دوران کالکان عضو کمیته مرکزی حزب کارگران کوردستان (پ.ک.ک) در مورد استراتژی ناتو، ایالات متحده آمریکا و اروپا در قبال حملات اشغالگرانه و سیاستهای «نئوعثمانی» رژیم ترک به پرسشهای ما پاسخ داد. بخش سوم و پایانی گفتوگو بدین شرح است:
خبرگزاری فرات: شما این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید که ک.ج.ک از یک طرف خود را مانند یک بازیگر بینالمللی در نظر گرفته و از طرف دیگر مانند سازمانهای بینالمللی و حکومتها با بازیگران دیگر بینالمللی مناسبات خود را برقرار میکند؟ هدف نهایی ک.ج.ک در منطقه چیست؟ میخواهد که از سوی بازیگران دیگر بینالمللی چگونه تعریف شود؟ درصدد است که با آنها چگونه مناسباتی برقرار کند؟
دوران کالکان: در پاسخ به سوال پیش ک.ج.ک را تعریف کردیم. به همین دلیل ک.ج.ک- کوما جفاکین کوردستان- با جامعه، نیرو، رهبران دمکرات خلق در مناطق مختلف جهان و منطقه، ارتباط برقرار کرده و ایجاد ائتلاف را به عنوان سیاسی اصولی خارجی دیده و تایید میکند. به همین دلیل یک نیروی منطقهای نیست، اما همزمان یک جنبش تنگ و محدود ملی هم نیست. جنبشی است که با هدف حیات مشترک خلقها که از ایستاری منطقهای و جهانی برخوردار است، عمل میکند. یک بازیگر منطقهای و جهانی است. اما این مسئله را به عنوانی اصول برای خود تعریف کرده است که با نیروهای خلقهای دمکراتیک، با حاکمیتهای دمکراتیک، نهادهای دمکراتیک، سازمانهای سیاسی دمکراتیک در عالیترین سطوح ارتباط برقرار کرده و همکاری کند، با آنها جنبشهای منطقهای و جهانی مشترک ایجاد کرده و کنفدالیسم دمکراتیک خاورمیانه، کنفدرالیسم جهانی را سازماندهی کند، جنبشهای دمکراسی جهانی را ایجاد کند. خود را به عنوان بخشی از آن میبیند. به همین دلیل فعالیت برای ایجاد کنفدرالیسم جهانی و منطقهای را کار و وظیفه خود میداند، لازم میداند با تمام نیروهای دمکراتیک بینالمللی در سطح ملی، در سطح سازمانی زنان و جوانان، در سطح جنبشهای کارگری مناسبات خود را برقرار کرده و با آنها همکاری کند. این کاملا طبیعی و مهم است. یعنی این مسئله یکی از شرایط ذهنیت و سیاست کنفدرالیسم دمکراتیک است.
از طرف دیگر بدون تردید نه فقط نیروهای خلقی-دمکراتیک، بلکه در سطح جهانی هم نیروهای دولتی و حاکمیتها وجود دارند. سیستم ملت-دولت حضور دارد. اتحادیه دولتها در سطح جهانی وجود دارند. مناسبات ک.ج.ک با دولتها مهم است. رهبر اپو این مسئله را مانند دولت+دمکراستی تعریف کرده است. خط تئوریک آن به این نحو است. یعنی ملت دولت+ کنفدرالیسم دمکراتیک.
