نفس کشیدن در فضای هویت ملی | یادداشت

... برخاستن از زیر آوار شكست، تمرین و ممارست در مشاركت سیاسی و اجتماعی، خود‌شناسی و گام نهادن در راستای هویت ملی و اقدام به نهادینگی و ساختار‌مندی سیاسی و اجتماعی را می‌توان از برآیند‌های توطئه‌ی بین‌المللی و قیام سوم اسفند دانست. ...

◼️ سیر مبارزاتی ملت کورد در طول تاریخ با تمام فراز و نشیب‌هایش چه در گذشته‌ و دوران معاصر و چه هم‌اكنون كه مسئله‌ی کورد به صورت یك گفتمان منسجم درآمده، عبارت از تلاش برای برساخت زیست‌جهان خویش در تمامی ابعاد آن و حركتی مداوم به بیرون از دایره نظام‌های‌ موجود و مستقر است. معتقدم كه برخی از پیشینه‌های مربوط به هستی‌یابی و تشكل‌یابی خلق کورد از لحاظ اجتماعی و شخصیتی به عنوان مكانیزم‌های بازدارنده‌ی همیشگی عمل كرده و می‌كنند. این مكانیزم‌های درونی به صورت یك نظام ایمنی عمل می‌نمایند. نمی‌خواهم وارد قضاوت‌های ذات‌گرایانه و انتزاعی شَوَم،‌ اما بدون شك هیچ هستی‌ای بدون توجه به سازوكارهای محافظتی و امنیتی به وجود نمی‌آید. در واقع پایداری و دوام یك موجودیت و هستی یا به عبارت دیگر توان هستومندی آن در گرو پایایی نظام ایمنی آن است. رابطه‌ی دیالكتیكی بین این دو به صورت قابلیت انعطاف، خودتطبیق‌دهی و بالارفتن میزان تاب‌آوری و یا برعكس شكنندگی، ناسازگاری و از جاكندگی نمود می‌یابد. در جامعه‌ی کورد علی‌رغم تمامی ضرباتی كه بر پیكره‌ی این نظام دفاعی وارد آمده و تمامی موانعی كه بر سر راه تحول آن گذاشته شده همچنان به صورت كلیت‌گرایانه عمل می‌نماید. نمونه‌ی ملت کورد از این لحاظ منحصر به فرد و ویژه است. تكین و یگانه بودن ملت کورد از لحاظ بطنی‌بودن نظام ایمنی همزاد با هستی‌اش را نباید یك مقوله‌ی ساده تصور كرد. كافی است كه نگاهی هر چند گذرا به تمامی تهاجم‌ها، تخریبات و تجزیه‌های صورت‌گرفته بر جامعه‌ی کورد داشته باشیم تا معلوممان شود این سازوكارها هنوز سالم و بدون خطا عمل می‌نمایند. بدون شك این همه مرزبندی جغرافیایی، عقیدتی، سیاسی، فرهنگی،‌ هویتی و حتی مطالباتی كمترین خدشه را به كلیت نظام ایمنی آن تا قرن حاضر وارد ساخته است. پارگی‌ها، بریدگی‌ها و زدایش‌های صورت گرفته بر هستی ملت کورد اگرچه بعضا زخم‌هایی بس عمیق و ماندگار به جا گذاشته‌اند، اما هرگز به عمق این نهادینگی تاریخی‌ـ اجتماعی دست نیافته‌اند. دشمنان ملت کورد به ایجاد همه نوع بی‌قراری در ابعاد شخصیتی و اجتماعی خلقمان دست زده‌اند تا شاهد پرت‌شدن و ازجاكندگی آن باشند. همان‌طور كه اشاره شد، لازم است با توجه به عمق‌یابی و روند روبه فزونی حملات وارده بر ملت کورد نظام دفاع ایمنی آن نیز تغییر یابد. این ابرسازه یا ابرنهاد تاریخی و اجتماعی تا به امروز توانمندانه پاسخگوی هجمه‌های متفاوت بوده، این امر نباید ما را از طیف جدید تهاجمات عافل نماید و به یك نوع بی‌خیالی بیا‌نجامد. رهبر آپو جلد پنجم از مجموعه‌ی مانیفست تمدن دمكراتیك را “دفاع از کوردها، خلقی در چنگال نسل‌كشی فرهنگی” نام نهادند. رهبری در این مجموعه از دفاعیات به وضوح از پایان یك دوران و ورود کوردها به یك دوره‌ی تاریخی جدید و به جای‌آوری ملزومات این دوره سخن به میان می‌آورد. دورانی كه نظام‌ جهانی شدیدترین حملات دوران حیاتش را جهت به استثماركشانیدن تمامی موجودیت‌های خارج از سلطه‌اش آغاز نموده و تمامی كاردهای مجرب و امكانات انحصاری‌اش را به منطقه گسیل داشته. بنابراین سوال مطروحه این خواهد بود كه آیا ملت کورد حاضر است نسبت به ادامه‌ی مسیر و “ماندن” گام‌هایی اساسی بردارد یا خیر؟

