گذار از جامعه لیبرال به جامعه دیجیتالی توتالیتر | یادداشت

... از مذهب نه برای حل تضادها در جهان و جامعه، بلکه برای سیاست‌های پوپولیستی استفاده می‌شود. بشریت امروز دنبال ایده نوین انسانی است برای خروج از بحران و بن‌بست. دیگر نه جنگ و نه دین نمی‌تواند چهره کریه خود را پشت نقاب‌های رنگارنگ بپوشاند....

کمیته زنان پلاتفرم دمکراتیک ایران در تحلیلی وضعیت جاری در خاورمیانه و جهان را مورد سنجش قرار داده است. بخش اول این تحلیل با عنوان "ایران و ترکیه دو کشور امپریالیست خاورمیانه‌ دستخوش تغییرات چشمگیر خواهند شد" پیش‌تر از سوی خبرگزاری فرات نیوز منتشر شده بود، بخش دوم و پایانی تحلیل در ذیل می‌آید.

◼️ در عصر اپیدمی و جنگ قدرت دیجیتال زندگی می‌کنیم. در جهان ناگهان، کروناویروس ظاهر می‌شود، در خیلی از کشورها بیمارستان‌های صحرایی می‌سازند، شب و روز مردم را می‌ترسانند. لابراتورهای نظامی در خیلی از کشورها خود را آماده می‌نمایند نه‌ برای مقابله‌ با این تب جانسوز بلکه‌ برای جنگ‌های بیولوژیک در آینده.

در مقایسه‌ای ابتدائی این ویروس با مرگ ومیرهای دیگر، مرگ ومیر بالایی نداشته و این امر ذهن کنکاشگر را به‌ آن وامی‌دارد که‌ تعمق بیشتری نموده‌ و سوالی مطرح نماید که‌ این همه‌ بازار وحشت و ایجاد ایمنی به‌ چه‌ دلیل است؟ آیا سیستم ضد بشری سرمایه‌ از همان آغازین روزهای پیدایش نامیمونش از تمامی اتفاقات طبیعی و یا خودساخته‌ به‌ سرعت در جهت منافع خود آستین همت بالا نزده‌ و کارت را به‌ نفع خود در بازی‌ها بکار نبرده‌ است؟

کاری که جنگ گرم باید انجام می‌داد، تا حدوی ویروس انجام داده، مرز خیلی از کشورها بسته شد، صنعت توریسم ۵۰٪ کاهش یافت، به کمپانی‌های حمل و نقل ضربه وارد آمده‌، جنب وجوش مردم نسبت به گذشته کاهش یافته،  طبقه متوسط تا حدودی ضربه خورده‌، خیلی‌ها ورشکست شدند، در عوض میلیادرها، بیلیونر شده‌اند. در اینجا یک سوال پیش می‌اید ، چرا ماسک تحمیل می‌شود؟

زمانیکه پزشگان آشکار اعلام می‌کنند که حمل ماسک بی‌فایده است و برای سلامتی ضرر دارد، از کجا کیش ماسک ظهور نمود؟ چرا مرتب تبلیغ حمل ماسک را می‌کنند؟ ماسک تبدیل شده به آیین مذهبی، ماسک یعنی مطیع بودن و یا به‌ عبارتی وسیله‌ای برای نشان دادن قدرت در بطن ترس و واهمه‌ از مرگ مشکوکی که‌ دامنگیر جامعه‌ بشریت گشته‌.

در دورانی هستیم که‌ شاهد فشار مظاعف در جهت تحمیل رعایت مسائل ایمنی و پزشکی می‌گردیم و همزمان در کشورهای مدرن و صنعتی آواز و بانگ کمبود دستکش و ماسک حتی برای کادر درمان اذهان را به‌ خود مشغول نموده‌ تمامی کارتل‌های انحصاری تولید دارو به‌ سرعت سرسام‌آوری بدنبال کشف واکسن ضد کروونا هستند و جائی سخن از درمان آن نیست آنهم در عصری که‌ این سیستم چند ماه‌ قبل از ظهور این ناجی، مدعی بود که‌ به‌ بالاترین پله‌‌های ترقی علم و سلامت دست یافته‌ و سخن از مهاجرت به‌ کره‌های دگر بود، دستپاچگی عجیبی در میان دولتمداران قابل شهود است که‌ صد البته‌ از دلسوزی برای بشریت سخن نمی‌گوید.

البته‌ از بین بردن اراده کامل انسان و مطیع کردن کامل انسان که‌ هنوز به‌ تمامی مورد فتح این سیستم قرار نگرفته‌، مد نظر است. می‌گویند: تو دو انتخاب داری، می‌خواهی زنده بمانی ماسک حمل کن‌، اگر می‌خواهی بمیری ماسک حمل نکن. فرد از خود سوال می‌کند: برای چه منظوری ماسک حمل کنم، برای امنیت خود یا برای مطیع بودن خود؟ یا من باید قانون را رعایت کنم، قانون می‌گوید من باید ماسک حمل کنم، پس من مطیع هستم و ماسک حمل می‌کنم، برای اینکه مرا جریمه نکنند.

چرا دولت می‌خواهد مرا جریمه کند، چرا پلیس را بسیج کرده‌اند بر علیه من؟ بسیج پلیس بر علیه من مطیع کردن من است، در جامعه از طریق ماسک روحیه گوسفندوار جدیدی شکل می‌گیرد که مطیع هستند، و زمینه جامعه لیبرال را آماده می‌کند برای انتقال به جامعه توتالیتار.

