بارزانی‌ها؛ آلت دست بدخواهان کوردستان از دیروز تا امروز ! | یادداشت

خانواده بارزانی در هفتاد سال گذشته با کوردهای هر چهاربخش کوردستان دشمنی کرده و صدها هزار کوردستانی را تنها برای منافع مادی خود قربانی کرده‌اند.

◼️ سال ۱۹۷۵ بعد از توافق رژیم پهلوی و عراق در رابطه با مناقشات مرزی علی الخصوص تقسیم اروندرود مابین دو کشور، شاه ایران به صدام حسین معاون رئیس جمهور وقت عراق متعهد شد کمکهای خود به جنبش جنوب کوردستان را قطع و بارزانی‌ها را وادار به انحلال جنبش نماید. به همین دلیل بعد از امضای توافقنامه الجزایر، شاه ایران از طریق یکی از ماموران ساواک به ملامصطفی اعلام نمود که باید جنبش را منحل نماید، چند روز بعد از دریافت این پیام در حالیکه نیروهای پیشمرگ مهمات جنگی لازم و نیروی انسانی کافی برای ادامه جنگ با حکومت مرکزی عراق را در اختیار داشتند ملامصطفی در اقدامی غیرمنتظره و مخالف با نظر نیروهای پیشمرگ کورد اعلام «آش بتال» (وادادگی) نمود و جنبش مسلحانه را منحل کرد و به همراه فرزندان، خانواده و فرماندهان خود پناهنده ایران شد و در منطقه کرج و نزدیک به تهران در صد خانه که شاه برایشان تعیین کرده بود سکنی گزیدند.

اعلام آش بتال از جانب بارزانی که با دستور مستقیم شاه صورت گرفته بود، جوی مملو از خشم و نارضایتی را در میان خلق جنوب کوردستان نسبت به مصطفی بارزانی و اطرافیانش به وجود آورده بود و مردم آنها را خائن می‌پنداشتند که در همین رابطه کریس کوچرا خبرنگار معروف فرانسوی در کتاب جنبش کورد می‌نویسد؛"اگر در آن روزها هر کدام از مقامات بارزانی به دست کوردهای جنوب می‌افتادند بدون شک از جانب مردم به جرم خیانت کشته می‌شدند، زیرا مردم بر این باور بودند که جنبش هنوز هم می‌تواند به مبارزه ادامه دهد."

 بعد از فروپاشی جنبش و استقرار بارزانی‌ها در کرج، عملا آنها به آلت دست نهاد اطلاعاتی ایران یعنی ساواک بدل شدند و ایران آنها را برای اختلافات خود با عراق و همچنین ضربه زدن به مخالفان خود در قالب سازمانهای روژهلات کوردستان مورد استفاده قرار داد، به عبارتی ایران با استفاده از مصطفی بارزانی علیه کوردها، با یک سنگ، دو گنجشک را زد.

در این خصوص اسنادی موجود هستند که این حقایق را تائید می‌کنند. برای نمونه در ارتباط با این موضوع، سیاستمدار کورد محمود عثمان می‌گوید: "سران بارزانی، هم در راستای منافع شخصی و افق کوتاه سیاسی، عدم اعتقاد به خط مشی ملی و حقوق ذاتی خلق کورد به نحوی خطرناک این تاکتیکی که ما بحث کردیم را پشت سر گذاشت و بنا به خواست حاکمان ایران تعدادی از مبارزان وطن دوست روژهلات کوردستان را تحویل حاکمان داد و بخشی هم به دست حاکمان شهید شدند که در میان آنها چهره شاخص حزب دمکرات کوردستان ایران سلیمان معینی وجود داشت."

کامران بدرخان درسال ۱۹۶۳ به اسرائیل می‌رود و با بن گوریون و گولدا، رئیس تصیف ضمیر و رئیس اطلاعات دیدار می‌کند، گفتگوهای شاه ایران در خصوص وضعیت کوردها در عراق را منعکس می‌کند، (ما درصددیم علت‌های قیام کوردها در عراق را ادامه دهیم اما به شرطی که این روند به آتش بزرگی بدل نگردد.)

