زن؛ پیشاهنگ پ.ک.ک | یادداشت

... یک حزب در صورتی که به موقعیت پیشاهنگ دست نیابد، توان ایجاد کادر پیشاهنگ را نیز نخواهد داشت. از همین‌رو رکن اساسی مبارزات هر حزبی، مبارزه‌ی آزادی زن به صورت مستمر و دراز مدت در کنار فداکاری و سازماندهی منسجم و پیشرفته می‌باشد...

◼️ حزب کارگران کوردستان در شرایط و موقعیت بغرنجی که مسائل بسیار حادی گریبان مردم در سراسر جهان را گرفته بود، ظهور و رشد نمود. جهان به دو قطب کاپتالیست – امپریالیست و سوسیالیست تقسیم شده بود. بخشی نیز میان هر دو قطب و به صورت مجزا، به عنوان آلترناتیوی خودویژه و مجزا، به سازماندهی جامعه می‌پرداخت. این بخش از تضاد و چالش‌های هر دو قطب، سود برده و با اینکه خود را به عنوان آلترناتیو معرفی می‌کردند، در هر دو قطب نیز جای می‌گرفتند. بدیگر معنا مخالفت و تفاوت ساختاری چندان رادیکالی در برابر هر دو قطب ارائه نداده و در واقع آن‌ها نیز بخشی از همان نظام دو قطبی و دارای سهم مختص به خود بودند. تمامی دولت‌ و سازمان‌ها، استراتژیک و تاکتیک‌های نظام خود را یا همراه با منافع آمریکا و یا شوروی شکل می‌بخشیدند. اکثر دولت‌هائی هم که خود را به عنوان سوسیالیست معرفی می‌کردند نیز دارای یک جبهه‌ی متحد و همبستگی نبودند. گاها نیز به جای مبارزه با امپریالیسم، با یکدیگر به چالش و درگیری می‌افتادند. این چالش و درگیری نه تنها در زمینه‌ی ایدئولوژیک بلکه در عین حال از لحاظ سیاسی نیز چشمگیر بود. پراکندگی و عدم قبول همدیگر از سوی این جبهه، با گذشت زمان سبب شد تا تاثیرات سوسیالیسم بر خلق‌، جنبش و سازمان‌های گوشه و کنار سراسر جهان روبه کاهش بنهد. دیگر جذابیت سوسیالیسم، میان خلق‌ها، آزادیخواهان، دمکراسی‌خواهان و آنانی که بدنبال ایجاد و پیشبرد عدالت در جهان بودند، رو به ضعف نهاد. زیرا تمامی سازمان‌ها و تنظیمات مربوط به سوسیالیسم، از هم گسیخته بوده و این از توانمندی و خلاقیت آن‌ها در پاسخگوئی به مسائل جامعه کاست.

در واقع مبارزات رهائی ملی با مبارزات مردم ویتنام به اوج شکوه خود رسید، اما پیروزی این مبارزات و روی دادن انقلاب ویتنام همزمان بود با پایان یافتن مبارزات رهائی ملی. اکثر جنبش و سازمان‌های سوسیالیست، از آن پس هیچ ارتباطی با مبانی سوسیالیسم نداشته و به طور کامل با اهداف آغاز شکل‌گیری خود، به چالش افتاده و به سوی اندیشه‌ی تشکیل دولت سوق یافتند. تمایل به سوسیالیسم به جذابیت کاپتالیسم تغییر ماهیت داد. در این میان تنها مبارزات رهائی ملی کوردها و خلق کورد بودند که به مرحله‌ی  تشکیل دولت نرسیدند.‌

سال‌های ۱۹۶۸ – ۱۹۶۹ جوانان به تشکیل برخی سازماندهی و جنبش‌های مخالف با سوسیالیسم شکل‌گرفته و نظام کاپتالیسم پرداختند،‌ که بیشترین فعالیت‌هایشان در سطح ابراز نارضایتی محدود بود، پرداختند. همزمان با جنبش جوانان، جنبش‌های بسیار دیگری در زمینه‌ی مبارزات اجتماعی، اکولوژیکی،‌ فمنیستی و غیر دولتی با تکیه بر این دیدگاه که سوسیالیسم موجود،‌ ارزش‌های حقیقی سوسیالیسم را در بر نداشته و امیدی در وضعیت و نتایج مبارزات مبنی بر آن را کافی نمی‌دیدند، به سازماندهی خود پرداختند.

