سفر آبه به تهران و تداوم سیاست دوگانه مذاکره-فشار مداوم | یادداشت

تحریمهای جدید در حالی اعلام شدند که به نظر می‌رسید در آستانه سفر بی‌سابقه نخست وزیر ژاپن به ایران تنش بین ایران و آمریکا کاهش یافته باشد. آیا می‌توان گفت سفر آبه به کاستن تنشها و یافتن راه‌حلی برای بن بست کنونی منجر می‌‌‌‌گردد؟

  در آستانه سفر شینزو آبه به تهران و کاسته شدن از دامنه جدالهای لفظی ایران و آمریکا، وزارت خزانه داری آمریکا (اوفک) از تحریم شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس و ۳۹ شرکت وابسته خبر داد. تحریمهای جدید در حالی اعلام شدند که به نظر می‌رسید در آستانه سفر بی‌سابقه نخست وزیر ژاپن به ایران تنش بین ایران و آمریکا کاهش یافته باشد. آیا می‌توان گفت سفر آبه به کاستن تنشها و یافتن راه‌حلی برای بن بست کنونی منجر می‌‌‌‌گردد؟

  طی هفته‌‌‌‌ گذشته لحن ملایم‌تر مقامات امریکا و ایران و گمانه‌‌‌‌زنیهای مبنی بر مذاکرات غیر رسمی با نمایندگان امریکا، فضای ملتهب ایران را اندکی آرامتر نموده بود. هفته گذشته مایک پمپو وزیر خارجه آمریکا، در نشستی خبری در سوئیس اظهار داشته بود که دولت ترامپ برای آرام کردن تنش‌های فزاینده با ایران، آماده است بدون پیش‌شرط با این کشور گفتگو کند.  بعد از سخنان پمپو، دونالد ترامپ نیز در سفر به ژاپن، ضمن اعلام آمادگی آمریکا برای مذاکره با ایران، لحن خود را ملایم کرده و اظهار داشته بود: ایران این شانس را دارد که با همین سران، کشور بزرگی شود. من فقط می‌خواهم شفاف بگویم که ما دنبال تغییر رژیم نیستیم. ما دنبال این هستیم که ایران به تسلیحات هسته‌ای دست نیابد. در مقابل رهبر ایران نیز در اظهار نظری کم سابقه، البته با اشتباهی لپی، دونالد ترامپ را آقای رونالد ترامپ خوانده بود.

تحریم صنایع پتروشیمی
   اما گسترش تحریم‌‌‌‌ها به صنعت پتروشیمی ایران وزارت امور خارجه ایران و وزیر دفاع این کشور را مجددا وارد جدال لفظی دیگری با امریکا نموده است که می‌‌‌‌تواند بر دیدار آبه در تهران تاثیرگذار باشد. عباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه ایران امروز (شنبه ٨ ژوئن/ ١٧ خرداد) اظهار داشته است که تنها یک هفته صبر نیاز بود تا پوچ بودن ادعاهای رئیس‌جمهور آمریکا برای مذاکره با ایران ثابت شود. موسوی در بخش دیگری از سخنان خود تحریم صنعت پتروشیمی ایران را تروریسم اقتصادی خوانده و گفت این مسیری اشتباه است و دولت آمریکا می‌تواند مطمئن باشد که به هیچ یک از اهداف تعیین شده برای این سیاست نخواهد رسید. روز شنبه نیز امیر سرتیپ حاتمی وزیر دفاع ایران، در شورای راهبردی وزارت دفاع که با حضور مدیران ارشد برگزار شد نسبت به تهدیدها و تحریم‌‌‌‌های آمریکا علیه ایران واکنش نشان داده و گفت: اظهارات مقا‌مات کاخ سفید ‌دروغین، عوام‌فریبانه و بسیار حیله‌گرانه است چرا که تا‌کنون نیز ده‌ها شرط و پیش‌شرط را یک‌جانبه و غیر‌قانونی بر علیه کشورمان به مرحله اجرا گذاشته‌‌‌‌اند.

  اما باید توجه داشت که سخنان موسوی و حاتمی ناظر بر دو مساله بسیار مهم در اولویتهای سیاست خارجی آمریکا هستند؛ تحریم صنایع پتروشیمی که موسوی از آن به تروریسم اقتصادی نام برده است به سیاست چماق و هویچ آمریکا در برابر ایران مرتبط بوده و هدف آن امتیازگیری بیشتر در جریان مذاکرات احتمالی با ایران است؛ سخنان حاتمی نیز بیشتر حول مساله توان موشکی ایران تمرکز کرده است. این مساله واجد اهمیت بیشتری در فراز و فرود تنشهای این دو کشور با یکدیگر می‌‌‌‌باشد. از یک طرف اروپاییها با استفاده از برجام به عنوان ابزاری جهت کنترل ایران تلاش دارند تا با کمترین هزینه به چند هدف اصلی دست یابند. نخست، ایران را تحت کنترل قرار داده و رفتارهای خطرناک این کشور را برای طولانی مدت، و حداقل تا سال ۲۰۲۵ تعدیل نمایند. دومین هدف اروپاییان کاهش فعالیت موشکهای بالستیک ایران است و سومین هدف اصلی اروپاییان کنترل کردن فعالیتهای منطقه‌‌‌‌ای ایران به شمار می‌‌‌‌رود. اما وزارت خارجه ایران به این مساله نیز واکنش نشان داده و آن را موضوعی فرا برجامی خوانده است. ایا این اهداف با سفر آبه می‌‌‌‌توانند محقق گردد؟

