١٢٣مین سالروز انتشار «کُردستان»؛ غرش نخستین گلوله‌های رزمندگان کورد

اکنون روزنامه‌نگاری کوردی و در کل عرصه رسانه‌ای کوردی رسالت خود را در مواجهه با این صدای جدید یافته است که فاشیسم و تمامیت‌طلبی مهمترین وجه آن است.

یکصدو بیست وسه سال پیش در ۲۲ آوریل ۱۸۹۸ مصادف با امروز، نخستین روزنامه کوردی در قاهره با تلاش‌های مقداد مدحت بدرخان چاپ و منتشر شد. از آن زمان تا کنون روزنامه‌نگاری کوردی در هر چهار بخش کوردستان، تحت تاثیر وضعیت اجتماعی و سیاسی کوردستان و فشارهای بی‌امان دولتهای اشغالگر کوردستان دگرگونیهای فراوانی را به خود دیده است. در طول بیش از یک سده روزنامه‌نگاری کورد تحت فشارهای بی‌امان قرار گرفته است، روزنامه‌نگاران فراوانی دچار شکنجه، آزار و اذیت، تبعید قرار گرفته یا به قتل رسیده‌اند. اما از آنجا که روزنامه‌نگاری کوردی بازتاب‌دهنده خواست خلق کورد برای آزادی و ایجاد کیان سیاسی کوردی بوده است، این تلاش‌ها نه تنها متوقف نشده‌اند، بلکه با گسترش و تحول، به تاسیس رادیو منجر شده و سرانجام با تاسیس شبکه (MED TV) برای نخستین بار در تاریخ خلق کورد، روزنامه‌نگاری کورد را وارد مرحله جدیدی نمودند که همپای دیگر ملت‌های جهان به بازنمایی فرهنگ، زبان، اجتماع و سیاست خود  دست بزند. بدون هیچ تردیدی این تکامل را باید در پرتو نخستین تلاش‌های خانواده‌ شهیر بدرخانی در خارج از میهن ارزیابی کرد که نخستین گام‌ها را برای معرفی و ایجاد یکی از ابزارهای جدید ملت‌ساز و مدرن برای خلق کورد برداشتند. اکنون با گذشت ۱۲۴ سال از این رویداد تاریخی، روزنامه‌نگاری خلق کورد به عنوان بخش لایتجزای جنبش ملی کورد برای دست‌یابی به حقوق سیاسی و فرهنگی خود، نقش مهمی را در مطالبات خلق کورد، حقیقت مبارزه خلق کورد و تلاش برای دمکراسی و آزادی ایفا می‌کند.

 در زمانیکه استعمارگران اسپانیایی برای تحکیم پایه‌های قدرت امپراتوری و تحکیم زبان اسپانیولی از ارسال ابزار مدرن روزنامه در آمریکای لاتین استفاده می‌کردند، بخش‌های مختلف کوردستان با شیوه تولید شبه فئودالی و تحت حاکمیت پادشاهان قاجاری و سلاطین عثمانی بیش از ادبیات شفاهی و زبان شعر و دین- آن‌هم در مقیاس محدود- قادر به تبیین بنیادهای معرفت‌شناسی و استفاده از زبان مدرن نوشتاری نشده بودند. زبان مدون تا اواخر سده نوزدهم، به استثنای احمد خانی، زبانی صرف شعری-عرفانی بود که در حلقه تکیه‌ها و مدارس مذهبی کوردستان محصور مانده بود.

در امپراتوری عثمانی ۲۵۰ سال بعد از اروپا نخستین روزنامه‌ها به زبان عربی در سال ۱۸۲۸ و به زبان ترکی در سال ۱۸۳۱ چاپ و منتشر شدند، در ایران قاجاری نیز نخستین روزنامه در اول مه ۱۸۳۷ توسط میرزا صالح شیرازی چاپ و منتشر شد. شاید اگر پیشینه خانوادگی و آریستوکراسی، زندگی در استانبول و تحصیل در مدارس عالیه و مشاهده پیشرفتهای جامعه غرب از سوی خانواده بدرخانی و بویژه مقداد و عبدالرحمن بدرخان نبود، کوردها بعد از ۶۷ سال همچنان نمی‌توانستند صاحب روزنامه وزینی با نام کوردستان شوند که کوردها هر سال در چنین روزی با افتخار از آن یاد می‌کنند.