از طریق مطیع بودن، ذهنیت و زمینه جامعه آماده می‌شود برای تصویب هر قانونی. از طریق حمل ماسک تو مطیع شدی، دیگر مقاومت نمی‌کنی، مرتب با ترس زندگی می‌کنی، روحیه مقاومت را از دست می‌دهی. یعنی تو مطیع بودن و بردگی را قبول کرد‌ه‌ای. برای درک بهتر موضوع اشاره‌ به‌ مطلب ذیل قابل تامل مینماید.

آزمایش معروف ابن‌ سینا و ترس دائم

دو بره شبیه هم را در دو قفس قرار دادند و دقیقاً به یک شیوه‌ تغذیه شدند. اما یکی از بره ها قفسی با یک گرگ  را در آن می‌دید. در ابتدای آزمایش، وزن هر دو بره تقریباً یکسان بود. پس از مدتی، آن بره که گرگ را نمی‌دید، پرجست و خیز و چاق بود. دیگری که دائماً گرگ را می‌دید‌، افسرده، بی‌تحرک، لاغر و حتی پشم‌هایش نامرتب بود. این آزمایش ثابت می‌کند که حالت روانی تأثیر زیادی بر وضعیت فیزیولوژیکی بدن دارد. آنها با مردم از طریق رسانه‌های گروهی و تبلیغات ویروس همین کار را می‌کنند. و مردم مرتب در حال ترس و استرس هستند. نگه داشتن انسانها در ترس و استرس دایمی باعث انواع بیماریها می‌شود. ترس اقتصادی، ترس از جنگ، ترس بیکاری، ترس بیماری، ترس .... ترس... ترس

حسی از یأس، درماندگی و افسردگى عمومی در فضای جهان موج می‌زند، آماده‌باش عمومی در مقابل ویروس غیر قابل دید الا با تجهیزات پزشکی خبر از تغییرات غیر قابل اغماض دیگریست در فضای جهان آژیر جنگ سیستم بر علیه‌ مردم و تغییر قدرت به‌ نفع قداره‌بندان صاحب پول و سرمایه‌ بیشتر است. در هیچ دورانی تا به این اندازه، بدن انسان عامل تهدید نبوده است و ترس از جنبه جسمانی انسان تا به این حد در اوجِ خود قرار نگرفته است، بهترین راه پیشگیری را در رسانه‌های خود فروخته‌ خویش، به‌ نام فاصله‌‌گذاری تبلیغ می‌نمایند، ترس عظیمی در میان مردم بوجود آمده‌ و همه‌ به‌ یکدگر چون عامل انتقال ویرس می‌نگرند. هر کس از دیگری بطور ناخواسته و از سر اجبار دوری می‌کند. روحِ جمعی شهرنشینان در انفرادی‌ترین وضعیتِ خود هر بدنی را به مثابه تهدیدی علیهِ دیگری در نظر می‌گیرد. انگار انسان‌ها بدونه اینکه خود بخواهند با عامل کُشنده همدست‌ شده‌اند و هر بدنی را همچون دشمنی می‌شناسند که هر آن ممکن است زندگیِ دیگری را نابود کند. انسانها از هم کناره می‌گیرند و لمس کردن به مثابه رخنه در امنیتِ جانی دیگری در نظر گرفته می‌شود،  همه‌چیز مشکوک و آلوده است و با جمع بودن یعنی خودکشی.

ستیزه‌جویی، دروغ، خشونت، فقر، حقارت، ترس، دلهره و بیم همگی محصولِ این‌ دوران است، "ویروس کرونا " در قامتِ مخاطره‌ای بزرگ زندگی انسان امروز را تهدید می‌کند و انسان‌ها در فردی‌ترین مبارزۀ جمعی‌شان در یک نقطه با یکدیگر اشتراک دارند؛ اینکه جسم ما از هم بیزار و هرکسی می‌تواند عاملِ انتقال این ویروس هولناک باشد. مرگ بیش از هر زمانی بر زندگی جمعی کلان‌شهرها سایه‌ گسترده‌ و سکوتی مصنوعی و دستاز به‌ جامعه‌ تزریق گشته‌، عوامل پیدایش ویروس دیگر سرخط خبرها نیست، آنچه‌ مد نظر است عدم تجمع و فاصله‌ از همدگر می‌باشد.

در جهان کنونی و در این شرایط زمانی همه آکاهیم که‌ این وضعیت دهشتناک از تخریب محیط‌زیست تا ظهور پی در پی بیماری‌ها و اپیدمی‌های رنگارنگ در جدول بلند بالای انواع ویروس کوید-١٩، عملکرد قرن‌ها انباشت سرمایه و قدرت مذهب و بی‌لیاقتی و استبداد اقلیتی زالوصفت و بی‌کفایت است که در پی سود و قدرت بیشتر پیکر طبیعت و انسانیت را قطعه قطعه کرده‌اند. و انسان‌ها احساس می‌کنند «یا قربانی‌اند و یا در آستانۀ قربانی‌شدن» قرار گرفته‌اند. وجود انسان‌ها در زبون‌ترین حالتِ خود و بی‌دفاع‌ترین حالت قرار گرفته است و این مسأله هراس‌انگیزترین  دوران از اجتماع انسانی عصر مدرن کاپیتالیستی را رقم زده است.

