بستا فرات: بدون مقاومت آزادی دست یافتنی نیست

بستا فرات عضو شورای رهبری کنفدارلیسم جوامع کوردستان در برنامه روژوا ژن (مبحث زن) از تلویزیون سترک شرکت کرده و پرسشهای گولان آورل را پاسخ داد.

— سیاست اعمال انزوا و حصر بر رهبر خلقها، عبدالله اوجالان همچنان ادامه دارد. واقعیت سیاست انزوا و حصر را چگونه می توان تبیین کرد؟
   بستا فرات: به منظور درک سیاستهای انزوا و حصر بر رهبریمان، لازم است این نکته درک گردد که چرا رهبری ما دستگیر و زندانی شده است؟ اکنون صدها سال است که در کوردستان، خلق کورد متحمل نسل کشی فرهنگی، هویتی و موجودیت خود شده است. رهبر آپو در مقابله با این نسل کشی خلق کورد به سازماندهی دست زد، از خاطرات و موجودیت خود دفاع می‌نماید، برای موجودیت خود تلاش می‌کند و دراین راستا برموجودیت خود صحه گذاشته است. بر این مبنا است که مقاومت را همچنان ادامه می‌دهد. زنان کوردی را نیز که در این میان از موجودیت و تاریخ خود آگاهی یافتند سازماندهی نمود و زن کورد عصیانگر و مقاوم را خلق کرد. در این رابطه بود که زنانی از تمامی ملتهای مختلفی که در کوردستان می‌زیستند و مقاومت خلق کورد را مشاهده می‌کردند، به منظور صیانت از بقای خود بپاخاسته و با عشق خود به صفوف مبارزه پیوستند. اکنون مقاومتی بسیار عظیم به پیش برده شده است. بدین منظور رهبری ما را دستگیر و به زندان امرالی انتقال دادند. سیاست انزوا و اعمال حصر بروی نیز بدین منظور است. بدین منظور رهبریمان دچار انزوا و حصر شده است، و با تحمیل انزوا بر وی، این انزوا رابر تمامی جامعه کوردستان در خاورمیانه نیز تحمیل نموده‌اند. این انزوا بر تمامی کسانی که خواهان حیاتی آزاد و دمکراتیک هستند تحمیل شده است. بر رهبریمان حصر اعمال می‌کنند، به نوعی جنگ ویژه است که علیه تمامی آحاد خلق کورد اعمال کرده و همزمان درصدد هستند که جنگی ویژه را در مقابل رهبری انقلابی کورد، خلق کورد و در مقابل کسانی که ایستادگی می‌کنند اعمال نمایند.

   بخشی از این جنگ ویژه متعلق به فاشیسم دولت آ.ک.پ است. خصوصا ائتلاف آ.ک.پ/ م.ه.پ این جنگ ویزه را خارج از تمامی قواعد و ضوابط به پیش می‌برد. بدین منظور نیز در امرالی مقاومتی بسیار عظیم را می‌توان مشاهده کرد. در مقابل این نسل‌کشی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فیزیکی که علیه خلق کورد گسترش یافته است، بیست سال است که توطئه‌ای بسیار بزرگ نیز علیه رهبری ما پیگیری می‌شود. بنیادهای این جنگ ویژه علیه خلق کورد در امرالی به پیش برده می‌شود. بزرگترین مقاومت را نیز در امرالی می‌توان دید. اما مقاومت موجود در امرالی واجد ابعاد چندی است/ نخست؛ مقاومتی ذهنی است، رهبری ما در بعد ذهنی مقاومتی بی‌نظیر و بزرگ را به پیش می‌برد و پیشرفتهای مهمی را در این بعد می‌توان مشاهده کرد. مدت ٢١ سال است که این مقاومت را ادامه می‌دهند. این مقاومت در بعد پارادایمیک، اندیشه، سیاسی  نیز در جریان است. رهبری مقاومتی ذهنی را به پیش می‌برند. غیر از این بعد، مقاوما بسیار بزرگی نیز در بعد روحی قابل مشاهده است. مدت بیست و یک سال است که در جایی مانند امرالی که هیچ کس نمی‌تواند زندگی نماید، رهبری ما در شرایطی دشوار، دست به مقاومتی روحی بسیار با طراوت و امیدبخشی زده است، همزمان رهبریمان در بعد جسمی نیز در مقابل سیستم امرالی به مقاومت بی‌نظیری دست زده است. رهبر آپو در مقابل عقل اجتماعی‌ای که دولت بر آنها تحمیل می‌نماید، مقاومتی بسیار عظیم را هم در برهه‌های پیشین و هم در مقطع کنونی به پیش می‌برد. در مقابل ذهنیت جنسیت‌گرا، ملت پرست، دین محور و دولت محور نیز به مقاومتی بسیار وسیع  دست زده است. مقاومتی را که رهبریمان به آن دست زده است، مقاومتی معمولی نیست. مقاومتی ذهنی ست. به همین منظور رهبری زمانیکه یک کلمه با جامعه سخن می‌گوید، به جامعه در قالب یک کلمه درود می‌فرستد، این مسئله به جامعه باور، نیرو و اراده و خروشی عظیم می‌بخشد. رهبری در مقابل تمامی حملات در بعد ذهنی، معنوی و فیزیکی همواره بازخیزی و نوشدن را ایجاد می‌کند. سیاست انزوا برای مقابله با این مقاومت بوده و در این راستا تلاش دارند تا در مواجه با این مبارزه و به شیوه‌ای بسیار توطئه برانگیزانه و پلید این انزوا را پیگیری نمایند.