ورود این روزنامه به جهان‌بینی انسان کورد شاید در آن مقطع همپای امروز اهمیت نداشته باشد، اما با گذشت ۱۲۴ سال می‌توان آن را نخستین نشانه‌های گسست از جهان قدیم و ورود به عصر جدیدی دانست که طلایه‌دار شناخت هویت کوردی و خواست بازگشت به خود و تمایز بود. این نگاه و این زبان جدید هر چند که در خارج از کوردستان پای گرفته بود اما ریشه در واقعیات طبقه‌ای آریستوکرات از کوردها داشت که تغییرات شگرف را درک کرده بود، به همین دلیل بود که کوردستان بازتاب دهنده زایش زبانی جدید و مدرن بود که درصدد مقایسه واقعیات سیاسی و اجتماعی جهان و انسان کورد برآمده بود، این زبان از تفاوت فراوانی با ادبیات دینی و عرفان و شعر برخوردار بود، زبان کوردستان زبانی سیاسی بود که واقعیت به حاشیه رانده انسان کورد را در آستانه سده بیستم بازنمایی می‌کرد. این زبان با تغییر مسیر ذهنیت انسان کورد از لاهوت به ناسوت، این انسان را مجددا بر زمینی قرار می‌داد که در آن از حق حیات آزاد برخوردار نبود. تمامی بخش‌ها و کلمات این روزنامه حاوی نگاه جدید معرفت‌شناختی به انسان کورد در متن زمانه‌ای جدید بود؛ و کوردستان به عنوان زبان گویای این انسان جدید، خواستار تغییر وضعیت برآمده بود. این زبان و بازتاب این معرفت‌اندیشی جدید در کلمات آن، واکنش عثمانی‌ها را به دنبال داشت.

با اعمال فشار سلطان، ژنو به محل انتشار شماره‌های ۶ تا ۱۹ کوردستان تبدیل شد و مقداد مدحت بدرخان به عنوان سردبیر جای خود را عبدالرحمن بدرخان داد. اما فشارهای سلطان به خاطر صدای جدید و معرفت‌شناختی جدید عبدالرحمن بدرخان را ناگزیر ساخت تا شمارهای ۲۴ تا ۲۹ را در فولکستون و دو شماره آخر را مجددا در ژنو چاپ و منتشر کرده و زیر زمینی، از طریق شام و آدانا به کوردستان بفرستد. کلمات کوردستان غرش نخستین گلوله‌های رزمندگان کوردستان بودند. کلمات کوردستان در مقابل رژیم استبدادی سلطان عبدالحمید دوم، نخستین نشانه‌های دمکراسیخواهی در معرفت‌شناسی جدیدی بودند که کوردها از آن برای ساختارشکنی استبداد بهره می‌گرفتند. به رغم آنکه کوردستان اندکی کمتر از چهار سال، با انتشار سی و یکمین شماره خود متوقف شد، اما نخستین حوزه عمومی سیاسی را برای گفتگو در رابطه با مسئله کورد بین کوردها و بین کورد با غیر کورد گشود. راه دشواری را که مقداد مدحت بدرخان گشوده بود بعد از وی در اول سپتامبر ۱۹۰۰ با انتشار روزنامه «هیوا» [امید] و با سردبیری یکی دیگر از افراد خانواده بدرخان، به نام بدرخان پاشا زاده صالح منتشر شد.

