بنزین همه چیز را مشتعل ساخت! | یادداشت

ایران چنان که می‌نمایاند جزیره ثبات و آرامش نیست بلکه آتشفشانی است که هر لحظه امکان فوران آن می‌رود و این تازه آغاز راه است.

"ساعاتی پس از اعلام ناگهانی افزایش قیمت بنزین در ساعات آغازین بامداد ٢۴ آبان، به یکباره همه مردم در بهت فرو رفتند. بعضی در همان ساعات اولیه با خاموش نمودن خودروها در خیابان، نسبت به این اقدام دولت اعتراض نمودند. سپس صحنه اعتراضات و درگیری به صحنه اصلی بدل گشت. این تصمیم که بعداً مشخص شد با تصمیم سه قوه اعلام و به اجرا درآمده و سپس به تائید خامنه‌ای هم رسیده است، نه‌ تنها برای یارانه‌ و کمک به‌ مردم (البته‌ طبق اظهارات مسئولین) بلکه‌ برای تأمین بخشی از بودجه‌ وضع شده‌ است.

علیرغم نارضایتی عمومی، پیشتر هم در سال ٩۶ با مطرح شدن افزایش قیمت بنزین، مردم نسبت به‌ این امر نیز اظهار نارضایتی نمودند و در سال ٩٧ زنگنه‌، در واکنش به‌ این موضوع و در پاسخ به‌ خبرنگار که‌ پرسیده‌ بود “این افزایش قیمت (بنزین) تا کی منطقی خواهد بود” اظهار داشت: “تا وقتی که‌ مردم تحمل کنند (بنزین را گران خواهیم کرد).”

ولی گرانی اخیر قیمت بنزین بازخورد بسیار متفاوتی با سالهای پیش داشت و اعتراضاتی گسترده‌ای را در تمام کشور به‌ راه انداخت؛ اما آیا حقیقتاً این اعتراضات در مقابل افزایش قیمت بنزین شکل گرفت؟ در این اعتراضات با نگاهی به‌ شعارها و کنشهای معترضان که‌ ویترین تمام قد درک سیاسی یک حرکت است و در ٢٨ استان مشتعل شد، بوضوح خواسته‌ و مطالبات مردم بدون واسطه‌ مطرح گشت.

در ادامه‌ شعارهای سال ٩۶ “اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه‌ تمومه‌ ماجرا”، اینک “مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر خامنه‌ای”، “مرگ بر روحانی”، “توپ، تانک، فشفشه‌، آخوند باید گم بشه‌” که‌ حجم بیشتر این شعارها را تشکیل می‌داد و همچنین به‌ آتش کشیدن اماکن دولتی، پمپ بنزین و بنرهای خامنه‌ای و مجسمه‌ خمینی، هدف و مطالبه‌ مردم، نه‌ فقط گرانی بنزین، بلکه‌ مخالفت با حاکمیت و اصل آن را اعلام نمود.

در مقایسه‌ با اعتراضات و قیامهای پیشین سال ٧٨ و ٨٨، هم سطح مشارکت و هم عمق مطالبات، نارضایتی‌ها و شعارها کاملاً مشهود است. اگر جنبش دانشجویی سال ٧٨ منحصر به‌ قشر خاصی بود و یا قیام سال ٨٨ که‌ خیزشی مرتبط با بدنه‌ حاکمیت بود، اینبار فارغ از قشر فرودست، صنفی و جناحی، خیابانهای بیش از ٣٠٠ شهر کشور در اختیار معترضین قرار گرفت.

از یک طرف تورم بالا و اقتصاد متزلزل و شکل‌گیری اعتراضات دی ٩۶، و همه‌ نوع سرکوبها و فضای کاملاً امنیتی و خفقان عمومی شدید که‌ با مرور بازداشتیها در چند سال اخیر از شاعر گرفته‌ تا وکیل، از کارگر تا تاجر، از کمینه‌های مذهبی و عقیدتی تا محیط زیست، که‌ فعالین هر زمینه‌ای را شامل می‌شود حجم نارضایتی داخلی و ترس و ناتوانی حاکمیت را آشکار می‌سازد. از طرف دیگر فضای بوجود آمده‌ ناشی از خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌ها بر شرکتها و اشخاص ایرانی و افزایش تنش با دیگر کشورها بویژه‌ عربستان، اقتصاد متزلزل ایران را در آستانه‌ فروپاشی قرار داده‌ است و از لحاظ سیاسی تقریبا منزوی گردانیده‌؛ چنانکه‌ به‌ سختی قادر به‌ تأمین هزینه‌های گروه‌های تحت حمایت خود در لبنان، فلسطین، عراق و سوریه‌ است.

