پشت پرده‌ی روابط حزب‌الله و پ.د.ک | یادداشت

در مقطعی که افکار اخوانیها و مودودیها و دیگر تمایلات واپسگرای دینی تجربه خود را در قالب داعش و القاعده، در تمامی اکناف جهان نشان داده‌اند، استقبال از حزب الله می‌تواند حاوی چه پیامی باشد؟

  اواسط اردیبهشت حکومت اقلیم کردستان پذیرای مقامات ارشد ترک و نیز حزب الله ترکیه تحت عنوان جدیدش، هودا-پار در هولیر بود. علیرغم طبیعی بودن دیدارهای مقامات اقلیم کردستان با مسئولان ترک، اما این نخستین بار بود که مقامات یک حزب محافظه کار و مرتجع سنی اسلامی که در جریان دو دهه گذشته مسئول ترور بسیاری از میهن دوستان در شمال کردستان بوده است، از طرف مقامات ارشد کرد در جنوب کردستان مورد استقبال قرار گرفته باشند. این استقبال رسمی از اینرو واجد اهمیت بیشتری است که حزب دمکرات کردستان خود را حامل پروژه ناسیونالیستی کرد، ایجاد دولت کردی و تاثیرگذاری بر تمامی دیگر بخشهای کردستان بر می‌شمرد، حتی اگر چنین ادعایی صحیح قلمداد شود، این دیدار در تباین با این شعارها بوده و افکار عمومی را در هر چهار بخش کردستان با پرسشهایی فراوان مواجه می‌کند. پرداختن به این دیدار از این رو لازم به نظر میرسد که حتی در مقطع کنونی که این حزب سیمای جدیدی را اختیار کرده است، حامل همان خصومت گذشته با جنبش آزادیخواهی و آرمانهای ملی خلق کرد بوده و مستندات فراوانی در درست است که این حزب به رغم پایگاه بسیار کوچک خود در شمال کردستان، همچنان نقش یک مقاطعه کار دولت حزب عدالت و توسعه را ایفا می‌کند. شاید نگاهی به کارنامه تاریخی حزب الله ترکیه که اکنون تحت عنوان هدا-پارتیسی فعالیت می‌نماید این مدعا را اندکی بیشتر صیقل دهد.

●●●

  طی سالهای دهه ۱۹۷۰ و در اوج سالهای جنگ سرد در ترکیه، آمریکا به دلیل ممانعت از گسترش و نفود هر چه بیشتر جنبشهای چپ و سوسیالیستی طراح و حامی پروژه ای به نام  کمربند سبز بود؛ گراهام فولر از اعضای سیا، به عنوان طراح این پروژه و بخشی از مجریان این طرح شناخته میشود؛ هدف اصلی این پروژه تقویت و تحکیم جایگاه گروه های اسلامگرا در مقابل گروه های چپگرا و سوسیالیست بود؛ اما این امر به دلیل ماهیت سکولار دولت ترک عملا نمی توانست خالی از اشکال باشد؛ از همین رو در سطوح عالی و تصمیم گیرنده ترکیه مقرر شد که سازمان رابطات اسلامی تاسیس و نقل و انتقالات مالی، بستر سازی برای تدریس مسائل دینی در مدارس، اعزام واعظان دینی ترک به نقاط مختلف جهان پیگیری شود. از سوی دیگر، کانون روشنفکران ترک درصدد ایجاد پیوندی بین اسلامگرایی و ترک برآمده و در راستای پروژه فولر، به ایجاد پروژه هویتی جدیدی دست زدند که همزمان اسلام سنی-حنفی را با هویت ترکی پیوند دهد. این پروژه طی دو دهه و تحت تاثیر انقلاب ایران به رهبری خمینی، علی شریعتی و افکار و اندیشه های ابو اعلی مودودی و سید قطب سرانجام توانست بعد از مرحله اول جنگ خلیج  مرحله جدیدی را تجربه نماید.

 

حزب الله ترکیه

  با شروع نبرد مسلحانه بین جنبش آزادیخواهی خلق کردستان و دولت اشغالگر ترک، گروه حزب الله ترکیه به عنوان یک حزب با تمایلات شدید اسلامگرایانه و ضد جنبش آزادیخواهی کرد، از سوی مدیریت جنگ ویژه در سازمان اطلاعات ژاندارمری ترک- ژیتم- خصوصا در شهرهای ماردین و آمد به کار گرفته شد. هدف اصلی این گروه شناسایی فعالان کرد، شناسایی اعضای حزب کارگران کردستان، دستگیری و انتقال آنها به خانه های امن و شکنجه و سرانجام قتل آنها بود. نگاهی به اندیشه های حسین ولی اوغلو و شخصیت وی میتواند نقش این گروه را در ضدیت با کردها بیشتر آشکار کند.

