دشواری‌های توافق برای از میان برداشتن خصومت | یادداشت

اکنون متصلب‌ترین خط‌مشی سیاسی تاریخی و خط مشی مدافع آزادی و جامعه در کوردستان رویاروی یکدیگر قرار گرفته‌اند. دشوار است که این دو خط به توافق برسند. در این برهه درستترین اقدام این است که مبارزه دمکراتیک مبتنی بر اصول و معیار در عرصه سیاسی به پیش برده شود.

◼️ بدیهی است که خط‌مشی سیاسی حزب دمکرات کوردستان، شکل مقدماتی و اولیه امارت‌ها است که بر روابط خانوادگی و خونی استوار است، و این فرم نیز شکل اولیه سیستمهای سیاسی است. برهمین اساس می‌توان آن را شکل حکومت خانوادگی یا  شیوه امرایی متاخر نیز نام نهاد. در جریان حرکت تاریخ، حاکمان کوردی با دشواری‌های فراوان صرفا توانسته بودند که شکلی از حکومت را در قالب امارت‌های کوردی تاسیس کنند، اما قادر به تاسیس و ایجاد مناطق پادشاهی‌نشین نشده بوند و به آزمون کشیدن پادشاهی در مدت زمانی کوتاه نیز نتوانست این حرکت اساسی تاریخ را تغییر دهد. بدون تردید این وضعیت باید به عنوان یکی از خصایص بنیادین تاریخ کورد مشاهده شده و آن را متاثر از غنای اجتماعی و بن مایه‌های درونی کوردستان و جغرافیای این سرزمین و نیز شرایط حادث شده برآن، از جمله شرایط نظامی و سیاسی خارج از کوردستان پیوند داد.

امرای کورد که در سده بیستم آماج حملات عثمانیان قرار گرفتند، در راستای تبدیل مناطق تحت امر خود به شاهزاده‌نشینهای کوردی تلاشهای وافری از خود نشان داده و به مقاومت‌های جدی دست زدند. اما در این راستا هیچ یک از این امرای کوردی به موفقیت دست نیافتند و در نهایت با شکست مواجه شده و قادر نشدند از استیلا و سرکوب رهایی یابند. این خصیصه بعد از جنگ جهانی اول نیز در فرایند تقسیم کوردستان به چهار بخش و در هر یک از این بخش‌ها ادامه یافت. در باکور (شمال) کوردستان، در مقاومت شیخ سعید، در برخودان آگری و درسیم در سطوح مختلف و متفاوتی می‌توان این تلاش‌ها را در لابلای صفحات تاریخ یافت. در روژهلات کوردستان نیز از اسماعیل آقا تا قاضی محمد می‌توان این تلاش‌ها را پیگیری کرد؛ و بدیهی است که یکی از اهداف مهم این مقاومت‌ها در راستای دستیابی به چنین جایگاهی بود. در باشور (جنوب) کوردستان نیز از شیخ محمود برزنجی تا ملا مصطفی بارزانی در بطن مقاومت‌های خود این هدف اصلی را پیگیری کرده‌اند. اما مقاومتی که در بخش‌های مختلف کوردستان به صورت پراکنده روی دادند، همانند سال‌های سده ۱۹ با شکست مواجه شده و از میان رفتند. حزب دمکرات کوردستان در مقطع کنونی ضعیفترین نماینده این خط و این تداوم است.

جنگ عراق-ایران که در سپتامبر سال ۱۹۸۰ آغاز شد فرصت مهمی را - ولو اگر کم نیز بوده باشد- را در اختیار حزب دمکرات کوردستان گذاشت تا قدم‌های جدیدی را بردارد. برای اتحاد و برداشتن گام‌های جدید، مبارزه رهایی‌بخش ملی و مقاومت گریلا در باکور کوردستان از سوی حزب کارگران کوردستان نیز آغاز و فرصتهای بزرگی از سوی این حزب ارائه شد. رهبری کنونی حزب دمکرات کوردستان در نیمه نخست سالهای ۱۹۸۰ طی ائتلافی با حزب کارگران کوردستان و در نیمه دوم آن سال‌ها، طی ائتلاف با دولت ترک و مخالفت با حزب کارگران کوردستان از این فرصت به نفع خود بهره‌برداری کرد. خصوصا که با شکست حملات طراحی شده سالهای ۱۹۸۷-۸۸ که از سوی ناتو علیه حزب کارگران کوردستان، حزب دمکرات کوردستان توانست از این فرصت‌ها به نفع خود بهره‌برداری کرده و در جریان سالهای ۱۹۹۰ راه را برای حزب دمکرات کوردستان هموار نمود. رهبری این حزب فرصت‌های ایجاد شده را در راستای فروپاشی عراق که در نتیجه جنگ خلیج ایجاد شده بودند ارزیابی کرد و در عملیات نیروی چکش و ائتلاف آمریکا-ترکیه مشارکت کرده و با اتحادیه میهنی کوردستان نیز به ائتلاف دست زد. واقعیت کنونی رهبری اقلیم کوردستان عراق در نتیجه چنین فرایندهایی به وقوع پیوست. در ایجاد این رهبری منطقه‌ای و کسب این حمایت می‌توان به خصومت و دشمنی علیه حزب کارگران کوردستان نیز اشاره نمود.