همچنین قیام مردم لبنان و عراق پایه‌های دخالت خارجی ایران را شدیداً سست گردانیده‌ و خاصه‌ قیام مردمی در عراق آشکارا دخالت ایران را محکوم و مورد هدف قرار داده‌ که‌ این پازل با تسخیر کنسولگری ایران در نجف طرح اصلی قیام‌کنندگان شیعی را مشخص نمود. البته‌ مبرهن است که‌ اعتراضات در تمام ایران هر روزه‌ برای هر صنف و یا گروه‌ خاصی متداوم بوده‌ و به‌ ندرت روزی بدون اعتراض وجود داشته‌ است. اعتصابات و اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه‌، هپکو اراک، کنتورسازی قزوین، فولاد اهواز، تراکتورسازی و راه‌آهن تبریز، مالباختگان در مشهد و تهران، بازنشستگان و فرهنگیان و… از جمله‌ اعتراضاتی هستند که‌ هر روز در گوشه‌ای خواسته‌های برحق خود را به‌ گوش ناشنوای حاکمیت فریاد می‌زدند.

اینبار مردم جان به‌ لب رسیده‌، با این موضوع گرانی بنزین که‌ کاملاً بر تمام اقشار جامعه‌ فشار وارد می‌آورد و مشخصاً چنانکه‌ این چند روزه‌ هم شاهد آن بوده‌ایم سبب گرانی سایر کالاها می‌شود، یکپارچگی و اتحاد بیشتر و مشارکت وسیع‌تری را شکل دادند. اینک بنزین، دیگر خشم‌های مردم را مشتعل ساخته‌ و به‌ هر آنچه‌ در این نظام است، معترض‌اند.

فساد، ناکارآمدی سیستم و مسئولین، سرکوب ماشین ترور جمهوری اسلامی، بدون استثناء تمامیت زندگی مردم را به‌ نابودی کشانده‌ است. هر نوع اعتراض و حرکت آزادیخواهانه‌ یا دمکراتیک‌، با شدیدترین سرکوب از شکنجه‌ تا حذف فیزیکی پاسخ داده‌ می‌شوند. اکنون این اعتراضات هم آتش خشم از چهل سال حاکمیت دیکتاتوری است؛ هم شعله‌های بجا مانده‌ از سالهای ٧٨ و ٨٨، وقایعی چون کوی دانشگاه، کهریزک، نیشکر هفت تپه‌، شادگان، حادثه‌ عاشورا، کوت عبدالله‌، دراویش گنابادی گلستان هفتم، کشاورزان اصفهان و…! اگر سرکوبھا کارگر می بود و حکومتھا بوسیله‌ آن پابرجا بودند اینک نوبت به‌ جمهوری اسلامی نمی رسید. این یک قانون نانوشته‌ در مورد قیام مردمی است؛ ھربار سرکوب مردم، قیامی نیرومندتر و سازماندھی شده‌تر پا به‌ میدان می گذارد.

این شعله‌های انقلاب، فشار دراز مدتی است که‌ به‌ ناحق بر مردم روا داشته‌اند که‌ بدون شک آغازی عیان و تمام عیار و شروع سرنگونی حکومت خواهد بود؛ تمام نشانه‌ها حاکی از خشم فروخورده‌ مردم و ادامه‌ اعتراضات است. طی این اعتراضات اخیر، خوشبختانه‌ مردم به‌ یک تجربه‌ بسیار ارزشمند دست یافتند و اینک نیک آگاهند که‌ باید تمام اقشار در یک صف و منسجم به‌ حرکت خود ادامه‌ دهند و شکنندگی دستگاه‌ سرکوب رژیم را عیان نمایند. ایران چنان که‌ می‌نمایاند جزیره‌ ثبات و آرامش نیست بلکه‌ آتشفشانی است که‌ هر لحظه‌ امکان فوران آن می‌رود و این تازه آغاز راه است."

منبع: ایران کنفدرال