اسرائیل هم به نوبه خود در قالب ضمانت و دفاع از امنیت خود نمی‌خواست عرب‌ها نیرومند شوند، جنگ کوردها با عراق را به عنوان فرصتی طلایی برای خود می‌دید که آنها را به نفع خود بکار بگیرد تا جبهه مخالفان خود را تجزیه و ضعیف کند. به همین دلیل مصطفی بارزانی و نزدیکان وی علاوه بر آنکه به ابزار شاه ایران تبدیل شده بودند به طور موازی به ابزار تامین منافع اسرائیل نیز تبدیل شدند، که در همین راستا موساد از طریق ایران و با هماهنگی ساواک کمک‌های خود از جمله اسلحه‌های غنیمتی از جنگ با اعراب را به بارزانی‌ها تحویل می داد تا از این طریق یکی از دشمنان سرسخت خود یعنی عراق را تضعیف نماید.

فعالیت تشکیلاتی و گروه‌های انقلابی کورد روژهلات کوردستان علیه ایران، بارزانی را ناخشنود می‌کرد، زیرا نمی‌خواست ایران را نسبت به خود عصبانی کند چرا که به ایرانی‌ها قول داده بود تا جنبش و احزاب کورد ایرانی را تحت کنترل خود بگیرد و آرام آرام آنها را از بین ببرد به ویژه رهبران جنبش و خانواده آنها. در این مورد باید اذعان کرد که بارزانی‌‌ها دست‌کم توانسته‌اند برخی احزاب کوردهای روژهلات را تحت کنترل خود قرار دهند و از آنان به عنوان ابزار تأمین منافع خانواده خود استفاده کنند.

شیملمو نکادیون، مشاور اسرائیلی در کتاب خود می‌نویسد: "شاه هم می‌ترسید که بارزانی کوردهای ایران را علیه ایران بشوراند"، یکی از مقامات اسرائیل می گوید: "من خیلی تلاش کردم تا شاه ایران را قانع کنم که بارزانی علیه سیستم وی قیام نخواهد کرد و تنها در راستای منافع وی در عراق خواهد بود و ضامن آن فعالیت‌هاست."

"جنبش بارزانی دوست نداشت که حرکت انقلابی ظهور کنند و فعالیت مسلحانه داشته باشند، نه تنها در جنوب کوردستان بلکه در هر سه بخش دیگر کوردستان هم، چراکه این جنبش فکر می کرد که نماینده همه کوردها در هر چهار بخش کوردستان است و قادر است درخصوص مسئله کورد هرطور می‌خواهد همانگونه تصمیم بگیرد که این امر ناشی از فرهنگ عشیره‌ای و مردسالار حاکم بر عشیره بارزانی بود. زیرا آنها عینا با ساز و کارهای فرهنگ متحجر عشیره‌ای مسائل حوزه‌ی سیاست را هم مشاهده و حل و فصل می‌کردند که در این مناسبات، منافع عشیره اولویت اول کل اعضا، و فرمان رهبر عشیره سخنی مقدس است که نباید در آن شک و شبه ایجاد شود."

در این خصوص حزب دمکرات کوردستان ایران در رابطه با خیانت قیاده موقت در حق ملت کورد در یکی از کتاب‌های خود اینگونه بیان می‌دارد: "این اواخر ادریس بارزانی در یک نشست مزدوران شمال (روژهلات کوردستان) گفته بود که تنها خانواده بارزانی حق دارند برای کوردها خودمختاری بخواهند، هر حزبی در هر بخش کوردستان بخواهد خودمختاری شود ما ضد آن هستیم، این جنبش اکنون پیشاهنگ و نماینده خط مشی انقلابی کوردها و وطن دوستی آنهاست."

