ایجاد و گشودن بستری دمکراتیک و تجمع تمامی نیروها در ایران و خاصه جامعه، به مطالبات آنان گوش سپرده و قانون اساسی دمکراتیکی ارائه دهد. جهت عملی‌نمودن آن نیز اقدام نماید. به وظایف و مسئولیت‌های خویش بپردازد. درصورتی‌که هیچ اقدامی از سوی نظام حاکم وجود نداشته باشد، نباید بیشتر از آن اصرار ورزید. دوم اینکه پروژه‌ی آلترناتیو جوامع ایرانی آماده است و برای عملی نمودن آن باید راه‌های ذکرشده طی شوند. بهترین گزینه هم گزینه‌ی دوم ‌ا‌ست. چون چهار دهه است که نظام حاکم تمام زوایای گزینه‌ی اول را طی و تحمیل کرده است. اما گزینه‌ای که هیچ شانس خود تجربه کردن نداشته است. دیگر زمان آن فرارسیده که درها به‌سوی پروژه‌ی جوامع گشوده شود. این نقطه‌عطفی ا‌ست که به‌تمامی بحران‌ها نقطه‌ پایانی خواهد گذاشت. در این راستا یکی از مبانی سیستم خودمدیریتی دمکراتیک، بر این اساس است که جامعه خود مرجع تصمیم‌گیری است. البته این مدل نیز دارای مرجعی مرکزی که از اتوریته‌ای دمکراتیک برخوردار می‌باشد است که تمامی مسائل را پیگیری می‌کند. علی‌رغم تمامی جوانب مثبت مدل‌ ارائه‌شده‌ی ما، جوانب همخوانی با بستر فرهنگیِ ایران شرط است. این مدل چنان مدلی ‌است که از نمایندگی تمامی تنوعات اعم از روستاها گرفته تا شهرها، از کوچه گرفته تا خیابان‌ها و نظام کل کشور برخوردار است. سلامت سیستم مرکزی کل کشور در اهمیت وجود سازمان‌دهی‌های خودویژه‌ی تنوعات می‌باشد. درصورتی‌که سیستم‌های خودویژه‌ی زنان، جوانان، باورمندی‌ها، فرهنگ‌ها و… نباشد سیستم مرکزی نیز ناقص و از همه مهم‌تر از قابلیت نمایندگی اراده‌ی تنوعات نیز نخواهد توانست برخوردار باشد. لذا جوامع اراده‌ و هویت خویش را در سیستم اداری ـ مدیریتی بیان می‌کنند. به‌عبارتی دیگر، این خود جامعه است که باید در مورد پروژه‌ی سیستم نظر دهی نماید. مدلی که ما از آن بحث به میان می‌آوریم همین می‌باشد. زیرا قادر به اراده‌سازی جامعه می‌باشد. به جامعه می‌آموزد که چگونه و در برابر چه پروژه‌ای به مقابله بپردازد. جامعه‌ای باز و اراده‌مند قاعدتاً می‌تواند آزادی خویش را تضمین نماید.

منبع: آلترناتیو شمارەی ٧٩