اما این جنبش‌های نوین نیز به دلیل اینکه تنها به ابراز نارضایتی در برابر نظام بسنده کرده بودند، مبارزاتشان دیری نپائید و تنها کار مفیدی که در این راه انجام دادند، این بود که ناکافی و ناکارآمد بودن سوسیالیسم در برابر مسائل دمکراسی جامعه‌ی انسانی را آشکار ساختند. این بازخواستی راستین شد جهت تفکیک و شناخت سوسیالیسم حقیقی، که تاثیرات قابل توجهی بر جنبش‌های جوانان در ترکیه و کوردستان به جا گذاشتند. این تاثیرات با پیروزی انقلاب روسیه بیش از هر زمانی به چشم می‌خورد. در واقع اندیشه‌ی لننیسم و سازمان بلشویک یا حزبی مبنای مبارزات قرار گرفت.

کوردستان که در این دوران توسط نیروهای امپریالیست – کاپتالیست و دولت – ملت‌های منطقه تقسیم شده بود،‌ هیچ جایگاه و هویتی برای کورد و کوردستان قائل نبودند. سیاست اعمالی در برابر آن‌ها بر امحا و نابودی،‌ بدین معنا که هویتی به نام کورد و سرزمینی به نام کوردستان را قبول نمی‌کرد، تکیه داشت. اما افزایش سطح هوشیاری که میان کوردها در حال شکل‌گیری بود، سبب شد تا در برابر سیاست امحا و نابودی ایستاده و به مبارزه بپردازند.

دولت‌های استعمارگر حاکم بر کوردستان نیز این سیاست را در پراکتیک خود، بدون هیچ محدودیت و بی‌ هیچ پروائی به کار می‌بستند. مسئله‌ی کورد در ذهن آن‌ها تنها در حدی که در یک گور و زیر بتن دفن شده، وجود داشت و اگر حتی یک کورد هم وجود داشته باشد، تنها در سطح فردی و حقوق فردی و نه ملی – اجتماعی حق حیات برایش قائل می‌شدند. بدین صورت از نظر آن‌ها مسئله‌ی کوردها حل شده و خیالشان از این بابت راحت بود که کورد دیگر به پا نخواسته و قیام نخواهند کرد. منشاء تمامی این دیدگاه و افکار، از بی‌اراده و بی‌تاثیرسازی خلق کورد توسط این دولت‌ها بود. خلق کورد از لحاظ فکری و روحی تکه‌پاره گشته و به وضعیتی از هم گسیخته گرفتار آمده و تمامی قیام و اعتراضاتش نیز با سرکوب و شکست مواجه می‌گشت. دیگر نمودی از کورد ایجاد شده بود که از واقعیات اجتماعی – فرهنگی خود فراری بوده و شرایط موجود را نیز به عنوان سرنوشتی الهی، پذیرفته بود.

این اوضاع اجتماعی در کوردستان سبب شکل‌گیری ایدئولوژی‌های بسیاری اعم از راست‌گرائی، چپ‌گرائی و سوسیالیست دمکرات و غیره در میان خلق کورد گشت. در بسیاری از مناطق نیز خط لیبرال، فاشیست، ملت‌گرا و دین‌گرا رشد یافتند. می‌توان این را یکی از نشانه‌های استعمار ذهنیتی در کوردستان برشمرد، که پیشبرد اهداف دولت – ملت‌ها را با خود به همراه آورد.

رهبر آپو و حزب کارگران کوردستان در چنین شرایط منطقه‌ائی و جهانی مجال ظهور و فرم یافتند، که نمی‌توان تاثیر جنبش‌های شکل‌گرفته در سال‌های ۱۹۶۷- ۱۹۶۸ را در این پروسه نادیده گرفت. ظهور پ.ک.ک ( حزب کارگران کوردستان ) با پیشاهنگی رهبر آپو و گروه ایدئولوژیک، ظهوری رادیکال در زمینه‌ی تاریخی، ایدئولوژی، سیاسی و اجتماعی به حساب می‌آید. اگر چه پ.ک.ک به عنوان جنبشی کوردستانی و خاورمیانه‌ائی شناخته شده‌ست اما از تاثیر انقلاب‌های جهان و جنبش جوانان در دوران شکل‌گیری خود بی‌بهره نماند.