یکی از اهداف «برنامه‌ریزان جهانی» انتقال از کنترل سنتی به کنترل دیجیتالی است و نگه داشتن انسان‌ها حداقل و نه حداکثر در الگاریتم «زامبی و غریزی» است. چرا نه حداکثر؟ این بحث جداگانه است که نگه داشتن انسان‌ها حداکثر در الگاریتم «زامبی و غریزی» خطر بزرگی برای «برنامه‌ریزان جهانی» دارد.

در جهان نانو-تکنیک و دیجیتالی بازارهای جدیدی در حال شکل‌گیری است، که بازارهای کنترل بر افکار و رفتارهای انسانی از زمره‌ مهمترین اهداف صاحبان قدرت می‌باشد. پُرارزش‌ترین کالاها در جهان دیجیتالی کنترل بر افکار و رفتارهای انسانی است که رقابت شدیدا شروع شده است. از زمان پیدایش ایده «ترقی» وظایف این بوده که جوامع وارد مرحله جدیدی از مناسبات و تکنولوژی بشوند. این ایده «ترقی» می‌بایست در تمام کشورهای جهان گسترش پیدا می‌کرد. بعدا گروهی اعلام کردند که ایده «ترقی» شامل همه کشورهای جهان نمی‌تواند باشد و فقط کشورهای محدود و در نتیجه این انشعاب در جهان بوجود آمد و خیلی از کشورها راه خود را برای «ترقی» انتخاب کردند. نمونه انرا در قرن ۲٠ در شوروی و کشورهای اروپای شرقی دیدیم. امروز ایده «ترقی» بر ضد خود تبدیل شده. بخاطر انحراف از ایده اصلی خود و به ضد ترقی تبدیل شده‌ است. ایده «ترقی» آمریکایی که بر ۳ اصل بنیادین یعنی «دمکراسی، وام و پول و مصرف» به بن‌بست رسیده‌ و جهان را با بحران‌های بنیادی روبرو نموده‌ است.

جهان با سرعت زیاد در حال تغییرات بنیادین می‌باشد. بجای افسوس خوردن و در تحلیل «ره‌ به‌ خطا رفتن» بهتر است دکترین و دیدگاه نوین برای رشد و آگاهی مردمی را پیشه‌ نمائیم. وگرنه عقب خواهیم ماند و از هم فرو خواهیم پاشید. کوشش در بازخوانی مسائل با در نظر گرفتن بحران‌های سیستم حاکم و شناسائی نقاط مشترک تاریخی حل بحران در این مسیر یاری‌رسان خواهد بود. با وارد شدن به سیکل «آب ریز» دوره مذاهب هم به پایان می‌رسد. بشریت دو هزار سال در یوغ دکترین مسیحیت بوده یعنی سیکل ماهی «حوت». دوران کنترل و مدیریت بر بشریت از طریق مذاهب و معابد مذهبی در حال اتمام است و شکل کنترل و مدیریت بر بشریت در حال انتقال به جهان دیجیتالی و اطلاعاتی می‌باشد.

در دوران قبل از جوامع صنعتی منشاء ثروت زمین بوده، و در دوران جوامع صنعتی منشاء ثروت انرژی بوده و این دوران در حال اتمام است. و فرم این دوران اطلاعاتی جهان امروز اطلاعات شخصی بوده‌ و منشاء سرمایه‌ مانک اطلاعات و کدهای اینترنتی برای کنترل رفتار انسانی خواهد بود. نمونه‌ آشکار گردآوری اجباری اطلاعات شخصی مردم و ثبت نام در اَپ‌های مختلف را در دوران اوج اپیدمی شاهد بودیم، به‌ عبارتی اگر در این زمینه‌ یعنی سرمایه‌ اطلاعات نقضی موجود بود، آن نیز به‌ یمن کرونا  برطرف گردید. بخاطر همین در عرصه جهانی رقابت‌های شدیدی بین پلاتفرم‌های اجتماعی- جهانی دیجیتالی مثل گوگل، فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و غیره ... برای کنترل بر رفتار انسانی افزایش یافته است. آمریکایی ها حتی تحمل وجود تیک/ توک چینی‌ها را هم ندارند.

نه ایران و نه اروپا پلاتفرم اجتماعی دیجیتالی ندارند، روسیه و چین دارای چندین پلاتفرم اجتماعی دیجیتالی هستند. امروز کنترل و مدیریت مردم ایران بوسیله پلاتفرم‌های جهانی دیجیتالی مثل گوگل، فیسبوک، اینستاگرام، توییتر انجام می‌شود و این بنوبه خود امنیت مردم ایران چه از لحاظ روحی و جسمی و فکری را به حداقل رسانده است.

