ترکیه پناهجویان سوری را تسلیم تبهکاران می‌کند

سالهاست که دولت ترکیه از مسئله ی پناهجویان به عنوان اهرم فشاری در مقابل اروپا استفاده می‌کند، به گونه‌ای که هرگاه اروپا در مقابل خواسته‌های این رژیم مخالفت کند اروپا را تهدید به باز کردن راهها و فرستادن پناهجویان می‌کنند

سالهاست که دولت ترکیه از مسئله ی پناهجویان به عنوان اهرم فشاری در مقابل اروپا استفاده می‌کند، به گونه‌ای که هرگاه اروپا در مقابل خواسته‌های این رژیم مخالفت کند اروپا را تهدید به باز کردن راهها و فرستادن پناهجویان می‌کنند.

 

در حال حاضر نیز که دولت ترکیه مانع از رفتن پناهجویان به اروپا شده است آنها را با اجبار و زور از ترکیه اخراج کرده و روانه‌ی ادلب و عفرین می‌کند و آنها را تسلیم تبهکاران در این مناطق می‌نماید.

ه.ه یک پناهجوی سوری است که در این مورد با ما گفتگویی انجام داده است. او که نخواست نامش فاش شود گفت: بعد از پنج سال به کشور ترکیه پناهنده شدم، پس از مدتی به دلیل مشکل شناسنامه بازداشت شدم. من و یک تن دیگر را به مرکز پلیس در زیتون برنو فرستادند، در آنجا ۶ روز ما را زندانی و شکنجه کردند، سپس برای آزادی از هر کدام از ما ۱۲ هزار لیره گرفتند سپس ما را به مرکز خارجیها منتقل کردند، در آنجا نیز به زور از ما مهر و امضا گرفتند و سپس در دروازه‌ی بوالهوا که دروازه‌ی مرزی ادلب است رها کردند، حدود پنجاه تن بودیم و در میان ما زن و کودک هم بودند.

 

در بابوالهوا ما را به تبهکاران تحویل دادند، در آنجا ما را پیش فرمانده‌ی تبهکاران بردند. در بازجوییها به ما می‌گفتند که مسلمان نیستیم و کافریم، تمام دارایی و موبایلهای ما را از ما گرفتند. سپس ما را پیش یک فرمانده‌ی ترک بردند، در آنجا به ما میگفتند که شما از طرف پ.ک.ک به اینجا آمده‌اید. بعد از مدتی برای ما فرصت فرار پیش آمد، تبهکاران با یکدیگر درگیر شدند و یک تن از آنها کشته شد، در این هنگام ما نیز فرار کردیم و به عفرین رفتیم."

 

ه.ه افزود:"ما ده روز در عفرین ماندیم، در آنجا با صحنه‌های وحشتناکی روبه‌رو شدیم. در عفرین کردها را شکنجه می‌کنند و خانه ها و اموال آنها را مصادره میکنند. به زنان تجاوز میکنند. برای دزدین طلای زنها دستهای آنها را می‌برند. ما در عفرین جرات نداشتیم خود را کُرد معرفی کنیم، ما این جنایات را بیشتر در جندرس، ماباتا، شیا و شرا مشاهده کردیم و از وضعیت بلبله بی خبرم. من خود اهل یک روستا در منطقه ی بلبله هستم اما از ترس جانم به آنجا نرفتم.

 

تبهکاران روزانه خانه به خانه میگشتند تا بدانند چه کسی ثروتمند است یا کدام زنان طلا و زیور آلات قیمتی دارند، سپس شبها به خانه‌هایشان حمله می‌کردند و همه چیز را از آنها می‌گرفتند."

 

این پناه‌جو در پایان افزود:"بعد از گذشت حدود یک ماه، یک شب تبهکاران به خانه‌ی یکی از همسایه‌هایمان حمله کردند. پس از کشتن مرد خانه به همسرش تجاوز کردند و برای گرفتن النگوهای طلای او دستش را بریدند، سپس برای اینکه تظاهر کنند که کمک آنها آمده‌اند خانه را گلوله باران کردند و زن و دو فرزندش را با خود بردند. دیگر هیچ کس آن زن و دو فرزندش را ندید، دست بریده‌ی زن هنوز در خانه‌اش است."