نجیبه قرەداغی میگوید روزی نیست که قتل زنان در اقلیم کوردستان موضوع شبکەهای خبری و عناوین مطبوعات نشود. او میگوید خشونت علیه زنان یک پدیده روزمره با سابقه تاریخی است که ریشەهای اجتماعی و سیاسی و البته ذهنیتی دارد.
عضو آکادمی ژنولوژی خشونت علیه زنان را خشونت علیه کل جامعه و فرهنگ اجتماعی میداند و تصریح میکند به طرق گوناگون شاهد تجاوز و ایجاد مالکیت بر بدن زن و بردهسازی آن هستیم. مانند نگاه مرد ملت فرادست به مرد ملت فرودست و همچنین نگاه بزرگسالان به خردسالان. نخستین قربانیان خشونتها در این میان زنان و کودکان هستند.
او با بیان آنکه آمار دقیقی از زنان قربانی در اقلیم کوردستان وجود ندارد اعلام کرد تقریبا میان ٨ تا ١٢ زن هر ماه در جنوب به قتل میرسند. او آنچه رخ میدهد را فارق از خشونت، یک نسلکشی نظاممند زنان تعریف میکند و میافزاید پایههای نسلکشی زن در اجزای سیستم، قوانین، آداب و سنن و دین نهادینه شدهاند.
نجیبه قرەداغی بردەسازی زنان، نگاه به زن صرفا به عنوان ابزاری برای رفع غریزه جنسی و استفاده از زن به عنوان کالا در بازارهای سرمایهداری را بخشی از این روند توصیف میکند و میگوید بنابراین فمیساید یا نسلکشی زن یک لباس قانونی بر تن دارد. میبینیم که حاکمیت سیاسی قانونگذاری میکند اما به آن عمل نمیکند. حرف میزند اما عملی نمیشود. پرونده زنان را برای استفاده در تبلیغات انتخاباتی مطرح میکند و مورد بهرەبرداری قرار میدهد. ولی این موضع را هرگز به استراتژی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت خود بدل نمیکند.
عضو آکادمی ژنولوژی میگوید گرچه خشونت علیه زنان یک پدیده جهانی است اما در اقلیم کوردستان در اوج خود قرار دارد.
او از فمیساید، ژنوساید و اکوساید به عنوان انواع نسلکشی نام میبرد و توضیح میدهد: وقتی زنان نسلکشی میشوند، جامعه نیز نسلکشی میشود مانند آنچه در شنگال رخ داد. همچنین نسلکشی زیستبوم رخ میدهد. برای نمونه استفاده بیش از ٣٠٠ مرتبه از سلاح شیمیایی در حملات ترکیه به گریلاها در اقلیم کوردستان نشان میدهد که چگونه محیط زیست نیز نسلکشی میشود.
او نتیجه این روند را درونی شدن خشونت در میان افراد و شكلگیری جامعهای ساکت در برابر خشونتها میداند که واکنشی علیه قتل زنان نیز از خود نشان نمیدهد. قرەداغی ریشهکن کردن خشونتها را در گروی آگاهسازی جامعه از طریق آموزش آن عنوان میکند، در غیر اینصورت این چرخه بطور خودکار تکرار خواهد شد.