رهبر آپو با جایگیری در جنبش‌ جوانان ترکیه، حیات مبارزاتی خود را آغاز نمود. اما با گذشت زمان به این نکته که جنبش‌های موجود توان پاسخگوئی به جستجوها و مسائل اجتماعی که ذهن او را درگیر کرده بودند، را ندارند. به ویژه زمانی که در جنبش 'انجمن دانشجویان دمکرات آنکارا' ADYOD جای گرفته بود، به این موضوع پی برد که به دولت وابسته بوده و توان فعالیت‌های رادیکال و مبارزات توانمندانه‌ را دارا نمی‌باشند. پس راه خود را از آن‌ها جدا نمود. 

خصوصیات مبارزاتی با دوآلیته‌‌ی واقعیات دشمن و سیاست انکار – امحائی که بر کوردها به راه می‌برند و همچنین وضعیت اجتماعی که خلق کورد در آن گرفتار آمده‌ و راهکار رهائی جامعه از این وضعیت در شکل‌گیری آغازین و مبانی فکری پ.ک.ک از نقشی حیاتی برخوردارند. به تعبیری دیگر می‌توان گفت که شکل‌گیری پ.ک.ک به صورت کامل در تناسب با انسان کورد، جامعه‌ی کورد و کاراکتر دشمن حاکم بر کوردستان و سیاستی که به کار بسته، می‌باشد. این خصوصیات مبارزاتی راه مبارزه و رهائی خلق کورد از وضعیت تحمیل شده‌ی موجود و درهم شکستن ذهنیت و ساختار نظام اشغالگر حاکم بر کوردستان، تا کنون نیز مبنا و اساس فعالیت‌های پ.ک.ک را تشکیل می‌دهند.

رهبر آپو شیوه‌ی حیات موجود در کوردستان را نپسندید و با بیان این نکته که زندگی موجود رنگی از زندگی بر آن نمانده و خلق کورد نمی‌توانند بیش از این در چنین شیوه‌ی حیاتی باقی بمانند، مبارزات خود را آغاز نمود. بعد از آن نیز تحقیق شیوه و چگونگی زندگی آزاد و جایگاه خلق کورد در این پرداخت. ایشان راه و روش دست‌یابی به حقیقت در کوردستان را مبنا گرفت. زیرا به اعتقاد رهبر آپو جائی حقیقت زندگی و شخصیت آزاد در نظام موجود جائی ندارد. تکیه بر مبانی شخصیت سوسیالیست و زندگی آزاد، منجر به پیشبرد روز افزون پ.ک.ک و گشایش‌های بزرگ در زمینه‌ی همبستگی آزایخواهان گردید. رهبر آپو وضعیت زندگی کوردها را به عنوان یک شرم بزرگ شناسانده و گفت؛ ” من چنین زندگی را نمی‌پسندم و نمی‌توانم قبول کنم که خلق کورد چنین شیوه‌ی زندگی را ادامه دهند. ” ایشان همچنین آگاهی، سازماندهی و نحوه‌ی سازماندهی آن را نیز ایجاد نمود و پ.ک.ک را نیز به همان شیوه شکل بخشید. پ.ک.ک بر اساس همین واقعیات شکل گرفت.

رهبر آپو مصرانه و با کوشش بسیار حزب پ.ک.ک را بر اساس تحول شخصیت انسان کوردی که تحت مدیریت اشغالگران کوردستان به طور کامل ضعیف گشته بود، به شخصیتی با اراده و اعتقاد‌بنفس، تشکیل داد. تمامی این کوشش‌ها در شرایط سخت و عدم دسترسی به امکانات اساسی و لازم، صورت گرفتند. رهبر آپو در اینباره می‌گوید؛ ” وقتی مبارزه در کوردستان را آغاز نمودیم، حتی یک برگ درخت هم توان جنبیدن نداشت. ”کوردستان مستعمره شده بود و خلق کورد در سکوتی عمیق، وضعیت موجود را پسندیده بودند. فاشیست، نژادپرستی و استثمار روح، فکر و سرزمین کوردها به اوج خود رسیده بود. کسی که شناختی هر چند کم از حال و هوای حاکم بر فضای اجتماعی کوردستان نداشته باشد، از درک مبارزه‌ی بیش از چهل سال خلق کورد و حزبی که بر مبنای خط آپوئیسم صورت گرفته درک عمیقی نخواهد داشت. زیرا این مبارزه جهت پیشبرد انقلابی که چندین جنبه را در برگرفته، می‌باشد.

