روایت دهشتناک یک پناهجوی باکور کوردستان که از سوی مزدوران بارزانی‌ تهدید به مرگ شد

حمدالله آكتاش پس از آنکه دست رد به جاسوسی برای میت زد از سوی پ.د.ک تهدید به مرگ شده و از دهوک اخراج گردید.

کوردهایی که به دلیل فعالیت‌های آزادیخواهانه در باکور کوردستان مورد خشم رژیم اشغالگر ترک قرار گرفته‌اند به باشور کوردستان نقل مکان می‌کنند، اما در باشور با رویه‌ای مشابه رژیم ترک از سوی پارت دمکرات کوردستان (حزب بارزانی) روبرو می‌شوند. تنها در یک ماه دو کورد باکور کوردستان به نام‌های گونگور آلپ و حسن کاچار همراه با همسران و دو فرزندنشان از سوی شبه‌نظامیان پ.د.ک به بهانه «نبود مدارک اسکان» از هولیر اخراج شده‌اند. حمدالله آکتاش که سال ٢٠١٢ از باکور کوردستان به باشور کوردستان آمد با همین سرنوشت مواجه شد. آکتاش ابتدا در دهوک مستقر شده بود و در نظر داشت تا در این شهر به زندگی خود ادامه دهد. اما شبه‌نظامیان بارزانی بر سر راه وی قرار می‌گیرند و طعم زندگی در دهوک را به کام وی تلخ کردند.

آکتاش در مورد دلیل آمدن خود به باشور کوردستان می‌گوید:"من در باکور کوردستان عضو سازمان‌های کورد بودم. من و رفقایم از سوی نظامیان دولت ترک هدف حمله قرار گرفته و زخمی شده بودیم. سه ماه بستری بودم. سپس ما برای چندین سال محکوم به حبس شدیم. پس از آزادی تصمیم گرفتم که باشور کوردستان بیایم. من چند نفر را در باشور می‌شناختم. آنها من را پذیرفتند و من دست به کارگری کردم. یک سال و پنج ماه کار کردم، اما حق کارگری من را ندادند. سپس من را تهدید به مرگ کردند."

دستمزد او را ندادند

در دهوک ظلم بزرگی بر آکتاش تحمیل می‌شود، وی در این مورد می‌گوید:"یک شب سه خودرو به خانه محل اسکان من آمدند. به من گفتند که اگر اینجا را ترک نکنی یا تو را می‌کشیم یا تو را به ترکیه تحویل می‌دهیم. من هم گفتم که اینجا رنج داده‌ام، ١٧ ماه است کار می‌کنم و دستمزدم را دریافت نکرده‌ام. دستمزد من را بدهید تا از اینجا بروم." به من گفتند، 'تو هیچ حق و حقوقی نداری. باید هر چه زودتر از اینجا بروی'. حدود یک ساعت با آنها صحبت کردم. یکی از آنها را می‌شناسم، اسمش یونس بارزانی است. بارزانی به من گفت 'اگر از دهوک خارج نشوی، برای عبرت دیگران تو را به عقب خودرو گره می‌زنم و در دهوک می‌گردانمت.' من هم گفتم؛ 'از اینجا نمی‌روم، هر غلطی می‌خواهی بکن.' پس از چند روز به زاخو رفتم. آنجا دو نفر نزد من آمدند. از من پرسیدند که چرا به باشور کوردستان آمده‌ام. من هم گفتم؛ "یک کورد هستم، در ترکیه من را محکوم به حبس کرد‌ه‌اند و برای همین به باشور آمده‌ام. می‌توانستم به اروپا بروم اما به کوردستان آمدم، زیرا سرزمین من است."

 درخواست بارزانی از آكتاش برای جاسوسی علیه پ.ک.ک

آکتاش در ادامه می‌گوید که در زاخو از او خواسته‌اند که به خبرچینی بپردازد. وی می‌گوید:"این دو نفر یک چک سفید را در مقابل من قرار دادند و گفتند، 'هر چقدر پول لازم داری روی این چک بنویس. اما تو باید با ما کار کنی. ما تو را به مخمور و قندیل می‌فرستیم تا در آنجا اطلاعات برایم بفرستی'. من هم به آنها پاسخ دادم، 'اگر تکه تکه‌ام کنید این کار را نمی‌کنم.' به من گفتند، 'یا باید با ما کار کنی یا از اینجا بروی'. من چک را به آنها دادم و گفتم؛'اگر خودفروش می‌بودم در باکور این کار را می‌کردم، پول بیشتری هم می‌دادند. نه برای میت کار می‌کنم و نه جاسوس شما می‌شوم.' به من گفتند، 'اگر اینطور است پس تو را به ترکیه تحویل می‌دهیم.' من گفتم؛'هر غلطی می‌خواهید بکنید.' یکی از آنان گفت؛'از اینجا برو، زیرا حق زندگی در اینجا را نداری، من کرایه ماشین تو رو را می‌دهم.' من هم گفتم، 'هیچ نیازی به پول شما ندارم."

آکتاش در سلیمانیه هم تحت فشار قرار گرفت

پس از آنکه آکتاش با نمایندگی ه.د.پ در اقلیم کوردستان (هولیر) تماس گرفت و وضعیت خود را به اطلاع آنان رساند از دهوک به هولیر رفت. با آگاهی به این واقعیت که در هولیر هم رفتاری مشابه با زاخو و دهوک با وی می‌شود به سلیمانیه می‌رود. اما در سلیمانیه هم میت و پاراستن پ.د.ک او را تحت فشار قرار می‌دهند. آکتاش می‌گوید که مداراکی در دست دارد که نشان می‌دهد او را تشویق به جاسوسی علیه جنبش آزادی کورد کرده‌اند. آكتاش می‌افزاید:"پس از آنکه به سلیمانیه آمدم از طریق تلفن و فیسبوک من را تشویق به جاسوسی کردند. به بیشتر از ١٠ رفیقمان زنگ زنده‌اند تا به فعالیت جاسوسی برای میت و پاراستن بپردازند. ١٠ روز پیش یک فرد با خودرو به من حمله کرده و با زبان ترکی به من دشنام داد. اگر خود را کنار نکشیده بودم من را زیر می‌گرفت. از تمامی کوردهای باکور که در باشور زندگی می‌کنند درخواست می‌کنم؛ اگر شما را به جاسوسی و خبرچینی دعوت کردند، نترسید. پاسخ درخوری به آنها بدهید. هر انسانی یک بار می‌میرد، اما این یک بار باید شرافتمندانه باشد. اگر اینجا جایی برای ما وجود ندارد می‌توانیم به کوهستان‌های آزاد برویم. ما کوردیم و برادرانی داریم. قندیل و گاره منطقه‌ای وسیع هستند و جایی برای اسکان ما پیدا می‌شود. ما می‌توانیم به آنجا برویم و به زندگی شرافتمندانه خود ادامه دهیم."