فواد بریتان: تهران در «گزینه دمكراسی» با «ملت كورد» طرف است در «گزینه جنگ» با «هژمونی سرمایه‌داری»!

فواد بریتان: خطر بیخ گوش ایران است و تیر جنگ، چشم اسفندیار ایران را نشانه رفته و چون ایران سرزمین انقلاب خلق‌هاست، تنها رهیافت، مراجعه به آراء مردم است نه قدرت‌طلبی.

بحران‌‌های لجام گسیخته اجتماعی، سیاسی، اقتصادی در ایران تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی موضوع گفتوگوی خبرگزاری فرات با فواد بریتان ریاست مشترک جامعه دمکراتیک و آزاد روژهلات کوردستان است. بریتان در این گفتگو بر لزوم چاره‌یابی مسائل از راه دمکراتیک تأکید کرده و خواهان ایفای نقش بیشتر نهادهای جامعه مدنی در بسط همبستگی خلق کورد شد.

متن مصاحبه با رئیس مشترک کودار به شرح زیر است:

١-آقای فواد بریتان می‌خواهیم با این سئوال مصاحبه را آغاز کنیم، شما در جایگاه جنبش آزادیخواهی خلق کورد در روژهلات کوردستان چه خوانشی از رویدادهای اخیر خاورمیانه، جایگاه نیروهای هژمونیک و جبهه‌گیری نیروهای منطقه‌ای دارید؟

فواد بریتان: در مرحله كنونی، تمركز جنگ در كوردستان و سوریه از یك طرف و فلسطین ـ یمن از دیگر طرف است و این جنگ همزمان با جدال طرف‌های متخاصم با بحران‌های فراگیر داخلی‌شان جریان دارد. بعنوان مثال همانطور كه انتظار می‌رفت، تركیه و ایران كه جزو طرف‌های مداخله‌گر در ویرانگری سوریه هستند، خود هم به لحاظ سیاسی ـ دیپلماتیك و هم اقتصادی در بحران شدید قرار دارند و همانطور كه جنبش ما پیشتر پیش‌بینی كرده بود، تركیه وارد روژاوای كوردستان و شمال سوریه شد اما به آسانی توان خروج از آن باتلاق را ندارد. آمریكا هم بعنوان پیش‌قراول جبهه سرمایه‌داری در اوج بدترین بحران‌های دوران هژمونیك خود قرار دارد چراكه هزینه‌های زیادی كرد اما جز هزیمت چیزی عاید او نشد. اگر آمریكا دچار بحران نمی‌بود، با توجه به اوضاع كنونی و نوع رفتارهای ایران، حمله نظامی خیلی‌وقت پیش انجام شده‌ بود. البته وجود بحران به معنای رفع خطر جنگ نیست. روسیه نیز بشدت سیاست‌های پراگماتیستی را دنبال می‌كند و در مسئله ادلب با هم‌پیمان سال‌های اخیر خود در اوراسیا یعنی تركیه به بن‌بست رسیده. بدلیل اینكه جنگ جاری بصورت پراكنده میان دول متخاصم برسر تقسیم قدرت و انرژی ادامه دارد، حتی بلوك‌های بین‌الدولی آن در پیشبرد همپیمانی‌های خود دچار نگرانی و تردد هستند و اعتماد متقابل میان آنها وجود ندارد. از سوی دیگر، خط سوم جنبش آپوئیسی و خلق‌ها جبهه حقیقی متناسب با روح فرهنگی خاورمیانه را تشكیل داده‌‌اند و مقاومت خلق‌های تحت‌ستم با اهداف جنگ جاری ادامه دارد.

٢-کشته شدن قاسم سلیمانی در آغاز سال ٢٠٢٠ از سوی آمریکا چه عواقبی را برای جمهوری اسلامی در ایران و بخصوص در روژهلات کوردستان در پی داشت؟

