عبدالله پشیو: یک جنگل دست و بازو پشت زندانیان بهدینان قرار دارند!

عبدالله پشیو، شاعر سرشناس کوردستان مطلبی در حمایت از دستگیرشدگان بهدینان نوشته و به شدت از دم و دستگاه بارزانی‌ها و اتهاماتی که به دستگیر شدگان وارد کرده‌اند، انتقاد کرده و می‌گوید، "خود شما جاسوس هستید، مردم فقط خواستار عدالت هستند".

عبدالله پشیو در مطلب خود در مورد اعمال و جنایات و تقسیم و تفرقه‌افکنی میان جامعه‌ی کوردستان و مناطق مختلف کوردستان در سایه‌ی احزاب-عشیره‌ها صحبت کرده و اعلام می‌کند، تنها کار خوب احزاب-عشیره‌ها این است که هیچ فرصتی برای جاسوسی را از دست نمی‌دهند و خود آنها با همه‌ی نیرو و توان خود به جاسوسی برای کشورهای مختلف به ویژه ایران و ترکیه می‌پردازند.

پشیو در این نوشته، یکی از شعرهای خود که در اواسط دهه‌ی هشتاد برای دستگیرشدگان کورد در زندانهای بعث نوشته بود را آورده است.

متن نوشته عبدالله پشیو به شرح زیر می‌باشد:

"گواهی

من خود گواهی می‌دهم که پلنگ‌های بهدینان فقط یک دست پشت آنها نیست بلکه جنگلی از دست و بازو پشتیبان آنهاست. در طول زنجیره کوهستان‌های زاگرس و توروس میلیون‌ها گل رُز در مقابل نسیم آزادی می‌رقصند.

چه بدبخت و سیاه بخت هستند کسانی که به جای صد میلیون دست هم‌میهنان خود، دست میت و اطلاعات و استخبارات و دستگاه‌های دیگر را در دست خود دارند و میهن را پر از مرز می‌کنند: مرز سوران و بهدینان، این حزب-عشیره و آن حزب-عشیره، هولیر و سلیمانی، دهوک و زاخو، رنگ این شال و رنگ آن یکی....

همه‌ی آن موانع و دیوارهایی که در مدت ده‌ها سال ویرانگری عشیره-احزاب در مقابل مردم کوردستان درست کرده‌اند، با مقاومت فرزندان بهدینان در حال فروپاشی می‌باشد، اکنون بهدینان و سوران، کوهستان و گرمیان، بیشتر از همیشه سرنوشت خود را مشترک و گره خورده به هم می‌دانند و اینگونه دارند تلاش ده‌ها ساله‌ی ملعون‌ها را از بین می‌برند.

بسیار جالب است مسئولین عشیره-احزاب روزانه هزاران دروغ سر هم می‌کنند اما هنوز هم آنقدر احمق هستند که بعد از ۳۰ سال فرمانروایی یاد نگرفته‌اند به صورت معقول و منطقی برای پنهان نمودن جنایات خود دروغ بگویند. هر کسی در مورد نان و عدالت و آزادی صحبت می‌کند، آنها به آینه نگاه کرده و خود را می‌بینند و ساز بعث را تکرار کرده و می‌گویند، جاسوس است، دستی در پشت است!!!!

تاکنون فکر می‌کردم که حتی اگر با میکروسکوپ نیز به دنبال یک کار درست و خوب حکمرانان وحشی و بی‌سوادمان بگردم، آن را نخواهم یافت، اما مدتی است به این باور رسیده‌ام که آنها یک کار بسیار خوب انجام دادند: آنها هیچ فرصتی برای مزدوریگری و جاسوسی برای افراد پایین‌تر از خود باقی نگذاشتند، چون تا زمانی که جاسوس‌ها و مزدور‌های بزرگ وجود داشته باشند، هیچ کس افراد پایین دست را به عنوان مزدور و جاسوس انتخاب نمی‌کند.

امروزه دوره‌ی جاسوسانی است که با هواپیما رفت و آمد کنند، نگهبان داشته باشند و تعداد زیادی مزدور اطراف آنها را گرفته باشند، کسانی که از همه‌ی منابع روی زمین و زیر زمین برای اهداف خود استفاده کنند، کسانی که فرهنگ و زبان یک ملت را برای جاسوسی به کار گرفته و از بین ببرند، کسانی که جغرافیای یک سرزمین را تغییر دهند، با حقوق‌های حرام و ناروا هزاران هم‌میهن خود را به رشوه‌خوار تبدیل کرده و به خدمت خود بگیرند، کسانی که احساس عشیره بودن را گسترش دهند و مانند میخی بر زمین کوبیده شوند و سی سال اجازه ندهند بخشی از میهن برای اولین بار در تاریخ خود، قانون اساسی، ارتش، پارلمان و سیستم دادگستری داشته باشد، نه افراد دون‌مایه و رده پایین.

سلام و درود به پلنگ‌های زندان

آزادی برای پیشاهنگان بهدینان

عبدالله پشیو

هلسینکی ۳/۳/۲۰۲۱

در سال ۱۹۸۴ شعر پایین را برای قهرمانانی که در زندان های اشغالگران محبوس بودند، نوشتم. اکنون پس از این همه سال زندان و زندانیان همان افراد هستند، اما آنچه تغییر کرده است، زبان نگهبانان زندان است.

اعترافات

چه کسی همراه توست، ای حرامزاده !!!

چه کسی همراه توست، ای پدرسگ !!!

اکنون اعتراف می‌کنم،

کافیست مرا کتک نزنید جناب

آب چشمه‌ها و رودخانه‌ها،

درخت دشت‌ها و کوهستان‌ها،

حیوانات وحشی دشت‌ها و کوه‌ها،

پرندگان زمین‌ها و باغ‌ها،

مه دره، سنگ صخره‌ها،

باد گرمسیری، برف کوهستان،

میلیون‌ها اسیر زندان‌ها،

زندان‌های شهرها و روستاها،

اعضای گروه من هستند،

همه همراه من هستند !!!

۲۸/۶/۱۹۸۴

مسکو."