هر چند محافل سیاسی داخلی و خارجی ایران منتظر بودند با میانجیگریهای اروپا و خصوصا فرانسه، تنشهای میان ایران و آمریکا کاهش پیدا کند، اما تداوم رویکرد طرفین این مناقشه، وضعیت بیثبات نه جنگ و نه مذاکره را به سوی دگرگونی به پیش میبرد.
با شکست سازوکار انتقال مالی بین اروپا و ایران، اعلام اتهام رسمی سه کشور اروپایی مبنی بر مسئول بودن ایران در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو و سرانجام نقض برجام از سوی ایران که روز گذشته از سوی آژانس رسمی بینالمللی اتمی مطرح شده است، سید علی خامنهای رهبر ایران، عملا اتحادیه اروپا را به عنوان یک میانجی بین ایران و آمریکا حذف کرد. این مسئله میتواند پیامدهای مهمی را در آینده مسائل منطقهای خاورمیانه بدنبال داشته باشد. طی دهه گذشته مذاکراتی که به برجام منتهی شد، اتحادیه اروپا و خصوصا فدریکا موگرینی توانستند با در پیش گیری سیاست منعطف و مماشات گرایانه خود نسبت به ایران، ایران را به پای میز مذاکره بکشانند، اما در غیاب این نیروی میانجی، وضعیت تنش آلود منطقه به کجا ختم خواهد شد؟
سخنان روز گذشته رهبر ایران در رابطه با موضعگیریهای اخیر اروپا واجد رویکردهایی داخلی و خارجی است که میتواند تا اندازهای وضعیت کنونی در داخل ایران و اوضاع منطقه را ترسیم نماید. خامنهای با اشاره به عمل نکردن اروپاییها به تعهداتشان در برجام و ایفای نقش خود به عنوان میانجی هم مسئولان داخل را مورد عتاب قرار داده و هم از کشورهای اروپایی قطع امید نمود: «همان افرادی که مذاکره کردند، اکنون میگویند اروپاییها به هیچیک از تعهدات خود عمل نکردهاند و این موضوع، قویترین دلیل بر این است که در هیچ مسئلهای نباید به آنها اعتماد کرد.» خامنهای با این گفته که اروپاییها در ظاهر به عنوان میانجی وارد میشوند و حرفهای طولانی هم میزنند اما همه آنها پوچ است؛ عملا اروپاییان را به عنوان میانجی از معادلات خارجی ایران با آمریکا و خصوصا در رابطه با احیای برجام حذف نمود. اما نکته مهمی که رهبر ایران بر آن دست گذاشت، همسان قلمداد نمودن رژیم اسرائیل و آمریکا و بسته بودن راه تعامل و مذاکره با آنها بود.
با این فرض که هرگونه مذاکره مستقیم با آمریکا و اسرائیل امکان ناپذیر بوده و عملا اروپا نیز نقش میانجگیری خود را از دست داده باشد، چگونه تعامل با جهان خارج و رفع تنشها امکان پذیر خواهد بود؟ این سوالی است که باید آن را در راهبرد 'نه سازش و مذاکره' رهبر ایران جستجو کرد. رهبر ایران بر این باور است که با قطع هر گونه رابطه مبتنی بر گفتگو با جهان خارج، افزایش توان موشکی و هستهای این کشور، و رفتارهای توسعه طلبانه و تقویت نقش گروههای نیابتی، توان تداوم این رویکرد را دارد، اما سران ایران و فرماندهان نظامی – یا حداقل کسانی که نسبت به حفظ وضع موجود خوشبین هستند- این نکته را فراموش مینمایند که چنین مسئلهای حداقل منوط به پذیرش این رویکرد از سوی طرف مقابل این مناقشه نیز میباشد.
آمریکا تا کنون صراحتا رویکرد خود را مبنی بر عدم دخالت مستقیم نظامی در ایران نشان داده است و در عوض اظهار داشته است که رویکرد این کشور صرفا کشاندن ایران به پای میز مذاکره جهت محدود کردن رفتارهای توسعه طلبانه این کشور در منطقه، محدود کردن توان موشکی و هستهای این کشور است. از همین رو تروئیکای اروپا را نیز جهت ادامه فشار بر ایران با خود متحد ساخته است. در همین رابطه پمپو روز گذشته نیز اظهار داشته است که آمریکا با آلمان و بریتانیا و فرانسه و دیگر متحدان خود تصمیم گرفته است به منظور بازگشت ملاها به میز مذاکره فشار بر این کشور ادامه پیدا کند. وزیر خزانهداری امریکا نیز اعلام داشته است که در رابطه با برنامه تحریمهای ایران گفتگوهای خوبی با متحدان خود مبنی فشار حداکثری و وحدت درباره برنامه تحریمها داشته است. به گفته منوشن اروپاییها نیز بسیار واضح اعلام کردهاند که بدون رضایت آمریکا هیچ کاری نخواهند کرد.
تداوم چنین رویکردی میتواند در آیندهای نه چندان دور وضعیت موجود یا راهبرد نه جنگ و نه مذاکره را با چالشهای جدی روبرو نماید یا شاید فشارهای وارده بر ایران منجر به تکرار حملهای موشکی به منطقهای دیگر از سوی ایران یا دیگر گروههای نیابتی منجر شود؛ شاید در صورت تکرار مجدد چنین حملهای، خویشتنداری جامعه بینالمللی، مشروعیت آمریکا را حداقل در عرصه اقتدار جهانی یا نظامی با چالشی جدید مواجه نماید. به همین دلیل وضعیت موجود شکنندهتر از هر زمان دیگر به نظر میرسد.
اکنون انتظار جامعه جهانی برای تغییر رفتار ایران با سخنان روحانی در نخستین ساعات امروز رفته رفته کمرنگ شده است. به رغم آنکه روحانی همانند رهبر ایران باب مذاکره با آمریکا را نبسته است و خروج آمریکا از برجام را دبه آمریکاییها قلمداد مینماید، اما همچنان کورسویی از امید را برای گفتگو با آمریکا باز گذاشته است. اما به نظر میرسد با فصل الخطاب رهبر ایران مبنی بر قطع امید از اروپاییها و عدم امادگی ایران برای در پیش گرفتن رفتاری عادی، ایران باید آمادگی برای تغییر وضع موجود را در آیندهای نزدیک داشته باشد. پمپئو نیز با پیشبینی چنین مسئلهای روز گذشته اعلام نمود که ایران باید بداند جهان در مقابل آنها به پا میخیزد و متحد خواهد شد.
رویکرد ایران مبنی بر قطع امید از اروپا، در واقع به معنای شکست کامل دیپلماسی ایران در مواجهه با این اتحادیه بوده و وضعیت شکننده جدید دیگری را در حوزه خاورمیانه پیش روی طرفهای درگیر میگذارد، شاید تا مقطع کنونی کشورهای غربی و عربستان سعودی در رابطه با هزینهها و ابعاد پاسخگویی به حمله به آرامکو به توافق مشخصی دست نیافته باشند، اما بدون تردید تلاش ایران برای حفظ وضعیت موجود و تلاش آمریکا برای تداوم فشار بیشتر، موازنه قوا در مقطعی بر هم خواهد زد، شاید آمریکا و اروپا با صبر بیشتر منتظر به ثمر نشستن تحریمها باشند، اما به نظر میرسد با تداوم این فشارها، ایران خود ناچار به تغییر موازنه قوا شود؛ وضعیت شکننده کنونی با قطع امید از اروپاییها وارد مرحله جدیدی شده است.