   نیروهای هژمونیک، مغزهای متفکر استعمارگر و سیستم ابسته به آن در مقابله با تفکر و ایستار آزاد رهبری ما همواره دچار واهمه بوده و از مقاومت خلق کورد می‌ترسند. از هرگونه مقاومتی از سوی خلق کورد در هراسند. تلاش دارند تا هر مقاومتی را که فاشیسم را دچار وقفه می‌نماید از میان بردارند و از ان ممانعت به عمل آورند. به همین دلیل نیز از رهبری ما می‌ترسند. از همین رو از درهم شکستن خود در هراسند. از همین رو است که در پیشگرفتن تمامی رویه ها را برای خود مشروع قلمداد می‌کنند. به همین منظور نیز انزوا و جنگ ویژه و مهیا کردن امکان دیدارها را نیز به منظور تداوم جنگ ویژه انجام می‌دهند.

— در منطقه رویدادها و تحولات بسیار مهمی در حال وقوع بوده و رفته رفته نیز روی می‌دهند. میتوان گفت منابع این تحولات و رویدادها نشات گرفته از انزوا و حصری است که در امرالی در جریان است؟
   بدون تردید کوردستان در کانون جنگی واقع شده است که در حال وقوع است. بخشی از این جنگ در شمال کوردستان در جریان است، وضعیت ترکیه را بنگرید، حاکمیت ترکیه در مقطع کنونی رژیمی فاشیستی است و آ.ک.پ/ م.ه.پ و ارگنکون پیشاهنگی- که با هم دست به ائتلاف زده‌اند- آن را بر عهده دارند. این مجموعه فاشیسم را گسترش داده و در خاورمیانه سیاست نئو عثمانیگری را بر مبنای ملت پرستی گسترش می‌دهند. در خاورمیانه نیز جنگ در جریان است، ثبات و آرامشی وجود نداشته و پیشرفتی مشاهده نمی‌شود، به همین دلیل نیز تلاش دارند تا از این موقعیت و شرایط بهره‌بردای نمایند. چنین سیاستی سالهاست که پیگیری می‌شود؛ اما دچار شکست شده است. در لیبی، سوریه و ادلب این سیاست با شکست مواجه شده است. سیاست نسل‌کشی که در هر چهار بخش کوردستان پیگیری می‌شود، اکنون با شکست مواجه شده است. در بعد اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی، در بعد حقوقی اجتماعی نیز این سیاست با شکست مواجه شده است. در داخل ترکیه نیز با شکست مواجه خواهد شد. در هر حوزه‌ای جنگ در مقابل زنان، جوانان، دمکراسیخواهان، روشنفگران، چپگرایان و تمامی جامعه آغاز شده است.