واژه یا اصطلاح دفاع ذاتی مكررا در دفاعیات رهبری مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته كه اشاره رهبر آپو به یك “جامعه در برابر تهدید” یا “جامعه‌ی در خطر” است. نابودی از لحاظ هستی و موجودیت یا همان فروپاشی و زوال اجتماعی مدنظر است. یعنی اینكه ما تا قرن حاضر از پس‌اندازها و اندوخته‌هایمان در تمامی عرصه‌ها و حوزه‌ها استفاده می‌كرده‌ایم. به زبانی دیگر اشاره‌ی رهبر آپو به خزانه‌ی ته كشیده و كفگیر به ته دیگ خورده‌ی ملت کورد است.” چیزی برای مصرف و تغذیه نمانده”. این یك لحظه‌ی حیاتی در تاریخ ملت کورد است. یا قربانی بودن، پرت‌شدن از شهروندی جهان( به معنای حضور و قرارگیری در جهان) و مصرف‌گراشدن را می‌پذیری یا به یك ملت مولد، مبتكر، خلاق، آفرینش‌گر بدل خواهی ‌شد. به دیگر سخن اگرچه می‌توان در سازه یا ساختمان خزانه مامن گرفت، اما تهی ماندن آن در نهایت به پایان كار خواهد انجامید. برای ماندن، شدن و بودن باید جنبید و خلاقیت و تولید پیشه كرد و خزانه را دوباره انباشت. مفهوم دفاع ذاتی تلنگری به انسان کورد است تا متوجه عمق فاجعه باشد. رهبر آپو ملت کورد را به برساخت یك مدرنیته دعوت می‌نماید. یعنی فراخوان رهبری به ادامه‌ی همان روند حركتی به بیرون از نظم مستقر است كه در ابتدای این نوشته به آن اشاره داشتم. چرا لازم است كه کوردها نسبت به برساخت مدرنیته‌ مختص به خویش اقدام نمایند؟ ما به عنوان خلق کورد در كجای مدرنیته‌ی موجود قرار داریم؟ بدون شك کوردها در نظام مدرنیته‌ سرمایه‌داری جایی برایشان در نظر گرفته نشده و شان و منزلتی در انتظارشان نیست. این ساختارهای مینیمال، كاركردزدایی‌شده و مستعمل نظام كه بر تن رنجور و مُنگول بورژوازی به دوران نارسیده‌ و سرهم‌بندی‌شده‌ی(مونتاژ) كورد زار می‌زند، نمایشی مضحك از بازگشتی تاریخی است. با این عریانی و تهی‌دستی ما در درون مدرنیته‌ی سرمایه‌داری هضم خواهیم شد. برای همین ملت کورد مجبور است با بهره‌مندی از حقیقت اجتماعی نسبت به برساخت مدرنیته‌ی خویش اقدام نماید. اما قبل از هر چیز باید از لحاظ دفاعی استقرار یابد. چون آنچه در معرض تهدید قرار دارد موجودیت آن است. مجبوریم با توجه به خطرات جدید و همه‌جانبه كه هستی‌مان را هدف قرار داده به سوی یك نظام دفاعی با همان كلیت گام برداریم. بستر و زمینه‌ی تاریخی و اجتماعی آن وجود دارد و از همان طراوت و شادابی برخوردار است. اما باید آن را ارتقاء داده سامانه‌ی دفاعی و امنیتی مبتنی بر یك استراتژی كلی را طراحی و اجرا نمود. هیچ مدرنیته‌ای برساخته نخواهد شد مگر اینكه نظام دفاعی آن هم‌راستا و هم‌ارز با آن بنیان نهاده شود.

منظورم از پیشینه‌های مربوط به هستی‌یابی و تشكل‌یابی، همان بنیان‌های مستحكم فرهنگی‌ـ اجتماعی است.‌ تمامی ارزش‌ها، دستاوردهای مادی و معنوی، مدیریتی و عقیدتی، منش و خلقیات آزادی‌خواهانه، ظلم‌ستیز، انسان‌مدارانه و هزاران سال مقاومت و ایستار در برابر تمامی ساختارهای مركز‌گرا و انحصار‌طلب می‌باشد. این موارد به ما هویتی خاص بخشیده كه ملجاء و پناه است. همان ابرنهادی كه تاكنون با حفظ كلیتِ خود، از گزند دشمنان ملت کورد در امان مانده. اما برای حفظ این پِی و شالوده‌ی هستی‌ساز مجبوریم كه در دو بعد شخصیتی و اجتماعی در راستای نهادینگی گام‌های اساسی برداریم. بدون نهادینگی امكان اتخاذ استراتژی، برنامه‌ریزی و اجرای تاكتیك‌‌ را نخواهیم داشت. یك بار دیگر بر این امر تاكید می‌نمایم كه نوع تهاجمات و تسلیحات به كلی فرق كرده، لازم است كه نظام دفاعی و مفصل‌بندی‌های آن دوباره طراحی شوند. مفهوم “جامعه‌ی در مخاطره”، بحث از ریزش یا فرسودگی و مندرس شدن برخی یا بعضی از بافت‌ها و نارسایی ساختاری نیست. خطری عمومی و همه‌گیر است كه لازمه‌ی گذار از آن همكاری و تلاش جمعی و كلی است. بیان این مختصر برای این بود كه به موضوع توطئه‌ی بین‌المللی سال۱۳۷۷شمسی(۱۹۹۹) و تاثیرات آن بر روژهلات کوردستان بپردازم. لازم است كه برخی از مسائل قبل از سال ۷۷ را با یاد بیاوریم. با امضای قطع‌نامه‌ی ۵۹۸ شورای امنیت در سال ۱۳۶۷ هشت سال جنگ میان ایران و عراق به پایان رسید و در تمامی عرصه‌های آوار و خرابی به جای گذاشت. احزاب روژهلات کوردستان