پ.د.ک در راستای منافع خود، اشغالگران کوردستان، و سلطه جهانی، کوردها را به خدمت می‌گرفت و به عقب می‌برد، عضو حزب دمکرات کوردستان ایران خدر مرسنه در کتاب خود می‌نویسد: "سال ۱۹۶۶ شروع ارتباط پ.د.ک و رژیم شاه و مرتبط شدن انقلاب به نهادهای اطلاعاتی سیا و ساواک بود، این روابط احزاب با ساواک و آمریکا در راستای منافع خلق کورد نبود، حقیقت این است که در راستای منافع هر دو دولت آمریکا و ایران بود."

پس از سقوط شاه در ایران، مشکلات خانواده بارزانی به دلیل طرفداری از شاه و ایستادگی در برابر احزاب سیاسی مخالف در طول انقلاب، آغاز شد. پس از سقوط شاه در سال ۱۹۷۹، روژهلات کوردستان تا حدی از جنبه های ادارای، اقتصادی و سایر امورات زندگی توسط شهروندان کورد اداره می‌شد. اما از نظر نحوه حل و فصل وقایع در روژهلات کوردستان، آنها تصمیم گرفتند که به ایران بازگردند و با رژیم جدید ایران در تهران مذاکره کنند. در سالهای ۱۹۸۲-۱۹۸۳، بیشتر روستاها و نواحی از جمله سردشت به دست کوردها افتاد. مهاباد برای چندین ماه و بوکان بیش از دو سال در دست کوردها ماند. با این حال، رژیم جمهوری اسلامی حقوق ملی کوردها را به رسمیت نشناخت و به استفاده از زور و اسلحه متوسل شد. در نتیجه نبرد شدیدی بین دو طرف درگرفت. رژیم انواع اسلحه ها را در دست داشت، از همه آنها استفاده می‌کرد، اما به نتیجه‌ای که انتظار داشت، نرسید. رئیس وقت ارتش جزئیات جنگ و ناامیدی برای پایان دادن به آن را به اطلاع خمینی رساند.

آنها ناچارا و پس از برگزاری جلسات فراوان، به این تصمیم رسیدند که تنها راه پایان دادن به این جنگ، واگذاری این وظیفه به خانواده بارزانی و شبه نظامیان آنها می‌باشد. بنابراین بلافاصله از مقامات دولتی حکومت شاه ساقط شده در مورد رابطه این خانواده با رژیم شاه و سلطنتی‌ها و نقاط ضعف آنها و هر آنچه مربوط به ریشه آنها بود، کسب اطلاع کردند. آنها متوجه شدند که می‌توانند خانواده بارزانی را با پول بخرند و به خدمت خود درآورند. در اولین دیدار خمینی و خانواده بارزانی، خمینی به آنها گفت: "شما اینجا مهمان نیستید، ایران کشور شماست، اسلام ما را یکی می‌کند، هیچ تفاوتی بین کوردها وجود ندارد. ما بسیار تلاش کردیم تا با وجود برادرانمان در اینجا (منظور کوردهای روژهلات) به یک راه حل مسالمت آمیز برسیم. اما هر دو حزب (کومله و دمکرات‌) با حمایت از صدام حسین جنگ را شعله‌ور کردند و باعث شدند روابط ما با شما رو به وخامت بگذارد."

پس از اینکه خمینی مبلغی پول به عنوان هدیه به دو برادر، ادریس و مسعود پیشکش کرد، هر دو برادر دویدند تا دست خمینی را ببوسند. خمینی نیز سر هر دو را نوازش کرد و گفت: "شما هر دو پسر من هستید، من برای شما دعا می‌کنم". خمینی دستور داد همه نیازهای خانواده بارزانی برآورده شود. برخی از کارشناسان را موظف کرد تا پروژه را در اسرع وقت با دو برادر (مسعود و ادریس) آماده کنند.