   در انتخابات ٣١ مارس، ٢٣ ژوئن، با مقاومت اجتماعی، واقعیت شکست خود را لمس نموده و در لهیب شعله های انتقام سوختند. به همین دلیل نیز در شمال کوردستان به حمله علیه خلق کورد دست زدند. به شهرداریهای آمد، وان و ماردین حمله کردند و اراده خلق کرد را غصب کردند. انزوای تحمیلی بر امرالی نیز با این مسئله بدون ارتباط نیست. در روژآوای کوردستان و شمال کوردستان، در شرق سوریه نیز حملات اشغالگری ادامه دارند. خصوصا در این منطقه هیچ تهدیدی متوجه دولت ترک نیست. کوردها خواستار ترسیم خطوط آینده خود و تمامی ملتها، باورها بوده و خواهان همزیستی دمکراتیک با آنها هستند. به همین دلیل نیز به حمله علیه اراده تمامی خلقها دست می‌زنند. نمیتوان این حملات را با انزوای تحمیلی در امرالی بدون ارتباط دانست. رهبر آپو، رهبر خلق کورد است، حملات حتی اگر علیه یک نفر نیز باشد، متوجه رهبری ما است. بار دیگر در جنوب کوردستان و در عراق علیه اراده خلقمان، دست به اشغالگری زدند. اشغالگری علیه اراده سیاسی جنوب کوردستان ادامه دارد. اراده خلقمان در هولیر و آمد از یکدیگر جدا نیستند. نتایج انزوا بر رهبری ما با چنین مسئله‌ای در ارتباط است. تمامی احاد خلق کورد، نیروهای گریلا اکنون به مقاومتی بزرگ دست زده‌اند. در هر عرصه‌ای نیروهای گریلا و خلقمان در مقاومت هستند. لازم است که این مقاومت ابعاد وسیعتری به خود گیرد، زیرا مقاومت رهبر آپو از چنین وسعتی برخوردار است. مقاومت خلق کورد نیز باید همسطح با چنین مقاومتی باشد. در بعد ذهنیتی، اجتماعی، معنوی و فکری باید مقاومت ما نیز وسعت یابد.

— مبارزه و مقاومت دمکراتیک اجتماعی لازم است که در کدام ابعاد پیگیری شود؟ از سوی  دیگر آیا می‌توان گفت که سطح مقاومت اجتماعی، سطح حملات فاشیستی را مشخص می‌کند؟
   در بعد ذهنی لازم است که این درک ایجاد شود که اگر تا به امروز خلق کورد توانسته است موجودیت خود را حظ نماید، از طریق این مقاومت امکانپذیر شده است. رهبر آپو در این رابطه گفته است که موجودیت خود را حفظ نماید و آزادی را کسب کنید، مهمترین مسئله نیز در رابطه با موجودیت و بقا این امر بوده و  لازم است همه بر این نکته به خوبی واقف باشند که بدون مقاومت دستیابی به آزادی ممکن نیست. در مقاطع گذشته نیز این واقعیت کاملا مشهود بوده است. صرفا با سخن گفتن این امر ممکن نمی‌شود؛ و لازم است که این خواست اجرایی شده و وارد مرحله عمل شود. اکنون مقاومت در جریان ست، اما این مقاومت کافی نبوده و لازم است که فعالیتهای اجتماعی پر از جوش و خروش با حماسه شکل گیرند. کنشها در آمد، وان و ماردین شروع شده‌اند، این مسئله را مهم ارزیابی می‌کنیم. جامعه خود نیرویی بسیار بزرگ است. هیچ نیرو، ارتش و هیچ تانگ و توپی نمی‌تواند در مقابله با نیروی اجتماعی ایستادگی نماید. جامعه می‌تواند این رژیم فاشیست را از میان بردارد. در واقع این ائتلاف مرکب از فاشیستها اکنون واجد هیچگونه مشروعیتی نیست. تمامی این فعالیتها و اقدامات دمکراتیک و مدنی از مشروعیت برخوردارند. لازم است در تمامی کوردستان و ترکیه این فعالیتها و اقدامات گسترش یابند. در میان جامعه ترکیه زمینه برای گسترس این فعالیتها بسیار مهیا و آماده است زیرا خواهان دمکراسی برای ترکیه هستند. در مقابل این حملات فاشیستی نارضایتیهایی موجود بوده و لازم است که این نارضایتی ها وارد کنشگری و اقدام شوند. این شعار جامعه ما نمی‌ترسیم، سر فرود نیاورده و اطاعت نمی‌کنیم؛ بسیار حایز اهمیت است،  این شیوه، شیوهی مناسبی برای مقاومت است. لازم است که در میان جامعه ائتلاف و اتحادی ایجاد شود، خود را در مقابل فاشیسم سازماندهی نمایند. بدون تردید حاکمیت موجود نیز، راهکار و جنگ ویژه خود را در راستای حفظ بقای خود ادامه میدهد. اما از نیروی اجتماعی بزرگتر نیست.

