"نیروهای هژمونیک طبق منافع خود خاورمیانه را تقسیم می‌کنند" [بخش نخست]

... از زمان تقسیم کوردستان طرح‌ها و توطئه‌های فراوانی گسترش یافتند. امروز نیز بار دیگر کوردستان در میان درگیری‌های بین روسیه و آمریکا مجددا در حال تبدیل به مرکز تغییرات جدیدی است. ...

فوزا یوسف عضو شورای هماهنگی جامعه دمکراتیک (تَو-دَم*) در رابطه با تحولات اخیر وضعیت سوریه و وضعیت خاورمیانه با خبرگزاری ژن نیوز** به گفتوگو پرداخت. فوزا یوسف در این گفتگو اظهار داشت که نیروهای هژمونیک تلاش می‌کنند تا خاورمیانه را طبق منافع خود تجزیه کنند. حملات نیروهای اقتدارگرایی که در این سرزمین به حمله دست می‌زنند، برای دست‌یابی به آرامش نیست. بلکه جنگ منافع و اشغالگری است. سیاستهایی که از سوی حاکمیت و اشغالگران پیشبرده می‌شوند تنها در راستای منافع آنان است.

بعد از گذشت ۲۱ سال از توطئه بین‌المللی، فوزا یوسف عضو شورای هماهنگی جامعه دمکراتیک در باره توطئه بین‌المللی، بحران خاورمیانه، ارتباطات توطئه بین‌المللی در جنگی که در شمال-شرق سوریه در جریان است، به گفتگو پرداخت.

ژن‌نیوز: خانم فوزا یوسف؛ می‌توانید در رابطه با تاثیرات و تحولات سومین جنگ جهانی با ما بیشتر سخن بگویید؟

فوزا یوسف: منطقه ما در کل درگیر جنگ است. این جنگ با متدهای جنگی، اقتصادی و سیاسی مدیریت می‌شود.  هدف اساسی جنگ جهانی سوم تقسیم و تجزیه منطقه و از میان برداشتن آرامی آن بوده است. نیروهای هژمونیکی که جنگ جهانی نخست و دوم در خاورمیانه را مدیریت کردند، اکنون دوباره با همان نیرو می‌خواهند که در خاورمیانه، مجددا طبق منافع خود این منطقه را تقسیم کنند. بدون گمان این مسئله بر ما نیز تاثیرگذار خواهد بود.  زیرا مرکز این جنگ در منطقه ما قرار داشته و آشکارا در شمال-شرق سوریه می‌توان شاهد آن بود.

امروز نیروهای منطقه‌ای و بین‌المللی با حضور در خاک ما درگیر هستند، علت آن نیز اهمیت سیاسی جغرافیای ما و نیز تاریخ مهم کورد در خاورمیانه است. از زمان تقسیم کوردستان طرح‌ها و توطئه‌های فراوانی گسترش یافتند. امروز نیز بار دیگر کوردستان در میان درگیری‌های بین روسیه و آمریکا مجددا در حال تبدیل به مرکز تغییرات جدیدی است. تمامی نیروهای موجود در سوریه و منطقه خواستار دست‌یابی به تاثیرگذاری و نفوذ هستند، تا در خاورمیانه آینده به ایفای نقش بپردازند. این واقعیت بر وضعیت ما نیز تاثیرگذار خواهد بود. نمونه آن در وضعیت عفرین، گری سپی، سریکانی و ادلب قابل مشاهده است. تمامی این موارد بخشی از این بی‌ثباتی و بحران است.

نیروهایی که در سرزمین ما مشغول جنگ هستند، به منظور دست‌یابی به راه‌حلی پایدار به این جنگ دست نزده‌اند. این جنگ، جنگ سود، منفعت، اشغالگری و ارتجاع علیه اراده خلق‌هاست. در سطح منطقه بدیل ما حیاتی جدید و سیستم جدیدی است که از عزمی راسخ برای تغییر برخوردار است. نیروهای حاکم تا حدی سیستم ما را طبق منافع خود ارزیابی نمی‌کنند، به همین دلیل همواره می‌خواهند که خلق‌های ساکن بر این سرزمین به جنگ با یکدیگر بپردازند. بدین منظور ما نیز بر این باوریم که مرکز جنگ جهانی سوم کوردستان و خاورمیانه است و سوریه بخشی از آن را تشکیل می‌دهد. این جنگ ادامه پیدا خواهد کرد. به همین دلیل تاکنون هیچ نتیجه‌ای برای حل آن پیدا نشده است. سیاست بین‌المللی در این منطقه، بحران را با بحران مدیریت می‌کند.

با توجه به این فضایی که ترسیم کردید، ما باید ارتباطات ترکیه با روسیه و آمریکا را چگونه ببینیم؟

- بعد از سال ۲۰۱۷، پیوندهای ترکیه-روسیه به شدت افزایش پیدا کردند. این ارتباطات در سوریه بر مبنای همکاری مشترک است. روسیه تلاش دارد تا ترکیه را از ناتو دور کند. ارتباطات روسیه و دولت ترک رفته رفته گسترش پیدا کرد و به سطح کنونی رسید. همچنین همکاری‌های مشترک بازرگانی آنان نیز گسترش یافتند. به رغم این موارد اختلافاتی بین این دو کشور بر اساس منافع متضاد نیز وجود دارد. وضعیتی که امروز که در سوریه شاهد آن هستیم، و در نمونه ادلب خود را به نمایش می‌گذارد. مقطع کنونی ویژگی سیاسی خود را دارد؛ نیروهایی که رقیب و دشمن یکدیگر هستند، در بسیاری از زمینه‌ها با یکدیگر همکاری می‌کنند.

