فراخوان مشترک جنبش‌ها و شخصیت‌های فعال زن به مناسبت ٨ مارس

شماری از مبارزان حقوق زنان و جنبش‌‌‌ها از کوردستان، ایران، افغانستان و خارج از میهن در فراخوانی آحاد زنان را به همبستگی و گسترش مبارزات‌های علی نظام ستمگر فراخواندند.

متن فراخوان به این شرح است:

"دوستان عزیز، زنان گرامی

در آستانه‌ی ۸ مارس امسال لازم دیدیم تا به پاسداشت ۸ مارس و با توجه به سطح مبارزات زنان، امسال در چارچوب یک همکاری مشترک معنای بیشتری برای ۸ مارس قائل گشته و بدین منظور اقدامات مشترکی را به اجرا درآوریم تا نشان از متحد بودن زنان و عزم‌شان در راستای برقراری نظامی انسانی و برابرانه و جایگزین نظام ستمگر مردسالار باشد.

تاریخ مکتوب، تاریخی است که با ذهن، زبان و قلمی مردانه به نگارش درآمده و طبیعتا وجود زنان، حضورشان در جامعه و نقش محوری که در جامعه و پیشبرد آن داشته است را ذکر نکرده و عامدانه از قلم انداخته است. در این تاریخ اثری از چگونگی، دلایل و مناسباتی که باعث تغییر جایگاه نماد زن از مدیر جامعه به یک برده و مبدل شدنش به ابژه و ملکه ی کالاها به چشم نمی‌خورد. این تاریخ چیزی از چگونگی سقوط زنان از مقام اله گی، تبدیل شدنشان به جادوگرانی مرموز، سوزانده شدن هزاران زن به جرم دانایی و معرفت طبیعی در آتش ذهنیت مردسالارانه بر زبان نمی آورد. از روایات این تاریخ نمی توان دریافت که چگونه زنانی رها و مستقل را با فریب رهاسازی و نجات بخشی در چهار دیواری خانه محبوس کردند و فکر و ذهن، بدن و موجودیتشان را با چادری سیاه پوشاندند. در این روایت مردمحور اشاره‌ای به جایگاه غیر قابل انکار، نقش، موجودیت و قدرت تحمل زنان در حیات اجتماعی و انسانی نشده است. به همین دلیل است که می‌توان گفت تاریخ اسارت و به بردگی کشاندن زنان روایت نگشته است. در مقابل این امر اما، تاریخ آزادی زنان در حال نگارش بوده و با مبارزه و خون هزاران زن همانند کلارا زتکین، رزا لوکزامبورگ، بشیره‌ بن مراد، مینا کشور کمال، شیرین علم هولی، ندا آقاسلطان، خواهران کعبی، شیما الصباغ و بزرگ زنانی همانند آنان نگاشته خواهد شد. زنان تاریخ خویش را ساخته و آنگونه می‌نویسند! در قرن بیست و یکمی که با ظلم و ستم مضاعف نظام دولت-ملت مردسالار، خشونت علیه زنان سر به فلک کشیده و غیر قابل تحمل گشته است، خط مشی مقاومت و مبارزه زنان اوج گرفته و ثابت نمود که فریاد زنان از شیلی، آمریکا و آفریقا و خاورمیانه و تمامی نقاط جهان به همدیگر رسیده است. فریاد و خواست زنان مصر، تونس، ایران، افغانستان یکی شده و زنان جملگی به سان یک ملت؛ ملت زنان همه یک صدا فریاد زدند: قرن بیست و یکم، قرن مبارزه و آزادی زنان خواهد بود!