نیرو و سیستمهایی که نمایندگی دولتها را بر عهده دارند، مشخص هستند، نیروهایی که کنفدرالیسم دمکراتیک را نمایندگی میکنند ک.ج.ک و نیروها و سازمانهایی مانند ک.ج.ک هستند. اکنون هدف ک.ج.ک این است که خلق و مناسبات و اختلافات، ملت دولت و کنفدرالیسم دمکراتیک با هم باشند. خط و تفکر پ.ک.ک بر این اساس است. به همین دلیل ک.ج.ک در بعد سیاسی این مسئله را در مقابل دیدگان خود قرار میدهد. در واقع نمیخواهد که دولت را کاملا از میان بردارد، یا به تمامی با دولت مخالفت کند. کاملا مشخص است که این مسئله امکان ندارد. ک.ج.ک حاکمیت دولتی نیست، حاکمیت خلق دمکراتیک است. هیچ دولتی نمیتواند به دمکراسی تبدیل شود. میتواند در رابطه با دمکراسی حساسیت داشته باشد. آنچه که ک.ج.ک از دولت میخواهد این است که نسبت به دمکراسی حساسیت داشته باشد. یعنی خودمدیریتی دمکراتیک خلقها را بپذیرد. بر اساس سیاست دمکراتیک با خودمدیریتیها مناسبات و اختلافات خود را رتق و فتق کند. ک.ج.ک میخواهد از این طریق مشخص نماید که دولت و دمکراسی میتوانند با هم همراه باشند، بر اساس سیاست دمکراتیک میتوانند رو در روی هم مبارزه دمکراتیک را به پیش ببرند، و از این طریق با هم باشند. ک.ج.ک میخواهد اینگونه تعریف شود و پذیرفته شود.
اگر دولت ک.ج.ک را مانند خودمدیریتی دمکراتیک، مانند طرز حکومت دمکراتیک خلق بپذیرد، ک.ج.ک هم دولتها را میپذیرد. یعنی میخواهد که حاکمیت را با انها تقسیم کند. از این طریق میخواهد که دولت و دمکراسی با هم باشند. اما اگر دولتی، دمکراسی، ک.ج.ک را به رسمیت نشناسد، طرز حکومت دمکراتیک را نپذیرد، ک.ج.ک هم ان را به رسمیت نمیشناسد. و اگر خودمدیریتی دمکراتیک را نپذیرد، به راه حلی دست پیدا نکند، این مسئله باعث جنگ و اختلاف میشود. یعنی در واقع اختلاف را به جنگ تبدیل میکند. پیش از این بر اساس سیاست دمکراتیک در ترکیه، در پی دستیابی به راه حل بودیم، اما چون راه حل تحقق پیدا نکرد به جنگ منتهی شد. دولت جمهوری ترک ک.ج.ک. را نپذیرفت، تلاش کرد آن را نابود کند، علیه آن پرونده گشود، به همین اقدام اکتفا نکرده و علیه ان اعلام جنگ کرد. برای آنکه ک.ج.ک را به تمامی از میان بردارد، به منظور آنکه سازماندهی خلق در قالب ک.ج.ک و طرز حکومت را به تمامی از میان بردارد، این جنگ را پیش برد.
از پاییز ۲۰۱۵ به بعد این جنگ ادامه پیدا کرده است. ک.ج.ک در مقابل این جنگ مقاومت کرده است. پ.ک.ک که نیروی موجودیت و آزادی کورد است، نیروی دفاعی است، مقاومت میکند، میرزمد. جنگ کنونی به این نحو روی داد. به همین دلیل باید پاردایم جدید پ.ک.ک، خط خودمدیریتی دمکراتیک ان، ذهنیت کنفدرالیسم دمکراتیک به درستی درک و ارزیابی شود. بسیاری از نیروها آن را بر عکس درک میکنند. نیروهای دولت آن را درست ارزیابی نمیکنند. زمانیکه به ان خودمدیریتی خلق گفته میشود، مستقیما ان را در معنای نابودی میبینند. آن را مانند دشمنی بزرگ تحلیل میکنند. این مسئله درست نیست. آنها اینگونه موضعگیری میکنند که این جنگ روی میدهد. همه باید در این رابطه حساس باشند.