انحصار دانش در پروسه تاریخی

بیشتر از دو هزار سال است که دانش از سراسر جهان بوسیله جنگ‌ها و انقلاب‌ها و کودتاها بوسیله «برنامه ریزان جهانی» دزدیده و غارت شده و در دستان آنها انحصار یافته است. وقتی یک کشور یا تمدن را اشغال می‌کنند اول کتابخانه‌ها و موزه‌ها را غارت می‌کنند، و مغزها را یا می‌خرند یا به اسارت می‌گیرند. در ۱۰۰ سال گذشته شکل و شیوه غارت فکری و مادی را تا حدوی تغییر داده‌اند. مرتب با ایدئولوژی‌های انحرافی، اجازه انباشت و سرمایه مادی و معنوی را به دیگر کشورهای غیر مترقی نداده‌، مرتب از طریق انقلاب‌ها، کودتاها، اصلاحات از بالا، جنگ‌های داخلی و خارجی باعث فرار یا مهاجرت سرمایه‌های مادی و معنوی آن کشور‌ها شدند. نمونه فرار یا مهاجرت سرمایه‌های مادی و معنوی از اروپای شرقی، شوروی، لیبی، سوریه، عراق و ایران نشانه غیر قابل انکار بودن این ادعاست و این محافل پشت پرده یا برنامه‌ریزان جهانی بخاطر غارت سرمایه‌های مادی و معنوی آن کشورها بخش بزرگی از مردم جهان را [به گمان خود] «عقب مانده و بی‌سواد» نگه داشته و جوامع هرم برداری ساختند و مرتب با تصفیه و آموزش نخبه گان، آنها را تحت کنترل خود نگه داشتند. و با ساختن ایدئولوژی‌های انحرافی این مردمان را همیشه از لحاظ فکری، در جنگ و تضاد نگه داشته‌اند. مردمان جهان چندین هزار سال است که دنبال حقیقت هستند که حقیقت چیست؟ بخاطر نبودن دانش کامل در انسان‌ها در روند تاریخی هزاران فرقه و گروه‌های فکری- فلسفی و مذهبی ساخته شده، و انسان‌ها تلاش کرده‌اند تا حقیقت را دریابند که انسان کیست و چه اهدافی دارد. آیا این سوال را از خود نموده‌اید که‌ چرا واتیکان ۶۰ کیلومتر کتابخانه زیر زمینی دارد؟

نخبگان دانش نسبی و محدود دارند یعنی در چهارچوب مدیریت خود و نه بیشتر. انبوه مردم دانش تکه تکه دارند که  فقط در چهارچوب شغل و حرفه خود و نه بیشتر کارائی دارد. و البته‌ رواج و پروش اینگونه‌ از دانش‌آموزی نیز در مسیر خدمت به‌ سیستم بوده‌ و از همان شعار پر برکت تفرقه‌ انداختن و حکومت نمودن سر چشمه‌ گرفت. به‌ ظاهر آنگونه‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ متخصص ارتوپدی از آرنج به‌ پائین برای بالا بردن ضریب امنیت سلامت بیمار بهتر است اما در بطن این متخصص‌سازی در جزئیات، اصل انفصال و عدم اطمینان به‌ خود و وابستگی چندین کادر پزشکی براح حل یک مشکل مشترک مد نظر است، دقیقا همچون بنا نمودن چندین کارخانه‌ وسایل یدکی یا ابزار ریز در نقاط مختلف کشورهای عقب نگه‌ داشته‌ شده‌ یا همان غیر مترقی که‌ همگی در تولید یک وسیله‌ چون مداد به‌ هم وابسته‌ باشند. سیستم مخوف و ضد‌بشری و ضد محیط‌زیست که‌ در ظاهر مدافع سلامت انسان و وسیله‌ کارآفرینی جلوه‌ می‌نماید اما در اصل چیزی جز فلاکت و سیه‌‌روزی برای ساکنین کره‌ خاکی نبوده‌ به‌ مرحله‌ انفجار از بحران‌های عدیده‌ خود گشته‌ و امروز در حال پوست‌اندازی و تغییر ماهوی خویش می‌باشد.

آمریکا، کهنه‌ امپریالیسم فرسوده‌، دیگر ابر قدرت جهانی نیست. دیگر آن ویژگی‌ها و رفتار ابر قدرت جهانی را یکی پس از دیگری از خود وا می‌نماید و به‌ نظر می‌رسد در سوالات کلیدی و امنیتی دیگر نه‌ نقش کلانتر، بل نقش سرگردنه‌ بگیر را می‌پسندد. قدرت و ایمپریوم غرب را آهسته‌ و پیوسته‌ با دیگر شرکا تقسم می‌نماید، در خاورمیانه‌ با استفاده‌ بسیار کاربردی از کمربند سبز و کارت برنده‌ جمهوری اسلامی، صهیونیستها را به‌ آرزوئی که‌ از زمان موسی در پی آن بوده‌ و سرزمین مقدس را هدف زندگی خود قرار داده‌ بودند نائل نمود و اعراب را که‌ در طول صد سال گذشته‌ با تشکیل دولت/ ملت سرگرم خود بزرگ‌بینی نموده‌ و هر چند قبیله‌ را در جغرافیائی کوچک مبدل به‌ دولت مستقل نمود تا از اتحاد آنها و همخوانی این ملت بزرگ در دراز مدت سود جوید و امروز شاهد اتحاد اعراب یکی پس از دیگری با اسرائیل می‌باشیم. به‌ عبارتی بخشی از قدرت جهانگیر خود را در منطقه‌ خاورمیانه‌ به‌ اسرائیل عطا نموده‌ و خود در آینده‌ فقط وظیفه‌ کنترل نخبگان آن سیستم را بازی خواهد نمود. فروپاشی قدرت غرب را شاید در این تقسیم قدرت بتوان شهود نمود اما طبعا سوالی همزمان در ذهن ایجاد می‌گردد، چرا؟