خدر مرسنه در کتاب «آینه واقعیت‌ها» رابطه را چنین توصیف می‌کند: "مقداری سلاح و زمین به آنها داده شد، اما پس از این حمایت‌ها، روزهای سختی در انتظار کوردها بود. دریافت غذا و اسلحه مانند آرپی جی، توپ و کاتیوشا ... که البته گرفتن این فرصت ها از رژیم شاه کار چندان ساده‌ای نبود. انقلاب در جنوب کوردستان برای تأمین بخشی از خواسته‌های رژیم شاه مجبور شد هزینه‌های همه را بپردازد. سپس انقلاب جنوب رسمیت یافت که متأسفانه اعضای حزب دموکرات ایران قربانی این سیاست بین رهبران جنبش جنوب و رژیم شاه شد."

در مقابل خدماتی که بارزانی به ایران کرد، سرتیپ سیدیان رئیس ساواک در اورمیه گفت: "عاصی دیروز (منظور بارزانی) اکنون در خدمت ماست. خداوند کمکش کند روزی برسد که ما وی را استاندار کرکوک کنیم."

پ.د.ک، حزب دمکرات کوردستان ایران را بسان ملک خود می‌دید، اجازه نمی‌داد هیچ جنبش دیگری به موازات آنها باشد و با آنها وارد رقابت شود.

زمانیکه پ.د.ک بر علیه حدکا جنگ می‌کرد دلیل آن اندیشه حدکا یا خیانت آنها نبود، بلکه دلیل اصلی پ.د.ک برای انجام این جنگ آن بود که هیچ حزبی غیر از آنها نباید به پیشاهنگ جنبش کورد تبدیل شود. واقعیت این است که پ.د.ک عامل اخراج حدکا از ایران بود نه پاسدارها و این واقعیت را بسیاری از سیاستمداران و مردم روژهلات کوردستان می‌دانند. وقتی این کار را کردند ظلم و ستم زیادی به خلق کورد در روژهلات کوردستان تحمیل کردند که نه شاه و نه رژیم اسلامی این اقدام را علیه خلق کورد در روژهلات در پیش نگرفته بودند. حتی مزدوران محلی رژیم جمهوری اسلامی در روژهلات کوردستان را هم ادریس بارزانی سازماندهی کرد. علت این کار هم این بود که حدکا تحت سلطه پ.د.ک قرار نگرفت اما پ.د.ک عراق در خدمت رژیم ایران قرار گرفته بود.

اینگونه کار و وظیفه تقسیم شدند بین هر دو برادر ادریس و مسعود، و توسط متخصصانی از سیستم آخوندها. بر اساس پیمانی که مابین پ.د.ک و رژیم آخوندی بسته شده بود، هر دو برادر یعنی ادریس و مسعود تعهد داده بودند که روژهلات کوردستان را از تمامی مبارزین و کوردهای آزادیخواه مسلح به خصوص نیروهای دو حزب اصلی یعنی کومله و دمکرات پاکسازی نمایند، به همین دلیل وزارت دفاع و اطلاعات سپاه پاسداران هر گونه امکاناتی را برای آنها فراهم می‌نمودند تا نیروهای پ.د.ک وظیفه‌ی خود را که بدان متعهد شده بودند به سرانجام برسانند از جمله تعیین حقوق ماهیانه که به هر نیروی پ.د.ک دو حقوق تعلق پرداخت می‌شد.

برای اینکه گوش به فرمان باشند می‌بایست نقشه‌ای می‌چیدند برای محقق ساختن آن و سپس به نقشه اصلی ورود کنند. دیوید مک دوال هم این حقیقت را تائید می‌کند و در کتاب خود می‌نویسد: "در نهایت سیستم ایران نیروی بارزانی‌ها را انتخاب کردند که در مقابل آنهایی که کرمانجی صحبت می‌کنند. پ.د.ک در مراکز مهم شمال شرق کوردستان احزاب کورد روژهلات را در مکان‌هایی نزدیک مرز تصفیه کند و کدخدای کرمانج که اکثر آنها سنی هستند و دارای زبان مشترک هم هستند فاصله بیندازد. بارزانی قبلا با رژیم اسلامی همکاری کرده بود همانطور که با رژیم شاه کرد اما اکثر این کدخداها سعی کردند خارج از این جنگ باشند. آنها خواستار این نبودند که حکومت تهران حاکم باشد. تا حدودی مستقل ماندند. اما بدون شک از لحاظ جنگ کوردها. اما برخی کدخدا همچون صنار رئیس طایفه مامدی شکاک که پیشینه کورددوستی داشت حامی بارزانی نبود حامی حزب دمکرات کوردستان ایران بود لذا ملا مصطفی در سال ۱۹۶۷ وقت جنگ کمیته انقلابی پ.د.ک.ا وی را به شاه تحویل داد.

