وضعیت بحرانی ایران روز به روز وخیم‌تر می‌شود [یادداشت] [بخش اول]

"جمهوری اسلامی در مقابل خواست و مطالبات برحق مردم، هیچ راهکار و راه چارەای را ندارد که بخواهد ارائه دهد"

حکومت ایران در وضعیتی بسیار پرتنشی قرار دارد. راهکارهای سرکوب‌گرانەای کە طی ۴٠ سال گذشتە اعمال کردەاند و آنگونە کە رعب و وحشت را در جامعە نهادینە نمودەاند، بی‌شک از این بە بعد نمی‌توانند با همان رویە ادامە دهند، چرا کە خلق‌های ایران بر این امر واقف شدەاند کە این رژیم، رژیم سرکوب و هراس می‌باشد و حال حاظر در موقعیتی کاملا سست و ضعیفی قرار گرفتە است. در واقع جمهوری اسلامی در مقابل خواست و مطالبات برحق مردم، هیچ راهکار و راه چارەای را ندارد کە بخواهد ارائە دهد.

 

با سر کار آمدن این رژیم و حتی تا زمانی مدید بعد آن هم تنها خلق کرد مطالباتی قومی و هویتی داشتند و در راه رسیدن بە این آرمانها مبارزە می‌کردند، البتە نە بە این معنی کە در مناطق دیگر و در بین اقوام دیگر ایران وجود نداشتە بلکە بدان معنی کە تنها در کردستان مبارزاتی منسجم بوجود آمد کە توانست فشارهای مضاعفی برای رژیم بوجود آورند.

 

حال با گذشت زمان مبارزات و مطالبات خلقهای دیگر ایران نیز هر روز بیشتر و بیشتر در سطح جامعە گستردەتر میگردد، برای مثال: خلق بلوچ، خلق عرب و خلقهایی دیگر کە رژیم در کارنامە خود موارد زیادی از سرکوب و خفقان در آن مناطق نیز بە ثبت رساندە است و در نتیجە این خلقها هم بە پاخواستەاند و برای مطالبات خود و با الهام گرفتن از خلق کرد در خاورمیانە کە پیشرو مبارزات علیە استبداد و توحش می‌باشد، مبارزە می‌کنند.

 

حتی خلق کرد هم مانند گذشتە نیست و بە میزان قابل توجهی ارتقاء پیدا کردە است. ارتقاء فهم سیاسی، ارتقاء روشنفکری، ارتقاء مراودات خلق کرد با کشورهای دیگر باعث مشکلاتی اساسی و درخور تأمل برای رژیم جمهوری اسلامی گردیدە است.

 

نکتە دیگر کە قابل ذکر است مسالە زنان است. زنان در جامعە کنونی ایران رژیم را بە چالشی جدی کشاندەاند و جمهوری اسلامی نمی‌تواند قانون توحش شریعت را بر آنها تحمیل نماید و مانند گذشتە آنها را سرکوب نماید، چرا؟ چون زنان امروزی با دنیای بیرون خود در ارتباط هستند، حقوق انسانی و قانونی خود را می‌دانند و در سطح جامعە نیز تغییری جدی بوجود آمدە است.

 

نکتەای دیگر کە قابل ذکر است: رژیم جمهوری اسلامی با مشکلات جدی اقتصادی روبروست، این رژیم بیشترین هزینه‌ها را در راه سیاستهای توسعە‌طلبانە در منطقە خرج می‌کند و این باج را تنها جامعە می‌پردازند و گردش مالی در داخل هم در انحصار گروههای درون حکومتی است کە دچار فساد مالی و اختلاس گشتەاند. همان گروه‌هایی کوچکی کە فشاری مظاعف را بە جامعە تحمیل میکنند و این فرق طبقاتی جامعە را بدان سو سوق دادە است کە دیگر آن ترس و واهمە کە در گذشتە وجود داشت از میان برداشتە شدە است، همان گونە کە در طی یک سال گذشتە دیدیم: هم مطالبات مردم رادیکالتر گشتە است و هم میزان تعدد افراد در اعتراضات روندی سعودی را بە خود دیدە است.