 

  حسین دورماز مشهور به  حسین ولی اوغلو متولد سال ۱۹۵۲ در باتمان، تحصیلات متوسطه خود را در ماردین و تحصیلات عالیه خود را در رشته امور مالی در سال ۱۹۸۰ در دانشگاه آنکارا به اتمام می رساند. در این دوره تحت تاثیر اندیشه های سعید نورسی بوده و رسائل نور سعید نورسی را مطالعه می کند. مطالعه رسائل نور همواره مورد تاکید گروههای اخوانی نیز بوده است. حسین ولی اوغلو در دوره دانشجویی به عضویت گروه Milli Türk Talebe Birliği یا اتحادیه دانشجویان ملی ترک در می آید. در سال ۱۹۷۸ مدیر مسئولی و صاحب امتیازی مجله ای را تحت عنوان امت بر عهده میگیرد. در سال ۱۹۷۹ حسین ولی اوغلو به عنوان نامزد  ائتلاف نیروهای محافظه کار در انتخابات ریاست اتحادیه کارگران نفت باتمان مشارکت می کند، اما نامزد ائتلاف چپ با اختلاف فراوانی به ریاست این اتحادیه می رسد.در سال ۱۹۸۰ جاه طلبی وی را به شرکت در انتخابات فرمانداری ماردین می کشاند، اما در دستیابی به این مقام نیز شکست میخورد. بعد از آن دریک شرکت خصوصی متعلق به شوکت کازان- وزیر دادگستری ترکیه از حزب رفاه - به کار مشغول می شود؛ در زمان دانشجویی در آنکارا با نجم الدین اربکان پیوندهایی برقرار کرده بود.

 

  به رغم آنکه بسیاری از صاحبنظران مسائل ترکیه براین باورند که حزب الله ترکیه بعد از کودتای نظامی ۱۹۸۰ تاسیس شده است، اما منابع جنبش آزادیخواهی خلق کرد براین باورند که حزب الله در سال ۱۹۷۹ توسط سه نفر از فارغ التحصیلان حجره های دینی، یک مهندس شرکت Anonim Ortaklığı Türkiye Petrolleri  و حسین ولی اوغلو تاسیس شده است. این گروه قبل از تاسیس، تحت عنوان جماعت علمای اسلامی به فعالیت مشغول بود و اعضای این گروه در یک کتابفروشی تحت عنوان کتابفروشی علم به سازماندهی میپرداختند. این پنج نفر شدیدا تحت تاثیر افکار شریعتی و خمینی بودند. با توجه به انقلاب ایران که نتیجه پیوند ملاها و روشنفکران دینی بود؛ بازتاب این امر را در سازمان حزب الله نیز میتوان به درستی تحلیل کرد. ملا امین کینیک یکی از اعضای روحانی این گروه که اکنون مرده است و عضو مهندس این گروه ، اسماعیل آلتوسی  برادر بزرگ عیسی آلتوسی است که اکنون نیز یکی از چهرهای برجسته حزب الله به شمار می رود از جمله اعضای این گروه تازه تاسیس بودند. اسماعیل آلتوسی مدتی ریاست حزب الله را برعهده داست، اما بعد از مدتی از این سازمان دوری گزید.اما هیچگاه به دلیل تهدیدهایی که متوجه وی شده بود از این سازمان انتقاد نکرد. در مصاحبه ای اسماعیل آلتوسی رسما هدف این گروه را تاسیس دولتی اسلام اعلام کرده بود.

 