در طول تاریخ، تا کنون انقلاب‌های بسیاری بر مبنای ایدئولوژی و آرمان‌های مختلف، روی داده‌اند، که بخش عمده‌ی تاریخ آن‌ها را تاریخ جنبش‌ها و احزاب گوناگون به خود اختصاص داده و حتی آثار و برگ‌های نخستین آن را می‌توان به دوران تحول جامعه مرتبط دانست. البته فرم نهائی و شکل کنونی احزاب به قرن ۲۰ میلادی بازمی‌گردد. در واقع هر حزب و تشکلی نیز جهت پیشاهنگی بر مبنای برنامه‌‌‌ای که نسبت به واقعیات سیاسی – اجتماعی موجودی که در زمان شکل‌گیری خود بر فضای جامعه حاکم بوده، ایجاد گشته‌اند. گروه‌های انسانی که در جوامع پیشین تمامی تجربیات و آگاهی‌های خود را جهت راهنمائی جامعه به کار بسته و رهبریت نموده‌اند، به نوعی نمود حزب بوده و احزاب کنونی نیز نقش همان گروه‌های انسانی را ایفا می‌نمایند. پس می‌توان چنین استنباط نمود که حزبی بودن؛ همان پیشاهنگی‌ جامعه‌، یا همان ارائه‌ی رهنمود و رهبریت جامعه به سوی پیروزی و گذار از تنگناهای موجود بر مسیر حیات اجتماعی می‌باشد.

رهبر آپو با تاسیس و رهبریت حزب، نمود حقیقی پیشاهنگی و چگونگی عملکرد آن را در ایجاد کادرهای حزب به تمامی جوامع آزادیخواه جهان نمایاند. این خود بازگو کننده‌ی واقعیت لزوم حضور کادر پیشاهنگ در حزب پیشاهنگ بود. ما این واقعیت را در پیشبرد، شکل‌گیری و عملکرد کادر پیشاهنگ در حزب پ.ک.ک و پاژک بر مبانی ایدئولوژی – فلسفی در نحوه‌ی حیات شخصیت آزاد را شاهد هستیم. این درحالی‌ست که پ.ک.ک و حزب زنان آزاد کوردستان ( پاژک ) نمود بارز رشد، توسعه، ژرفا و شفافیتی هستند که حزبی بودن در این عصر بدان دست‌یافته است. این هر دو حزب بیان مشخص جامعه‌گرائی هستند. جمعی که در این احزاب حضور دارند، بر اساس اصول‌ و مبانی ایدئولوژیک همراه و متحد شده‌اند. اصولی که این هر دو حزب بر محوریت آن‌ها شکل گرفته‌اند، فکر، اعتقاد و معیارمند هستند. پس اگر اعتقاد، معیار و فکر مبنای همراهی و مبارزه باشند، می‌توان گفت؛ شفافیت در عملکرد کادر سازمانی مشخصا پدیدار گشته و آن وقت است که مبارزه و سازماندهی، جامعه را با تمامی ارزش‌هایش رشد خواهد بخشید.

وقتی بحث بر محور حزب پیشاهنگ صورت می‌گیرد، مدنظر قرار دادن واقعیاتی که در تاریخ شکل‌گیری، رشد و توسعه‌ی پ.ک.ک و تمامی احزابی که بر اساس جهان‌بینی رهبر آپو صورت گرفته‌اند، حقیقتی انکار ناپذیر است. از همین‌رو پ.ک.ک – پاژک و تمامی احزابی که بر مبنای جهان‌بینی رهبر آپو سازماندهی گشته‌اند، فیگور موجودیت، زبان، روح، اراده، هویت، اخلاق، تشکیلات و عملکرد کورد آزاد می‌باشند. این نحوه از تاثیر و تحول در جامعه سطح حزب مدرن و کارآمد را در تقابل با احزاب کلاسیکی که بر مبنای ملیت‌پرستی، دولت و قدرات‌گرائی که چون زالوئی خون و رنج جامعه را می‌مکند، نمایان ساخته است. به دیگر سخن می‌توان گفت؛ شکل‌گیری پ.ک.ک در واقع محکوم نمودن احزابی‌ست که بر اساس منافع خانوادگی، عشیره‌ائی و ملیت‌گرائی سطح ذهنیتی و حیات جامعه‌ را در زمینه‌ی حیات هویت‌مدار و آزاد، به سوی حیاتی ملون و تهی از معنامندی و قعر بردگی سوق داده‌اند.