اگر درامد ناخالص ملی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم ۴۰٪ بود، امروز درامد ناخالص ملی آمریکا با توجه‌ به‌ نرخ بالای رشد جمعیت ۱۵٪ است. در صورتیکه درامد ناخالص ملی چین ۲۵٪ است. از لحاظ اقتصادی چین در مقام اول قرار دارد. آمریکا در مقام دوم قرار گرفته‌ است. طبق  نظریه‌ کارشناسان اقتصاد جهانی پیش بینی می‌شود که رشد اقتصادی هند در عرض پنج سال آینده‌ از آمریکا بیشتر خواهد شد. به آمارهای صندوق بین‌المللی پول رجوع کنید. آمریکا بدهکارترین کشور دنیا است، یعنی ورشکسته است. ۲۸ تریلیون دلار بدهکاری دارد، هر سال یک تریلیون دلار به بدهکارهایش اضافه می‌شود. آمریکا فعلا با چاپ دلار خود را نگه داشته و ماندن دلار بعنوان ارز جهانی صحبت از مدت زمان کوتاهی در بازار بین‌الملل دارد. از لحاظ تکنولوژیک، چه نظامی و غیرنظامی، ابرقدرت نیست. از لحاظ تکنولوژیک نظامی به‌ نقل از کارشناسان نظامی آمریکا، ١٠ سال از روسیه  عقب افتاده است. از لحاظ تکنولوژیک چین و کشورهای جنوب شرقی  آسیا از آمریکا پیشرفته‌‌تر می‌باشند. آمریکا با شانتاژ می‌خواهد جلوی رشد ان‌ها را بگیرد.

 میان حکومت حاکمه‌ و آحاد عظیم مردم فقیر و مهاجران، بحرانهای عظیم اقتصادی که‌ البته‌ مسبب آن همانا سیستم نیولیبرالیسم می‌باشد چرا که‌  چون گذشته‌ اجازه‌ به‌ امپریالیسم نمی‌دهد که‌ یگانه‌ سهم‌خوار دستاوردهای جنگ و بحران باشد بلکه‌ امروزه‌ این اختاپوس بیرون از سیستم است که‌ سهم اصلی را بدلیل صاحب سرمایه‌ بودن نصیب خود می‌نماید.

 منتصب نمودن بی‌ثبات‌ترین چهره‌ در کابینه‌ دولت در حداقل صد سال گذشته‌ در آمریکا، ترامپ، نژادپرستی که‌ آشکارا از راست تندرو دفاع می‌کند و میدان تنش را به‌ بهترین نحو برای روبروئی حکومت و مردم باز نموده‌، به‌ عبارتی بحران‌سازی اما کنترل شده‌ که‌ بتوانند تحت کنترل خود در این دوران تا بتوانند ضریب شانس ادامه‌ حیات کثیف خود را بالا برند. کشته‌ شدن سیاهپوستان و مهاجرین داستان جدیدی در آمریکا نیست اما خفه‌ نمودن جورج فلوید در زیر زانوان پلیس و گرفتن فیلم از کل ماجرا و رسانه‌‌ائی نمودن آن نیز چندان طبیعی جلوه‌ نمی‌نماید. اعتراضاتی لجام گسیخته‌ در اکثر ایالتها و ایجاد ترس و رعب و وحشت در طبقات فوقانی جامعه‌ مقروض آمریکا، پرده‌ از ادامه‌ برنامه‌ درازمدتی دارد که‌ اولین گام در آن جهت شاید با انفجار برج‌های دوقلو در ١١ سپتامبر ، رقم خورد.

اعتراضات عظیم مردمی از شرق تا غرب کره‌ خاکی و مسموم را قبل از ظهور حضرت کووید-١٩ جهان شاهد بود. آمریکای جنوبی با پیشقراولی زنان در اعتراضات، ٢،۴٠٠،٠٠٠ کارگر گرسنه‌ و معترض در هند با پرچمهای سرخ به‌ میدانها ریخته‌ بودند، خاورمیانه‌ سال‌هاست در زیر چکمه‌های متجاوزان و نایبان سرمایه‌ در آتش جنگ جهانی سوم می‌سوزد، در قلب اروپا و مظهر دمکراسی، فرانسه‌ جلیقه‌ زردها روز قبل از به‌ کلیسا رفتن، هر شنبه‌ به‌ خیابانها هجوم می‌آوردند و چه‌ موقعیتی بهتر از دوران اپیدمی برای پایان دادن به‌ اعتراضات و پس از آن کنترلی مطلق بر انسان برای رسیدن به‌ آماج ضد انسانی خود؟

ترامپ می‌خواهد به قرن ۱۹ برگردد. پیروزی و باخت او در انتخابات پیش رو و ناآرامی‌ها و اعتراضات عظیم مردمی که‌ پس از جنگ ویتنام در آن کشور بی‌نظیر بوده‌، سیاست به‌ غایت بی‌ثبات برون‌مرزی با متحدین و کنش عمیق با ناتو و از همه‌ مهمتر جنگ قدرت پنهان در زیر پوست دیپلماسی با چین از جمله‌ مسائل مهمی می‌باشند که‌ در آینده‌ نه‌ چندان دور تاثیر مستقیم آنها را در پیکره‌ این سیستم نظاره‌ خواهیم نمود.

مدل مصرفی و غارتگری امریکایی خطری برای موجودیت خود جهان شده و جلوی رشد جهان را گرفته است. بازیگران پشت پرده دیر زمانیست که تصمیم گرفته‌اند تا امریکا را به کشور منطقه‌ای تبدیل کنند و این پروسه البته‌ با انتصاب تاجر سیاست‌نما به‌ مرحله‌ اجرا درآمد. تمامی شعارها و وعده‌های انتخاباتی وعده‌ای جز مرکزیت قدرت در چهارچوب کشور و نظارت از طریق نایبان بر امور خارج از مرزهای آمریکا را نداشت، تغییر سیستم نئولیبرالیسم به‌ سیستمی توتالیتر و کنترل گرا.