رویدادهایی که اخیرا در آمریکا روی میدهند، در جهان روی میدهند، نشان میدهند که دولت ناگزیر است که نسبت به دمکراسی باید حساس بود. باید موجودیت دمکراتیک خلق پذیرفته شود. دست به حمله نزنند، دست به دشمنی نزنند. موجودیت دمکراتیک، خودمدیریتی دمکراتیک خلقها را قبول کنند. در غیر این صورت دولتهای کنونی نمیتوانند موجودیت خود را ادامه دهند و جهان به سوی تنش میرود. وضعیت ایدئولوژیک در معرض دید است، آتش سوزی، سیل و... جهان را تغییر داده است. به دلیل موضع سیاسی و ایدئولوژیک دولتها که دمکراسی را نمیپذیرند، هر مسئلهای را در راستای منافع خود قرار میدهند و بر ارزش افزوده تاکید میکنند، طبیعی است که چنین وضعیتی روی میدهد. ممانعت از این مسئله اساس خودمدیریتی دمکراتیک است.
نگرش ک.ج.ک و نحوهای که نیروهای دیگر چگونه باید به ک.ج.ک بنگرند، اینگونه است. بر این اساس، برای حل مسائل اجتماعی، ک.ج.ک تمرکز کرده و با دولتها مناسبات خود را برقرار میکند و دست به فعالیت میزند. تلاش میکند که بر اساس سیاست دمکراتیک مبارزه کند. نمیخواهد که وارد جنگ شود. اگر دولت دست به نبرد مسلحانه نزند، ک.ج.ک به جنگ مسلحانه نمیپردازد. اما اگر حملات مسلحانه علیه ک.ج.ک روی دهد، بر اساس دفاع مشروع، از خود دفاع میکند. غیر از این مسئله، چیز دیگری در میان نیست. ک.ج.ک میخواهد که دولت این مسئله را به درستی تحلیل کند، تعریف کند و به عنوان خودمدیریتی دمکراتیک به آن نزدیک شود.
همچنین ک.ج.ک میخواهد که نیروهای دیگر خلق، نیروهای دمکراسی، جنبشهای دمکراسی آن را به درستی تحلیل کنند. با این نیروها مناسبات و ارتباط قدرتمندی را برقرار میکند، خصوصا که این مسله را جزو اهداف خود قرار میدهد که خودمدیریتی دمکراتیک، حاکمیت خلق، نیروهای دمکراتیک خلق، جنبشهای اکولوژیست و فمینیست مناسبات قدرتمند برقرار کرده و حمایتهای گستردهای را به سوی خود جلب کند. کنگرههای دمکراسی منطقهای و جهانی را با جنبشهای دمکراسی تحقق ببخشد. بر این اساس فعالیت میکند، تلاش میکند که با دولتها هم برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی در ارتباط باشد. این برخورد با دولتها، بدون شک از طریق ارتباط و مبارزه حاصل میگردد. تنها با برقراری ارتباط اکتفا نمیکند و مبارزه را هم در نظر میگیرد، تلاش میکند هم ارتباط برقرار کند و هم مبارزه کند. این مسئله هم ناگزیر است. اما مبارزه هم بدون شک بر اساس سیاست دمکراتیک با معیارهای دمکراتیک پیگیری میشود. نمیخواهد که وارد جنگ شود. از این طریق میخواهد که از طریق سازماندهی دمکراتیک خلقی، مسائل ناشی از سیستم دولتی و حاکمیت را حل کرده و راه حلی برای انها پیدا کند. هر نوع نابرابری، بردگی، فشار و استثمار را از میان بردارد، اتحادیه های کنفدرالیسم دمکراتیک را بر قرار کرده و همه را بر اساسی آزادانه سازماندهی کند. از این طریق میخواهد که مسائل و مشکلات اجتماعی را حل کند، جامعه و انسانیت را از فشار مسائل و مشکلات خارج کند، جهان را به عرصهای برای حیات آزاد و دمکراتیک تبدیل کند. در همین راستا است که تلاش میکند. مناسبات خود را بر این اساس پیگیری میکند. فرصتها و امکانات خود را برای آفرینش جهانی دمکراتیک، حافظ آزادی و الترناتیف تجهیز و بسیج میکند.