پ.ک.ک از همان اوان شکل‌گیری خود، در برگیرنده‌ی ارزش‌های کومینال و دمکراتیک جامعه‌ی تاریخی انسان بوده که نمونه‌ی بارز آن در نحوه‌ی زندگی و شیوه‌ی مبارزاتی رهبر آپو پیداست. اگرچه این حزب در کوردستان شکل گرفت، هرگز حصار تنگ عناصر ملت و طبقه‌ی خاصی را برنتابید، بلکه به طور جدی و در تمامی گام‌های مبارزاتی خود مقابله با آن‌ها را مدنظر قرار داده است. این خود یکی از دلایل اساسی و توجیه توسعه‌ی جهانی و گذار از تمامی مرزهای ساخته و پرداخته‌ی نظام اقتدارگرا در کنار مجادله‌ی بی‌امان با جنسیت‌گرائی، ملت‌گرائی و دین‌گرائی توسط پ.ک.ک می‌باشد. گذار از این مرز و محدوده‌ها در تاریخ مبارزه و مقاومت خلق‌ها، یگانه و بی‌مانند، چون واقعیات تاریخی – اجتماعی که رهبر آپو در آن چشم به جهان گشود و رشد یافته بود. او با تحلیل این واقعیات، طبقه‌ی زیرین و تحت ستم جامعه، دمکراسی، آزادی، آشتی، عدالت و برابری را به عنوان زمینه و اساس گام‌های مبارزاتی خود قرار داد. آگاهی تاریخی و احیا و ارتقای اراده‌ی زنان،‌ دو اصل اجتناب‌ناپذیر در خط‌‌مشی مبارزاتی رهبر آپو بودند که با تکیه بر آن اراده و اعتمادبنفس زن در مبارزات را تا حد چشمگیری احیا و ماندگار نمود. رهبر آپو این حقیقت را که یک حزب همان اندازه توان ادعای دمکراتیک و سوسیالیست بودن را داراست که نمود مشخص موجودیت ارادی زن در درون ساختار و پراکتیک خود باشد. سطح حضور و مشارکت پیشاهنگ زنان با تفاوت‌مندی و گوهر وجودی خویش در هر حزبی، بیانگر سطح پیشرفته و مدرن بودن آن حزب می‌باشد. این بابت‌ها نه تنها در سطح برنامه و هدف بلکه به صورت موازی و همزمان در عملکرد روزانه‌ی مبارزاتی زنان در پ.ک.ک،‌ از تاریخی ملموس،‌ مشخص و پویا که مقابل چشم جهانیان در حال وقوع است، قابل مشاهده می‌باشند. این استنباط انگلس بر این اساس که آزادی زن در هر جامعه گویای سطح آزادی جامعه است،‌ مبارزه با جنسیت‌گرائی و تمامی بازخورد و تاثیرات آن در شکل‌گیری جامعه‌ی مردسالار حاکم در کوردستان را در بر گرفت. این مبارزات با ایجاد زن با اراده‌ائی که بر اساس ایدئولوژی رهائی زن، به مقابله در برابر ذهنیتی مردسالار که بیش از ۵ هزار سال قدمت داشته و در تمامی مناسبات اجتماعی ریشه دوانیده و به هر چیز هویتی جنسیت‌گرا بخشیده بود،‌ پرداخت. رهبر آپو با سازماندهی نظامی خودویژه بر مبنای گوهر وجودی زن، تشکیل و سازماندهی نیروی دفاعی زن،‌ تاسیس حزب و بنیانگذاری نظام اجتماعی مختص به او، به بازخواست این نظام چند هزار ساله پرداخت. پراکتیک بیش از ۴۰ سال مبارزات پ.ک.ک گویای این واقعیت آشکار است؛ تا زمانی که نظامی خودویژه‌ و متعلق به زنان شکل نگیرد، آلترناتیوی کارا جهت گذار از نظامی که به درازای ۵ هزار سال، مردان را به بیماری اقتدارگرائی و در نتیجه تبعات و ناهنجاری‌های رفتاری – اخلاقی از جمله بی‌عدالتی،‌ نادمکراتیک بودن و نابرابری مبتلا نموده بود، صورت نمی‌گرفت.

