کاراسو: آنچه که در مرعش انجام شد قتلعامی تمام عیار است

در مرعش، همانند درسیم  کوردهای علوی قتلعام شدند. زیرا در غرب فرات کوردهای علوی و در کل کوردی را باقی نگذاشتند، از همین رو بدون تردید این مسئله را باید به عنوان قتلعام کوردها قلمداد کرد.

در مرعش، همانند درسیم  کوردهای علوی قتلعام شدند. زیرا در غرب فرات کوردهای علوی و در کل کوردی را باقی نگذاشتند، از همین رو بدون تردید این مسئله را باید به عنوان قتلعام کردها قلمداد کرد. زیرا طرح اصلاحات شرق، در نوع خود طرحی برای نابودی و پاکسازی کوردها به شمار می‌رود.

مصطفی کاراسو، عضور شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کوردستان به مناسبت ۴۱مین سالگرد قتلعام مرعش، به تحلیل و بررسی  اهداف و تاثیر این رویداد پرداخته است. کاراسو اظهار داشته است که: در سال ۱۹۷۸ در مرعش، صدها کورد قتلعام شدند. نه فقط به کشتار کوردها دست زدند، بلکه به نابودی کوردهای علوی دست زدند. این اقدام دولت ترک که برگرفته از طرح اصلاحات شرق بود بر اساس سیاست نابودی و پاکسازی حرکت می‌نمود. در رویدادهای انجام شده نیز به منظور یافتن عاملان از اصطلاح چه کسی از آن بهره‌مند شد را مد نظر قرار دادند. در مرعش این مسئله کاملا آشکار است. طرفی که خواست که کوردها را نابود کند، خود دولت ترک بود. از طریق طرح اصلاحات شرق، تُرک کردن، یعنی پاکسازی در وهله نخست در غرب فرات و درسیم آغاز شد. درسیم خود از سال ۱۹۳۸ در ابتدا با پاکسازی فیزیکی و سپس پاکسازی سفید، یعنی پاکسازی فرهنگی مواجه بوده است. در سیواس نیز به منظور  قتلعام فیزیکی، همزمان با نابودی و نسل‌کشی فرهنگی، سرزمین کوردهای علوی را به سرزمین تُرکهای سنی تبدیل کردند. سرنوشت ملاطیه و ارزنجان نیز از این موارد متمایز نبوده است. همین سیاستها در سمسور نیز پیگیری شدند و هم اکنون نیز پیگیری می‌شوند.

پاکسازی صرفا از طریق قتلعام فیزیکی انجام نمی‌شود

اخیرا این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گرفته است که دولت ترک در روژآوای کوردستان علیه کوردها سیاستهای پاکسازی [نژادی] را پیگیری می‌کند. در وهله نخست در عفرین و اکنون در سریکانی و گری سپی چنین اقداماتی را انجام داده و کوردها را از منطقه اخراج می‌کند. تلاش می‌کند که مناطق کوردنشین را پاکسازی نمایند. بدون تردید تمامی ساکنان این منطقه را به قتل نمی‌رسانند، با بمباران صدها نفر از آنان را به قتل می‌رسانند، از طریق این بمباران به گونه‌ای عمل می‌کنند که هیچ کس نتواند در این منطقه حضور داشته و در نتیجه همگی را از سرزمین خود آواره می‌کنند. یعنی دست به پاکسازی [نژادی] می‌زنند. پاکسازی [نژادی] نیز صرفا از طریق نابودی فیزیکی انجام نمی‌شود.  اگر یک خلق، یک جامعه را از سرزمین خود بیرون برانند این به معنای پاکسازی است. یک خلق و جامعه موجودیت خود را پیش از هر چیز از طریق موجودیت فرهنگی حفظ می‌نماید. سرزمینی نیز که در آن حضور دارند، جایگاه خلق و آفرینش این فرهنگ است. زمانیکه  یک خلق و یک جامعه از سرزمین خود بیرون رانده شود، آن زمان است که این فرهنگ و این جامعه کشته می‌شود. همانگونه که ماهی با بیرون آمدن از آب کشته می‌شود، یک جامعه قومی نیز زمانیکه از سرزمین خود دور بماند، همانند همان ماهی است که از آب بیرون مانده و خواهد مرد و این پاکسازی است. برای نمونه، پاکسازی ازمنیان صرفا از طریق نابودی و قتلعام فیزیکی انجام نشد. به همان اندازه‌ای که ارمنیان از طریق فیزیکی نابود شدند، به همان اندازه نیز از طریق آوارگی و تبعید از میان رفتند. اکثریت آنان به سوریه تبعید شدند و اکثریت ارمنیان از طریق آوارگی و تبعید از میان رفتند.

آنچه که در مرعش انجام شد پاکسازی [قومی] بود

آنچه که در مرعش انجام شد پاکسازی [قومی] بود. بدون تردید در مرعش، در غرب فرات، پیش از شروع برنامه اصلاحات شرق نیز پاکسازی قومی در جریان بود. اما به تمامی به موفقیت دست نیافته بود. طی سالهای ۱۹۷۰ پاکسازی ابعاد وسیعتری به خود گرفت و قتلعام مرعش در  سال ۱۹۷۸ ضربه نهایی بود. با قتلعام مرعش نه فقط کوردهای علوی در مرعش، بلکه تمامی جغرافیای کوردهای علوی هدف قرار گرفت. در مرعش، ملاطیه و سیواس از کوردهای علوی چیزی برجای نماند. در مسیر ترکیه-اروپا قرار گرفتند. از طریق بارزگانی انسان، که میت و سازمان اطلاعات پلیس سازماندهی کرده بودند به سوی اروپا کوچ داده شدند. به آنجا کوچانده شدند. به این آوارگی "کوچ امید" نیز می‌توان گفت.