رهبری و حاکمیت اقلیم کوردستان سی سال است که در مسند قدرت قرار گرفته است، اما بدیهی است که امروز بیش از گذشته با بحرانهای سنگین اقتصادی و سیاسی دست و پنجه نرم می‌کند. تظاهرات و راهپیمایی‌های روزهای اخیر علیه حزب دمکرات کوردستان در شهرهای جنوب کوردستان نشانه‌های مهمی در این رابطه هستند. صحیح نیست که این وضعیت را در رابطه با حضور پ.ک.ک یا دلایل دیگری از این دست پیوند زد. پیش از هر چیز؛ علیرغم گذشت سی سال همچنان معلوم نیست که ماهیت حاکمیتی که ترک‌ها از آن به عنوان «شمال عراق» یاد می‌کنند چه بوده است. سیستمی اقتصادی، سیاسی و نظامی منسجمی را نتوانسته‌اند ایجاد کرده و به آن عنوان دولت را اطلاق کنند. خط مشی رهبری و حاکمیتی را به ارث برده‌اند که به سیستم امرای پیشین کوردستان بی‌شباهت نیست؛ این سیستم به فرصت‌ها و امکانات جنگ جهانی سوم و ارزشهایی متکی است که با مبارزه آزادیخواهانه کوردستان و پیشاهنگی حزب کارگران کوردستان ایجاد شده‌اند.

نقطه اتکای رهبری حزب دمکرات کوردستان در چنین شرایطی آمریکا، اسرائیل و انگلستان است، و از طرفی دیگر در میانه محورهای منطقه‌ای ایران، ترکیه در نوسان بوده و از این طریق سعی می‌کند تا ماهیت و حضور خود را تدام بخشد. حتی در این رابطه اگر رهبران حزب دمکرات کوردستان درس‌های بازی‌های سیاست عملی و مکارانه را نیز آموخته باشند، اما سیاست‌ورزی‌های آنان بر اساس همکاری و انقیادپذیری بوده است. خصوصا که حزب دمکرات کوردستان برای اینکه پیروزی بدست آمده در رقه علیه داعش را به نام خود ثبت نماید در سال ۲۰۱۷ به برگزاری رفراندوم دست زد. اما چون نیروهایی که خالق این حزب هستند در مقابل این حرکت حزب دمکرات کورستان قرار گرفتند، در نهایت این فرایند را به کابوسی برای این حزب مبدل کردند.

 بدیهی است که از این آزمون تاریخی نیز درس نگرفته‌اند. زیرا رهبری کنونی حزب دمکرات کوردستان در دوره‌های پیش نیز به دولت ترک اتکا داشته است و از حملات تجاوزکارانه و اشغالگرانه دولت ترک حمایت و با اتکا به این دولت، به حراج منابع کوردستان برای این دولت دست زد. تمامی این موراد خط‌مشی رهبری این حزب را که برجا مانده از سیستم امرایی قدیمی و منسوخ کوردی است رو به ضعف برده است.

از سوی دیگر خصومت کوری که امروز در کوردستان مشاهده می‌شود را می‌توان در قالب اقدامات حزب دمکرات کوردستان مشاهده کرد. اما در طرف مقابل موضعگیری و موجودیت حزب کارگران کوردستان را نیز باید مشاهده نمود که در مقابل چنین واقعیتی قرار گرفته است. خصومت این دو نیرو وارد چنان مرحله‌ای شده است که اکنون می‌توان گفت دستیابی این دو به توافق بسیار دشوار است. خط سیاسی حزب دمکرات کوردستان هر اندازه که متصلب و مرتجع باشد، خط‌مشی سیاسی حزب کارگران کوردستان نیز به همان اندازه حافظ آزادیخواهی، جامعه‌محور و مترقی است. این خصومت در مقطع کنونی بر همه تاثیرگذار بوده و مانند تقاطعی است که همگان را ناچار به جهت‌گیری و پاسخ می‌کند. در صورتیکه به این مسئله توجه شود، از آمریکا گرفته تا روشنفکران و هنرمندان کورد، همه تلاش می‌کنند راه‌حل و پاسخی را برای این تقاطع بیابند.