آمریکا با ادعای بزرگترین قدرت جهان در چند سال گذشته‌، را باید مورد تحقیق و کنش‌گری ریزبینانه‌‌تری قرار دهیم.

 آمریکای به اصطلاح «پیشرفته» حتی نتوانست با سیستم پزشکی خود بر علیه کرونا مبارزه نماید، آمریکا هر ماه یک تریلیون دلار پول بدون پشتوانه چاپ نموده‌ و به بازار تزریق می‌نماید، پشتوانه این پول‌ها اما جای سوال اصلی است؟ نوسانات بسیار متغیر در نصب ضریبهای مالیاتی واردات و بازیهای خشن لفظی با دیگر دولتمداران، عدم ثبات در مورد اقامت سربازانش در کشورهای دیگر از جمله‌ افغانستان، عراق، سوریه‌ و ایجاد حس ناامنی در میان متحدین چندین ساله‌اش، کشورهای عربی و خلیج فارس، مخدوش شدن ارتباطات آن کشور با اتحادیه‌ اروپا، بیرون آمدن از عضویت دفاع از محیط‌زیست و سازمان جهانی بهداشت و باج‌خواهی از کشورهای اروپائی به‌ دلیل عضویت در ناتو و تامین منافع مشترک آنها پس از جنگ جهانی دوم تا به‌ امروز و ... از جمله‌ خطاهای لفظی و فی البداهه‌ مترسکی چون ترامپ نمی‌تواند تلقی گردد. بلکه‌ این امور پرده‌ از آغاز پوست اندازی و تغیر سیستم حاکم است، بلوک شرق و از بین رفتن آن شانس ادامه‌ حیات و ترکتازی سیستم نئولیبرالیسمی را با امکان دسترسی به‌ بازار جهانی و بدون رقیب مهیا نمود و امروز شاید برای رونمائی از سیستمی به‌ مراتب ضد مردمی‌تر، کلانتر صد سال گشته‌ شاید با نزول مقامی راه‌ را بر پیشبرد اهداف سود و قدرت جویانه‌ هموارتر نماید. ترامپ متعلق به انترناسیونال سیاه است.

انترناسیونال سیاه کسانی هستند که ناسیونالیست‌ها و فاشیست‌های جهان را سرمایه‌گذاری می‌کنند. در جنگ جهانی دوم فاشیست‌های جهان و اروپا را سرمایه‌گذاری کردند. از جمله‌ وظایف عمده‌ ترامپ از همان آغازین روزهای تبلیغات ریاست جمهوری، محدود کردن امریکا بود. با دست گذاشتن بر نقطه‌ دردناک جامعه‌، بیکاری و وعده‌ فراهم نمودن بازار کار و برگرداندن کارخانجات و سرمایه‌ آمریکا به‌ درون مرز، که‌ البته‌ امری غیر ممکن می‌باشد و کشیدن دیوار و حائل میان مکزیک و آن کشور، هدف نشان دادن تغیر بود ، تغیری بنیادین. سیستم راهبردی و پارلمانی امریکا را نباید به دمکرات و جمهوریخواه تقسیم نمود. تقسیم باید بدین صورت باشد: نیروهای فراملیتی مالی و نیروهای ناسیونالیستی امریکائی. نمایندگان این دو نیرو در دو حزب حضور دارند.

برنامه ریزان جهانی سالهای متمادیست با سیاه‌ نمودن خط فکری چپ و با سوء استفاده‌ از نام کشورهائی که‌ در آنها سیستم سوسیالیستی پا گرفت و شکست خورد، سعی در ناامید نمودن مردم از تقابل با سیستم امپریالیستی نموده‌‌اند و همزمان بر کشور چین سرمایه گذاری نموده‌ و نقش تعیین کننده‌ در رشد اقتصادی آن کشور از طریق سرمایه‌‌گذاری‌های خود در آسیای شرقی و چین داشته‌اند و شاید سکوت اعجاب‌انگیز این ابر قدرت در تمامی زمینه‌‌ها به‌ همین جهت است که‌ در کمال آسایش سرگرم گسترش جاده‌ تجارتی ابریشم خود بوده‌ و کشورهای فقیر را یکی پس از دیگری در سرمایه‌‌گذاری خویش که‌ به‌ شکل وام پرداخت می‌نماید فرو می‌برد و همزمان در تکوین و بدون عیب و نقص نمودن سیستم پولی خود به‌ دیجیتال در تلاش است.

همان برنامه‌ریزان جهانی که‌ زمانی امریکا را ساختند. اکنون دارند بوسیله ترامپ امریکا را از داخل آماده‌ تغییر می‌نمایند یعنی جنگ التقاطی. طبق نقشه برنامه‌ریزان جهانی، بعد از فروپاشی بلوک شرق، بلوک غرب هم باید از هم فرو بپاشد. ۱۱ سپتامبر اولین اخطار از طرف برنامه‌ریزان جهانی به امریکا بود. برنامه‌ریزان جهانی دارای انحصار دانش کامل هستند و از آن  برای کنترل بشریت و اداره‌ جهان به‌ بهترین وجه‌ ممکن بهره‌ می‌برند. از آنجا که تنها روش تأمین بودجه کسری بی‌سابقه در آمریکا در حال حاضر از طریق چاپ تریلیون‌ها دلار بدون پشتوانه است، تدابیری دیگری وجود ندارد. فقط دستگاه چاپ پول. بر این اساس قیمت طلا افزایش خواهد یافت، تورم افزایش خواهد یافت و قیمت کالا‌های ضروری بالا خواهد رفت. اما در رشد اقتصاد ایالات متحده تاثیری نخواهد داشت، در عوض، از دست دادن اعتماد به دلار منجر به فروپاشی بقایای سیستم قدرتمند آمریکا خواهد شد.