نظام دولتی و شکل نامیمون کنونی آن یعنی دولت-ملت همانگونه که تلاش می نماید تا با سیاست یک رنگ کردن جامعه و نهادینه نمودن فردگرایی، ارتباط فرد با جامعه را از میان بردارد، به همان اندازه هم در محدود کردن عرصه تلاش و مبارزه‌ی زنان و گسستن آنان از جامعه از هیچ تلاشی فروگذار نیست. اگر زنان وجود و حضور خود در عرصه های سیاسی، اقتصادی، حقوقی و آموزشی را ثابت نکنند، به این معنی است که نظام دولتی و سیاست پدر-مردسالار توانسته‌اند موجودیت و پتانسیل زنان را به خدمت خویش درآورده و به اسارت بکشند. این بدان معناست که موجودیت زنان و به تبع آن، موجودیت جامعه توسط ساختار دولت-ملت از جوهره اش تهی گشته و به وسیله ای جهت رسیدن به اهداف سودمحور تبدیل گشته اند. این تروری بی نظیر است که اعمال گردیده و تنها تروری جسمی و فیزیکی نیست. بدون شک محدود کردن و محاصره زنان در لوای دیوار «ناموس» از سوی انواع دولت ها و نمایندگانشان (پدر، برادر و همسر) نیز ترور است. آنگاه که امکان و میدانی برای ابراز وجود و نظر زنان به صورت آزادانه وجود نداشته باشد، مطالباتشان سرکوب شده و خود آنان نیز ترور گشته محسوب می شوند. ویران نمودن طبیعت، باقی نگذاشتن امکان کار برای جوانان و زنان، ترویج اعتیاد در میان طبقات فرودست و کشتن کولبران و سوختبران به بهانه‌ی قاچاق کالا نیز، از شیوه‌های ترور می باشند. کودک همسری نوعی دیگر از ترور و حتی جنایتی در حق کودکان دختر است، تمامی این ها سیاست نابود کردن انسان و جامعه انسانی می‌باشند که جملگی در جهت ادامه ی بقا و طولانی‌ترشدن عمر نهاد دولت اجرا می‌شوند. پیداست که بقای عمر نهاد دولت بسته به ایجاد بحران و نابسامانی در جامعه است، لذا دولت، برای ایجاد بحران در جامعه، در همه ارزش‌های جامعه دخالت کرده و سعی در نابود کردن ارزش‌های واقعی انسانی و نهادینه کردن ضد ارزش‌ها به عنوان ارزش در جامعه دارد.

تعریف زن در قاموس و ذهنیت مردسالار و با تفکر تبعییض جنسیتی، شخصیت رام شده و آرامی است که موجودیتش به موجودیت مرد وابسته می‌باشد. چنانچه زنان در جستجوی آزادی باشند و تسلیم تفکر مرد سالار- تبعیض‌گرا نشوند و تعریف مردسالاری از زن را به چالش کشیده و در برابرش بایستند، بی درنگ مورد حمله و اعمال خشونت قرار گرفته و این خشونت تا بالاترین سطح خویش، زن کشی پیش می رود، چرا که اندیشه، روش زندگی و برخورد دمکراتیک زنان خطری جدی برای نهاد دولت و نظام مردسالار بوده و نهاد مزبور نجات خود از موج  مقاومت، اندیشه و عمل دمکراتیک زنانه را در تداوم بخشیدن به نظام بردگی زنان و نهایتا زن کشی می‌بیند.

ترور زنانی چون «ملالی میوند» فعال حقوق زنان در افغانستان ، «رهام یعقوب» در بغداد، به گروگان گرفتن زن فعال بلوچ «رحیمه کورد تمیمی»، ترور سه زن انقلابی کورد «ساکینه جانسز، فیدان دوغان و لیلا شایلمز» در مرکز به اصطلاح دمکراسی پاریس، ترور زنان سیاستمدار عرب «هند الخضیر و سعد الحرمص» در شمال و شرق سوریه، به گروگان گرفتن زن فعال سیاسی کورد «زینب جلالیان» و اعدام «شیرین علم هولی» (زن فعال سیاسی کورد) در ایران، همه نمونه‌های اعمال سیاست و تفکر زن‌ستیز دین محور و فاشیسم دولتی علیه زنان بوده و اثباتی است بر اینکه سیاست سیستماتیک زن ستیزی و زن کشی، سیاستی جهانی بوده و از سوی نظام سرمایه، دولت، مردسالاری و دنباله‌های ذهنیتی و عملی آنان در همه جا به یک سان اجرا می گردد.

در این جهان زن ستیز، رژیم ستمکار و اشغالگر ایران، از سرآمدترین این نظام هاست که یک جامعه را به زندان افکنده و در آن زندان نیز زنان را به انزوا کشانده است. نظام برقرار شده بعد انقلاب خلق‌های ایران در سال ۱۳۵۷، که با پیشاهنگی زنان و جوانان روی داد و به پیروزی رسید، این واقعیت را بیش از پیش آشکار نمود که در تاریخ مدام زنان به عنوان ابزاری جهت به پیروزی رساندن مردان و سیستم دولت‌ها مورد استفاده قرار گرفته و اولین قربانی دست مردـ دولت بوده‌اند. حجاب اجباری، بیکاری، تن‌فروشی ناشی از فقر، گرسنگی، زندان، اعدام، اسیدپاشی، کودک همسری، قتل و خودکشی، ارمغان رژیم حاکم ایران برای زنان بوده که بعد از انقلاب سر کار آمد!