خبرگزاری فرات: در شرایط کنونی، آیا امکان درد که تحت حاکمیت ا.ک.پ/م.ه.پ فرایند صلح مجددا اغاز شود؟ آیا امکان دارد که اردوغان متقاعد شود که فرایند صلح را دوباره اغاز کند؟ در صورت امکان، این فرایند نیازمند چه اقداماتی است؟ آیا شما اعتقاد دارید که احتمالا حکومت جدید رویکرد متفاوتی را اختیار کند؟
دوران کالکان: بدون شک مسئله غیر ممکن وجود ندارد. هر چیزی، حتی اگر امکان آن کم هم باشد، از امکان تحقق برخوردار است. این امکان کم است، و زیاد هم هست؛ این مسئلهای جدا است. اما حتی اگر امکان کمی هم داشته باشد، فرصت تحقق آن وجود دارد. در اینجا مسئله مهم این است که این امکانات و فرصتها به درستی مورد تحلیل و ارزیابی واقع شوند و اهداف انها تحقق پیدا کند. اما آیا امکان دارد که طیب اردوغان برای فرایند جدید صلح متقاعد شود؟ این احتمال کم است و از فرصتهای بسیار کمی برخوردار است، فرصتها در حد بالایی از میان رفتهاند.
فرایند از پیش اینگونه رقم خورد. طیب اردوغان با برخی از رویکردهای خود که نشان دهد نسبت به این مسئله رویکردی باز دارد، اما با موفقیت روبرو نشده است پاسخ دهد. چرا؟ باید بر دو علت متمرکز شد: نخست، عرصه خارجی این فرصت و امکان را برای حل مسئله کورد و پیشرفت فرایند صلح بر این مبنا مهیا نکرد. برعکس، عدم حل مسئله کورد، شرایط و زمینه را بر ترکیه تحمیل کرد. بسیاری از نیروهای خارجی، بسیاری از کشورهای خارجی در اظهارات خود که گویا طرفدار صلح هستند، طرفدار حل دمکراتیک بوده و علیه جنگ هستند، خود را نشان دادند. تلاش کردند تا از این طریق بر افکار عمومی تاثیر بگذارند. اما واقعیت اینگونه نبود. ما بر این مسئله به خوبی واقف هستیم. اگر اینگونه بود سال ۱۹۹۸-۱۹۹۹ زمانیکه رهبر اپو به سوی اروپا رفت، امکانات و فرصتهای حل مسئله کورد را مطرح کرد. در آن صورت میبایست هیج دولتی در آن زمان راه حل مسئله کورد را رد نمیکرد، آلمان و فرانسه و ایتالیا او را تنها نمیگذاشتند. آمریکا در آن زمان نمیبایست توطئه ۱۵ فوریه را انجام میداد.
اما موضع این دولتها در برابر مسئله کورد مشخص است. نقابهای آنان برافتادند. این دولتها طرفدار عدم حل مسئله کورد هستند. میخواهند که این مسئله همچنین ادامه داشته باشد. تمایل دارند تا بر اساس مسئله کورد، اختلاف و جنگ ادامه داشته باشد. از آن به نفع خود بهرهبرداری کنند و نیروهایی را که خواهان حل مسئله کورد هستند مورد حمله قرار دهند. اینگونه بر طیب اردوغان فشار وارد آوردند. بیش از همه پ.ک.ک را تهدید کردند. حمله به رهبر آپو، حمله به پ.ک.ک را انجام دادند. زمانیکه رهبری ما اعلام اتش بس نمود، در اروپا این فرصت را نیافت که برای اعلام آتش بس حتی یک بیانیه رسمی و قانونی را منتشر کند. به کرات بر ما اعمال فشار کردند که اعلام آتش بس نکنید، جنگ را ادامه بدهید. این فشارها را برخی اوقات آشکار و برخی اوقات پنهانی تحمیل کردند، برخی اوقات شفاهی و برخی اوقات در عمل به ما گفتند. انچه که بر ما تحمیل شد، جنگ و عدم دستیابی به راه حل بود. ما از هیچ دولتی برای دستیابی به راه حل، ارائه برنامه راه حل، پروژه حل درخواستی و اعمال فشاری مشاهده نکردیم. هیچ دولتی از ما نخواست. برعکس، با ما ارتباط برقرار کردند، از شیوه تفکر، سیاست و نیت ما اطلاع پیدا کردند، زمانیکه نیت و هدف ما حل مسئله بود، اعلام آتش بس بود، با هدف درهم شکستن این اهداف دست به حمله زدند. زمانیکه پ.ک.ک در فرایند اتش بس بود، در لیست ترور اتحادیه اروپا قرار گرفت، نه زمانیکه در جنگ بود. به همین دلیل باید از مطامع دولت آگاهی پیدا کرد.