  به رغم آنکه این گروه در آن زمان اساسنامه خود را منتشر ننمود، اساسنامه این حزب در سالهای ۲۰۰۰ از سوی وبسایت sevda Hüseyni  منتشر گردید. تمامی منابع علمی و منابع جنبش آزادیخواهی خلق کرد براین نکته صحه گذاشته اند که حسین ولی اوغلو تحت تاثیر افکار خمینی و انقلاب ایران فردی عملگرا بود. بعد از کودتای ۱۹۸۰ حسین ولی اوغلو به کردستان بازگشته و با سفر به بسیاری از روستاها و مناطق کردستان با ملاها و سیداها (روحانیون سنتی کرد)، شیوخ و دراویش نقشبندی در ارتباط با حزب الله سخن گفت. اما یکی از نتایج این سفر، تقویت نگرشهای ضد صوفی وی بود. در پنج ساله نخست فعالیتهای وی افراد تحت تاثیر اخوان به گروه وی می پیوندند. اما در همین زمان بسیاری از سیداها (روحانیون سنتی کرد) به دلیل اینکه حسین آنها را منافق قلمداد کرده بود، صفوف حزب الله را ترک می‌کنند. متعاقبا برخی از این روحانیون منتقد حزب الله مورد حمله این گروه قرار گرفته و کشته می‌شوند. متعاقب این امر حزب الله مرکز خود را به آمد منتقل کرده و از همین دوره است که ارتباطات وسیعی را با ایران برقرار می‌نماید. بین سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۱ آمد به مرکز حزب الله تبدیل و مساحد به کانونهای عضوگیری و فعالیت آن تبدیل می‌شوند. روحانیونی که اجازه فعالیت حزب الله در مساجد را ندادند تهدید به مرگ شدند.

 

  روشن چاکر از پژوهشگران برجسته ترکیه به کمکهای عمده مالی، آموزشی و سیاسی ایران به این گروه اشاره می‌کند. چاکر بر این باور است که ایران به منظور ایجاد دولتی بر مبنای شریعت و سرنگونی رژیم ترکیه این گروه را مورد حمایت خود قرار داده است. منابع جنبش آزادیخواهی براین باورند که گروه حزب الله متشکل از سه زیر گروه کوچک به نامهای گروه علم، گروه منزل و گروه کوچکتر دیگری بود؛ که گروه منزل با سازمان اطلاعات ایران، گروه علم با وزارت امور خارجه ایران و گروه دیگر با سپاه پاسداران در ارتباط بود. طی دهه ۹۰ میلادی عکسی از ولی اوغلو در مراسم عاشورا در روزنامه حریت ترکیه منتشر شده است. حتی ملا منصور گوزلسوی از رهبران گروه منزل به دلیل بیماری سرطان در این کشور مورد معالجه بود و در ایران نیز درگذشت. این پیوندها تا اواخر دهه ۱۹۸۰ ادامه یافت.

 

  روشن چاکر در اثر پژوهشی خود اظهار داشته است که به رغم هدف این گروه مبنی بر سرنگونی رژیم ترکیه، حزب الله هیچگاه با رژیم ترکیه مواجهه ای پیدا نکرد. برعکس این گروه تحت تاثیر انقلاب ایران درصدد حذف گروههای رقیب و  از میان برداشتن نخبگان و فعالان کرد برآمده بود. محمد کورت در اثر پژوهشی خود در ارتباط با حزب الله می گوید: این گروه با پاشیدن اسید به صورت زنان، حمله کردن به کسانی که پوشش غیر اسلامی داشتند در محلات نیز چهره ای بسیار خشن از خود نشان میداد، تا جاییکه این رویه حزب الله به حذف تمامی گروههای دینی دیگر در کردستان منجر شد.

 

  روشن چاکر در کتاب خود تحت عنوانKendi Dilinden Hizbullah  براین باور است که این مرحله از فعالیتهای حزب الله در سال ۱۹۹۱ به اتمام میرسد. اما دوره دیگری از خشونت حزب الله علیه حزب کارگران کردستان آغاز میشود که طی سالهای ۱۹۹۶ و با حمایت مستقیم ارتش و ژاندارمری ترکیه به اوج خود می رسد؛ این برهه دقیقا مصادف با اوج مبارزه مسلحانه جنبش آزادیخواهی خلق کرد می باشد.  با نگاهی به گزارشهای خود پلیس ترکیه می توان شمار نسبتا دقیق ترور کردها و نه الزاما اعضا یا افراد نزدیک به حزب کارگران کردستان را دریافت. این مرحله با شهادت میکاییل بایرو، یکی از کادرهای ارشد منطقه ای حزب گارگران کردستان در ۳ دسامبر سال ۱۹۹۱ آغاز می شود. میکاییل بایرو که از آسوریان منطقه بود توسط محمد عطا زنگین از اعضای حزب الله کشته می شود. بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ نزدیک به ۵۰۰ نفر از اعضای حزب کارگران کردستان یا هواداران آن به دست این گروه کشته می‌شوند. محمد کورت که کتابی را در این زمینه نوشته است اظهار میدارد که طبق منابع خود، این رقم بالغ بر هزاران نفر بوده و در جریان این سالها حزب الله پیمانکار اطلاعات ژاندارمری ترکیه و سازمان ضد ترور این کشور در قتل بیش از ۱۷ هزار نفر که اکنون از آن به عنوان قتلهای ناشناس یاد می شود، بوده است. حزب الله در ادبیات خود از این قتلها با عنوان قصاص یاد میکرد و برمبنای شریعت به آن مشروعیت می‌بخشید. اما طی دهه ۹۰ میلادی این قصاص صرفا شامل اعضای حزب کارگران کردستان نبود، بلکه طیف وسیعی از روحانیون، روشنفکران اسلامگرا، مردمی که طبق سبکهای اسلامی زندگی نمیکردند، روزنامه نگاران و سیاستمداران و فعالان زن را نیز در بر می‌گرفت. می‌توان گفت در حالیکه دولت ترکیه از حزب الله علیه حزب کارگران کردستان استفاده می‌کرد، حزب الله نیز از مصونیت اعطا شده از سوی ترکها برای مقاصد خود بهره میگرفت.