- پس از شكست داعش كه بیشترین سهم را مبارزان روژاوا در آن مبارزه داشتند، جنگ با تروریست‌های چندملیتی داعش به جنگ میان دول متخاصم تغییر یافت. و می‌توان گفت از آن پس، هرچند كوردستان همچنان مركز جنگ و مورد هدف حملات دول حاكم قراردارد، اما پیكان جنگ ایران را مستقیما نشانه رفته است. این جنگ اخیرا از حیث ابعاد اقتصادی و سیاسی با فشار حداكثری تحریم‌ها مراحل اولیه خود را طی‌می‌كند و گاهی همچو مورد كشتن قاسم سلیمانی و حمله موشكی ایران وارد حیطه نظامی می‌گردد. این منازعه دیرین آمریكا ـ‌ ایران از دیرباز برنامه‌ریزی شده ولی هردو طرف چون در بحران‌های داخلی و خارجی شدید قرار دارند، جرأت ورود به فاز رویارویی مستقیم نظامی را ندارند ولی به مشروعیت سیاسی و اقتصادی هم آمریكا و هم ایران ضربه‌شدید وارد ساخته. این نشانه‌ها حاكی از آن است كه حتی هدف اصلی در حملات به افغانستان، عراق و سوریه از همان اوان ایران بوده. این مرحله از مخاصمه دوطرفه بی‌بازگشت است و این را فقط با قیام خلق‌ها می‌توان چاره‌یابی كرد.

هم‌اكنون فازی از تخاصمات جریان دارد كه اثبات نموده آمریكا نتوانسته گروه‌های نیابتی ایران در عراق سوریه، یمن و سایر كشورها را به شكست كامل بكشاند چون می‌خواهد ایران را محدود به داخل كرده و در مرزهای خود حصر نماید. بنابراین رویارویی هم در كشورهای همجوار و هم در داخل بصورت یك تهدید بالقوه بیشتر خودنمایی می‌كند. با توجه به رفتارهای دوطرف، اخیرا دو حالت همزمان خود را تحمیل می‌كند یا «بن‌بست مداوم» یا «جنگ و ویرانی» كه البته هر دو طرف تحمل تداوم چنین اوضاعی را ندارند پس فاز دیگر تنش‌ها بعید نیست.

٣-آیا رژیم ایران تمایلی به گفتوگو در مورد مسئله کورد نشان داده است و یا به سیاست‌های انکار و امحا ادامه می‌دهد؟

- تنها شانس ایران برای برون‌رفت از بحران‌های كنونی، حل مسئله‌ كورد و پذیرش مطالبات دمكراتیك خلق‌هاست. حتی سازش احتمالی با آمریكا كه تنها حكم وصله‌پینه‌كردن مسائل را خواهد داشت به اندازه برخورد دمكراتیك با مسئله كورد و ملل اهمیت حیاتی ندارد. در چهار دهه گذشته اثبات شد كه سیاست انكار و امحای تهران علیه كوردها جز ویرانی فایده‌ای دربرنداشته. حتی مسئله كورد بزرگترین سپر برای حفظ موجودیت خلق‌های ایران در برابر جنگ احتمالی خانمانسوز است. نمونه بارز عراق و سوریه كه مسئله كورد در آنها اولویت دارد، اثباتگر این مدعاست. بنابراین كلید در دست «دولت تدبیر و امید» نیست در دست كوردها و ملت‌های داخل ایران است. وقت آن رسیده تهران این واقعیت را بپذیرد. خطر بیخ گوش ایران است و تیر جنگ، چشم اسفندیار ایران را نشانه رفته و چون ایران سرزمین انقلاب خلق‌هاست، تنها رهیافت، مراجعه به آراء مردم است نه قدرت‌طلبی. تهران نباید فراموش كند كه خلق‌ها برعكس جنگ‌های اول و دوم جهانی اینبار از «خط سوم» برخوردارند و تظاهرات‌های دوسال اخیر ایران خصوصیت «بهار خلق‌ها» را داشته و دارد.

۴-اگر حاکمیت ایران به جایگاه ملی کوردها در ایران اعتراف کند آیا می‌تواند از دچارشدن به وضعیت سوریه (که همیشه از آن دم می‌زند) نجات یابد؟ در غیراینصورت اگر رژیم جمهوری اسلامی گامی در قبال حقوق دمکراتیک کوردها برندارد شما چگونه عمل خواهید کرد؟