در آن زمان كه هم در برابر جمهوری اسلامی و هم در برابر همدیگر در حال جنگ بودند از این صلح ضربه‌ی سنگینی متحمل شدند. یك سال دیرتر بعد از متاركه‌ی جنگ بین دو كشور ایران و عراق احزاب روژهلات کوردستان هم توانستند به مصالحه دست ‌یابند و به جنگ مشمئز‌كننده‌ی برادر‌كشی پایان دهند. یك سال بعد از آن هم كه دكتر قاسملو به شهادت رسیدند. قبل از آن هم كه حزب دموكرات دچار انشعاب شده بود. نظام جمهوری اسلامی كه بعد از جنگ و مرگ خمینی با گفتمان سازندگی در پی انسجام‌بخشی و تقویت نهادهایش برآمد. نظام كه خود را سربلند از مقابله با تهاجم خارجی می‌دید تمام توانش را جهت سركوب نیروهای اپوزیسیون داخلی به كار انداخت. دوران سیاه هاشمی رفسنجانی برای کوردها ارمغانی جز سركوب و غارت و نفی هویتی و فرهنگی در پی نداشت. هر چند كه برخی از ناآگاهان قبل از مرگش سعی بر تاوان‌زدایی از او را داشتند. هرگز كسی در کوردستان جنایت‌های او را فراموش نخواهد كرد و می‌دانند كه ”خون لخته هم فریاد سرخی دارد”. بدون شك در این سال‌ها فضای سیاسی ایران پر بود از فریاد ” هَل مِن مبارز طلبیدن” در داخل و خارج. احزاب روژهلات کوردستان هم كه بعد از سال ۱۹۹۲، یعنی پس از گشایش پارلمان جنوب کوردستان،‌ به صورت رسمی از عملیات مسلحانه در روژهلات کوردستان دست كشیدند و در كمپ‌هایی در كویه و سلیمانیه مستقر شدند. مستقر شدن پایگاه انجرلیك در تركیه و پیاده شدن برنامه‌ی چكش تعادل و بعد از آن منطقه‌‌ی پرواز ممنوع در شمال عراق در راستای ایجاد یك منطقه‌ی حائل كه قرار بود در آن پروژه‌ی کوردستان مینیمال و حداقلی به اجرا گذاشته شود؛ زنگ خطر را برای تمامی احزاب بخش‌‌های دیگر کوردستان به صدا درآورده بود. چشم‌پوشی از منافع و مصالح ملت کورد در بخش‌های دیگر به نفع جنوب کوردستان و دوگانه‌ی بارزانی و طالبانی می‌رفت كه به یك واقعیت سیاسی و اجتماعی بدل شود. متاسفانه امروزه بخشی از احزاب، مصالح و آینده‌ی ملت کورد را فدای التزام عملی نسبت به حفظ این دستاورد نموده‌اند.

هر چند كه جَسته‌گریخته فعالیت‌های در روژهلات کوردستان به صورت محدود و بدون برنامه و استراتژی مشخص انجام می‌شد و تا سال‌های بعد از ۱۳۷۱ هم تحت عنوان اعلام حضور ادامه پیدا كرد. اما در هر صورت این موارد باعث به وجود آمدن یك خلاء سیاسی در روژهلات کوردستان شد. نظام جمهوری اسلامی كه یك دوره‌ی ترور و وحشت را در داخل و خارج آغاز نموده بود برای اینكه خلقمان در روژهلات کوردستان نتواند از فضای به وجود آمده در پی قیام‌های شمال و جنوب کوردستان استفاده نماید، با كمك احزاب جنوب اقدام به ترور نزدیك به ۶۰۰ تن از كادرهای احزاب روژهلات کوردستان نمودند كه توان پیشاهنگی و انجام فعالیت را در این بخش داشتند. این دوره از تراژیك‌ترین دوران مبازراتی خلق‌مان در روژهلات کوردستان است. سرمایه‌هایی بس عظیم و گرانبها به دست تبهكاران و مزدوران داخلی و نظام جمهوری اسلامی از میان رفت. تشكیل حكومت مشروط در جنوب کوردستان به بلای جان احزاب روژهلات کوردستان مبدل شد. دولت‌های ایران و تركیه جهت موافقت با تشكیل حكومت کوردی در شمال عراق پیش‌شرط‌هایی را لحاظ گرانیدند. كه مهم‌ترین‌ آن‌ها صیانت از مرزهای دو كشور توسط نیروهای جنوب کوردستان بود. حكومت اقلیم باید جهت كسب حمایت ایران و تركیه مواردی را متعهد می‌شد. بنابراین احزاب روژهلات کوردستان در یك پروسه مجبور شدند كه مناطق مرزی و مقرهای خود را به مقصد داخل خاك جنوب کوردستان ترك كفته و در آنجا رحل اقامت بگزینند. بدون شك این امر بدون لحاظ گردانیدن خواست خلق‌مان در روژهلات کوردستان و به بهای ایجاد ركود و سكون در روند مبارزاتی آنان صورت گرفت. رها نمودن خلق و میهن‌دوستان و مبارزان در شهرها و روستاهایی كه نظام جمهوری اسلامی روز به روز سلطه و حاكمیت خود را در آن‌ها مستحكم‌تر می‌نمود، جریان بازی را به نفع نظام سركوبگر