"اتحاد و همبستگی کارگران و زحمت‌كشان یگانه راه برون‌رفت از جهنم حاکمیت مطلقه فقیه است"

پلاتفرم دمکراتیک ایران با تأكید بر اینکه ساختار دولت-ملت ایرانی و بویژه رژیم جمهوری اسلامی فاقد صلاحیت اداره جامعه چند ملیتی ایران است می‌افزاید، روز جهانی کارگر لازم است به روز همبستگی و اتحاد علیه حاکمیت ارتجاع/ سرمایه/دین در ایران باشد.

پلاتفرم دمکراتیک ایران به مناسبت اول ماه می، روز جهانی کارگر بیانیه‌ای منتشر کرد. پلاتفرم در این بیانیه به شیوه‌ای مبسوط به ارزیابی وضعیت کارگران و زحمت‌کشان در جهان، خاورمیانه و ایران پرداخته است.

متن بیانیه به شرح زیر است:

"به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر، روز میثاق، همبستگی و مبارزه کارگران و ستمکشان علیه ستم و استثمار طبقاتی و هر گونه تبعیض.. 

امسال در شرایطی به استقبال روز کارگر می‌رویم که نظام سرمایه‌داری امپریالیستی با گستاخی تمام به بهره‌کشی انسان از انسان، آنهم به شکل وحشیانه در کارخانجات نساجی  در داکا، در زیرزمینهای دهلی نو و در باغات انگور در اسپانیا، فرانسه و... ادامه می‌دهد و طبقه کارگر قربانی اول ایدئولوژی سرمایه می‌باشد. طبقه کارگری که زنان و مردان آن در کشورهایی چون ایران و ترکیه، علاوه بر ستم طبقاتی و ستم جنسیتی بخاطر حاکمیت سرمایه و نظام مردسالار و دین‌سالار، ستم ملی را نیز با یکدست شدن جامعه به یک دولت یک ملت و انکار دیگر ملت‌ها و تفاوتها روزانه تجربه می‌کنند. در نتیجه‌ی سیاستهای ضد کارگری سرمایه که بر محور سود بیشتر می‌چرخد، طبقه کارگر با معضلات و بحرانهای عدیده‌ای از جمله بیکاری، فقر، پاندمی کرونا، بحران محیط زیست، رشد فرقه‌های مذهبی فاشیستی، قدرت گرفتن أحزاب اسلامی و ایجاد حاکمیتهای مستبد اسلامی در جهان که خشونت و زن‌ستیزی، کارگر ستیزی و خلق ستیزی و اشغالگری و استعمار همچون کوتوله‌های امپریالیستی علیه دیگر ملت‌ها از فاکتورهای مشابه آنان است، روبرو می‌باشد.

  اتخاذ سیاستهای نئولیبرالیستی در جهان، جهت برون‌رفت از بحران‌های اقتصادی از سوی نظام سرمایه، یورش مستقیم بر طبقه کارگر بود. این یورش از مزد کارگران گرفته تا تشکلات مستقل آنان، سن بازنشستگی، صندوق بیکاری کارگران و ... را در بر گرفت. انتقال مراکز تولیدی به دنبال نیروی کار ارزان به کشورهای فقیر در آسیا و شبه قاره هند، استثمار بیرحمانه در آن کشورها، بیکاری کارگران در اروپا، امریکا و دیگر کشورها را به دنبال داشته است و چون همیشه بحران سرمایه، سنگینی و عوارضش را بر گرده کارگران تحمیل کرده و زندگی و معیشت آنان، فدای نجات و سودآوری بیشتر صاحبان سرمایه مالی صنعتی و قدرت گشته است. ریاضت اقتصادی یا همان کاهش خدمات عمومی و خصوصی‌سازی‌ها که با حمایت نهادهای امپریالیستی چون، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول صورت گرفته است به شدت دستاوردهای کارگران را در اغلب کشورها مورد حمله قرار داده و موجب تضعیف شدید اتحادیه‌های کارگری گشته است. اعتراضات کارگران به این شرایط با سرکوب توسط پلیس سرمایه روبرو گشته و ما نمونه آن را در سرکوب اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه مشاهده کردیم.