- ایران تنها با هژمونی آمریكا روبرو نیست بلكه علیه هژمونی جهانی و منطقه‌ای جبهه‌گیری كرده به همین دلیل خطر تبدیل شدن ایران به سوریه بسیار زیاد است همانطور كه سوریه تبدیل به عراق دیگر شد. همانطور كه در عراق و سوریه مسئله كورد حرف اول را زد، در ایران هم علی‌رغم وجود مسایل دیگر خلق‌های تحت ستم، اما هویداست كه باز مسئله كورد به‌دلیل احیای دیرباز مبارزات، اولویت دارد. به رسمیت‌شناختن‌ كوردها از سوی ایران چنان تبعات مثبتی دربرخواهد داشت كه حتی بر حل مسئله برجام و دموكراتیزه‌كردن عراق، سوریه و تركیه نیز عمیقا تأثیرخواهد گذاشت. تهران در امر گزینه‌ی «صلح و دمكراسی» با ملت كورد طرف است ولی در گزینه‌ی «جنگ» با هژمونی سرمایه‌داری جهانی. این است كه حل مسئله كورد به معنای به‌پیروزی رسیدن حقیقی انقلاب ١٣۵٧ پس از چهل سال انحراف از اهداف می‌باشد. كوردها در این انقلاب به كسی اتكا نكردند، خود حضور داشتند و بدیل دادند، امروزه هم قصد بازپس‌گرفتن حقوق‌شان را در افق مبارزات خود دارند.

۵- وضعیت ملت‌های ساکن ایران و بویژه خلق کورد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ فساد اقتصادی مقامات دولتی چه تأثیری بر جوامع ایران گذاشته است؟ آیا راهکارهایی که شما پیشتر طرح کردید می‌توانند برای گذار از این بحران‌ها نتیجه‌بخش باشند؟ استقبال مردم و جریان‌های سیاسی از پروژه شما چگونه بوده است؟

- یكی از دولت‌های منطقه كه موجب شد پای آمریكا و كشورهای اروپایی به عراق و سوریه بازشود، مسلما ایران است. امروز تبعات این مخاصمه تاریخی بصورت بحران‌های سیاسی، نظامی و بویژه اقتصادی و اجتماعی دامنگیر سراسر ایران شده. بحران اقتصادی و فسادها و اختلاس‌ها اثباتگر فاسدبودن ساختار نظام جمهوری اسلامی است. ساختار وقتی فاسد و ظالم است كه به ملل داخلی مجال ابراز موجودیت دمكراتیك ندهد. شاید گفته شود كه دلیل اصلی بحران‌ها اقتصاد بیمار است، اما از نظر ما این تقلیل‌دهی نابجاست، عامل اصلی، ذهنیت بیمار است. این ذهنیت همانطور كه فساد و فقر را در جامعه گسترش داده و به تنش‌زایی علیه هژمونی جهانی دامن می‌زند، موجودیت طبیعی ملت‌های تحت‌ستم بویژه ملت‌كورد را در ساختار مدیریتی نمی‌پذیرد. چون فاشیسم و شوونیسم عامل اصلی بحران‌ها است و تظاهرات‌های دیماه سال ١٣٩۶ و آبانماه ١٣٩٨ در ضدیت با فاشیسم داخلی ساختار الیگارشی قدرت بود، مشخص شد كه فساد فراتر از حوزه اقتصاد است و كل حیطه‌های ذهنیتی را دربرگرفته.

ما در سال‌های اخیر نقشه راه جامع و دمكراتیك را ارائه دادیم و طرف مخاطب اصلی ما خلق‌ها بودند كه البته مورد تأیید و استقبال از سوی اقشار خلق قرار گرفت. هنوز هم این نقشه راه روزآمد است. پذیرش نقشه‌راه كودار و پژاك به معنای پذیرش مسئله ‌كورد است. ما همچو «خط سوم» در خیزش خیابان و قیام دمكراتیك خلق‌ها، خود مردم را محور و طرف اصلی حل‌مسئله‌كورد و مسایل ایران می‌دانیم. در صورت برخورد دمكراتیك، وجود دولت را رد نمی‌كنیم، اما متأسفانه دولت ایران از دو گزینه فرصت و تهدید، تاكنون گزینه تهدید را ترجیح داده و با ملیتاریزه‌كردن روژهلات كوردستان نه تنها موجودیت ملت‌ كورد بلكه ملل دیگر را تهدید می‌كند و خود را نیز با مخاطره تهدیدهای جهانی قرار داده، زیرا ضدیت با مسئله ‌كورد، تهدیدهای هژمونی جهانی علیه خود رژیم را تقویت‌ می‌كند. می‌خواهد پای هژمونی جهانی را از مسیر جنگ به ایران بازكند. مسلما تاكنون به لحاظ رقابت‌های اقتصادی، نظامی و سیاسی این مسیر را بدست خود هموار ساخته. شكی در این نیست كه همین برخورد فاشیستی منشأ فقر اقتصادی و فشارهای مضاعف یومیه بر مردم ایران و روژهلات كوردستان است.