نکتەای دیگر کە قابل ذکر است اینکه خلقهای ایران جو خفقان جمهوری اسلامی را شکسته‌‌اند و دیگر به مردم سالاری دینی آن هم هیچ اعتقادی ندارند.

 

در واقع ما شاهد آن هستیم کە جمهوری اسلامی به شکست ایدئولوژی دچار شده است، ایدئولوژی رژیم جمهوری اسلامی که همان شیعە اثنا عشری و دولت/ملت با مرکزیت اتنیکی فارس می‌باشد دیگر جوابگوی خواست و مطالبات مردم نیست و رو بە شکستی بزرگ گذاشته است.

 

مطلبی دیگر کە قابل تامل میباشد: جمهوری اسلامی در منطقە بە معضلی بزرگ تبدیل شدە است وباعث مشکلات زیادی شدە است و بە همین دلیل کل منطقە خاورمیانە دل خوشی از سیاستهای خارجی ایران ندارند، چرا؟ چون در رابطە با صدور انقلاب بە فراسوی مرزهای ایران و پیشبرد هژمونی خود در منطقە، اعمال ضد دمکراتیک را انجام دادە است کە هم جوامع و هم سیستمهای سیاسی منطقە متضرر بودەاند، در همین چهارچوب در انظار بین الملل و جهانی نیز بە مخل آسایش و امنیت تبدیل گشتە است و بە همین علت روابط ایران با شورای امنیت و بخصوص با امریکا بە حدی حاد رسیدە است.

 

آینده ایران و احتمالاتی پیش رو

در واقع خلق کرد باید خود را آمادە و بر اساس احتمالات سیاست خود را مشخص نماییم و فلذا اگر احتمالی رخ نداد چگونە خود را برای احتمالی دیگر آمادە کنیم، در نهایت لازم و ضروریست ما خود را برای هر رویدادی حاضر کنیم، در واقع سیاست و پیشبرد جامعە در گرو پیشبینی و آنالیز آکادمیک رخدادها و رویدادها میباشد کە بتوان نقشە راهی روشن و پراکتیک برای آیندە در نظر گرفتە شود.

 

آمریکا خواستار پذیرش خواسته‌های زیر از سوی رژیم جمهوری اسلامی می‌باشد:

اول: اینکە باید ساختار سیاسی و نقشە سیاسی اسراییل را بە رسمیت بشناسند. اگر رژیم ایران این کار را انجام دهد تغیرات جامعی در ساختار سیاسی، اقتصادی و داخلی روی خواهد داد. همانگونە کە شاهد هستیم طی ۴٠ سال گذشتە بر اساس این شعار دشمنی با اسرایل سیاستهای خود را بنیاد نهادەاند.

 

دوم: جمهوری اسلامی باید از سیاستهای هژمونگرا و فرا منطقەایی دست بکشدو بە داخل مرزهای جغرافیایی خود بازگردد.

 

سوم: باید رژیم جمهوری اسلامی دست از تکنولوژی اتمی برداشتە، سعی و تلاش برای ساخت بمبهای بالستیک و دوربرد را کە دول بین‌الملل بخصوص آمریکا با آن مخالفند را فراموش نمایند.

 

