"اتحاد و مقاومت، تنها راه نجات پیش روی کوردها است"
پژاک: حملات همه جانیه علیه مسئلهی آزادی و به ویژه مسئلهی آزادی کوردها که از هر جهت خطرات جدی برای آیندهی کوردستان ایجاد میکند و آسیمیلاسیون و قتل عام و اشغالگری ادامه خواهد داشت.
پژاک: حملات همه جانیه علیه مسئلهی آزادی و به ویژه مسئلهی آزادی کوردها که از هر جهت خطرات جدی برای آیندهی کوردستان ایجاد میکند و آسیمیلاسیون و قتل عام و اشغالگری ادامه خواهد داشت.
در ۹ اکتبر امسال پس از یک تویت ترامپ و تصمیم به عقب نشینی نیروهای نظامی آمریکا از روژاوا، ارتش اشغالگر ترکیه با همکاری گروههای تروریست و رضایت سیستم کلونیالیسم و نئولیبرالیسم، دوباره عملیات اشغالگرانهی دیگری را علیه روژاوای کوردستان تحت عنوان عملیات "چشمهی صلح" آغاز نمود. هدف از این حمله اشغال روژاوای کوردستان و هم زمان تغییر دمگرافی و آوردن میلیونها آوارهی سوری به منطقه بود. پس از آن نیز پاکسازی ملی و پاکسازی سیاسی کورد در این دوران از اهداف آنهاست.
این حملهی وحشیانهی ترکیه به روژاوا و نقشهی اشغال این منطقه در سکوت و چشمپوشی ابرقدرتهای منطقه، سیاست اشغالگری و شوونیستی عصر کلونیالیسم را به یاد میآورد و روی بازیگران را در این زمینه بدون نقاب میگزارد. علی رغم همهی کارشکنیهای ترکیه در مقابل خلق کورد در باکور و روژاوای کوردستان، وضعیت یک سازش دیگر ابرقدرتها را نشان میدهد. باز هم میخواهند مسیر تاریخی را در منطقه تحمیل کنند.
مقاومت مبارزان آزادی در روژاوای کوردستان برای محافظت از دستاوردهای آزادی و زندگی شرافتمند، برای همگان نشان داده است که سنگر آزادیخواهی با فلسفهی آزادی، در میان خلق آبیاری میشود و با جان و خون حفاظت میشود. ابرقدرتهای بازیگر صحنهی تغییرات خاورمیانه، برایشان مشخص شده که خلق کورد بر خط آزادی، ارادهای بینظیر برای محافظت از دستاوردهایش را دارد و به همین دلیل دیده میشود که اشغالگران در توطئههای منطقهای با اشتباهات و اعمال بیاساس مواجه شدهاند و مجبور به تغییر و عقب نشینی از نقشههایشان شدند. این هم نشان دهندهی آن است که مبارزات این عصر بر اساس مبارزات قرن ۱۹ و ۲۰ به پیش نمیرود و بر اساس باور به خلق به مبارزات ادامه داده و همهی توطئههای بدخواهان و دشمان خلق آزادیخواه را در این دوران حساس خنثی میکند. ساست پاکسازی شوونیستی اردوغان و فاشیسم ترک برای همگان آشکار شده است. مشخص شده است که سیاست دورهی دولت-ملت نیز در این دوره از تغییرات منطقه، دیگر موثر نیست و با سیاست نئولیبرالیسم جهانی نمیتواند در یک راستا باشد. به همین دلیل میبینیم اردوغان و افراد مشابه وی، در سیاست و دیپلماسی به شیوهای کلاسیک به طور مداوم شکست خورده و در مقابل ابرقدرتها ناچار به عقب نشینی شده و همهی خشم و نفرت خود را بر روی خلق کورد خالی میکنند. از پشتیبانی لجستیک و مادی به داعش و کمک به گروههای مختلف تروریستی برای حمله کردن به دستاوردهای خلقمان در روژاوای کوردستان گرفته تا بمباران مردم غیرنظامی در شهرها و روستاهای روژاوای کوردستان، همگی توطئهی اصلی فاشیسم اردوغان هستند. همکاری و نیرومند کردن داعش توسط ترکیه برای هیچ کس پنهان نیست، میبینیم کسی مانند البغدادی در زیر کنترل و نظارت ترکیه خود را در نزدیکی مرزهای آن پنهان کرده است. این امر اعتماد این سازمان تروریستی به ترکیه و اردوغان را نشان میدهد.
مقاومت روژاوا مانند رمز رهایی و اتحاد در منطقه توانسته است امید را در دل همهی آزادیخواهان زنده کند و با روشنایی نشأت گرفته از مبارزه روژاوا در چهارچوب فلسفهی آزادی، این مبارزه به پیش برده شود. همزمان به قطبی پولادین و بااراده برای هویتی تازه در میان آشفتگیها و بحرانهای خاورمیانه تبدیل شود. همچنین تعریف بخشهای [جوامع] و خلقهای آزاد در منطقه را مبنا قرار داده و با خون از آن محافظت میکند. روژاوا و تجربهی آن به قبلهگاه همهی آزادیخواهان تبدیل شده و فرصتی مناسب در این دوره ایجاد کرده است تا همهی صلح طلبان و دمکراسیخواهان را گرد فلسفهی آزادی جمع کند. در عمل دیدیم در بیشتر شهرها و مناطق کوردستان، حمایت، دلسوزی و موضع گیری مناسب برای این وضعیت نشان داده شد.