بدیهی است که خط‌مشی رهبری حزب کارگران کوردستان بر اساس نقد این خط همکار و حاکم برجسته شده است، ایجاد شده است و گسترش یافته است. در مقابله با این خط‌مشی ملت‌محور و متصلب که حتی دولت‌گرا نیز نمی‌باشد، حزب کارگران کوردستان در عرصه سیاسی کوردستان به نماینده نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک رهایی‌بخش ملی مدرن و حافظ ملیگرایی انقلابی تبدیل شده است. این حزب دلیل فروپاشی و عدم دست‌یابی به دولت را در سیاستهای حاکم بر خط‌مشی سیاسی کوردی در این نقطه ملاحظه کرده است، و بر این اساس خود را به عنوان جنبش رهایی‌بخش ملی و مدرن کورد تعریف کرده و بر این اساس برای حل مسئله کورد راه‌حل معرفی کرده و در تمامی سطوح دست به مبارزه زده است. اما حملات توطئه‌آمیز بین‌المللی نشان داده است که سیستم ملت-دولت مدرن نیز راه‌حل مسئله کورد را بر همان مبنا مد نظر قرار داده است. در چنین وضعیتی حزب کارگران کوردستان اهمت بیشتری را به اجتماعی شدن، خط‌مشی دفاع از آزادی، برابری‌خواهی و دمکراتیزاسیون اختصاص داده است. خط جدیدی را پیش رو قرار داده و بدون در کانون قرار دادن مسئله دولت -و دولت شدن کوردی- تلاش دارد تا مسئله کورد را از طریق راهکارهای اجتماعی و دمکراتیک حل نماید.

تغییر و تحولات حزب کارگران کوردستان را بر اساس تغییر پارادایم باید در این چارچوب ملاحظه نمود. نگرشهای تئوریک، خط‌مشی سیاسی و ایدئولوژیک جدیدی که عبدالله اوجالان، رهبر خلق کورد در دفاعیات خود در امرالی خاطرنشان ساخته است، نشان دهنده تمرکز بر حل مسئله کورد از طریق این خط‌مشی سیاسی است. حزب کارگران کوردستان بر این اساس تلاش می‌کند تا عدم دستیابی به راه حل خط‌مشی سیاسی حزب دمکرات کوردستان را حل نماید. همچنین عدم دستیابی محور دولت-ملتی را که تا سال ۲۰۰۳ به عنوان خط‌مشی سیاسی خود پذیرفته بود، حل نماید. از این طریق است که ذهنیت و خط‌مشی سیاسی- ایدئولوژیک جدیدی را در کانون سیاستهای خود قرار داده است که در وهله اول مسئله کورد و تمامی مسائل اجتماعی  را می‌تواند حل نماید. این خط مشی سیاسی نیز پ.ک.ک را از اقتدارگرایی و دولت منقطع نموده و به جامعه پیوند می‌دهد، این حزب را به اجتماعی‌ترین نیروی تاریخی مبدل می‌کند. پ.ک.ک بر اساس دست‌یابی به آزادی ملت حرکت خود را آغاز نمود و به سوی چنان جنبشی چرخش نمود که اکنون در تلاش است مسئله آزادی زن را حل نماید؛ که این مسئله در نوع خود یک از مهمترین مسائل تاریخ به شمار می‌رود. مسئله آزادی انسان را در دستور کار خود قرار داده است، و نوع برخورد منسجم دفاع از آزادی ملت حزب کارگران کوردستان را به این سطح رسانده است.

اکنون متصلب‌ترین خط تاریخی و قدرتمندترین خط دفاع از آزادی و جامعه‌محوری در کوردستان رویاروی یکدیگر قرار گرفته‌اند. در واقع، در قفای هر برخورد نظامی و سیاسی که اکنون خود را در قالب حملات اشغالگری و قتلعام دولت ترک نشان می‌دهد، کسانی که به شیوه‌ای مکارانه سیستم سرمایه جهانی را رهبری می‌کنند و بر بازی‌های پنهانی ایران اتکا داشته و تلاش‌ها و خصومت‌های خود را در مقابل جنبش آزادیخواهی به پیش می‌برند، در جبهه مقابل قرار گرفته‌اند. در مقطعی که در مقابله با حملات اشغالگرانه دولت مقاومت‌های خلق خصوصا در عفرین، هفتانین و خاکورک افزایش یافته‌اند، شاهد گسترش مقاومت بی‌نظیر و تاریخی نیروهای گریلا هستیم، و همین امر به نوبه خود خصومت و تنش‌های بین حزب دمکرات کوردستان و حزب کارگران کوردستان را به عنوان مسئله روز برجسته نموده است. دشوار است که این تنش‌ها به شیوه‌ای بسنده و با ثبات حل شوند. اما در این مقطع درست‌ترین اقدام این است که با مبارزه دمکراتیک و مبتنی بر معیار و اصول راهکارها و شیوه‌های خط‌مشی آزادیخواهی در دستور کار قرار گیرد. کسانی که بر این مبنا به تنش‌ها و خصومت‌های بین پ.ک.ک و پ.د.ک نزدیک می‌شوند می‌توانند راهکارهای راه حل این تنش‌ها را بیایند.◻️