۶- طی سالهای اخیر فعالیت‌هایی را در چهارچوب گفتوگو با جریان‌ها و احزاب کوردستانی و ایران به انجام رساندید، می‌خواهیم بپرسیم این گفتگوها به چه نتایجی دست یافت؟ به ثمر نشستن همبستگی نیروهای مبارز چه نتیجه‌ای را برای خلق‌های ساکن در ایران و ملت کورد در روژهلات کوردستان در بردارد؟

- كودار به‌مثابه یك سیستم خاص با ویژگی تكثرسازمانی، مكانیسمی كاملا دمكراتیك برای تمامی احزاب كوردستانی و ایرانی، جهت برقراری وحدت است. تحقق اتحاد ملی یكی از پروژه‌های بنیادین «خط سوم» است. برخورد ما خصیصه جنبشی و تكثر حزبی دارد. فعالیت‌های بی‌وقفه كودار برای اتحاد با احزاب بویژه احزاب كورد در ماه‌های اخیر هم ادامه داشته. آن احزاب مدام وعده عمل می‌دهند، اما متأسفانه گامی عملی از سوی آنها مشاهده نمی‌شود كه جای انتقاد جدی دارد. اینكه دلیل اصلی گریز آنها از اتحاد و برگزاری كنگره ملی چه هست را بطور كامل نمی‌دانیم  ولی بعنوان پیشاهنگ خلقمان وظیفه‌ داریم هم به تلاش‌های دیپلماتیك خود با آن احزاب ادامه دهیم هم آنها را مورد انتقاد قراردهیم. ما بدون قیدوشرط برای این اتحاد آماده‌ایم و اتحاد احزاب و سازمان‌های مدنی كوردها آرزوی ملت كورد و یك نیاز گریزناپذیر در مرحله سیاسی كنونی است. بنابراین پروژه، پروژه ملتمان است و رهبر آپو وظیفه معماری دمكراتیك آن را برعهده گرفت و به همه احزاب كورد سپرد. خلقمان در سایه مبارزات سال‌های اخیر در هر چهار بخش بویژه انقلاب روژاوا وحدت خود را تحقق بخشیده؛ دیگر نوبت به احزاب رسیده كه منافع تنگ‌نظرانه حزبشان را كنار گذاشته و اقدام عملی بكنند. برخورد خصمانه دولت ایران در حل مسئله كورد در درجه اول اما فقدان وحدت سیاسی احزاب و سازمان‌های كورد نیز در درجه دوم عامل مؤثر در امر به‌رسمیت‌شناختن موجودیت ملت‌ كورد است. جا دارد گذشته از احزاب، سازمان‌های مدنی و حقوق‌بشری كورد را نیز مورد انتقاد قرار دهیم زیرا یا منفعل مانده‌اند و یا برخی‌ها بسیار ضعیف عمل می‌كنند. دولت‌های ایران، تركیه، عراق و سوریه علی‌رغم خصومت‌های تاریخی، اما در زمینه مسئله ‌كورد بارها هم‌پیمانی تشكیل ‌داده‌اند، پس چرا احزاب كورد در جبهه مقابل هم‌پیمان و متحد نمی‌گردند. باید دادگاه خلقمان از احزاب كارشكن حساب‌خواهی كند. كارشكنی احزاب در قبال درخواست‌های مكرر برای اتحاد ملی، همانا كارشكنی علیه خلقمان است.

كلید پیروزی ملت‌ كورد، وحدت كامل در زمینه‌های سیاسی، دیپلماتیك و نظامی است و علی‌رغم موانع جدی اما خلق ‌كورد و ملل ایران در سایه مبارزات «خط سوم» بیش از پیش به آزادی نزدیك ‌شده‌اند. در پایان موضع خلق‌ها بویژه خلق‌کورد در انتخابات ۲ اسفند مجلس ایران که به نشانه نارضایتی دمکراتیک در آن مشارکت نکردند را تقدیر‌ می‌کنیم. اعلام ۴۲ درصد بصورت رسمی نشانه شکست رژیم در انتخابات است. همچنین خلقمان همانند همیشه نباید در انتظار دولت‌ باشند، به کمک شهر زلزله‌زده خوی در اورمیه بشتابند. برای خلقمان آرزوی پیروزی داریم.