نیت شوم بارزانی در انقلاب روژاوای کوردستان

در روژاوای کوردستان هم بارزانی هماهنگ با دولت ترک کار می‌کند. دروازه مرزی خود با روژاوا را مسدود می‌کند. خندق حفر می‌کند. ورود گروه سلامت و درمان را ممنوع می‌کند. حتی خیلی وقت‌ها اجازه نداد زخمی‌هایی که زخمشان عمیق بود وارد اقلیم کوردستان شوند. با این کار خواست دستاورد روژهلات کوردستان در قالب حاکمیت خودسروری دمکراتیک را از بین ببرد. تا حدودی آشوب و اخلالگری کردند. از طریق جنگ ایدئولوژی، سیستماتیک و حمله به رسانه‌ها و انتشار اخبار کذب باز هم از طریق تلویزیونهای روداو و کوردستان ۲۴ جنگی روانی را علیه خلق کورد در پیش گرفته و زهر خود را پخش کردند و اینگونه به مسیری نامعلوم وضعیت را سوق دادند. پ.د.ک تمام مناطق مرزی با روژاوا را ملیتاریزه‌تر کرده است. نهاد رسانه‌ای پ.د.ک تلاش می‌کند ایجاد آشوب کند. با برنامه‌های خود اسم و رسم خودسری دمکراتیک را سیاه کند. بذر فتنه می‌کارد و مردم را بدون اعتماد می‌کنند. این درحالیست که می‌بایست بارزانی از روژاوا در مسیر آزادی حمایت می‌کرد. چرا که آزاد بودن روژهلات کوردستان ضمانت و کمک به حکومت اقلیم کوردستان است و باعث ضعف آن نخواهد شد.

تا دیروز بارزانی با کوردهای روژهلات کوردستان سردشمنی داشت و اکنون با روژاوای کوردستان. تا دیروز بارزانی با ایران همکاری می‌کرد و امروز هم با ترکیه. خلاصه بار دیگر دشمنی کوردها را در پیش گرفته است. اما اینبار شنگال و غرب را هم باید به آنها اضافه کرد. دیروز ترکیه دیوار بتنی در مرز روژاوا احداث می‌کرد، در عین زمان پ.د.ک هم در مرز مشترک با روژاوا خندق حفر می‌کند تا به ترکیه نشان بدهد: ما تحت فرمان تو هستیم. همانطور که پدر وی ملامصطفی هم به شاه می‌گفت اگر شما هم به ما بگوئید بمیرید ما خواهیم مرد. شما بگوئید ما هم خواهیم گفت. وقتی شاه ماهیت قرارداد الجزایر را اعلام کرد ملا مصطفی که به همین خاطر به قیام خود پایان داده بود و پناهنده ایران شده بود. محمود عثمان هم در این دیدار آماده بوده و در خصوص آن می‌گوید: شاه می‌خواست نظر بارزانی را در خصوص این قرارداد بداند. وقتی شاه درخصوص ماهیت آن اطلاع‌رسانی کرد و حرف‌هایش را به پایان رساند منتظر پاسخ بارزانی بود. پاسخ بارزانی این بود: 'ما خلقی تنها هستیم، مادام تو راضی هستی از قرارداد الجزایر و منافع خلق ایران را تضمین می‌کند که آن کشور مادری ماست دیگر چیزی که ما بگوئیم وجود ندارد. ما ضد آن نیستیم. ما تحت فرمان شما هستیم. اگر تو به ما بگوئی زندگی کنید ما خواهیم زیست و اگر هم بگوئید بمیرید خواهیم مرد. ما دلسوز شما بودیم حالا هم دلسوزیم (همراه هستیم). در آینده هم همین گونه خواهیم بود ما امیدواریم که مرحمت شما نسبت به ما کم نشود.' این صحبت‌های مصطفی بارزانی است در تاریخ ۱۲/۳/۱۹۷۵ در خصوص انحلال قیام.