طیب اردوغان تصور میکرد که همه دولتها خواهان حل مسئله هستند، تصور میکرد که آنها طرفدار کورد هستند. به همین دلیل گفت: اگر من مسئله کورد را حل کنم، آنها هم از من حمایت میکنند. اما در کوتاه مدت مشاهده کرد که واقعیت بر عکس این مسئله است. چنین حمایتی را مشاهده نکرد. از خارج مورد حمایت قرار نگرفت. طیب اردوغان نیرویی است که از سوی امریکا در مسند قدرت قرار گرفته است، با حمایت خارجی به رهبری رسیده است. به همین دلیل این دولتها، امریکا، ناتو هر چه را که میخواستند انجام داد. خواهان جنگ شدند، وضعیت هم به سوی جنگ رفت. از طرف دیگر، بدون شک دولت جمهوری ترک هم در این میان وجود دارد، از رهبری و حاکمیت پنهانی و مخفی برخوردار است، نیروهای ضد گریلا وجود دارند، ملی گرایان افراطی، فاشیستها، تورانیها، نژادپرستها، شوونیستها وجود دارند. دولت باخچلی یکی از اعضای این حاکمیت است. نیروهایی مانند م.ه.پ که از نیروهای دولت است، از سوی این حاکمیت ایجاد شده است. نیروهای شبه نظامی وجود دارند.
طیب اردوغان هم روح ملیگرایی افراطی دارد. حتی اگر هم کاملا با انها نباشد، تحت تاثیر آنها است. از طرف دیگر این نیروها هم مانند نیروهای خارجی بر او فشار وارد کردند. این نیروهای واقعی که دولت پنهان خوانده میشوند، طرفدار عدم حل مسئله کورد هستند. طرفدار صلح نیستند. از این طریق بود که اردوغان را مدیریت کردند. در نتیجه فرایند صلح اینگونه به سوی جنگ منتهی شد. امروز هم مشاهده میشود که با م.ه.پ همکاری و ائتلاف دارند.
در واقع طیب اردوغان فرصتها و امکانات دمکراتیک کردن ترکیه، حل مسئله کورد را شدیدا از میان بر داشته و نابود کرد. اعتباری را که به او داده شده بود از بین برد. کورد اعتبار بزرگی را به او داده بود، چندین بار اعلام آتش بس شد. دیدارهایی انجام شدند. حامیان اتشبس شدند، به فرایند صلح اری گفتند. هیچ کس به اندازه کورد از او حمایت نکرد، فرصت و امکانات را به اردوغان نداد، اما او این فرصت و امکانات را به طور کامل مورد استفاده قرار نداد. ان را از میان برداشت. نیروهای دیگر هم تاثیر گذار بودند. با م.ه.پ دست به ائتلاف زد. به جای انکه به نیرویی تبدیل شود که صلح را به ارمغان بیاورد و مسئله کورد را حل کند، تحت تاثیر سیاست و ذهنیت نابودی و قتلعام کورد قرار گرفته و تلاش کرد تا توطئه بینالمللی را به پیروزی برساند و از این طریق مسئله کورد، کورد را نابود کند، آسیمیله کند و اینگونه راه حل پیدا کند. ائتلاف کنونی وی با م.ه.پ بر این اساس است.