— شما به جنگ ویژه و سیاستهای آن اشاره کردید. بدون تردید زنان بیشترین بخشی از جامعه هستند که تحت تاثیر سیاستهای جنگی هستند. جنبش زنان کارزاری را تحت عنوان برای تغییر و آزادی تو نیز بپاخیز- شروع نموده است. چرا این کارزار نمی‌تواند به مقاومتی اجتماعی سراسری تبدیل شود؟
   هر روز زنان کشته می‌شوند، این موضوع را در دستور کار روز قرار داده‌اند، و سیستم این مسئله را از روی عقلانیت و ذهنیت خود انجام می‌دهد. در تمامی حوزه‌ها با قتل زنان مواجه هستیم، گماشتگانی که اکنون شهرداریها را غصب کرده‌اند نیز در مقابل اراده زنان قرار گرفته‌اند. اردوغان می‌گوید که من مخالف قتل آمنه بولوت هستم، احساسات من جریحه دار شده است. اردوغان خود سیستم قتل و خشونت را بر زنان تحمیل می‌نماید. عقلانیت و سیستم وی اجازه انجام چنین امری را می‌دهد. سیستمهایی مردسالار خود این مسئله را ایجاد کرده‌اند. سیستمی است که بر روی خون زنان پایه گرفته است. لازم است که زنان کرد این مسئله را به خوبی درک نمایند. کارزار زنان کرد لازم است که تغییر و دگرگونی را ایجاد نماید. نیروی زنان بسیار قدرتمند بوده و بدین منظور نیز لازم است که در این رابطه با باور به خود، سازماندهی قدرتمندی را ایجاد نمایند. نیروی زنان از طریق مقاومت می‌تواند تمامی جامعه را تحت تاثیر خود قرار دهد. نیروی زنان در تمامی ابعاد خود تا کنون وارد عرصه نشده است، در صورت ایجاد سازماندهی قدرتمند هیچ قدرتی نمی تواند در برابر قدرت زنان مقاومت نماید. لازم است که زنان به نیروی خود باور داشته و به این مسئله باور داشته باشند که من بپا خاسته و به مبارزه دست می‌زنم. بسیاری از زنان مسائل و مشکلات موجود را به عنوان تقدیر خود ملاحظه می‌کنند. مسئله‌ای به نام تقدیر وجود ندارد. مرگ و قتل، سوزاندن، تجاوز آینده و سرنوشت زنان است. لازم است که در میان زنان خودسازماندهی، اتحاد و همبستگی وجود داشته باشد.

— اکنون جامعه جنسیت محور ایجاد شده است، چگونه می‌توان از این جنسیت محوری رهایی یافت؟
   عقلانیت و ذهنیت پنج هزار ساله هم اکنون بدون کم و کاست جریان دارد. لازم است که در مقابل این مسئله،  مبارزه و مقاومتی در انحای مختلف گسترش یابد. یکی از این ابعاد آموزش و علم است. تا زمانیکه زنان خود و سیستم را نشناسند، این مقاومت نمی‌تواند گسترده شود. لازم است که مردان جنسیت گرا را به خوبی بشناسند تا در مقابل این امر مبارزه و مقاومتی که واجد نتیج مثبت باشد، بسط و گسترش یابد. به آموزش خود دست زده و مردان را نیز آموزش دهند. از همین رو این برهه از مقاومت نیازمند مبارزات در ابعاد مختلف است. به عنوان زن لازم است تا هم خود را سازماندهی نمایند، اموزش ببینند، بر دانش خویش بیافزایند، و به آموزش و سازماندهی مردان نیز دست بزنند. لازم است که زنان مردان را در ین رابطه آموزش دهند، مبارزه‌ای فکری، سیاسی و فعالیتهای دمکراتیک در این رابطه لازم هستند. به عنوان زن ما در تاریخ خود شاهد بوده‌ایم که زنان نیروی تغییر و دگرگونی هستند.