قرارگرفتن در توطئه‌ها براساس دستور کار اقلیمی و بین‌المللی و دویدن به دنبال منافع مادی خانوادگی خصوصیت ویژه خانواده بارزانی است. این خصوصیت در فرزندان مصطفی بارزانی نیز به خوبی مشاهده شدند و وابستگی خود به دولت ترکیه و رئیس آن اردوغان را به تصویر کشیدند. جایگیری در جبهه نیروهای اشغالگر کوردستان و درپیش گرفتن سیاست آنها، اعلان جنگ علیه ملت کورد از اشتباهات بزرگ است که زیان‌های تاریخی را برای خلق کورد رقم زده است. خیانتی بزرگ در حق صدها هزار شهید. برخلاف نگرش بارزانی دشمنان کوردها آنچنان که این خانواده می‌اندیشند نیرومند نیستند. خیانت و وادادگی بارزانی‌ها به حدی است که این خصیصه را به ویژگی برجسته این خانواده مبدل کرده است و چنانچه پیداست نمی‌توانند به آسانی از این بیماری رهایی یابند. این بیماری سبب تداوم بردگی خود آنان در مقابل رژیم‌های اشغالگر شده است. در مقیاسی بزرگتر این بیماری خانواده بارزانی علت تجزیه و مصیبت کوردهاست. این بیماری سبب به گل نشستن انقلاب رهایی‌بخش جنوب کوردستان در مارس ١٩٩١ گردید. این بیماری بجای مسئله داشتن با رژیم‌های اشغالگر با آزادی ملت کورد سر ستیز دارد. اگر بارزانی می‌توانست از این بیماری نجات یابد شاید از جبهه اشغالگران کوردستان فاصله گرفته و بیش از این آلت دست نیروهای منطقه‌ای و بین‌المللی و مجری دستورات آنها نمی‌شد.

آنچه در پایان می‌خواهم یادآوری کنم این است که هدف از این یادداشت مرعوب کردن و یا دشمنی صرف با بارزانی‌های حاکم بر پ.د.ک نیست. هدف طرح مشکلی است که قطعا خانواده بارزانی از چند و چون آن مطلعند و به تبع آن راه‌های حل این مسئله را هم می‌دانند. آنچه واجد اهمیت می‌باشد این است آیا راه غلطی را که ده‌ها سال طی کرده‌اند بازخواهند گشت و راه آزادی ملت کورد را برمی‌گزینند؟ آیا انتظار خلق کورد برای ترک جبهه دشمن را می‌پذیرند و به دامان کوردستان برمی‌گردند یا با لجاجت گذشته صفحات سیاه دیگری را بر تاریخ می‌افزایند. روزها و ماه‌های آتی واقعیت‌های بیشتری را به عموم خلق کورد و آزادیخواهان نشان خواهد داد. ◻️


منبع مورد استفاده در این یادداشت:

منابع فارسی:

۱-    موساد در عراق و کشورهای اطراف (شلمو نکدیمون)

۲-    تاریخ معاصر کوردها (دیوید مک‌داول)

۳-    خیانت قیاده موقت درحق ملت کورد (منشور حزب دمکرات کوردستان ایران)

۴-    تجربه و آزمون جنگ کوردستان (خاطرات دکتر محمود عثمان)

منابع کوردی سورانی:

۱-    آینه حقایق (خضر مرسنه)