پشت‌ پرده نشست ناتو | یادداشت

ترکیه یک کشورعضو ناتوست و حضور ناتو در ترکیه مانند عراق و سوریه همچون یک نیروی خارجی نیست، بلکه یک نیروی داخلی محسوب می‌شود. بنابراین نیرویی خارجی قلمداد نمی‌شود، بلکه بعنوان نیروی داخلی مطرح می‌شود. این مسئله در آخرین نشست ناتو و مذاکرات آنها مشهود بود.

◼️ نشست اخیر ناتو که بسیار مورد انتظار بود در ۱۴ ژوئن برگزار شد. دیدار اردوغان و بایدن که برای ترکیه که یک رویداد مهم محسوب می‌شد نیز در همان روز برگزار شد.  عده‌ای از این اتفاق بسیار خوشحال بودند، عده‌ای هم بسیار ناراحت. در نهایت هم اکثریت عظیمی نارضایتی خود را به عنوان ارزیابی و برداشت خود از وقایع ابراز داشتند.  مشخص شد که آنها چیزی فراتر از آنچه در ظاهر و برای خود مطرح می‌کنند، چیز دیگری را نمی‌بینند و گذشته را تکرار می‌کنند. بنابراین لازم است که در رابطه با این موضوع و مسائل روشنگری صورت گیرد.

البته نشست ناتو در ۱۴ ژوئن با جلسات و نشست‌های دوره ترامپ متفاوت بود. حداقل به نظر می‌رسد سیستم، نظم و جدیت در آن مشهود باشد. همزمان با جلسات مشترک، یکسری جلسات دو طرفە نیز برگزار شد. قابل ذکر است که برخی از این جلسات به شکل مشترک صورت گرفت و برنامه‌ای تحت عنوان "چشم انداز ۲۰۳۰ ناتو" ارائه گردید. چنین افرادی به وقایع نگاه می‌کنند و شرایط فعلی را به عنوان "ناتو در حال تجدید ساختار خود و بازسازی جهان" توصیف می‌کنند. این افراد وقایع و شرایط فعلی را به گونه‌ای توصیف می‌کنند که با عنوان "ناتو در حال تجدید ساختار خود و شروع به بازسازی مجدد جهان" تفسیر می‌کنند. حتی برخی از افراد در تفاسیر خود تا آنجا پیش رفتند و خاطر نشان کردند که وضعیتی پدید آمده است که اگر کشورها به سرعت به ناتو نپیوندند از صحنه سیاست جهان حذف می‌شوند.

حتی برخی از آنها انجام جلسات دو نفره (دو طرفە) را به تشکیل جلسات مشترک ترجیح دادند. بعضی از افراد این نوع عملکرد را در خط آمریکا ارزیابی کردند و اعلام کردند که «آمریکا با آمدن بایدن به سیاست جهانی بازگشت» برخی از آنها از این موضوع بسیار خشنود بودند و برخی معترض بودند که «بایدن دمکراتیزاسیون را به خوبی به پیش نبرده است» واقعیت این است که بایدن می‌بایست این انتظارات را عملی کند، وقتی کە او اظهار داشت: "ما نه تنها مخالف چین هستیم، ولی نمی‌دانیم آنها چە اهدافی دارند"، اما با چنین اظهارات و مفاهیم  مبهمی، منظور او قابل درک نبود.

البته لازم نیست، آنچه در تلویزیون بە نمایش درآمد، اینجا دوبارە بە نوشتار درآید. همە قبل از ما و بیشتر از ما آن را تماشا کردەاند. بە جای آنچە در تصاویر منتشر شدە است، باید به عواقب آنچه پشت پردە این تصاویر است و نتایجی که دیده نمی‌شود دقت و تمرکز کرد، بە این شکل مفاهیم و دیدی کە بدست می‌آید، مهم‌تر و معنی‌دارتر خواهد بود.