 

  با این وجود حزب الله هیچگاه به همکاری خود با دولت ترک اعتراف نکرده است. روشن چاکر به منظور پیگیری این رابطه اظهار میدارد که طبق آمار آژانس خبری آناتولی، بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ نزدیک به ۱۵۵۰ نفر از اعضای حزب الله دستگیر شدند. این ارقام بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ به بیش از ۶۰۰۰ نفر رسید. چاکر نتیجه گیری می نماید که این ارقام نشان می دهد که دولت ترک زمانیکه حزب الله در  جنگ علیه حزب کارگران کردستان بوده است، مایل به دخالت و دستگیری این افراد نبوده است. از همین رو می‌توان گفت در بدبینانه ترین حالت، دولت ترک حتی اگر به صورت فعالانه نیز گروه حزب الله را حمایت نکرده باشد، صریحا به این گروه اجازه داده است تا زمانیکه منافع دولت ترک و دولت عمیق ترکیه را تامین نماید، دست به خشونت و قتل بزند.

 

سالهای پایانی حزب الله و تغییر چهره

  در سال ۱۹۹۵ حسین ولی اوغلو به ماردین بازگشته و تا سال ۱۹۹۷ در این شهر باقی میماند. بعد از آن تا سال ۱۹۹۷ در قونیه اقامت کرده و متعاقب آن تا زمان قتلش در ۱۷ ژانویه سال ۲۰۰۰ در عملیات بیکوز در استانبول میماند. با قتل حسین ولی اوغلو و دستگیری برخی از اعضای آن، محاکماتی ترتیب داده شد، اما اعضای آن طی سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ از زندان آزاد شدند. بعد از قتل حسین ولی اوغلو، از میان ۲۰ هزار نفری که بیوگرافی آنها در مدارک حزب الله بدست امده بود، تنها ۴۰۰۰ نفر دستگیر شدند. در جریان دادگاهی، اعضای این گروه اعلام نمودند که تنها سازمان اطلاعات میت، آرشیو و پرونده‌های آنها را در دست دارد. عدم دسترسی به پرونده و آرشیوهای حزب الله که به آرشیو بیکوزBeykoz Archive  معروف شده است به ارتباط این گروه با دولت عمیق ترکیه- ارگنکون- ارتباط می‌یابد.

 

  جنگیز یکی از محققان حزب الله در ترکیه اشاره می کند که هدف پلیس ترکیه صرفا  دستگیری اعضای رده بلند حزب الله بود. برخی نیز فرار کرده و به عراق، سوریه و اروپا رفتند. طی سال ۲۰۰۳ بسیاری از اعضای حزب الله با مقامات ارشد و پیشین این حزب ارتباط برقرار کرده و خواستار احیای این حزب شدند. با تغییرات انجام شده در فضای سیاسی ترکیه، در سال ۲۰۰۴ حزب الله خود را در قالب انجمنی تحت عنوان Mustazaflarla Dayanışma Derneği سازمان داده و در این دوره بکارگیری مفاهیم جدیدی مانند طاغوت، دارالحرب حاکی از تمایلات سلفیستی آنان دارد،اما در این برهه حرکتی خشونت بار را انجام ندادند. بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶ مستضعف در ۸ کنفرانس را در آمد برگزار کرده است و بزرگترین راهپیمایی این گروه در اعتراض به پخش کارتونهای محمد در دانمارک بود.  اما در سال ۲۰۱۰ حتی پلیس ترکیه دستور تعطیلی این گروه را به اتهام ادامه فعالیت تروریستی گروه حزب الله در قالب نام جدید صادر کرد. این تصمیم از سوی دادگاه عالی استیناف ترکیه در ۱۱ ماه مه سال ۲۰۱۲ نیز تایید شد.