پیش از هر چیز باید به تمامی از ائتلاف با م.ه.پ دست بکشد، از ان دور شود. همراه با م.ه.پ نمیتواند مسئله کورد را حل کند. نمیتواند صلح را تامین کند. در حال حاضر به نظر میرسد که امکان ندارد از م.ه.پ جدا شود، طیب اردوغان نمیتواند خارج از م.ه.پ سیاستورزی کند. اگر از م.ه.پ دور شود، میتواند چنین کاری را به انجام برساند؟ مانند گذشته از حامیان گسترده برخوردار نیست. از حزب او، دو حزب منشعب شدهاند. هر چند که کورد و فرودستان به کرات از وی حمایت کردهاند، از این حمایتها به نحو بدی سوء استفاده کرد و نتوانست ان را به خوبی تحلیل کند. اعتمادی که پیش از این به وی میشد را از دست داده است، طیب اردوغان هر چند که اعلام میکند فلان کار را برای کورد، زنان، علویان، کارگران و زحمتکشان انجام میدهم، اما نمیتواند مورد حمایت زیادی قرار بگیرد، هیچ کس به او اعتماد ندارد.
اما در سطح عدم امکان، دشوار است که دیگر اردوغان سیاست دیگری را در پیش بگیرد. دشوار است که در رابطه با حل مسئله کورد صلحی را ایجاد کند، سیاست دیگری را در این باره به پیش ببرد. دشوار است که از م.ه.پ رویگردان شود. دشوار است که حمایتهایی وسیعی را به سوی خود جلب کند. اگر تا این حد بر سیاست و ذهنیت نابودگر-فاشیستی و نژادپرستانه تاکید نمیکرد، تا این حد کورد را مورد حمله قرار نمیداد، حمایتهای اجتماعی از خود را حفظ میکرد، بدون شک از نیروهای خارجی هم در حدی منسجم خواهان حل دمکراتیک مسئله کورد و آشتی میشد، چنین مسائل روی نمیداد. اما اکنون نیروهای خارجی دست به چنین حمایتی نمیزنند.
طیب اردوغان از م.ه.پ نگسسته است. حمایت داخلی اجتماعی خود را هم از دست داده است. فراتر از این، از سال ۲۰۱۵ به بعد هم، رهبران جمهوری ترک تا کنون بیش از پیش به نحوی وحشیانه و نابودگرانه به کورد حمله کردهاند. در باکور کوردستان هیچ بلایی نمانده است که بر سر خلق نیاورند. به مقدسات حمله کردند، سیستم شکنجه و انزوای امرالی را به بالاترین سطح بردند، هر نوع توهینی را به زنان روا داشتند. با حملات وحشیانه نشان دادند که ارزشهای انسانی را هیچگاه نمیپذیرند. به این مسئله اکتفا نکردند و به همان نحو به روژآوای کوردستان حمله کردند، به عفرین، سریکانی حمله کردند، دست به کشتار زدند، به باشور کوردستان حمله میکنند، در برادوست، هفتانین، متینا، دست به قتلعام میزنند. روستاها را تخریب میکنند و این اقدامات به نابودی و قتلعام بزرگ کورد رسیده است. در ۶ ماه به هر اقدام ممکنی دست زدند. دیگر امکان ندارد که حاکمیت طیب اردوغان اطمینان و اعتماد داشته باشد و امید به حل داشته باشد. بدون تردید به وی اعتماد ندارند. دیگر زمان از میان برداشتن طیب اردوغان است. راه دیگری نیست.
ترکیه از طریق طیب اردوغان دمکراتیک نمیشود. مسئله کورد از طریق وی حل نمیشود. این فرصت از میان رفته است. شانسها و فرصتها از میان رفتهاند. به همین دلیل برای دمکراتیک شدن ترکیه و حل مسئله کورد به رهبری جدیدی نیاز است. لازم است که رهبری دمکراتیک جدیدی که نسبت به دمکراسی روی گشاده داده باشد، خواهان دمکراتیک شدن ترکیه باشد، خواهان حل مسئله کورد باشد، بر اساس آزادی کورد دمکراتیک شدن ترکیه را بخواهد، با دمکراتیک شدن ترکیه، معیارهای راه حل مسئله کورد را برقرار کند، به قدرت برسد.