اگر امروز، روزنامه کوردستان از اهمیتی تاریخی و نمادین برای خلق کورد برخوردار است، آن زمان اهمیت سیاسی آن در تاسیس حوزه عمومی سیاسی برای روشنفکران کورد و ایجاد نخستین حلقه‌های روشنفکری برای طرح مسئله کورد، حل آن و گسترش آن به روژهلات و باشور کوردستان بود. این روشنفکران بعد از اعلام دومین مشروطه عثمانی بیش از پیش در حوزه عمومی سیاسی استانبول مطرح شده و روزنامه کورد «تعاون و ترقی»، نقش مهمی را در تدوین مطالبات کورد در عثمانی ایفا کرد. برای نخستین بار در سال ۱۹۰۸ در این روزنامه، با زبان کوردی، لهجه سورانی مطالبی درج شد. طرح این موضوع از این رو اهمیت دارد که تمامی روشنفکران کورد از سنه و هورامان و مهاباد گرفته تا قامشلو، از تمامی بخش‌های مختلف کوردستان، در آن زمان در استانبول حضور داشته و بعد از آن این روشنفکران به سلیمانیه، اورمیه، مهاباد و هولیر بازگشته و نخستین کانون‌های میهن‌دوستی و جنبش ملی کورد را در قالب احزاب و روزنامه‌های جدید پایه‌گذاری کردند.

مولانزاده رفعت از باشور (جنوب کوردستان) کنونی که در استانبول حضور داشت، در تداوم روزنامه‌نگاری کوردی، این بار کوردستان را به «سربستی» پیوند داده و در اواخر سال ۱۹۰۸ با انتشار ۷۷۰ شماره از روزنامه سربستی رکورد جدیدی را از مداومت نشریات کوردی از خود برجا گذاشت. این روند با انتشار روزنامه «روژی کورد» و «یکبون» در ۱۹۱۳، «هتاوی کورد» در ۱۹۱۴، «بانگی کورد» در ۱۹۱۴ و «ژین» و «کوردستان» ادامه پیدا کرده و با تاسیس ملت-دولت مدرن ترک در ترکیه روزنامه‌نگاری کوردی نیز به پایان راه خود رسید.

با فروپاشی خلافت عثمانی و تاسیس ملت-دولت مدرن ترک در ترکیه، روشنفکران کورد و حلقه استانبول که از آنان به عنوان منادیان میهن‌دوستی و جنبش ملی کورد یاد می‌گردد اندیشه‌هایی را منتشر کردند که با مقداد مدحت بدرخان پایه‌گذاری شده بود. «روژ کورد» و «شه‌وی عه‌جه‌م» که بعدها به روژ کورد تغییر نام داد، توسط اسماعیل آقا سمکو و تورجانی زاده به عنوان نخستین روزنامه کوردی و نخستین تجربه روزنامه‌نگاری کوردی در روژهلات کوردستان در اورمیه منتشر و نماینده و بازتاب دهنده مطالبات ملت کورد در روژهلات کوردستان شد. هر چند تا کنون بیش از چند صفحه از این روزنامه به دست نیامده است، اما بازتاب خط فکری مطرح شده در روزنامه‌های کوردی باکور  (شمال کوردستان) در آن کاملا قابل بازیابی است.

با شکست جنبش اسماعیل آقا سمکو، طبقه متوسط، قشر روشنفکر و تحصیلکرده کورد در مهاباد با تاسیس ژ.ک و  نشریه «نیشتمان» این روند را در قالبی دیگر بازتولید ساخته و مطالبات خلق کورد را در راستای مخالفت با خوانین کورد، احیای اندیشه سربستی و مطالبات خلق کورد، اتحاد ملی کورد با دیگر بخش‌های کوردستان و تاکید بر یکپارچگی خاک کوردستان بار دیگر مطرح ساخت. نیشمتان به عنوان یکی از مهمترین تجربیات روزنامه‌نگاری کوردی که اندیشه مستقل کوردی و اتکای کورد به خلق کورد را مطرح می‌نمود، با تاسیس جمهوری کوردستان در مهاباد، جای خود را به نشریات دیگری مانند «کوردستان»، «هلاله» و «گروگالی منالان» داد که «کوردستان» سرآمد آنان بود. اما با اشغال مجدد روژهلات کوردستان، همانند باکور کوردستان، از سوی دولت ایران، زبان کوردی، روزنامه‌نگاری کوردی و هویت کوردی بار دیگر به محاق رفته و بار دیگر ادبیات سیاسی-اجتماعی کوردی در قالب روزنامه‌نگاری زیر زمینی شده و تکامل آن با وقفه روبرو گردید.