آمریکا نمی‌خواهد که روسیه به ترکیه نزدیک شود. ترکیه به روسیه چراغ سبز نشان می‌دهد تا سنگینی وزنه خود را به رخ بکشد و همزمان ترکیه باقی خود را در ترکیه حفظ می‌کند. روسیه از سر ناگزیری اینگونه رفتار می‌کند. از نگاه ما، ترکیه نمی‌تواند بیش از این گامی بردارد. زیرا سیاستهای ترکیه بر نیروهای تروریست، نیروهایی که هیچ پروژه‌ای برای جامعه بجز زیان ندارند متکی است.

از طرف دیگر ترکیه نمی‌تواند از طریق ترور سیستم خود را در خاورمیانه مستقر نماید. از نظر ما سیاست ترکیه، سیاست تژادی ترک است. امروز ترکیه تهدیدی برای خاورمیانه و جهان به شمار می‌رود. ترکیه دیگر از فرصتی برای پیروزی برخوردار نیست. ترکیه در موقعیت کنونی صرفا به منافع خود فکر می‌کند و همزمان با دشمنی با خلق‌ها فکر می‌کند و روز بروز بیشتر به سوی ورشکستگی سیاسی گام برمی‌دارد.

جنگی را که اکنون در ادلب در جریان است چگونه تحلیل می‌کنید؟

- جنگی که اکنون در ادلب در جریان است نتیجه توافق‌های پیشین است. نشست برگزار شده در آستانه بدون دستیابی به ثبات در سوریه، باعث شده است از طریق آتش بس مسائل لاپوشانی شوند. اما معلوم می‌کند نیروهای تضمین کننده ثبات در سوریه از هیچ پروژه‌ای برای حل مسائل برخوردار نیستند. ما شاهد این هستیم که روز بروز این نشست نتایج سوء خود را نشان می‌دهد. همزمان نیروهای مستقر در ادلب مانند جبهه النصره، هیات التحریر الشام که ترکیه حامی آنهاست، هیچ فرقی با داعش ندارند. این امر نیز پیامد نشست آستانه ست. آستانه بر اساس منافع دولت‌ها برگزار شده بود. زمانی که دولت‌ها بر سر منافع دچار اختلاف شوند، درگیری روی می‌دهد و زمانی‌که دولت‌ها بر سر موضوعاتی به توافق دست یابند، اختلافات به صورت مقطعی فروکش می‌کنند. در نتیجه این جنگ، سوریه دچار آسیب می‌شود، خلقمان متحمل قتل و اوارگی می‌شود. زیرا هیچگونه راه حلی نیز وجود ندارد و صرفا از اسلحه و جنگ استفاده می‌شود. روسیه تلاش می‌کند که موجودیت و هژمونی خود را بر تمامی سوریه تحمیل نماید. جنگ موجود در ادلب بخشی از تابلوی جنگ در سوریه و خاورمیانه را به تصویر می‌کشد.

سطح سیاسی توافق با رژیم سوریه چگونه می‌تواند گسترش پیدا کند؟

- در مقابل اشغالگری ترکیه، بین نیروهای سوریه دمکراتیک، روسیه و رژیم سوریه توافقی ایجاد شد و بر این مبنا نیروهای رژیم سوریه و روسیه در منطقه مستقر شدند. این اقدام در مقابله با اشغالگری قدمی مثبت محسوب می‌شد، اما ما برای ایجاد انسجام در میان خلق‌های سوریه، نه فقط ائتلاف نظامی، باید دستیابی به توافقی سیاسی را نیز به پیش بریم. لازم است که ائتلافی سیاسی ایجاد شود، در غیر اینصورت تهدیدهای اشغالگری ترکیه علیه ما خاتمه نیافته و بلکه افزایش می‌یابند. متاسفانه تا کنون هیچگونه اتفاق سیاسی با سوریه صورت نگرفته است. مسائل و مشکلات سوریه بسیار دشوار هستند. به همین دلیل برای حل این مشکلات باید اصرار و مداومت به خرج داد. این دشواری‌ها و مشکلات در کوتاه مدت حل نمی‌شوند. در این باره خودمدیریتی، احزاب سیاسی منطقه عزم راسخ داشته و برای گفتگو اعلام آمادگی کرده‌اند. لازم است که ما در رابطه با موضوع حل سیاسی و دمکراتیک اصرار و مداومت داشته باشیم، راهکارهای نظامی، موافق حل مسائل سوریه نیستند.

ترکیه درصدد است که بر تمامی منابع انرژی منطقه کنترل و نفوذ داشته باشد تا بتواند در آینده منطقه ایفای نقش نماید. اردوغان مناطق عربی را مانند مناطق ترکیه در دوره عثمانی به شمار آورده و براین باور است که این مناطق، جزو مناطق ترکیه هستند، به همین دلیل از اهداف دراز مدتی برخوردار است. حتی هم اکنون لیبی را مانند بخشی از دولت عثمانی معرفی می‌کند. حاکمیت ترکیه بر این کشور موجد صلح نخواهد بود، بلکه تنها به گسترش جنگ و بی‌ثباتی منتهی می‌شود. به همین دلیل ترکیه مورد استقبال چندی قرار نمی‌گیرد. واکنش نیروهای لیبی بسیار مهم است. اگر در این میان موضعی بین‌المللی اتخاذ نشود، وضعیت لیبی نیز مانند سوریه خواهد شد. ترکیه تلاش می‌کند تا بر دریای مدیترانه کنترل داشته باشد. در این رابطه، با دولت‌های عربی مانند تونس، الجزایر دشمنی کرده و البته موضع مصر نیز بسیار مهم است. کشورهای عربی علیه اردوغان هستند، زیرا پروژه اردوغان پروژه اشغالگری است.


* TEV-DEM
** jinnews