آمریکا با چاپ بدون پشتوانه دلار بعد از جنگ دوم جهانی ملت‌های جهان را غارت کرد و از طریق این کاغذ سبز ثروت ملت‌ها را فقط با داشتن دستگاه چاپ غارت نمود. کشورهایی  که‌ سعی کردند مقاومت نمایند، با کودتاها، انقلاب‌ها و جنگ‌ها از بین برده شدند.

جنگ جدید در اروپا و بی‌ثباتی اروپا و عدم تداخل آمریکا چون گذشته‌

تحلیل کوتاه از بحران بین اتحادیه اروپا و ترکیه و یونان

بحران بین اتحادیه اروپا و ترکیه از یک طرف، یونان و ترکیه از طرف دیگر در حال افزایش است. ایا ما بزودی شاهد جنگ جدیدی در اروپا خواهیم بود. جنگ بین یونان و ترکیه باعث فروپاشی ناتو خواهد بود. ترکیه غیر‌قانونی چندین مراکز نفتی یونان را در دریای مدیترانه اشغال کرده و حاضر نیست از انجا خارج شود. کشتی‌های جنگی فرانسه و یونان بحال آماده باش در آمده‌اند و اروپا به ترکیه اولتیماتوم داده که اگر از خاک یونان خارج نشود انوقت تحریم‌ها علیه ترکیه را شروع خواهد نمود. این تحریم‌ها در سه بخش خواهد بود. تحریم علیه شخصیت‌های ترکیه، برعلیه صادرات ترکیه، برعلیه صدور انرژی و صنعت توریسم. این تازه‌ امپریالیسم زیاده‌‌خواه‌ منطقه‌، ترکیه وابسته به بازار خارجی و توریسم است. صنعت توریسم در جهان دیگر مثل سابق نخواهد بود. در جهان عرضه و تقاضا در حال کاهش است. در ترکیه وضعیت اقتصادی بدتر شده و درآمد با سرعت رو به کاهش است. ترکیه احتیاج دارد که جایی را غارت نماید. هدف پروژه نئوعثمانیسم برای دستیابی به ثروت و بازارهای جدید است. در حال حاظر چنین به‌ نظر می‌آید که‌ جنگ اجتناب‌ناپذیر است. ترکیه در بحران اقتصادی شدید قرار دارد. اگر تحریمهای اروپا بر علیه ترکیه شروع گردد آنوقت ترکیه هم سلاح ۴ میلیون مهاجر بر علیه اروپا را مورد استفاده قرار خواهد داد. برای بی‌ثباتی اروپا و ترکیه هم در آستانه ورشکستگی قرار خواهد گرفت. جریان ضد ترکی در تمام اروپا افزایش خواهد یافت. مراکز و نهادهای تجاری ترکیه را در تمام اروپا به خطر خواهند انداخت. آنوقت نوبت نظامیان ترکیه است که حرف آخر را بزنند. سنت «دمکراسی» ترکیه یعنی کودتا! و مزید بر تمامی امور ذکر شده‌ اختلافات میان حزبی و انشعابات در حزب آ.ك.پ و شکست اخیر ارتش آن کشور در عملیات موسوم به‌ پنجه‌ ببر در منطقه‌ هفتانین کوردستان زمینه‌ را برای انفجاری سیاسی در آن کشور فراهم نموده‌ و ترافیک دیپلماسی از بیروت تا هولیر (اربیل) و از کشورهای خلیج تا آنکارا را نخست وزیر فرانسه‌ آقای مکرون عهده‌‌دار گشته‌ نه‌ مدعی نظم جهانی، آمریکا!!

معبد صوفیه‌

بشریت همچنان درگیر کرونا ویروس است، و هیچ دولتی و مذهبی نتوانسته این مسئله را حل کند و حتی سیستم پزشکی در جهان عاجز از حل مسئله کروناویروس است. در این اوضاع و احوال امروز، جهان برای مبارزه با چالش‌ها نیازمند به همکاری و همبستگی بیشتر دارد، تا اختلافات و درگیری. جهان در شرایط حساس امروز اما  افکار خود را منعکس نموده‌ به معبد صوفیه و سیاست پوپولیستی طيب اردوغان، آتاترک در زمان خود برای گریز از تشنج، این معبد را تبدیل به موزه کرد و تصمیم او در مورد آن اقدام،  مورد احترام مسلمانان و مسیحیان قرار گرفت. ما امروز شاهد آن هستیم که‌ دیگر ابزار مذهب نه برای حل تضادها در جهان و جامعه، بلکه برای سیاست‌های پوپولیستی استفاده می‌شود. بشریت امروز دنبال ایده نوین انسانی است برای خروج از بحران و بن‌بست. دیگر نه‌ جنگ و نه‌ دین نمی‌تواند چهره‌ کریه‌ خود را پشت نقاب‌های رنگارنگ بپوشاند. همزمان تنش‌ها در اروپا میان مردم و مهاجرین بالا گرفته‌ و به‌ حدی از انزجار و تنش گشته‌ که‌ در هفته‌ گذشته‌ شاهد سوزاندن قران در دانمارک و سپس در سوئد بودیم، اتفاقاتی که‌ سهل‌انگارانه‌ از کنارش نمی‌توان عبور نمود بلکه‌ باید چون بستر‌سازی هرج و مرج در لایه‌های مختلف جامعه‌ و سرگرم نمودنشان به‌ خطر ویروس و اسلام نگریست و فراموش ننمائیم که‌ با بکارگیری شگرد ضد یهودیت توانستند جرقه‌ جنگ جهانی دوم را زده‌ و دست به‌ نسل‌کشی زنند.