چهارم: در چهارچوب سیاسی و اجتماعی و آن نظام نئولیبرالیسم جهانی باید رفرم انجام دهد تا بە مصرف کنندە جهان نئولیبرالیسم همانند عربستان تبدیل گردد. اوباما قصد داشت با قرارداد برجام این امر را بر ایران تحمیل نماید اما ایران قصد داشت بصورتی مکار و فریبندە در مسیری بلعکس گام نهاد، اینک شاهد آن هستیم بلعکس روش نرم اوباما با روشی سخت از طرف ترامپ میخواهند رژیم را در آن مسیر قرار دهند و حال رژیم ایران با ادعای اینکە این فشارها و تحریمها هیچ تاثیری بە روند سیاسی کشور نخواهد داشت سعی در کم رنگ نمودن این فشارها دارد ولی واقعیت این است کە این تحریم ها رژیم را فلج نمودە است و همین امر باعث فشار مادی و اقتصادی شدە کە بار آن بر دوش جامعە است، اما در دراز مدت هر چند در حال حاضر قشر کم درآمد جامعە متضرر اصلی هستند، این بار دامن رژیم را خواهد گرفت. همانگونە کە میدانیم درماه نوامبر مرحلە جدید تحریمها آغاز میگردد کە بار اصلی را بر دوش رژیم خواهد گذاشت، کە در نتیجە آن احتمال میرود کە تدریجا رژیم تسلیم شود و همە مطالبات را یکجا انجام ندهد و یکی پس از دیگری و با کندی بە آن تن دهد، همانگونە در مدت گذشتە دیدیم کە رژیم ناچار بە تصویب لایحە ضد پولشویی و کمک بە سازمانهای تروریست با نام ف آ ت ف  شد. حال جای این دارد کە  بدان بنگریم کە آیا ایران می‌تواند این تغیرات بنیادین را در خود ایجاد کند، اگر ایران این تغیرات اساسی را در بنیان خود انجام دهد از طرف سیستم سیاسی جهانی مدتی بر بقای آن افزودە خواهد شد اما با تغییر هویت، هویتی در مسیر نئولیبرالیسم و مدرنیتە سرمایەداری و همچنان چراغ سبزی در مسیر اقتصادی و سیاسی بە آن دادە خواهد شد و در همان حال اجازە سرکوب صدای مخالفت‌‌های داخلی و بالاخص سرکوب مبارزات حق طلبانە خلق کرد صادر خواهد شد و دولت‌های کاپیتالیستی و استکبار چشم و گوش خود را کور و کر خواهند کرد و حتی امکان دارد همکار و همگام با سرکوب خلق ما باشند.

 

آیا ایران میتواند این شرایط را تغییر دهد؟

طیفی در ایران از جملە بروکراتها، کە بیشتر در بدنە دولت و برخی در مجلس وجود دارند کە خواستار سوق ایران رو بە این مسیر را دارند، اما بعضی از سیاستمداران اصول گرا و هم سپاه پاسداران بخصوص فرماندهان سپاه نمی‌خواهند این شرایط فراهم شود و یا حداقل اگر بدین سوی گام بردارند در چهارچوب نظارت آنها باشد، در اینجا میتوان بە ٢ دلیل اشارە کرد کە چرا این طیف مخالف این روند هستند:

 

اول اینکە ترس از دارند کە این تغییرات بنیادین بە مداخلە نظامی تبدیل گردد.

و دوم آنکە حتی اگر بە مداخلە منجر نشود همان بروکراتهای داخلی برای رفرم در سیستم ایران و رفرم خواه نشان دادن خود در انظار عام و در سطح بین المللی، سرداران سپاه و اصول گراها را بە مانند جنایتکاران جنگی معرفی و هر آنچە در طول ۴٠ سال قتل عام و جنگ و ترور در تاریخ جمهوری اسلامی روی دادە است، آنها را مسبب جلوە دهند، در واقع هر چند اینان همە باهم بازیگران پلید این جنایات هستند اما در درجە اول تیر پیکان اتهام بە روی سپاه پاسداران میباشد، و احتمال آن میرود کە یک دستە از این پاسداران را محاکمە و بە زندان بیندازند همانگونە کە حزب حاکم بر ترکیه (آ.ک.پ) در زیر لوای رفرم چندین ژنرال بلند پایە ترکیە را بە اتهام ارگنکون، دستگیر و محاکمە و در نتیجە بە زندان محکوم کرد.

در چنین شرایطی قاسم سلیمانی، محسن رضایی و ...غیرە احساس ترس کردە و سعی در مخالفت یا تعویق آن می‌کنند.