شینزو آبه در تهران و استراتژیهای آمریکا و ایران
  غسان شربل، سردبیر روزنامه الشرق الاوسط، طی یادداشتی از قول منابع دیپلماتیک مدعی شده است که ایران به نخست وزیر ژاپن در سفر به تهران اطلاع خواهد داد که برای نوعی انعطاف در دو مسئله هسته‌ای و موشکی آماده است تا تحریم‌ها کاهش یابند؛ قرار است این پیام ایران به شرکت‌کنندگان مرتبط در نشست گروه بیست در اوساکا در اواخر ماه جاری تحویل داده شود. از طرفی دیگر مقامات غربی نیز بر این باورند ظریف با سفر به ژاپن مجموعه پیشنهاداتی را مطرح و در راستای پیشنهادات ظریف آمریکایی‌ها نیز مجموعه پیشنهاداتی را به آبه داده‌اند که با سفر وی به اطلاع مقامات ایرانی خواهد رسید.

  در شرایط کنونی که وضعیت ایران با آشفتگی اقتصادی دست و پنجه نرم می‌‌‌‌کند، هر چند هدف قرار دادن صنعت بزرگ پتروشیمی ایران می‌‌‌‌تواند ضربه بزرگ دیگری به اقتصاد و صنایع ایران باشد اما این مساله بیشتر نمادین است؛ زیرا در برهه کنونی و به نقل از وزیر نفت ایران برای فروش نفت و دیگر محصولات نفتی-پتروشیمی امضای ۷ نفر لازم است که یک امضا از وزارت نفت است. در برهه کنونی هیچ بانکی به اسم شرکت ایرانی نمی‌تواند فعالیت داشته باشد. نفت غیرعلنی و غیرمتعارف به فروش رفته و آمریکایی‌ها در موضوع تحریم‌های هوشمند به بلوغ شیطانی رسیده‌اند.

  این اظهارات وزیر نفت ایران از یک سوی نشان دهنده‌‌‌‌ کارآمدی تحریمها و از سوی دیگر دوراهی تسلیم کامل ایران و تن دادن به مذاکره‌‌‌‌ای است که فرماندهان سپاه و رهبر ایران اصل آن را رد کرده‌‌‌‌اند و این نیز به معنای افزایش تنش و احتمال بالای درگیری خواهد بود. توجه به این مساله تا جایی حایز اهمیت است که مقامات ایرانی از مفاد ۱۲ شرط پمئپو آگاهی کامل داشته و به رغم آنکه آمریکاییها همواره اعلام کرده‌‌‌‌اند که قصد تغییر رفتارهای ایران را دارند، اما کاملا دریافته‌‌‌‌اند که اجرای ۱۲ شرط پمپئو به تغییر ماهیت جمهوری اسلامی ایران تبدیل می‌‌‌‌شود. در سخنان مقامات نظامی ایران و رهبر ایران نیز این نکته کاملا عیان است که می‌‌‌‌دانند آمریکاییها تغییر رژیم را پشت ۱۲ شرط پنهان کردهاند.

  از همین رو به نظر می‌‌‌‌رسد حداقل تا مقطع کنونی، مقامات آمریکایی همچنان در تداوم سیاست دوگانه مذاکره-فشار مداوم موفق بوده و ایران را در تنگنای جدی قرار داده‌‌‌‌اند. از یک طرف ایرانیها با وقوف به وضعیت خطیر خود می‌‌‌‌دانند که احتمال جنگ در برهه کنونی کمتر شده یا حداقل نیازمند اجماعی در سطح کشورهای اروپایی با آمریکاست. از همین رو با سیاستهای دو پهلو در صدد طولانی کردن رایزنی با مقامات اروپایی و کشورهای متحد آمریکا هستند تا  به زمان کمپینهای انتخاباتی در امریکا نزدیکتر شوند؛ که در آن دوره احتمال برخوردهای نظامی بسیار کمتر خواهد شد.

  از سوی دیگر آمریکاییها در شرایط کنونی با استفاده از دو استراتژی تمامی منابع ضروری اقتصادی، دیپلماتیک، اطلاعاتی و نظامی خود را برای ترویج تغییر رژیم بسیج کرده و در استراتژی همگامانه دیگری، درصدد مذاکره با مقامات ایرانی با هدف رفع نواقص خطرناک توافق هسته‌ای و توسعه سیستم‌های موشک بالستیک حامل کلاهک اتمی برآمده‌‌‌‌اند. اما بخشی از استراتژیسینهای آمریکایی براین باورند که استراتژی فشار حداکثری تنها نیمه راه بوده و نمی‌‌‌‌تواند بدون همراه داشتن یک مولفه نظامی موفق عمل نماید. زیرا بدون تهدید نظامی معتبر تهران احتمالا دچار سوءمحاسبه خواهد شد. از همین رو در چنین شرایطی به نظر می‌‌‌‌رسد سفر آبه به تهران نمی‌‌‌‌تواند دستاوردهای چندانی را به دنبال داشته باشد. زیرا  طرفین پیشاپیش اهداف و خط قرمزهای خود را مشخص کرده‌‌‌‌اند. آبه در سال ۱۳۶۲ نیز یکبار با پدرش که وزیر امورخارجه ژاپن بود برای میانجیگری بین ایران و عراق به تهران سفر کرده بود. این دومین سفر آبه به تهران خواهد بود. شاید این بار نیز تاریخ تکرار شود و این بار نیز طرفین بسیار دیر به توافق برسند. باید منتظر ماند.