اسلامی تغییر داد. بی‌دفاع ماندن جامعه و از بین رفتن ازرش‌ها و دستاوردهایی كه با خون جوانان و مردم مبارز به وجود آمده بود، روزهای ناخوشایندی را رقم زد. ظلمی كه در این دوره توسط دولت‌های استعمارگر و همچنین نیروهای جنوب کوردستان بر خلق‌مان در روژهلات رواداشته شده از حد بیرون است. دوران بعد از سال‌های ۹۲ میلادی را می‌توان دوران عمل به تعهداتِ نیروهای جنوب دانست. این نیروها برای اثبات عمل‌گرایی خود در زمینه‌ی تعهداتشان همه نوع كاری را انجام دادند. از حمله به نیروهای روژهلات کوردستان و پ.ك.ك گرفته تا جنگ داخلی همه نوع راهكاری كه به مبارزات خلق کورد ضربه وارد نماید را آزمودند. هر آنچه را كه سال‌ها دشمنان ملت کورد نتوانسته بودند با تمام تسلیحات و توان خود به انجام برسانند، آن‌ها در مدتی كمتر از یك دهه به نحو احسن به انجام رسانیدند.

در حالی كه در جنوب کوردستان نیروهای هم‌سو با پروژه‌ی چاره‌یابی مینیمالِ مسئله‌ی کورد جمع شده بودند. جنبش آپویی تمام نیروی خود را جهت پوشش دادن خلا‌ء‌های به وجود آمده به كار برد. پ.ك.ك به عنوان تنها نیروی سازماندهی شده‌ی مخالف با پروژه‌ی چاره‌یابی نظام جهانی به یاری خلق‌مان در هر چهار بخش کوردستان شتافت. نباید این نكته را فراموش نمود كه خلق‌مان در تمام بخش‌ها هیچ تمایل و الفتی با این پروژه نداشته و ندارد. متاسفانه در این مقطع احزاب روژهلات کوردستان با یك حس خود‌نماینده‌پنداری خلق‌مان در روژهلات در مقام تصمیم‌گیری نشسته و به جای تمامی كسانی در مبارزات حضور داشتند رای به راكد كردن مبارزه دادند. ما می‌دانیم كه این احزاب تحت چه فشارهایی به این كار تن دادند، ای‌ كاش یك بار از این لاك دفاعی بیرون می‌آمدند و برخی از واقعیات را حداقل برای تاریخ هم كه شده به زبان می‌آوردند. تجدید قوای جنبش آپویی بعد از جنگ سال ۹۲ با نیروهای جنوب کوردستان و مشاهده وضع موجود این سازمان را بر آن داشت كه با یك استراتژی كلان و همه‌جانبه به مقابله با این وضع بپردازد. برای همین در تمامی عرصه‌های داخلی و خارجی شروع به فعالیت گسترده برای نقش‌برآب ساختن پروژه‌ی نیروهای جهانی نمود. لازم است كه این دوره به صورت مصاف دو نیروی موافق و مخالف چاره‌یابی مینمال مسئله‌ی کورد درك نماییم. در یك سوی این جبهه، دوگانه‌ی بازرانی و طالبانی و اقمار آن‌ها در سایر بخش‌ها و همچنین احزاب مجبور‌ شده‌ و به دام‌افتاده‌ی روژهلات کوردستان قرار داشتند و در سوی دیگر جنبش آپویی و خلق‌مان كه تهدید را با تمام وجود حس كرده بود و خصوصا در روژهلات کوردستان بی‌پناه و تنها در مقابل دشمن رها شده بود، قرار می‌گرفتند. برای درك بهتر این نكته و اثبات اینكه پ.ك.ك با استراتژی‌ای همه‌جانبه پا به عرصه گذاشت بهتر است اشاره‌ای به برخی از دستاوردها و پروژه‌ها داشته باشم. از آن جمله می‌توان به تشكیل كنگره‌ی ملی کورد خارج از میهن(PKDW) كه بعدها در سال ۹۹ میلادی به ك.ن.ك تغییر نام داد، جهت ایجاد یك مصدر سیاسی و دیپلماتیك و به وجود آوردن توان هم‌آفزایی و هم‌كنشی در میان نیروهای کوردستان و ایجاد هماهنگی و كارایی و اثربخشی بیشتر؛ پیوستن جوانان و نیروهای مخالف و سرخورده از شكست احزاب كلاسیك چپ و جبهه‌ی رئال‌سوسیالیسم به جنبش‌آپویی از تمام بخش‌ها و حتی ملت‌های دیگر خاورمیانه، ایجاد یك ارتش گریلایی به صورت ارتشی ملی برای دفاع از خلقمان در هر چهار بخش كه با حملات نظام جهانی و نیروهای سلطه‌گر منطقه‌ای روبه‌رو مانده بودند و برآورده نمودن تقاضاها و انتظارات جوانان تازه ملحق شده، همچنین تاسیس تلویزیون و رسانه‌ی ملی در سال ۹۵ میلادی جهت مقابله با جنگ رسانه‌ای و پوشش‌دهی تمامی مناطق و جوامع کرد و آغاز یك دوره‌ی روشنگری و آموزش جهت مقابله با تهدیدات موجود و ایجاد عاملیت‌ جمعی در میان کوردها. كه این مورد آخر به تنهایی یك انقلاب فرهنگی و هویتی را ساماندهی نمود.