 

و اما اگر این شرایط بوجود نیاید طبیعتا فشار بر اقشار جامعە بیشتر و بیشتر خواهد شد و در نتیجە مبارزات و مطالبات مردمی رادیکالتر خواهد شد و اگر مبارزات درست ارگانیزە شود و منسجمتر انجام گیرد این خود آلترناتیوی خواهد بود تا بتواند آن تغییر و تحولات اساسی و  بنیادین را ایجاد کند و تا نابودی کامل جمهوری اسلامی پیش رود.

 

لازم بە ذکر است کە:

قدرتهای جهانی و کاپیتالیسم جهانی نمیخواهند تغییر و تحولات بە دست خود خلقها و با ارادە آنها انجام گیرد، بە دلیل آنکە اگر این گونە باشد قدرتهای استکبار نمیتوانند بر آن مشرف باشند بر طبق میل آنها مهرەهای جدید منتصب شوند، در نتیجە این پارادوکس، احتمال مداخلە نظامی از طرف قدرتهای امپریالیستی بیشتر خواهد شد و هم زمان سوء استفادە از خیزشهای مردمی همانگونە کە در جریانات بهار عربی شاهد آن بودیم، در واقع در انقلابهای بهار عربی خلق و مردم مطالباتی دیگر داشتند ولی چون انسجام وجود نداشت، قدرت و رژیم بە دست گروە دیگری غصب گردید.

 

اما در صورت مسالە ایران، شاید جمهوری اسلامی خیلی زود سرنگون  نگردد اما قدرتش تنازل خواهد کرد و کنترل بیشتر مناطق جغرافیایی را از دست خواهد داد و مناطق مرکزی ایران از جملە تهران، اصفهان و کاشان و آن مناطق را در کنترل باقی خواهد گذاشت و احتمال آن میرود در شمال ایران جنگ مرگ و زندگی را پیش ببرد، چرا اگر خود را بە نیروی مبارز رادیکال مردمی تسلیم کنند بیم آن میرود کە سرنوشت سرهنگ قذافی در انتظارشان باشد و اگر خود را بە نیروهای مداخلە گر تحویل دهند بە مانند حسنی مبارک راه بە قفس و زندان خواهند برد و یا مانند صدام حسین اعدام شوند، این در حالیست کە سردمداران جمهوری اسلامی در خارج از ایران نیز با اعمال کارهای تروریستی و مداخلەگرانە در تمام دنیا دوستانی برای خود باقی نگذاشتەاند تا بتوانند بە آنها پناه ببرند، در نتیجە باید بمانند و تا آخرین قطرە خونشان جنگ را ادامە دهند.

 

احتمال آن می‌رود کە آمریکا و  دشمنان رژیم ایران بنا بە دو علت خواستار این روند باشند:

اول: زمانی کە آمریکا در عراق حکومت صدام حسین را ساقط کرد، اپوزسیونی بوجود آمد کە خود را زیاد محتاج آمریکا نمی‌دید، در سوریە البتە نتیجە بلعکس داشت، قبل از آنکە حکومت مرکزی ساقط شود (هر چند روسیە مخالف برهم زدن دودمان اسد است) اپوزسیون بوجود آمد و خود خواستە کماکان حکومت اسد در قسمتهایی قدرت را در دست دارد تا هر زمانی کە بخواهند بە اپوزسیون فشار آورند حکومت اسد را وادارند کە بە آنها حملە کند در نتیجە اپوزسیون گوش بە فرمان آنها بماند.

 

دوم: میل بە آن داشتە باشند کە جمهوری اسلامی کماکان قدرت را در دست داشتە باشد تا بوسیلە آن بتوانند جنگی نیابتی و طولانی را بر منطقە تحمیل کنند کە در نتیجە این جنگ خانمان سوز اسلحە و مهمات نظامی آنها بفروش رسد و پس از آن دوبارە برای بازسازی منطقە دوبارە مسالح آنها بەفروش برسد.