واضح است کە در جهانبینی سیاستهای بایدن تفاوت وجود دارد. اما همزمان مشاهدە می‌شود کە برخی از اقداماتی که ترامپ پیش از این انجام داده بود و آنها را امادە کردە بود، اکنون در حال تصویب است. مواردی مانند نبود سیستم، خودمحوری و بزرگ نشان دادن موضوعات. با آمدن بایدن، آمریکا بار دیگر بە جدیت بروکراتیک خود بازگشتە و تا حدود زیدادی سطح اعتماد متحدان ناتو خود را دوبارە بدست آوردە است. بر همین اساس نیز آخرین نشست ناتو بینش و نگاە واضحتری را ارائه کرده است. بر همین اساس نیز گفتگوهای چندجانبە و مشترک، همچنین نشست‌های دوجانبە نیز انجام گرفتند. اما تغییرات مهم و در سطح بزرگی در حال انجام است، این همان چیزی است که به نظر می‌رسد. مردم فقط به چيزی که در ظاهر امر است و بە شکلی واقعی می‌نماید توجە دارند، در حالی کە این ارزیابی قوی و تحلیل درستی از آنچە در حال رخ دادن است، نخواهد بود. در اینجا باید و می‌توان بە آنچە اذعان نمی‌شود، پی برد و  نگاه کرد و تلاش می‌شود آنچە را کە در این نشست‌ها بە اعلام عموم نمی‌رسد را برای خوانندگان مطرح و آشکار کرد. این درست و صحیح نخواهد بود که به تنهایی به این صحنه و تصاویر نگاه کنیم و آن را بازسازی ناتو، چشم انداز سال ۲۰۳۰ و ناتو جهان جدید ارزیابی کنیم.

چرا که این مفهوم جدید در داخل ناتو بە هیچ عنوان مطرح و مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. سال‌هاست که این نگرش مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما عملکرد جدیدی از آن ارائە نمی‌شود. از سوی دیگر هیچ کاری در درون ناتو وجود ندارد که بتواند چنین ایده و اقدامی برای دادن برخی جاها به جهانیان بسازد. برعکس بحران و هرج و مرج مدرنیته سرمایه‌داری رو به افزایش است. از طرف دیگر، هیچ اقدامی درون ناتو وجود ندارد که بتواند چنین ایده‌هایی را ایجاد و عملی کند و بتواند جایگاە ویژەای برای جهانیان در نظر بگیرد. برعکس آن، بحران و هرج و مرج مدرنیته سرمایه‌داری در حال شدت گرفتن است. به همین دلیل است کە جنگ جهانی سوم در سطح ضعیف نظامی ادامه دارد. نه ایالات متحده و نه ناتو قدرت پایان دادن به این بحران و هرج و مرج را ندارند و صد البتە اراده‌ای برای پایان دادن به این جنگ را نیز ندارند. بنابراین چگونه ناتو می‌تواند به چشم‌انداز جدیدی دست یافته و جهان را طبق آن بازسازی می‌کند؟ کاملاً واضح است که چنین توانی وجود ندارد. (حکومت صدام) در ابتدا و در وهله اول برخی از دولت‌های خاورمیانه سرنگون شدند (شد)، اما وضعیت نیروهای جایگزین آن همچنان متزلزل و متشنج است. توزیع رایگان سرمایه، نیروی کار بیشتر، امنیت آن، سرمایه داری جهانی که خاورمیانه را در جهت امنیت اسرائیل تقسیم کردە است، نتایج خوبی بەهمراە نداشته است. در مقابل قدرتمندترین رقبای ناتو، دولت‌های چین و روسیه هستند کە در قدرتمندترین وضعیت خود هستند. در این فرایند امریکا ترس آن را دارد کە قدرت هژمونیک و حاکمیت خود را از دست بدهد. سوال این است کە ناتو چگونە و با فراهم نمودن چە شرایطی می‌تواند بە تنهایی موفق بە بازسازیی جهان شود؟

درست نیست که به قرن بیستم نگاه کرد و بگوییم: "سی سال سپری شدە است، نجات از بحران فرا خواهد رسید، سرمایه‌داری خود را از نو بازسازی خواهد کرد". اما قرن بیستم این کار را انجام داد، اما نه به دلیل کاراکتر و ویژگیهای سرمایه‌داری، بلکه به دلیل انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷، که در آن انقلاب سوسیالیستی رخ داد و نتوانست آن را عملی و تداوم بخشد. از آنجا که امروزه چنین چیزی وجود ندارد، درست نیست که بگوییم "سرمایه‌داری از بحران زادە می‌شود ، ناتو جهان را طراحی می‌کند."

البتە لازم بە ذکر است کە این کفایت نخواهد کرد وقتی کسی به مخالفان ایالات متحده یعنی چین و روسیه نگاه می‌کند و بگوید: "جنگ سرد جدیدی آغاز شده است، ما بە دوران قبل باز می‌گردیم"، بدون شک این آنالیز درستی نخواهد بود. بلە امروز درگیری‌های امریکا- چین و امریکا- روسیە بسیار زیاد شدە است. اما در نظر گرفتن و مقایسە این وضعیت با جنگ سرد مابین ایالات متحدە و شوروی، مقایسە درستی نخواهد بود. این تضاد بیشتر از آنچە شبیه تضاد و جنگ سرد  ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی باشد، بە تضاد آلمان و انگلیس شباهت دارد. واضح است که این حتی به عنوان "آغاز یک جنگ سرد جدید" نیز تعریف نخواهد شد.