همه «ایسم‌ها» با شکست روبرو شده‌اند. حاکمان جهان غیر مستقیم اعلام کرده‌اند که می‌خواهند ۸۰٪ از جمعیت جهان را به‌ دلیل  غیر ضروری بودنشان از بین ببرند. سیستم سرمایه‌ برای نجات خود و خروج از بحران، و البته‌ تغییر در خود این روند را شروع نموده‌. ولی با وصف تفاصیل ارائه‌ شده‌ نباید از یاد برد که‌ تا کلیت این سیستم به‌ اصطلاح مدرنیته کاپتیالیستی را با تمامی مشتقات آن نشناسیم‌، نخواهیم توانست راه‌ گریزی برای جستن زندگی در شان انسان را در آینده‌ جهان بیابیم.

 تقابل با این سیستم تحلیل درست از جزئیات و راهکارهایش بوده‌ و گرد مدرنیته‌ دمکراتیک جمع شدن. خوشبختانه‌ گروه‌های متعددی بر ضد کلیت این سیستم دیرزمانیست مشغول به‌ فعالیت و دادن آگاهی به‌ مردم می‌باشند و امید که‌ این گروه‌ آزاداندیش نیز بتواند از ترس ویروس کروونا به‌ اندازه‌ سیستم حاکم بهره‌ جسته‌ و با شکستن تابوی ترس و استفاده‌ از برخورد غیر مسئولانه‌ی تمامی کشورهای پیشرفته‌ با مردم در دوران اوج اپیدمی، ره‌ به‌ افکار مردم یافته‌ و نشان دهند ویروس کووید-١٩ همان سیستم پول سرمایه‌ می‌باشد و مرگ و میری که‌ مردم را از ان می‌ترسانند شاید پس از تزریق واکسن بیلگیت دامنگیر بشریت گردد.

بالا رفتن نرخ بیکاری در اروپا، کاهش چشمگیر امکانات کمکهای اجتماعی به‌ بیکاران و بازنشستگان، افزایش چشمگیر تنش و درگیری میان بومیان این قاره‌ مدعی آزادی و دمکراسی با مهاجرین و پناهندگان، افلاس اقتصادی یونان و مقروض شدنش به‌ بانک جهانی، برکسیت و خروج انگلیس از اتحادیه‌ و عدم همکاری این کشورها با همدیگر در دوران اپیدمی، ساختار اتحادیه‌ اروپا را نیز بیش از پیش زیر سوال برده‌ است. پیشنهاد تشکیل ارتش مشترک از جانب دو کشور قدرتمند آلمان و فرانسه‌ نیز شاید دلیل دیگری در جهت بستر سازی تغییر سیستم باشد.

و اما در این دوران بحرانی و تغییر سیستم و بالطبع تغییر قدرت در میان قاره‌ها، اسرائیل را عملا چون مرکز کنترل و مسئول اجرای نظم در خاورمیانه‌ داریم که‌ با دشمنان خونیش یعنی دول عربی آهسته‌ و پیوسته‌ به‌ توافقات لازم رسیده‌‌اند، خاورمیانه‌ که‌ در صد سال گذشته‌ همواره‌ مرکز تنش و جنگ‌های خونین بوده‌ و امروز تاریکترین و مخوفترین دوران خود را به‌ سر می‌برد در منطقه‌ای استراتژیک ملت کورد را در خود جای داده‌. ملتی که‌ در چهار کشور تقسیم گشته‌ و همواره‌ در جهت آسیمیله نمودن و انقراض نسلش از هیچ جنایتی چشم پوشی نگشته‌، وضعیتی که آخرین دستاوردهای سیستم ضد بشری پول و سرمایه‌ در فن‌آوری بمب و گاز شیمیائی در هر چهار کشور متخاصم بر علیه‌ این ملت بکار گرفته‌ شده‌ است، با بهره‌ جستن از جنگ ویژه‌ و خریدن قدرت طلبان خودفروش و خودی، همواره‌ تخم تفرقه‌ و کشتار از خود را در کارنامه‌ صد ساله‌ خود داشته‌ و فشار اقتصادی و نرخ بالای بیکاری و دیگر معضلات اما  همواره‌ در تلاش برای اثبات هویت خود بوده‌ و  امروز با در پیش گرفتن سیستم به‌ غایت انسانی و دمکراتیک خودمدیریتی چون تنها نور امید در دل تاریکی می‌درخشد و قطعا با داشتن دیسیپلین و ایدئولوژی خاصی که‌ تا امروز بکار گرفته‌، در این دوران سخت و خطرناک برای کلیه‌ جامعه‌ بشریت می‌تواند بهترین آلترناتیو در قبال سیستم کنونی و تنها وسیله‌ برای تقابل با سیستم جایگزین در آینده‌ جهان گردد.

ای آفتاب حسن برون آی دمی ز ابر                            کان چهره‌ مشعشع تابانم آرزوست ◻️