کاراسو در رابطه با این سوال که در سپتامبر سال ۱۹۷۸، در سیواس بعد از کشتار جمعی مرعش چه اتفاقی افتاد نیز پاسخ داد: در درجه نخست، ملاطیه و سیواس از جغرافیای کوردستان حذف شدند و کوردهای علوی در این جغرافیا باقی نماندند. این سیاست پاکسازی علیه کوردهای علوی انجام و بر ترکهای علوی نیز تاثیرگذار بود. بعد از کشتار سال ۱۹۷۸ جغرافیای کوردهای علوی از میان رفت. سپس کودتای نظامی ۱۲ سپتامبر صورت گرفته و کوردهای علوی را سریعتر از گذشته از منطقه آواره کردند. هدف اساسی، سرکوب جنبش آزادی کوردستان و نتیجه گرفتن سیاستهای پاکسازی ۶۰ سال گذشته آن بود. مرعش و جغرافیای کوردهای علوی بیش از هر جای دیگری سهم خود را از این سیاستها اخذ کردند.

کاراسو در بخش دیگری از سخنان خود اعلام نمود که مرعش با قتلعام جمعی مواجه شد، اما اگر واقعیت پاکسازی کوردهای علوی مشاهده نشود، آنزمان ارزیابی واقعی از این مسئله نیز حاصل نمی‌شود. کاراسو اظهار داشت که قتلعام مرعش در سال ۱۹۷۸ همانند قتلعام سال ۱۹۳۸ در درسیم، یک پاکسازی به شمار می‌رود. بدون تردید این دو پاکسازی  در شرایط مختلف و از طریق راهکاری متمایز انجام شدند. در درسیم تبعید اجباری صورت گرفت و اکثریت درسیمی‌ها در شهرهای ترکیه پراکنده شدند و بعد از مدتی به زادگاه خود بازگشتند؛ اما کوردها و علویان قادر به بازگشت به مرعش و شهرهای دیگر نشدند. کاراسو در بخش دیگری از سخنان خود افزود: در مرعش پاکسازی کوردهای علوی انجام شد؛ همانند درسیم. و در غرب فرات اثری از کوردهای علوی و در مجموع کورد برجای نماند، بدون تردید این وضعیت به معنای پاکسازی کوردها است. زیرا برنامه‌ای تحت عنوان نابودی و پاکسازی کوردها در میان بود. در درسیم، در مرعش این مسئله محقق شد. اما اگر سازمانهای علویان در مرعش به این مسئله بپردازند، آنزمان است که می‌بایست آنجه را انجام شده است به عنوان پاکسازی علویان بیان کرده و بدین شیوه از این مسئله صیانت نمایند. غیر از چنین رویکردی، هیچ گونه صیانتی از این مسئله واقعی و درست نخواهد بود. اگر به عنوان قتلعام منطقه این مسئله را ارزیابی کنند، آنزمان است که این پاکسازی را علیه علویان نمی‌توانند ارزیابی کنند. اتخاذ چنین موضعی می‌تواند موضعی ضعیف در مقابل ضربه‌ای تاریخی به شمار آید که بر علویان وارد آمده است. از این طریق نمی‌توانند در مقابله با پاکسازی علویان سیاستی درست را اتخاذ کنند. باید بانیان این قتلعام را مورد حسابرسی قرار دهند. البته باید به این مقدار بسنده نکنند. زیرا ذهنیتی که این قتلعام را برنامه‌ریزی کرده بود بعد از قتلعام علوی‌های مرعش، به نسل‌کشی علوی‌ها پرداخت.

 راهکارهای از میان برداشتن پاکسازی علویان

کاراسو اعلام نمود که پاکسازی علویان را از طریق تبعید آنها به اجرا درآوردند. فشار، ظلم و قتلعام به مدت یکصد اسل است که با همان هدف ادامه می‌یابد. اگر علویان درک نمایند که علیه آنها چگونه قتلعامی صورت گرفته است، اگر واجد چنین ذهنیتی شوند، سازمان و مبارزه‌ای واقعی را در پیش گیرند، آنزمان است که می‌توانند [نتایج] این قتلعام را باژگونه کنند. کاراسو در بخش دیگری از سخنان خود گفت: محکوم کردن قتلعام مرعش، گرامیداست شهدای این قتلعام با از میان برداشتن اهداف این قتلعام ممکن می‌گردد. اگر با این قتلعام، مرعش بدون علوی، بدون کورد باقی گذاشته شده باشد، باید آنزمان کوچ و آوارگی مرعش را واژگونه کرد. باید ما بتوانیم مرعش، البستان، پازرجیغ؛ آفشینی؛ گوکسون، اکینوزو، نورحق و روستاهای آن را مجددا زنده و احیا نماییم. این مناطق جغرافیای علویان هستند. فرهنگ موجود در آنجا را باید به فرهنگ علوی آراست و آن را حاکم نمود. دومین راهکار را نیز باید با مبارزه دمکراسی و از طریق تمامی نیروهای دمکراسی انجام داد. زیرا تا زمانیکه ترکیه دمکراتیک نشود؛ قتلعام علویان خاتمه نمی‌یابد. حقوق علویان تامین نمی‌گردد.