هودا-پار چنان از اصلاح کردایتی بیزار و منزجر است که به محض شنیدن این اصطلاح به آن برچسبی ناسیونالیستی می‌زند. حتی در زمان نبرد دوران ساز کوبانی، این حزب مقاومت کردها را تخطئه نمود

  در اواخر سال ۲۰۱۲ جنبش مستضعفان اعلام نمود که در مقابله با تهدیدهای روبه فراینده جنبش سوسیال دمکراتیک و حزب ناسیونالیست کردی صلح و دمکراسی BDP از این به بعد در قالب یک حزب اعلام موجودیت می نماید. از همینرو این حزب در ۱۷ دسامبر سال ۲۰۱۲ تحت عنوان هداپارتیستی (Hür Dava Partisi) اعلام موجودیت و دفتر مرکزی آن در آنکارا افتتاح شد. هودا پارتیسی در زبان ترکی دقیقا معادل حزب الله عربی بوده و این حزب با سازمان چتر مانندی تحت عنوان عاشقان پیامبر Peygamber Sevdalıları و خصوصا در اعیاد اسلامی مانند جشن تولد محمد فعالیتهای خود را پیش می برد. در اساسنامه این حزب آمده است که نه تنها کردها، بلکه تمامی مسلمانان در ترکیه متحمل اجحافات رژیم سکولاریستی قرار گرفته و قیام شیخ سعید پیران را نیز باید قیامی اسلامی و نه کردی تفسیر کرد.

 

  محمد کورت در پژوهش خود در ارتباط با حزب الله اظهار می‌دارد که هودا-پار چنان از اصلاح کردایتی بیزار و منزجر است که به محض شنیدن این اصطلاح به آن برچسبی ناسیونالیستی می‌زند. حتی در زمان نبرد دوران ساز کوبانی، این حزب مقاومت کردها را تخطئه نمود، در همان برهه بود که گروهی از جوانان عضو یگانهای انقلابی مدافع شهری YDG-H به دفتر این حزب در آمد حمله کردند. در شهرهای مردین، قزل تپه و مازیداغ از توابع مردین نیز برخوردهایی از این دست به وقوع پیوست. حمایت نیروهای دولت ترک از این حزب در برهه کنونی باعث شده است که از این حزب در سیمای جدید آن به عنوان مقاطعه کار و در نوع جدید آن به منظور ممانعت از گسترش جنبش آزادیخواهی در کردستان استفاده نماید. مواضع بسیار محافظه کارانه، حمایت آنها از رفراندوم اردوغان و رای به تغییر قانون اساسی، موضع ضد خلقی در جریان حمله به کوبانی، از جمله مواضعی هستند که این حزب در نقش جدید آن، حتی درصدد پرده پوشی آن نیز برنیامده است.

در مقطعی که افکار اخوانیها و مودودیها و دیگر تمایلات واپسگرای دینی تجربه خود را در قالب داعش و القاعده، در تمامی اکناف جهان نشان داده‌اند، استقبال از حزب الله می‌تواند حاوی چه پیامی باشد؟

  آنچه که آمد اشاره‌ای بسیار مختصر به فعالیتهای حزب الله ترکیه در قالب اسامی و سازمانهای متغیر آن بود؛ اما سوالی که در این میان مطرح می‌گردد مساله منافع ملی کردها در جنوب کردستان، به رغم ادعاهای عوامفریبانه مسولان حکومت اقلیم در هولیر می‌باشد. چگونه می‌توان داعیه‌دار استقلال کردستان بود و همزمان پذیرای دشمنان خلق کرد بود؟ در برهه‌ای که تفکرات خمینی و شریعتی تجربه مهلک خود را در ایران و شرق کردستان به نمایش گذاشته‌اند، در مقطعی که افکار اخوانیها و مودودیها و دیگر تمایلات واپسگرای دینی تجربه خود را در قالب داعش و القاعده، در تمامی اکناف جهان نشان داده‌اند، استقبال از حزب الله می‌تواند حاوی چه پیامی باشد؟ این سوال و سوالهایی از این دست را باید مقامات حکومت جنوب کردستان در هولیر پاسخ دهند.