رژیم جمهوری اسلامی در گام نخست زن‌ها را هدف حمله قرار داد. رژیم خلق‌ها و جنس‌ها را از همدیگر جدا نمود و با اتخاذ سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن»، بین خلق‌ها تفرقه ایجاد کرده و زنان را از میدان زندگی اجتماعی ـ سیاسی دور کرده و به حاشیه رانده و بدین ترتیب بزرگ ترین خطر جهت رژیم را برطرف نمود؛ خطر اتحاد خلق‌ها و اتحاد زنان که دموکراتیک ترین واکنش را می‌توانست تشکیل دهد!

زندان‌های ایران مملو از زنان و جوانان آزادی‌خواه می‌باشد و هر روز موج دستگیری و اعدام در غرب و شمال غربی،  جنوب و جنوب شرقی ایران علیه خلق‌های کورد، بلوچ و عرب افزایش می‌یابد. تنها در عرض یک ماه ۱۱ نفر در سیستان و بلوچستان اعدام گردیده‌اند، همزمان در شرق کوردستان ۱۴۰ نفر بازداشت شدند، که بیش از ۱۰ تن از آنان زن بودند. بر همین منوال ده‌ها فعال عرب اعدام گردیده‌اند و صدها تن دیگر در بی خبری و بدون محکمه در زندان‌های مخوف اطلاعات به سر می‌برند. البته خشونت و سیاست‌های سرکوبگرانه حاکمیت هرگز نتوانسته موج مقاومت و مبارزه خلق‌ها را که زنان در خط مقدم آن قرار دارند، خاموش نماید. زندان به شکل یک دژ مقاومت برای زنانی چون زینب جلالیان ، فهیمه بدوی، نسرین ستوده، آتنا دائمی، و گلرخ ایرایی ابراهیمی تبدیل گشته است، زنانی که  برای همه زنان و ملل تحت ستم ایران نقش الگوی مبارزه و مقاومت را ایفا می‌نمایند. و بسیارند زنانی که‌ تحت تاثير سياست‌های زن ستيزانه و استعماری دولت ملت ايران يا گمنام مانده‌اند يا سمت و سوی مبارزه شان دغدغه های زنان ملل تحت ستم را آنچنان كه در خور اهمیت است در بر نگرفته است و مبارزاتشان در جهت جستجوی آزادی‌های یواشکی تقلیل داده‌ شده‌ است. افغانستان نیز یکی دیگرازدولت ملتهایی است که‌ با یک رنگ شدن با  ذهنیت نیروهای امپریالیسم ، افکارزن ستیزانه‌ی خود را تحت لوای اسلام و جهاد در سطح فجیعی در برابر جامعه‌ ، بویژه‌ زنان و جوانان بکار میگیرد. ملالی جویا یکی از اعضای پارلمان افغانستان بود که‌ بدلیل ایستادگی اش در برابر بنیادگران جهادی، چندین بار در معرض سوءقصد این نیروها قرار گرفت. این سیاستها روزانه‌ در جهت حذف زنان آگاه و فعال جامعه‌ ادامه‌ دارد و با مقاومت و مبارزات زنان روبرو می‌گردد.

آنچه مهم است این است که تعریف آزادی و مطالبات واقعی واضح بوده و هیچ قدرتی نمی‌تواند تعریف و مطالبه‌ای را که هزاران جان پاک در راه و معنا و واقعیتش فدا شده‌اند را به بیراهه برده یا ماهیتش را به تحریف بکشاند. ریشه‌ی اصلی مسئله زنان یک درد مشترک است، سیاست و سرکوبی هم که علیه‌شان اعمال می‌شود، در برخی لایه‌های ستم مشترک است. لذا برداشتن گام‌ها و مبارزات مشترک از سوی زنان علیه سیاست‌های زن‌ستیزانه و سرکوبگرانه یک ضرورت است. هم‌صدایی و اتحاد زنان و کانالیزه کردن پتانسیل مبارزاتی‌شان در خط مشی آزادی، نشانگر پی بردن زنان به این ضرورت واقعی می‌باشد. ما زنان و ملل تحت ستم و همه ستمکشان ایران در این زمینه دارای تجربه و آزمون/خطاهای بسیاری می‌باشیم که امروز نیزباید با توجه به درس‌هایی که از آن گرفته‌ایم و نقش بر آب کردن سیاست‌های زن‌ستیز رژیم به میدان آمده و هم صدا، همگام و قدرتمند عمل نماییم.