 

شایع است کە: در خاورمیانە ٧ ترلیون دلار اسلحە و مهمات وجود دارد کە احتمال آن میرود کە برای جنگ با ایران مصرف شود و حال اگر ایران بوسیلە این ٧ ترلیون دلار اسلحە و مهمات ویران گردد، ٢۵ ترلیون دلار برای بازسازی آن لازم است و این در حالیست کە این پولها همە بە جیب مدرنیتە سرمایەداری و شرکت‌های بین‌المللی آنها خواهد رفت.

 

در برابر این تهدیدها باید خلق کرد این واقعیت را بپذیرد کە قدرتهای مداخلەگر امپریالیستی هیچ دغدغەای در باب حقوق انسان و حقوق ملل و خلقها را ندارند تنها بە فکر منافع و امتیازات خود هستند هرچند هرزگاهی اعلام می‌کنند کە باید رژیم نئولیبرالیسم ایران باید رفرمهایی در درون خود انجام دهد و آن فشارهای سیاسی و اجتماعی کە بر دوش آحاد جامعە می‌باشد باید آنها را از میان بردارند، البتە این سخنان نە بخاطر حق و حقوق خلقهای ایران باشد بلکە بدین دلیل کە کمی فضای سیاسی  و اجتماعی بازتر گردد تا بتوان امکانی برای  جذب سود و سرمایە بوجود آید، در نتیجە خلق ما بە شیوەای غیر دگماتیسم و با هوشیاری و انسجام میتوان از این اختلافات بیشترین دستاورد را بە نفع خود کسب نماید.

 

و اما ایران چگونە میخواهد با این امر روبرو شود؟

رژیم ایران میخواهد خود را منسجم کند اما توانایی این کار را ندارد، اگر صورت مسالە تنها آن بود کە در خارج از ایران رژیمی هژمونخواه تر از ایران وجود دارد و بە ایران فشار وارد کردە است و قصد باج خواهی از ایران را دارد، در نتیجە میتوانست در داخل خود را مستحکم و منسجم نماید و با بوجود آوردن ارادەای ملی و با بوجود آوردن اتاق بحران این فشار و جنگ را دفع نماید، مشکل اینجاست کە حکومت ایران از داخل فروریختە است، در داخل مشروعیت خود را از دست دادە است، از طرفی دیگر جامعە ایران همانند جامعە عربستان سعودی نیست، جامعە عربستان تقریبا جامعەای تک اتنیک میباشد، همانند جامعە کرە شمالی نیست، در آن جامعە از نظر ساختار جامعە تفاوتهای زیادی وجود دارد، مثلا: مسائل و مشکلات زنان بە گونەای دیگر و نە بە مانند ایران کە بر اساس شریعت اسلام پایە گذاری شدە باشد.

 

ایران چە از لحاظ ایدئولوژی، چە از لحاظ دسپوتیسم سیاسی اجتماعی، در داخل جامعە مشروعیت خود را از دست دادە است و از رویی دیگر ایران کشوری چند اتنیکی میباشد و این اتنیکها تنها مطالبات اقتصادی و سیاسی نیست بلکە مطالبات هویتی میباشند.

 

در عربستان بدین گونە نیست، مثلا میگویند زنان در آن جامعە مورد ظلم و ستم واقع میشوند، بعضی قوانین و رفرمهایی را بوجود میاورند و مسالە حل میشود، مشکلات اقتصادی کە گریبان گیر ایران شدە است عربستان با آن روبرو  نیست. در ایران هم مشکلات سیاسی و هم مشکلات اقتصادی و از همە مهمتر مشکلات و مطالبات هویتی خلقهای ایران مطرح است.

 

مشکلاتی کە در داخل  ایران وجود دارد و دست درازیهای رژیم ایران در بیرون از مرزهایش بە گونەای نیست کە تنها از طرف یک کشور هدف قرار دادە شدە باشد، بلکە از طرف همە دول منطقە هدف قرار گرفتە است، چون ایران عامل ناامنی در کل منطقە است و مخل آسایش همگان، در همان حال از طرف کشورهای دیگر جهان نیز مورد هدف قرار گرفتە است.