تمامی این موارد باعث شد كه انس و الفتی جدی بین جنبش آپویی و خلق‌مان خصوصا در روژهلات کوردستان به وجود آید. متاسفانه برخی ناآگاهانه و برخی نیز عامدانه این مسائل را ندیده و همه چیز را در قالب یك امر تصادفی بررسی می‌نمایند. البته برای كسانی كه از استراتژی، تاكتیك و رهبریت در کوردستان خبری ندارند امری عادی است. اما باید اذعان دارم كه کوردها با تاسیس پ.ك.ك وارد فاز علمی مبارزه شده و موفق به تدوین برنامه و استراتژی بلندمدت شدند. نگاه‌های كلیت‌گرایانه‌ی جنبش ‌آپویی به مسئله‌ی کورد و تلاش برای ایجاد ساختار‌های دفاعی و ایمنی برای صیانت از دستاوردها در این دوره به وضوح قابل مشاهده است. پ.ك.ك به خوبی این موضوع را  درك كرده بود كه نظام دفاعی کوردها در قالب یك كلیت عمل می‌نماید و باید برای رهایی از بحران موجود هم نسبت به تجدید ساختار آن اقدام نمود. تمامی تلاش‌های جنبش‌آپویی برای برساخت این نظام دفاعی بود. در حالی كه نیروهای جنوب کوردستان مشغول تسویه‌حساب‌های داخلی و كشت‌وكشتار همدیگر در سال ۱۹۹۶ بوده و وقاحت را به منتهی درجه‌اش رسانده بودند. همچنین نیروهای اتحادیه میهنی برای خوش‌خدمتی و كسب پشتیبانی از ایران در جنگ داخلی با حمله‌ی نیروهای ایران به كمپ نیروهای حزب دموكرات کوردستان موافقت نمودند و رسوایی ۳۱ آگوست هم نمك بر زخم کوردها می‌پاشید، جنبش‌آپویی تمامی تلاش و امكانات خود را جهت جلوگیری از كریه و بدمنظر شدن چهره‌ی کورد در جهان به كار گرفته بود. هر آنچه كه جنش آپویی در توان داشت را در طبق اخلاص گذاشته و به پیشگاه ملت کورد تقدیم نمود. در حالی كه نیروهای پاسدار صلح در میان نیروهای اتحادیه میهنی و پارت دموكرات حائل بودند، جنبش آپویی در حال برداشتن مرزهای ذهنیتی و جغرافیای کوردستان بود و تلاش می‌كرد كه اتحاد ملی را به وجود بیاورد. در این میان احزاب روژهلات کوردستان هم در یك مفعولیت سیاسی به سر می‌بردند. افزایش اقبال عمومی به جنبش آپویی و مشاركت جوانان روژهلات کوردستان در پ.ك.ك و همچنین انسجام یافتن جوانان جنوب کوردستان كه از به بن‌بست رسیدن مبارزات در این بخش به تنگ آمده بودند نوید روزهای پرباری را می‌داد. هم نیروهای جهانی و هم نیروهای جنوب از این رشد فزاینده‌ی جنبش‌آپویی به شدت ناراحت بودند و با همكاری كشورهای تركیه و ایران و ناتو سلسله‌ حملاتی را برای در تنگنا قرار دادن جنبش به راه انداختند. یورش‌های مداوم پارت دموكرات و ناتو با هماهنگی كامل صورت می‌گرفت. همچنین نیروهای گلوبال كه حمایت بی‌دریغ خود را از ملی‌گرایی ابتدایی کوردها ادامه می‌دادند، از طریق تركیه و ناتو به سوریه فشار می‌آوردند كه رهبر آپو را از خاك خود بیرون براند و از این طریق سدی در مقابل روند روبه رشد جنبش آپویی قرار دهند. جنبش‌آپویی توانسته بود تمامی توطئه‌ها علیه خلق کورد را در طول دهه‌ی نود میلادی خنثی نموده و ضربات سنگینی را بر پیكره‌ی نظام جهانی كه خواستار نابودی خلق كورد بود، وارد سازد.