ما بعنوان زنان آزادیخواه با درک شرایط حساس کنونی جامعه‌ی ایران، زنان و جوانان و همچنین جواب دادن به نیاز واقعی موجود، ضروری می‌دانیم که در آستانه ۸ مارس، روز جهانی مبارزه زنان، دست همکاری به سوی همه‌ی نیروهای آزادی‌خواه و فمینیست‌های مبارز علیه سیاست‌های اشغالگرانه رژیم ایران دراز کرده و فراخوان اتحاد عمل مبتنی بر اصول مشترک را اعلام می‌نماییم و خواستار برداشتن گام‌های عملی در جهت تشکیل یک جبهه متحد زنان آزادی‌خواه هستیم.

ما زنان بیشتر از نان شب به آزادی احتیاج داریم و برای رسیدن به آزادی، عملی کردن این موارد بسیار مهم را از ملزومات رسیدن به آزادی می‌دانیم:

۱ـ برای خنثی کردن ترورهای دولتی و سیاست‌های رژیم زن‌ستیز ایران خواستار تأسیس یک مرکز جهت وضع سیاست دمکراتیک مشترکی هستیم که بتواند به شکل یک نهاد، پلتفرم و یا یک جبهه مشترک و متحد از زنان آزادیخواه را گردهم آورده و امکانی برای متشکل کردن همه‌ی زنان، فارغ از تفاوت‌های ملی، اجتماعی، مذهبی، زبان و ... فراهم کند.

۲ـ با روشنگری و تلاش برای بالا بردن سطح آگاهی زنان، برای پایان دادن و از بین بردن جنایت، ترور دولتی (حجاب اجباری، بیکاری، گرسنگی، تن فروشی، زندان و اعدام، اسیدپاشی، کودک همسری، قتل وخودکشی ) که تحت عنوان و در لوای قانون علیه زنان اعمال و بر آنها تحمیل می‌شود، در سطح سازمان و نهادهای بین‌المللی پرونده‌ی مشترک آماده کرده و از این طریق مجامع بین‌المللی را در جریان وضعیت زنان و ملل تحت ستم در ایران قرار دهیم.

۳ـ مکانیزم دفاع ذاتی مشترکی برای زنان و جوانان و همه اقشار جامعه، جهت مقابله با هر گونه قتل‌عام فیزیکی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره ایجاد نماییم.

۴ـ مرکزی جهت پروپاگاندا و آژیتاسیون علیه سیاست‌های جنایتکارانه رژیم اشغالگر ایران، مانند وبسایت و کانال‌ها در شبکه‌های اجتماعی بنیان گزاریم.

۵ـ از هر گونه کارزارهای اینترنتی، بیانیه، موضع و مبارزه‌ای که هر کدام از سازمان‌ها، جنبش‌ها و نهادها که در این جبهه مشترک حضور دارند و عضوی از این جبهه و اتحاد عمل به حساب می‌آیند، پشتیبانی نماییم.

جامعه‌ زنان آزاد روژهلات کوردستان – کژار

جمعیت انقلابی زنان افغانستان – راوا

میترا درویشیان/ کانون نویسندگان در تبعید آلمان 

زمان مسعودی / فعال حقوق زن آلمان

بسی شاماری / عضو شورای هماهنگی پلتفرم دمکراتیک ایران

سحر شهیار / عضو پلتفرم دمکراتیک ایران

 هیفا الاسدی / فعال حقوق زنان

سازمان زنان شرق کوردستان در اروپا / روناک

مرسده قائدی / تلویزیون خاوران، عضو ایران تریبونال انگلیس

سحر صبا / فعال نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران

فتانه جوکار/ عضو دادگاه مردمی ایران تریبونال

ماریا رشیدی / نماینده انجمن حق زنان سوئد"