زن کورد با پیشاهنگی هدفمند در حزب که بر خودآگاهی، اعتقاد، ادعا و اصرار، با سازماندهی خویش به صورت خودویژه و مستقل، به پیشبرد نظام خود گشت. او همچنین با اعتقاد به این اصل که تا انقلاب ذهنیتی و وجدانی در فرد صورت نگیرد، انقلاب اجتماعی نیز صورت نخواهد گرفت، بر مسیر انقلاب کوردستان قرار گرفت. تا قبل از حضور مبارزاتی پ.ک.ک، زن کورد تحت تاثیر وضعیت اجتماعی حاکم بر کوردستان از لحاظ موجودیتی تحت امحا و انکاری وسیع توسط دولت‌های حاکم بر کوردستان، همچنین فشار و استثمار ناشی از ذهنیت مردسالاری که از نابودی روحی، جسمانی و فکری زن جان می‌‌گیرد، به محاصره درآمده بود. او هم به مبارزه‌‌ی رهائی ملی و هم با تکیه بر مبادی ایدئولوژی رهائی زن به مبارزه‌ی رهائی جامعه از جنسیت‌گرائی و مرد اقتدارگرا پرداخت.

حزب راهکاری‌ست جهت پیاده‌سازی مبانی ایدئولوژی و خود ایدئولوژی نیازی‌ست حیاتی و غیرقابل چشم‌پوشی در هر حزبی. حزب جهت کسب هویت و ایجاد شخصیت، به پیشاهنگ نیاز دارد. می‌توان گفت حزب جهت نیل به اهدافش به کادر و ایدئولوژی نیاز دارد. یک حزب در صورتی که به موقعیت پیشاهنگ دست نیابد، توان ایجاد کادر پیشاهنگ را نیز نخواهد داشت. از همین‌رو رکن اساسی مبارزات هر حزبی، مبارزه‌ی آزادی زن به صورت مستمر و دراز مدت در کنار فداکاری و سازماندهی منسجم و پیشرفته می‌باشد. زنان درون جنبش آپوئیستی از طریق خودسازماندهی به صورت ذاتی و خودویژه، نقشی پیشاهنگ در مبارزات حزب به صورت گسترده و بدون مرز و محدوده را ایفا می‌نمایند. زنان در این شیوه از مبارزات از جنبه‌ی شخصیتی – اجتماعی به هستندگی واراده‌ی آزاد دست می‌یابند. حزب آزادیخواهی زنان در کوردستان حزبی‌ست که به تحول نظام موجود از لحاظ ذهنیتی – جهان‌بینی و تاثیراتش بر جامعه همت گماشته‌اند.

مبارزه‌ی آزادی زنان با سوال 'چگونه باید زیست؟' شکل و فرم اولیه‌ی خود را گرفته و سراسر ساختار و پایه‌ی فعالیت‌هایش را نیز تحت تاثیر همین سوال رشد و نمو نمود. شکل نوین شخصیتی زن در کوردستان که در جنبش آپوئیستی شکل گرفت،‌ با نیروئی که از ایدئولوژی و سازماندهی در راستای هستی‌یابی، اراده و دفاع‌ذاتی گرفته،‌ امروزه به سرچشمه‌ی الهام و امید به انقلاب زنان در منطقه و جهان مبدل گشته است. این خود از ملزومات حیاتی در راه  تحول واقعیات دردناک و خوفناکی‌ست که جامعه‌ی بشری در سراسر جهان را به قهقرای نابودی سوق داده است. پراکتیک زنان در جنبش آزادیخواهی زنان در کوردستان، نشان از پیروزی انسان بر این عصری که توسط نظام خشن و بی‌وجدان جنسیت‌گرا محاصره شده، دارد. ◻️

منبع: kjar.online