بعد از پیمان واشنگتن در ۱۷/۹/۱۳۹۸ در بین احزاب جنوب کوردستان نظام جهانی تلاشش را برای جلوگیری از نفوذ بیش از حد پ.ك.ك با كمك این احزاب شدت بخشید. برخی از مفاد این پیمان به مسئله مقابله و دشمنی با پ.ك.ك و همكاری احزاب جنوب با جنبش آپویی اختصاص یافته است. رهبر آپو كه همواره خواستار حل مسالمت‌آمیز و دموكراتیك مسئله کورد بوده برای بار سوم در سال ۹۸ آتش‌بسی یكجانبه را اعلام نمود. نیروهای سلطه‌ی جهانی و منطقه‌ای از تاثیرات جنبش آپویی كه باعث به وجود آمدن شخصیت کورد آزاد و خودمدیر می‌شد و او را از وابستگی می‌رهانید، نگران بودند. زیرا در این صورت کوردها وارد فاز عاملیت سیاسی شده و از ماندن به حالت یك كارت فشار و چماق دست خارج می‌شدند. بدون شك سرمایه‌داری جهانی و نیروهای استعمارگر کوردستان خصوصا تركیه و ملی‌گرایی ابتدائی از این وضع به شدت نگران بودند. این امر همه‌ی این نیروها به یك جبهه می‌راند. از سال ۹۵ و۹۶ تا سال ۹۹ كه رهبر آپو در جریان یك توطئه دستگیر شدند، تفكر مدرن تحزب و سازماندهی از طریق كتب و مطبوعات جنبش‌ آپویی كم‌كم وارد دانشگاه‌ها و محافل روشنفكری و سیاسی روژهلات کوردستان شده بود. این تفكرات برای جوانان روژهلات کوردستان كه به دنبال یك مدل سیاسی جایگزین برای ملی‌گرایی ابتدایی کورد بودند، نوید دوران جدیدی بودند. بسیاری از سازماندهی‌های صورت گرفته در روژهلات کوردستان در این دوران به صورت خود‌انگیخته و بومی صورت گرفت. جوانان به تفكرات رهبر آپو به صورت یك سرچشمه‌ی حیات‌بخش و یك فرصت برای برخاستن از زیر آوارهای شكست سیاسی سال‌های بعد از جنگ ایران و عراق می‌نگریستند. لازم است به این نكته دقت شود كه بیشترین تاثیر را از تفكرات رهبری جریانات دانشجویی، روشنفكران، دست‌اندركاران فعالیت‌های فرهنگی، زنان و جوانان پذیرفتند. یعنی برخلاف آنچه كه تبلیغ می‌شود و برخی از افراد مدعی آن هستند، در بنیان گرایشات خلقمان در روژهلات کوردستان به پ.ك.ك یك عقلانیت سیاسی و فرهنگی و یك خرد جستجوگر و حقیقت‌خواه پنهان است. این طیف‌ها بودند كه سكون و ركود سیاسی را قبول نداشتند و به دنبال فرصتی برای رخوت‌زدایی از فضای سیاسی روژهلات کوردستان می‌گشتند. لازم است كه نیروی تحول‌خواه و جستجوگر خلق کورد در روژهلات کوردستان دیده شود. انكار این موضوع انكار سوژگی و عاملیت خلق است. سنگینی تفكرات ناسیونالیستی متكی بر ملی‌گرایی ابتدائی بر اذهان مردم کورد در آن دوران، جامعه را به سوی جزم‌اندیشی و نوعی از سلفیسم حزبی سوق داده بود. توان آفرینش خلقمان در روژهلات كوردستان را به قهقرا كشانده و مساله‌ی مبارزه برای آزادی را لوث كرده بودند. آشنایی با جنبش آپویی بازگشایی در‌های خلاقیت و نوآوری و آفرینش بود به روی خلقمان. جامعه در نبود خلاقیت و نوآوری به سوی هجو و ابتذال سیاسی و اجتماعی روی ‌آورده بود و جمهوری اسلامی به این وضع اسفبار دامن می‌زد. مصداق این گفته بود “چون در خلاقیت بسته شود لاجرم در هجو گشوده می‌شود”. دورانی بود كه جامعه برای رهایی از فشارهای روانی و اجتماعی بعد از شكست سیاسی ملی‌گرایی ابتدائی در روژهلات به طنز و جوك‌سازی روی‌آورده بود و نظام جمهوری اسلامی نهایت بهره‌برداری را از این وضع می‌نمود. جامعه قطبی‌سازی شده و فاناتیسم حزبی راه بر هرگونه گذار می‌بست.