در ۲ سال اخیر نیز ناکارآمدی دولت‌های بزرگ و کوچک سرمایه در مهار کووید-۱۹، نه به دلیل عدم توانایی مالی دولت‌ها و یا عدم امکانات، دانش و اطلاعات کافی پزشکی، بلکه به دلیل اختصاص بودجه به تقویت نظامیگری و ضد امنیتی، عدم توجه و اختصاص بودجه و سرمایه‌گذاری در بخش درمانی، تامین سلامت و رفاه در خور انسان، و نیز گردش سرمایه خصوصی در حوزه‌های سودآور به نفع انباشت سرمایه و عدم سرمایه‌گذاری در عرصه‌های درمانی و ...، باعث شده است که بیماری کرونا تا به امروز میلیونها انسان را که اکثرا جایگاه طبقاتی آنها کارگری بوده است، به کام مرگ بکشاند. اپیدمی کرونا بیش از هر زمان و هر واقعه دیگر چهره ضد انسانی طبقه حاکم سودمحور و غارت کننده بودجه حاصل رنج کارگران در نظامیگری و... را بر حیات انسان برملا ساخت.

ناگفته نماند که سرمایه، تولید و توزیع واکسن‌های کرونا را نیز به بیزینسهای سود‌آوری تبدیل کرده است که دسترسی به آن برای بسیاری از آحاد جامعه انسانی در جهان بسیار مشکل و حتی غیر ممکن شده است.  

از سوی دیگر، استفاده از ناسیونالیسم و مذهب، جهت تقویت فاشیسم و راسیسم در جهان از سوی دولت‌های کارگزار سرمایه یکی دیگر از حمله‌ها به طبقه کارگر است که در سال‌های اخیر بیش از پیش در دستور کارشان قرار گرفته و بخشی از طبقه کارگر را در مقابل بخش دیگر قرار داده است. این سیاست موجب گشته است طبقه کارگر آواره که امروزه در کشورهای اروپایی به عنوان مهاجر و پناهنده به سر می‌برند (انسان‌هایی که از فقر، جنگ‌های امپریالیستی، اشغالگری و تجاوز دولت‌های استعمارگر منطقه خاورمیانه و ...، عوارض بحران‌های ایجاد شده توسط سرمایه که پیشتر به آن اشاره شده است مجبور به ترک سرزمینشان شده‌اند) شرایطی بسیار سخت و اسفبار را تجربه کنند. بسیاری از این مهاجران که بخشی از طبقه کارگر جهانی هستند، از سوی سرمایه‌داران کشورهای میزبان به شدت مورد استثمار قرار گرفته و نیروی کارشان به ارزانترین قیمت مورد بهره‌کشی قرار می‌گیرد.

 وضعیت طبقه کارگر در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی که اعدام بیش از ۱۰۰ هزار زندانی سیاسی را در کارنامه‌ی سیاه خود دارد و پایه‌هایش بر خشونت و سرکوب علیه زنان، کارگران و خلق‌های تحت ستم ریخته شده است، به مراتب سخت‌تر وشدیدتر تحت سرکوب و استثمار قرار می‌گیرد. با توجه به اینکه رژیم جمهوری اسلامی ایران نیز حلقه‌ای سیاه از زنجیر سرمایه است، با ادغام سیاستهای ضد کارگری، ضد زن و ضد خلقی سرمایه و با اعمال سیاستهای قرون وسطایی، به شیوه‌ای هارتر و عریانتر کارگران را مورد یورش قرار داده است.

 فقر، بیکاری، سفره خالی، عدم امنیت شغلی، دستمزد ناچیز در برابر کار سخت، اخراج به بهانه تعدیل نیرو، مردانه کردن بازار کار و به حاشیه راندن زنان از این بازار مردانه و فعالیتهای اقتصادی، شش ماه حقوق به تعویق افتاده، میلیونها کودک کار، مجبور ساختن زنان و مردان کارگر به تن دادن به کارهای سخت با مزد اندک و غیر رسمی همانند کولبری و سوخت‌بری و کشتار آنان، استثمار وحشیانه کارگران مهاجر از افغانستان و بکارگیری تبعیض دولتی بر علیه آنان و ... چنین واقعیت تلخی را برای طبقه کارگر آفریده است.

ابتلای میلیونی انسان‌ها به کرونا در ایران و عدم دسترسی به درمان و واکسن نیز معضل اکثریت آحاد جامعه گشته است که کارگران و زحمتکشان، زنان و خلق‌های تحت ستم بار سنگینتر این معضلات را متحمل می‌شوند.