برعکس ، مواردی مانند تشدید درگیری‌ها و جنگ در سیستم کاپیتالیستی، عمیق شدن بحران و آنارشی، تداوم جنگ جهانی سوم که در حال گسترش است، باعث شدەاند کە قدرت‌های موجود در سیستم نتوانند از بحران و این آنارشی خارج شوند. نشست ناتو را باید اقدامی جهت جلوگیری از فروپاشی این سیستم در نظر آورد. لازم به ذکر است که بازسازی این سیستم فقط توسط دولت‌های سرمایەداری انجام نخواهد شد، می‌توان گفت کە حداقل آنها قادر نخواهند بود کە بە تنهایی آن را انجام دهند.

اگر به طور خاص به وضعیت ترکیه‌، محل برگزاری نشست ناتو و جایگاهی کە در ناتو برای ترکیە و نخست وزیر رجب طیب اردوغان در نظر گرفتە شدە است و همچنین با تمرکز بر نشست دو جانبه بین ایالات متحده و دولت ترکیه، می‌توانیم آنچە را اهداف پشت پردە هستند را بهتر مشاهدە کنیم. برخی خواهند گفت: "بایدن دولت ترکیه را سرنگون نکرد ، دمکراسی به ترکیه نیامد". در واقع مردم از این برداشت‌ها مبهوت شدەاند. تصور و انتظار از اینكه رهبری و حکومت آ.ک.پ-م.ه.پ توسط ایالات متحدە امریکا سرنگون شود بسیار دور از  واقعیت است. انتظار دمکراتیزە کردن ترکیه توسط ایالات متحده نیز تعجب‌آور خواهد بود. با این حال، این سیستم تحت مدیریت ایالات متحده، فاشیسم حزب عدالت و توسعه را ایجاد کرده و به بهترین وجه ممکن از آن استفاده خواهد کرد. این نیز همان چیزی است که در حال انجام است.

ظاهرا، تردیدی وجود ندارد کە ایالات متحده و ناتو همان کاری را خواهند کرد که با دولت صدام و امثال او انجام دادند، آنها بە همان شکل با دولت طیب اردوغان مخالفت کردە و او را به همان روش سرنگون می‌کنند. این در حالی است کە ترکیه یک کشور عضو ناتو است و ترکیه برای ناتو مانند عراق و سوریه یک نیروی خارجی نیست، بلکه یک نیروی داخلی و از خود سیستم است. بە همین دلیل مبارزه و مخالفت با آن از جبهه بیرونی نخواهد بود بلکه درونی خواهد بود. این موضوع در اجلاس اخیر ناتو و جلسات دو جانبه نیز دیده شده است.

قدرتگیری مجدد ایالات متحده و ناتو در برابر حکومت آ.ک.پ-م.ه.پ، از نفوذ آن در ترکیه کاسته و منافع آن را تضعیف می‌کند. در گذشته، این وضعیت توسط دولت اردوغان و باخچلی بە شكلی موثر و خاص مورد استفاده قرار گرفته است. واضح است که این وضعیت در نشست اخیر ناتو و نشست آمریکا و ترکیه تغییر کرده است. بنابراین، ایالات متحده و ناتو توجه بیشتری به ترکیه نشان خواهند داد و خود را بیشتر در جنگ داخلی ترکیه درگیر خواهند کرد، به زودی مشخص خواهد شد که این برای حکومت آ.ک.پ-م.ه.پ خوب یا بد خواهد بود.

وضعیت موجود به وضوح نشان می‌دهد که حکومت آ.ک.پ-م.ه.پ در حال پایان است. بر اساس نشست‌های اخیر با یکدیگر و شرکایشان برای منافع بیشتر با هم درگیر خواهند شد. این حتی فرصت‌های بیشتری را برای نیروهای دمکراسی‌خواه که خواهان سرنگونی دیکتاتوری فاشیست هستند، ایجاد خواهد کرد. مطمئناً این برای کسانی که این فرصت‌ها را می‌بینند، پیش‌بینی می‌کنند و می‌توانند با نیروی «انقلاب دمکراتیک» فاشیسم را سرنگون کنند، مهم و معنادار است.◻️

منبع: ozgurpolitika