اما استراتژی جنبش آپویی در روژهلات موفق از آب درآمد و جریانی از فعالیت‌های فرهنگی و هنری اجتماع‌محور، خارج از ساختار حزبی متدوال به راه افتاد. بر این باورم كه تفكرات آپویی بار دیگر خلق کورد را در روژهلات کوردستان به درون جهان‌ فرهنگی‌اش پرتاب كرد. جامعه را واداشت كه در عرصه‌ی خود‌ـ بودن گام بردارد و یك بار دیگر خود را از نو بازشناسد. جالب توجه است كه تمامی این تحولات را مردم خود مدیریت می‌نمودند و هیچ گونه ساختار حزبی جایگزینی تا دوران تاسیس حزب حیات آزاد کوردستان در روژهلات وجود نداشت. كادرهای آپویی تنها نقش پیشاهنگی، مشاوره و همكاری را داشتند. به جرات می‌توانم ادعا كنم كه تفكر خود‌مدیریتی در این برهه به خوبی در روژهلات کوردستان جا افتاد و ادامه دارد. برای كسانی كه علاقه‌مند به مطالعات اجتماعی و تاریخی هستند توصیه می‌نمایم كه تنوعات فعالیتی و فرهنگی به وجود آمده در این دوران را یك بار دیگر مورد مداقه قرار دهند تا متوجه این بیداری شوند. تنها گروه‌های رقص و موزیك كه از كرماشان تا ماكو تشكیل شده بودند و نشریات دانشگاهی را اگر از نظر بگذرانید متوجه طراوت سیاسی و اجتماعی خواهید شد. خلق‌مان در روژهلات همراه با جنبش آپویی به خوبی به مفهوم جامعه‌‌ی در مخاطره واقف شد. نیروی كلیت‌گرایانه‌ی دفاعی و ایمنی را دوباره بیدار نمود و توان خود‌ـ دفاعی جامعه از لحاظ فرهنگی را سازماندهی كرد. از همه مهم‌تر توان نهادینگی را در میان جامعه به شدت تقویت نمود. جامعه به این درك نائل آمد كه باید خود از دستاوردهایش دفاع نماید و انتظار تنها ره به بیهودگی می‌برد. فربه‌گی بیش از حد ساختار حزبی در روژهلات کوردستان كاملا جامعه مدنی را به عقب رانده و آن را از جریان مبارزه كنار گذاشته بود. احزاب در روژهلات کوردستان با به فراموشی سپردن جامعه مدنی به مثابه یك شبه‌دولت عمل می‌كردند. اما تفكرات رهبری با محوریت قرار دادن تنوعات اجتماعی آن‌ها را در زیر سقف ‌سیاسی مشترك ملت کورد گرد هم می‌آورد و نه سقف كوتاه فاناتیسم حزبی. جامعه را می‌شد مشاهده كرد كه قیود دست‌وپاگیر احزاب را به كناری نهاده بود و در فضای هویت ملی نفس می‌كشید. یك نكته را نباید فراموش كرد كه تا به آن زمان هیچ سازمان و تفكری در کوردستان نتوانسته بود تمامی تنوعات موجود در جامعه‌ی کورد مخاطب قرار داده و برای جملگی آن‌ها برنامه‌ی مدون داشته باشد. این توان شمولیت و دربرگیرندگی تمامی روژهلات کوردستان و حتی ایران را جذب می‌نمود. چیزی كه قبل از آن نه تنها وجود نداشت، بلكه هم احزاب روژهلات کوردستان و هم جمهوری اسلامی و هم نیروهای جنوب نسبت به قطب‌بندی جامعه اقدام كرده بودند. تعجبی ندارد كه خلق از جنبش آپویی استقبال كرده و رویكردی مثبت نسبت به آن داشته باشد.

توطئه‌ی بین‌المللی در روز ۲۶ بهمن ۱۳۷۷ به وقوع پیوست. رهبر خلق‌های خاورمیانه در طی یك توطئه‌ی بین‌المللی در كنیا دستگیر و به تركیه تحویل داده شد. جنگ جهانی سوم كلید زده شد. البته كه رهبری قبل از دستگیری در روژهلات کوردستان و با توجه به كارها و فعالیت‌هایی كه از آن بحث به میان آمد شخصیتی شناخته شده و رهبری ملی محسوب می‌گشت. همرنگ بودن و هم‌آوایی جنبش با مردم روژهلات کوردستان توان درك میزان پیشرفت و تاثیرگذاری را از نظام جمهوری اسلامی و سایر قدرت‌ها گرفته بود. بنابراین بعد از دستگیری رهبر خلق کورد و آگاهی مردم از این موضوع به یكباره و درهم‌سویی با سایر بخش‌های کوردستان خلقمان در روژهلات کوردستان به پاخواست. نیروهای جهانی چنان وانمود كرده بودند كه بعد از دستگیری رهبر آپو، آخرین قیام ملی کوردها نیز در هم شكسته و نابود خواهد شد. اما حمایت و پشتیبانی از رهبر آپو جهان را در بهت و حیرت فرو برد. بدون شك خلقمان در روژهلات این توطئه را حمله به اراده و كرامت و شان خود می‌دانست. تهاجمی علیه امید و آرمان‌ها و سرچشمه‌ی حیاتش قلمداد می‌كرد. برخلاف آنچه كه گفته می‌شود خلق برخوردی عاطفی و هیجانی داشته، با توجه به پیشینه‌ی