 

این دیدگاه صحیصی نیست کە گویا رژیم ایران از طرف کشورهای روسیە و چین و اتحادیە اروپا پشتیبانی خواهد شد در برابر آمریکا، اولا اروپا نمیتواند در مقابل آمریکا قرار گیرد تا از ایران حمایت کند، ما دیدیم کە با اعمال یک تحریم از طرف آمریکا قیمت ریال در برابر دلار رکود قیمت بی‌سابقەای را بە ثبت رساند در همان حال با چندین پشتیبانی و قرارداد از طرف اروپا قیمت ریال هیچ تغییری نکرد، این بدان معنیست کە خود اروپا هم تحت هژمونی آمریکا قرار دارد، از طرفی دیگر هم چین و روسیە هم با توجە بە مصالح خود حاظر بە انجام هرگونە معاملەای بە سود خود و بر ضد ایران هستند.

 

در این میان احتمال آن میرود کە رژیم ایران قصد دارد در چند ماه آیندە خود را منسجمتر کردە و با تلفیقی از هر ٣ خط سیاسی ایران، اصولگرا، میانەرو و اصلاح طلب طیفی سیاسی بوجود آورد، کە پشتیبانی هایی را از هر خط نسبت بە خط دیگر میبینیم، همانگونە کە شاهد آن بودیم کە وقتی روحانی در نشست سوییس بود قاسم سلیمانی با تشویق و دست زدن او را تایید کرد، پیشنهاد آن شد کە موسوی و کروبی از حصر خانگی آزاد شوند، دوبارە خاتمی بە بحث داخل حکومتی تبدیل گردید و میخواهند بە شکل خاتمی و روحانی کە شکلی از اصلاح طلبی و میانەروی است خود را با سیاستهای جهانی همسان سازند و در همان حال بعضی وعدە وعیدها نیز بە داخل بدهند و بە شیوەای شارلاتانە قاسم سلیمانی و سپاه پاسداران را بە منطقە تحمیل کنند و در داخل هم با اعمال فشار مردم را بترسانند و جامعە را دوبارە بە کنترل خود درآورند و هیمنەی ایران را دوبارە در انظار بین‌المللی مطرح نمایند کە گویا هنوز توانایی دفاع دارندو همانند سوریە و کشورهای ضربە پذیر دیگر نیستند.

 

شخصا معتقدم کە این تاکتیکها هیچ یک نمیتوانند رژیم ایران را نجات دهند، شاید در برابر دول دیگر آن هم با دادن امتیاز بە دیگران بتواند چند صباحی دیگر عمر خود را طولانی کند اما در برابر فشارهای داخلی و مبارزات مردمی تاب تحمل را نمی‌آورد.

 

ما فرض کنیم کە جمهوری اسلامی در جاهایی انعطاف نشان دادە و فشارهای سیاسی و اقتصادی را بکاهد، اما با قضیە هویتی و نژادی خلقهای ایران چە راهکاری را میخواهد ارائە دهد؟

 

مثلا در جامعە کردستان، همە قشرها چە قشر ثروتمند، چە `قشر تهیدست، قشر میانی جامعە همە و همە با شناسنامە و هویت ملی خود مطالباتی دارند و میخواهند با آن هویت زندگی کنند. در کردستان نمیتوان یک سری مشکلات اقتصادی را حل کرد و بە امید آن بود کە خلق کرد در سایە آن بنشیند و زندگی کند، کە پیشتر توضیح دادیم این جامعە مانند جامعە تک اتنیک عربستان نیست.

 

مگر اینکە رژیم ایران چرخشی ١٨٠ درجە انجام دهد، قانون اساسی خود را تغییر دهد، رویکرد سیاسی آخوندی مختص به خویش را تغییر دهد، هم خلقهای ایران بتوانند حق سرنوشت خود را تعیین کنند و در همان حال این خلقها سیستم مدیریتی همگون داشتە باشند، کە این بسیار بعید بە نظر میرسد.

 

در بخش دوم به روژهلات کردستان و کردها می‌پردازیم

ادامه دارد ...