حزب دمکراتیک خلقها برای ایجاد حاکمیتی اینگونه تلاش میکند. آنچه که مانع میشود این است که اپوزیسیون در این باره مسئولیت را نمیپذیرد. در میان ج.ه.پ، در میان رهبری این حزب، عدهای وجود دارند که مانع ایجاد میکنند. یعنی در اتفاق ملت، مانع جود دارد. این وضعیت مانع میشود که راه حلی ایجاد شود، و همین مسئله وضعیت اپوزیسیون را به این مرحله کشانده است. به همین دلیل است که در این رابطه موضع خارج مهم است. راه حل باید داخلی باشد، اما سیاست خارجی برای ترکیه مهم است. موضع ناتو، آمریکا برای ترکیه تعیین کننده است. برای ج.ه.پ تعیین کننده است. اگر نیروهای خارجی واقعا خواهان حل دمکراتیک مسئله کورد هستند، اگر دمکراتیک شدن ترکیه را که متکی به آزادی کورد است میخواهند، اگر میخواهند که راه حل مسئله کورد از طریق صلح ممکن شود، میتوانند اولویتهای سیاسی در ترکیه را تغییر دهند. خواستههای سیاسی بر اساس حل مسئله کورد که خواهان صلح و دمکراسی است، میتوانند ظاهر شوند. در میان احزاب مخالف موجود، چنین رهبرانی میتوانند ظهور کنند. زیرا بسیاری از آنها وابسته به خارج هستند. تاثیرات خارج بر آنها زیاد است.
دیگری مبارزه داخلی است. مبارزه برای اموزش خلق، مبارزه برای دمکراسی ضد فاشیستی، در درجه اول زنان، جوانان، کارگران و زحمتکشان، علویان و خلقهای فرودست دیگر است که باید هدف آن ایجاد رهبری دمکراتیک الترناتیف بر اساس ملت دمکراتیک باشد. حاکمیت ا.ک.پ/م.ه.پ در واقع جامعه را تهدید میکند، جامعه را دچار تنگنا کرده است. در این شرایط و زمینه، سیاست و ذهنیتی دور از آ.ک.پ/م.ه.پ و بر تامین صلح و دمکراسی در جامعه ترکیه برای حل مسئله کورد میتواند به نتیجه دست پیدا کند و به پیروزی دست پیدا کند. به همین دلیل مبارزه داخلی در سطحی تعیین کننده نقش داشته و نیروهای دمکراتیک-انقلابی باید مبارزهای ضد فاشیستی و موثر و درست به پیش ببرند. باید از ذهنیتی درست برخوردار باشند، از برنامههایی درست برخوردار باشند، متحدانه عمل کنند و هم نیروهای خارجی نیز حقیقتا خواستار ترکیهای دمکراتیک باشند. باید خواهان ترکیهای باشند که مسئله کورد را حل کند. باید در مقابل ترکیهای نژاد پرست-فاشیست بپاخیزند. باید در مقابل هیات حاکمه ترکیه بپاخیزند که کورد را قتلعام میکند. نباید به شرکا و همکاران فاشیسم و نابودگری تبدیل شوند. بر عکس باید در مقابل آن بایستند. اگر اینگونه عمل کنند، در آنصورت است که یک رهبری دمکراتیک آلترناتیف در ترکیه که میتواند نمایندگی تمام خلقها را بر عهده داشته باشد، دیکتاتوری فاشیستی-نژادپرست طیب اردوغان-باخچلی را از میان برداشته و کوردستانی آزاد و ترکیه دمکراتیک را ایجاد کند. کوردستان آزاد به ترکیهای دمکراتیک منجر شده و ترکیه دمکراتیک نیز به خاورمیانهای دمکراتیک منتهی شود. و این روند هم بر اساس آزادی زن، حیاتی دمکراتیک و آزاد را تقدیم میکند.
بیشتر بخوانید ...
| کالکان: 'دولتها و نیروهای جهانی مسئول تقسیم کوردستان، نابودی، عدم پذیرش موجودیت و آزادی کورد هستند' (٢)
| کالکان: سیاست نسلکشی متعلق به قدرتهای جهانی است (١)