مورد بحث در این نوشتار حضور همه‌جانبه‌ی عقلانیت سیاسی و تفكر عِلّی را در این قیام مشاهده می‌نماییم. ضمن احترام به عواطف پاك و خالصانه‌ی خلقمان در روژهلات کوردستان، معتقدم تصوری مبنی بر عاطفی بودن این جریان انكار خرد جمعی و عقلانیت سیاسی بوده و توان درك و شعور سیاسی مردم است. هر چند باید اضافه نمایم كه جنبش‌آپویی در شكل‌دهی و سیاسی‌نمودن عواطف خلق کورد و نحوه‌ی بروز درست این عواطف هم به جد تلاش نموده و موثر بوده است. بدون شك دود خام‌سوزی عواطف تنها به چشم جامعه می‌رود و امروزه تنها در جنبش آپویی است كه بر سیاسی ‌نمودن عواطف، تربیت و بلوغ عاطفی كار صورت می‌گیرد تا انسان کورد كمتر در دام جنگ ویژه‌‌ی دشمن گرفتار آید. به هر حال قیام سوم اسفند در روژهلات کوردستان برای حمایت از رهبر خلق کورد وسیع‌تر و همه‌‌گیرتر از آنی است كه بتوان آن را به عاطفه محدود دانست. از ایلام تا ماكو هم‌سو با تمام بخش‌ها و اروپا همه در تجربه‌ی باهم‌بودنی ملی در خیابان سهیم شدند. به راستی می‌توان سوم اسفند را بازگشت سیاست خیابان و مشاركت سیاسی قلمداد نمود. سوم اسفند همزمان پیام مهمی دیگری هم در بطن خود دارد. آن هم پیامی بود به طرفداران ناسیونالیسم ایرانی و باستان‌گرایان و منادیان پروژه‌ی دولت‌ـ ملت در ایران، زیرا سوم اسفند روز كودتای رضاخان و رسیدن او به وزارت دفاع و خیز او برای رسیدن به قدرت، سركوب هویت‌ها و بنیان‌گذاری دولت‌ـ ملت در ایران می‌باشد. پیامی با این مضمون پروژه‌ی سركوب و انكار هویت هرگز در ایران به موفقیت دست نیافته و نخواهد یافت و مقاومت در برابر پروژه‌ی دولت‌ـ ملت همچنان نیرومندانه پیش می‌رود. تجلی اراده‌ی سیاسی و موضع‌گیری خلق‌مان در روژهلات کوردستان در سوم اسفند حكایت از بلوغ سیاسی و وجود همان مكانیزم‌های دفاعی و ایمنی كلیت‌گرایانه دارد كه خط بطلانی بود بر اندیشه‌های شرق‌محورانه‌ی برخی از احزاب كه متاسفانه هنوز هم بر آن اصرار می‌وزند.

توطئه‌ی بین‌المللی اگرچه روزی شوم و داغی سنگین بر پیكره‌ی جامعه‌ی کورد باقی گذارد اما برای روژهلات کوردستان فصلی نوین از مبارزه و تلاش برای رسیدن به آرمان‌هایش را رقم زد.  برخاستن از زیر آوار شكست، تمرین و ممارست در مشاركت سیاسی و اجتماعی، خود‌شناسی و گام نهادن در راستای هویت ملی و اقدام به نهادینگی و ساختار‌مندی سیاسی و اجتماعی را می‌توان از برآیند‌های توطئه‌ی بین‌المللی و قیام سوم اسفند دانست. قبول رهبر آپو به عنوان اراده‌ی سیاسی و مخاطب مسئله‌ی کورد صیانت و حمایت واقعی مردمی بود كه با تفكرات ایشان برگی تازه را در مبارزاتشان ورق زدند. پیوستن خیل عظیم جوانان روژهلات به پ.ك.ك و لبریز شدن كوهستان‌های قندیل از نیروهایی كه می‌خواستند به ارتش ملی کوردستان ملحق شوند‌، تمامی معادلات سیاسی دشمنان را برهم زد. جامعه‌ی روژهلات کوردستان در حال دگردیسی بود. به شدت به دنبال ساختاری جایگزین می‌گشت تا روح ملی به وجود آمده در سوم اسفند را در آن حلول داده و گام به سوی نهادینگی بردارد. برای همین در دوران بعد شاهد ایجاد ” اتاق مدیریت روژهلات” بودیم كه از سوی جنبش آپویی جهت پاسخگویی و مدیریت مطالبات خلقمان در روژهلات کوردستان تاسیس شد. با پیام رهبر آپو در سال ۲۰۰۰ مبنی بر تاسیس حزب برای بخش‌‌های کوردستان،‌ به سوی كنفرانس خاورمیانه گام برداشته شد. كه در آن تصمیم گرفته شد تا برای هر بخش حزبی سیاسی تشكیل شود. همین امر در نهایت به برقراری قرارگاه روژهلات و كمپ قره‌داغ انجامید و شروعی شد برای سازماندهی‌های روژهلات کوردستان. هر چند كه اتحادیه میهنی سعی نمود با حمله به قندیل و قره‌داغ از پیشرفت جنبش آپویی و گسترش روبه روژهلات آن جلوگیری نماید اما در نهایت روند نهادینگی جنبش در روژهلات کوردستان به ثمر نشست و با ابتكار‌عمل و تلاش‌های مردمی و مشاركت فعالانه خلقی در سال ۲۰۰۴ حزب حیات آزاد کوردستان تاسیس شد. مبارزاتی كه تاكنون با جانفشانی و حمایت مردمی و سازماندهی مدرن ادامه دارد.◻️