در فاصله بین اشغال مجدد کوردستان تا انقلاب ۱۹۷۹ در ایران، به رغم تلاش‌های دولت شاهنشاهی جهت چاپ و نشر چند عنوان هفته‌نامه و نشریه کوردی، اما این تلاش‌ها در دایره محدودی صرفا برای تبلیغات رژیم شاه باقی ماند. با پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ و بازگشت حزب دمکرات کوردستان به روژهلات بعد از ۳۲ سال و دیگر احزاب روژهلات، فعالیتهای روزنامه نگاری کوردی در قالب ارگان‌های حزبی مجددا آغاز گردید. اما این روند نیز دیری نپایید و بعد از اندکی تمام مظاهر هویت، فرهنگ و سیاست کوردی بار دیگر ممنوع شد. در این میان انتشار مجله سروه با زبان کوردی از سوی سپاه پاسداران انفلاب اسلامی و با سردبیری ماموستا هیمن یک استثنا به شمار می‌رود. هر چند این تلاش سپاه به منظور ایجاد وجهه‌ای ظاهرا طرفدار ادبیات و فرهنگ کوردی انجام شده بود، اما زنده‌یاد ماموستا هیمن توانست با جهت‌دهی آن در راستای احیا و تقویت زبان و فرهنگ کوردی مانع از تحقق نیات پشت پرده تاسیس این مجله شود.

با گشایش نسبی فضای سیاسی ایران و بهار مطبوعات از سال ۱۳۷۶ به بعد، انتشار مجلات و هفته‌نامه‌های کوردی نیز جانی دوباره گرفتند. اما فعالیتهای این دوره حاکی از گسستی مهم با دوره‌های پیشین بود. در زمانیکه احزاب پیشین روژهلات کوردستان به دلیل فضای شدید امنیتی روژهلات و سیاستهای ضد خلقی جمهوری اسلامی، حضور موثری در روژهلات نداشتند، دانشجویان کورد در شهرهای ایران و روژهلات کوردستان، با کمترین امکانات فنی به صورت داوطلبانه گامهای بسیار مهمی را در احیای روزنامه‌نگاری کورد برداشتند. از ویژگی‌های دیگر این دوره، تغییر زبان شعری و ادبی به زبان سیاسی-اجتماعی و فلسفی بود. مطالبات کوردی که تا پیش از آن هیچگونه جایگاهی در جمهوری اسلامی نداشت، این بار با زبان سیاسی-اجتماعی و فلسفی نمود دیگری را از خود بر جای گذاشت. با گذشت زمان و بازخوانی این مجلات و نشریات تاثیرات جنبش آزادیخواهی پ.ک.ک بر بسیاری از این نشریات امری کاملا گویا و قابل ردگیری است. بازگشت ایده یک کوردستان متحد، واژگان باکور، باشور، روژهلات و روژآوا از همان دوره وارد اصطلاحات سیاسی گردید و ایده سازماندهی حول نشریات کوردی توانست رونق جدیدی به حیات سیاسی کوردی اعطا کند. این سال‌ها در روزنامه‌نگاری کوردی را می‌توان سال‌های درخشانی یافت که نشان دهنده پتانسیل بسیار قدرتمند خلق کورد در روژهلات کوردستان برای میهن‌دوستی است.