خاورمیانه در میانهی پروسهی بحرانی هویت و مشروعیت در گرداب غارت مرکانتالیسم قرار دارد، منفعت پرستان و ابرقدرتها، میخواهند خلق کورد و آزادیخواهان را در منطقه برای منافع خود و بدست آوردن بهره و موازنات ناپاک میان کلونیالیسم و دولت ملتها و نئولیبرالیسم به کار گیرند و از تجربه و بر اساس تنظیم مجدد سایکس پیکوت و لوزان، دوباره با این دیدگاه با کوردها رفتار کنند. اما نمیدانند که مسیر کورد دیگر با جایگاه و دیدگاه فلسفی دیگری در میدان مبارزات آزادی است، کورد دیگر تنها یک فاکتور غبرفعال و دست آموز کلاسیک نیست و آمادهی مقاومت و فداکاری است. در روژاوای کوردستان به همهی دنیا نشان داد که برای آزادی، از کرامت خود دفاع میکند. نه تجاوز میکند و نه تجاوز و بردگی را میپذیرد، این است فلسفی آزادیی که رهبر آپو پیشاهنگ آن است.
ترافیک دیپلماسی میان دولتهای ایران و ترکیه و روسیه به خاطر مسئلهی روژاوا و تغییرات آیندهی منطقه، به طور مداوم در رسانهها قابل مشاهده است، هم زمان توطئهی پوتین-ترامپ برای تقسیم منطقه و آشکارا تسلیم نمودن عفرین به ترکیه و داعش، و در ادامه اجازه دادن به نیروهای ترک برای حمله به روژاوای کوردستان برای نابود کردن و تضعیف خودمدیریتی دمکراتیک که برای این دوران مناسبترین آللترناتیو برای حل مسائل منطقه است، نشان میدهد که در چهارچوب دکترین جنگ این ابرقدرتها و استراتژی توطئهی آنها، چارهیابی برای امنیت منطقه در برنامه کاری آنها وجود ندارد و به موازات توطئههای ویرانگرانه و مخرب به سیاست بحران زایی و فتنه انگیری ادامه میدهند. علی رغم ایجاد مشکلات و نقشه و توطئههای متفاوت، باز هم با شکست مواجه شدهاند و به دلیل مقاومت قهرمانانهی روژاوا و فشار و پشتیبانی آزادیخواها در سرتاسر جهان، توطئهی پوتین- ترامپ با مانع جدی مواجه شد. از طرف دیگر میتوانیم آنرا مقاومت و خواست دستیابی به آزادی و نیرومندی پارادایم آزادی و مبارزات آزادیخواهان تعریف کنیم.
طرحریزی دوبارهی سیستم تازهی خاورمیانه، با درد و آزار بسیار برای خلقهای منطقه همراه بوده است و آشکارا توطئهها در مورد این شرایط با همهی قباحت و پلیدیاش در مقابل چشم جهانیان انجام میشود، اما برای ابرقدرتها نیز مشخص شده است که تغییرات منطقه بدون در نظر گرفتن بازیگران پارادایم آزادی، فرصت وجودشان را تضعیف میکند چون ارادهای برای یک زندگی آزاد وجود دارد. به ویژه خلق کورد که در این دوره نمیتوان با دیدگا دورهی لوزان با آنها رفتار کرد. به همین دلیل از همهی فریبها و راهها برای دور کردن خلق از سازمان استفاده میکنند. میخواهند که مسیر آزادیخواهی را از اجتماع انقلابی دور کنند، هم زمان با بهره گرفتن از وجود کوردهای برده و دستآموز با پیشاهنگی "حزب دمکرات کوردستان عراق" به طور مداوم مسیر آزادیخواهی را مورد حمله قرار میدهند. آنها نااُمیدی و تسلیم شدن و بیارادگی در عمل و واکنشهایشان را مانند خوراکی رسانهای منتشر میکنند و به طور پیوسته تحت لوای روابط دیپلماتیک در خدمت اشغالگران هستند و نقشهها و دستورالعملهای اشغالگران را اجرا میکنند.
تغییرات منطقه از تحریم اقتصادی ایران گرفته تا دخالت در سوریه و لیبی و عراق، نشأت گرفته از رویکرد مرکانتالیستی ابرقدرتها برای ایجاد سیستمی نوین، همراه با ویرانی و آواره شدن و دشمنی با تشکلهای گوناگون منطقه است. این جو ایجاد شده برای چندین دهه تاثیر خود را خواهد گذاشت و برای درست کردن این شرایط زمان طولانی لازم است و راه حلهای متفاوت میطلبد. این شرایط هم فرصتهایی ایجاد میکند و هم برای تغییرات نیز خطرات جدی در پی خواهد داشت. حملات همه جانیه علیه مسئلهی آزادی و به ویژه مسئلهی آزادی کوردها که از هر جهت خطرات جدی برای آیندهی کوردستان ایجاد میکند و آسیمیلاسیون و قتل عام و اشغالگری ادامه خواهد داشت. درک مسیر تغییرات و روشها و واکنش مناسب در این شرایط، میتواند مسیری متفاوت در توطئههای اشغالگران ایجاد کندو بر اساس ارادهی خلق، خواستههای آزادیخواهی را محقق کند. آن هم با علم و راههای علمی بر اساس واقعیات سیاسی دوران، با خودسازماندهی و موضع گیری خلق ایجاد میشود. بیطرفی و غیرفعال بودن جمعی و دنباله روی موج بازیگران دیگر وضعیت را بدتر میکند، برای همین مهم است که در این دورهی حساس، هرکس وظیفه و مسئولیت خود را در سطح بالا انجام دهد تا ارادهی آزادی بر بردگی و اشغالگری پیروز شود. آن زمان مانع دوباره شدن تاریخ اشغالگری شدهایم و اشتباهاتمان را بر نقشه و دکترین ابرقدرتها نمیافزاییم.