لازم به یادآوری است که رژیم ضدکارگر ج.ا، غیر از نهادهای سرسپرده خود نظیر شوراهای اسلامی کار و خانه ضد کارگر، هیچ نهاد دیگری را نه تنها به رسمیت نمی‌شناسد بلکه اجازه فعالیت را نیز به آنها نمی‌دهد و در عین حال هر ساله با وقاحت، بی‌شرمی و گستاخی تمام، نمایندگان مزدور خود را به آی‌آل‌او "سازمان بین‌المللی کار" ارسال می‌کند.

در چنین شرایطی باید از این نگاه انحرافی که ستم بر طبقه کارگر را فقط در کارخانه و مراکز تولید می‌بیند، عبور نماییم. باید به رسمیت شناخت که صحبت از امحاء، سرکوب و آسیمیلاسیون کارگران خلق‌های تحت ستم ملی کورد، بلوچ، عرب و ترک، قتل عام کولبران کورد و سوخت‌بران بلوچ، صحبت از تبعیض و استثمار وحشیانه کارگران مهاجر از افغانستان، صحبت از وجود ستم ملی و ستم طبقاتی است. بیکاری که بدنبال خود فقر و سیه‌روزی و پر شدن زندان‌ها از همین کارگران بیکار را دارد و حتی در زندان‌ها بعنوان ارزانترین نیروی کار مورد استثمار شدید قرار می‌گیرند، کشتار کارگران در محیطهای شغلی نا امن و جاده‌های نا امن، اعتیاد کارگران و جوانان آنها توسط عاملین رژیم به موادهای روان‌گردان و تهی‌کردن آن‌ها از هرگونه اراده و جسارت انقلابی جوانی، مسائلی با جهت‌گیری سیاسی هستند که توسط طبقه سرمایه‌دار بر علیه طبقه کارگر اعمال می‌شوند. آسیمیله کردن کارگران در ایدئولوژی شیعی، سرمایه‌داری، فردگرایی، انواع خرافات، تبلیغ عظمت‌طلبی ایرانیت، ناسیونالیسم و فاشیسم، مردسالاری، تبلیغ تشکل‌گریزی و سیاست‌گریزی، تفرقه و پراکندگی، اختلاف انداختن بین کارگران بومی و غیر بومی و... همگی سیاستهای رژیم علیه طبقه کارگر می‌باشند. تبلیغ اینکه هر کس باید خودش و فقط خودش برای بهبود زندگی خود تلاش کند و امیدی به همبستگی و مبارزه برای ایجاد جامعه دمکراتیک نداشته باشد، سرکوب زنان و به حاشیه راندن آنان در عرصه‌های گوناگون و گسترش فقر زنانه، اعمال خشونت سیستماتیک دولتی علیه آنان و تقویت ذهنیت و فرهنگ زن‌ستیز، مردسالار و ارتجاعی، نهادینه کردن افکار و مناسبات مردسالاری در جامعه علیه زنان که منجر به قتل، خودکشی، بیکاری، اعمال جنایت کودک همسری بر آنان، اسید‌پاشی بر زنان و ... در جامعه ایران می‌شود، همه و همه مسائلی با جهت‌گیری سیاسی و طبقاتی هستند.

با توجه به وضعیت کارگران و زحمت‌کشان، زنان، خلق‌های تحت ستم ملی و جوانان در ایران، بسیار روشن و عیان است که رژیم جمهوری اسلامی و در کل ساختار دولت/ملت ایرانی صلاحیت اداره جامعه چند ملیتی ایران را ندارد و باید روز اول ماه مه، روز جهانی کارگر همزمان به روز همبستگی و اتحاد علیه حاکمیت سرمایه‌ی جهانی و همچنین حاکمیت ارتجاع/سرمایه/دین در ایران باشد.  

پلاتفرم دمکراتیک ایران ضمن گرامی‌داشت روز جهانی کارگر، جهت برون‌رفت انقلابی از رژیم جمهوری اسلامی و جهنم ایجاد شده توسط حاکمیت مطلقه فقیه برای کارگران و همه اقشار جامعه، اتحاد و همبستگی و مبارزه کارگران و زحمتکشان، زنان، جوانان، خلق‌های تحت ستم و اقلیتهای مذهبی تحت ستم و سرکوب را ضروری می‌داند و به این اتحاد فراخوان داده، مبارزه خود را در این جهت پیش می‌برد.

زنده‌باد روز جهانی کارگر، روز میثاق همبستگی و مبارزه کارگران و ستمکشان علیه ستم، استثمار و هر گونه تبعیض."