با شکست اصلاحات در ایران و بازگشت محافظه‌کاران مذهبی در سال ۱۳۸۲، فضا مجددا بسته شد و موج فشارها به دستگیری بسیاری از روزنامه‌نگاران منجر شد. روزنامه‌نگاران و دانشجویان کورد نیز یا ناگزیر به ترک روزنامه‌نگاری شدند یا دستگیر شدند یا به تبعید خودخواسته رفتند و جز چند هفته‌نامه و ماهنامه در مراکز دانشگاهی و شهرهای کرماشان، سنه و مهاباد مجالی محدود برای ادامه فعالیت نیافتند. با تمامی این موارد، شدت فشارها و موج دستگیری‌ها، جنبش روزنامه‌نگاری روژهلات کوردستان، توانست پا به پای تحولات و پیشرفتهای الکترونیکی خود را با وضعیت جدید تطبیق داده و به صورت غیر رسمی و گاها زیر زمینی در پلتفرم‌های فضای مجازی و ویرچوال، روزنامه‌نگاری کوردی را حتی با آزادی بیشتر ادامه دهد.

با تمامی موارد فوق، وضعیت سیاسی در ایران به گونه‌ای است که روزنامه‌نگاران کورد با فشارهای بیشتری نسبت به همتایان غیر کورد خود برخوردارند. مسئله کورد در ایران مسئله‌ای امنیتی است و هرگونه درخواست یا مطالبه‌ای برای احقاق یا استیفای مطالبات کوردی با شدت پاسخ داده می‌شود. طرح مسئله‌ای به نام کورد نه تنها از سوی دولت مرکزی با شدت پاسخ داده می‌شود، بلکه از طرف رسانه‌های اپوزیسیون داخل و خارج از ایران نیز با شدت مورد حمله قرار گرفته و با اطلاق عنوان تجزیه‌طلبی، با بازتولید استبداد هزار ساله ایرانی دست می‌زند و این در حالی است که با مقایسه روزنامه‌نگاری کورد و غیر کورد، می‌توان طنین صدای دمکراسی‌خواهی و برابری‌طلبی کوردها را به درستی شنید، اما آنچه که در چند ساله اخیر روزنامه‌نگاری غیر کوردی در رابطه با مسئله کورد از خود نشان داده است، ترکیبی از نادیده گرفتن، انکار و تمرکز بر احیای پادشاهی ایران زمین و تبلیغ گونه‌ای لیبرالیسم بسیار سطحی و نازل بوده است که به بهترین وجه می‌تواند با سکولاریسم دولتی قدرتمند پیوند داشته باشد.

اکنون روزنامه‌نگاری کوردی و در کل عرصه رسانه‌ای کوردی رسالت خود را در مواجهه با این صدای جدید یافته است که فاشیسم و تمامیت‌طلبی مهمترین وجه آن است. بیشتر روزنامه‌نگاران کورد از روژهلات کوردستان خارج شده‌اند؛ فضا بسته شده است، با این وجود انچه که اکنون در روژهلات به جا مانده است، تلاش‌های فردی افرادی است که همچنان با شدیدترین فشارها روبرو بوده و با این وجود تلاش می‌کنند تداوم و پیوستگی مطالبات کوردی را با تمرکز بر هویت سیاسی کوردی همچنان حفظ کنند.

کوردستان در سال‌های استبداد سلطان عبدالحمید با گفتاری دمکراسی‌طلبانه بر حقوق کورد تاکید کرد، برای نخستین بار با زبانی سیاسی و مدرن به تعریف هویت کوردی و جغرافیای کوردستان دست زد. توسعه و ترقی و آموزش را مبنای تفکر خود قرار داد و اکنون با گذشت ۱۲۴ سال، نوادگان خلف مقداد مدحت بدرخان، همانند وی، با دشواری‌های بیشتر در روژهلات کوردستان گام در مسیر وی گذاشته‌اند. بعد از ۱۲۴ سال، رهروان مقداد مدحت بدرخان همچنان بر قدرت کلمات واقف هستند، می‌دانند که در آغاز فقط یک کلمه بود، کوردستان بود، و کلمه خود کوردستان بود،  همه‌چیز به‌ واسطه کوردستان پدید آمد، و با گذشت ۱۲۴ سال، در کوردستان از هرآنچه پدید آمد، هیچ‌چیز بدون او پدیدار نگشت.