موج توهمات و دنیای پساترامپ و کرونا | یادداشت

... شکست ترامپ موقعیت هم‌پیمانان منطقه‌ای خامنه‌ای را متزلزل ساخته‌ است. موازی با شکست ترامپ، نواهایی در ضدیت با سیاست‌های پوتین در روسیه‌ سر می‌زنند ...

◼️ در واقع ورود ما به‌ دهه‌‌‌ی سوم قرن بیست و یکم، که‌ مقارن با دهه‌‌ی سوم قرن بیستم است، آغاز شد. دهه‌ای که‌ در آن پایه‌‌ی تحولات صد سال گذشته‌، بنا نهاده‌ شد و دولت‌ ـ ملت‌های منطقه‌ تشکیل گشتند و برای به‌ کنترل درآوردن خاورمیانه‌، مسائلی از قبیل مسئله‌ی کورد و فلسطین را لاینحل باقی گذاشتند.

اکنون نظم نوین خاورمیانه‌ با اصطلاح خاورمیانه‌ بزرگ که‌ از سوی نظام هژمون‌گرای سرمایه‌داری مطرح گشت و با جنگ خلیج آغاز به‌ اجرای آن گردید، اکنون با مداخله‌ی تمام نیروهای تمامیت‌خواه منطقه‌ای و جهانی، تبدیل به‌ جنگ جهانی سوم گشته‌ و حال نیز به‌ حساس‌ترین مرحله‌‌ی خود رسیده‌ است، دهه‌‌ی سوم قرن بیست‌ویکم همان نقشی را ایفا خواهد کرد که‌ دهه‌‌ی سوم قرن بیستم برای قرن گذشته‌ ایفا کرد. همان‌طور که‌ در نوشتارهای قبلی هم به‌ شخصه‌ به‌ آن اشاره‌ کرده‌ام، این دهه‌، دهه‌‌ی تهدیدها و فرصت‌ها خواهد بود.

اگر خلق‌های آزادی‌خواه در دام غفلت و توهمات گرفتار نگردد، بدون تردید دهه‌‌ي فروپاشی دولت ـ ملت‌ها و رهایی خلق‌ها خواهد بود. اگر هم به‌ شکلی سطحی، متوهم و غافل با چنین مرحله‌ای تاریخی برخورد گردد و این ویژگی‌ها غالبیت یابد، قطعا با دهه‌ی بازتولید نیروی استبداد و ارتجاع به شکلی نوین و بغرنج‌تر از قبل روبرو خواهیم ماند. در واقع تمام تمدیدات مدرنیته‌ی کاپیتالیسم و دولت ـ ملت‌های سرکوبگر و واپسگرای منطقه‌، بویژه‌ اشغالگران کوردستان برای حفظ موقعیت و هدایت تغییرات و تحولات در راستای منافع سرمایدارانه‌ خود می‌باشد. آن‌ها هم متوجه‌ هستند که‌ مبارزه‌ و تمهیدات انقلابی خلق‌ها، آینده‌ آن‌ها را مورد تهدید قرار داده‌ است. پس باید تمام تلاش نیروهای انقلابی نیز جز آنکه‌ دهه‌ سوم قرن بیست و یکم را به‌ دهه‌‌ی به‌ وقوع پیوستن انقلاب‌ها که‌ نتیجه‌ی آن، رهایی ملت‌های تحت ستم، زنان، طبقات زحمتکش، نجات محیط‌زیست از تخریبات سودجویانه‌ است، باشد.

بدون تردید یکی از وقایع و حتی می‌توان گفت نوید سال ۲۰۲۱ شکست ترامپ و خارج شدن او از دایره‌‌ی قدرت بود. با وجود این نیز، حمایت و رای دادن ۷۵ میلیون از مردم آمریکا و رخدادهایی همانند محاصره‌‌ي کنگره‌ آمریکا از سوی طرفداران ترامپ و اقدامات شبه‌‌کودتایی ترامپ و اطرافیانش از سویی، روکش بودن دمکراسی بورژوایی و عمیق نبودن آن، به‌ نمایش گذاشته‌ شد و از دیگر سو نیز، نشان داد که‌ خطر فاشیسم و ترامپیسم تنها با شکست ترامپ در انتخابات رفع نخواهد شد و جهان، گذاری زودهنگام از مدرنیته‌‌ی کاپیتالیسم به‌ مدرنیته‌‌ی دمکراتیک می‌طلبد. یعنی گذار از کاپیتالیسم، صنعت‌گرایی و دولت ـ ملت که‌ به‌عنوان سه‌ پایه‌ی نگهدارنده‌‌ی مدرنیته‌ی کاپیتالیسم بارز است و همگام با آن، ورود به‌ مدرنیته‌ی دمکراتیک و اجرا و احیای آن به‌ واسطه‌ی سه‌ پایه‌ی آن، یعنی اقتصاد سوسیالیستی، اکوصنعت و ملت ـ دمکراتیک می‌باشد و به‌ تبع آن گذار از ذهنیت مردسالاری به‌ برابری جنسیتی و آزادی زن، از دمکراسی تمثیلی و بورژوایی به‌ دمکراسی مستقیم، رادیکال کمونال می‌باشد.

همان‌گونه‌ که‌ بعد از فروپاشی شوروی دیدیم بازگشت مردمان حیطه‌‌ی حکمرانی شوروی به‌ مراکز و اماکن مذهبی و حتی چرخش به‌ رویکرد و نگرش‌های راست‌گرایانه‌ با چه‌ آب‌وتابی صورت گرفت، بیانگر سطحی بودن و عدم تعمق در سوسالیسم طی دوره‌ی ۷۰ ساله‌ اتحاد جماهیر شوروی است. رخدادهای اخیر آمریکا، به‌ویژه‌ اتفاقات پس از انتخابات اخیر آمریکا که‌ مدعی مرکز کاپیتالیسم و دومکراسی بورژوایی است، نشانگر ظاهری و سطحی بودن دمکراسی (البته‌ اگر بتوان آن را دمکراسی نامید) مدنظر آن‌ها بود. هر دوی این موارد به‌ ما نشان می‌دهد که‌ اگر سوسیالیسم و دمکراسی به‌طور عمیق، به‌ فرهنگ و ماهیت جامعه‌ تبدیل نگردند، نمی‌تواند استمرار خود را حفظ کند.

موضوع دیگری که‌ در نتیجه‌‌ی شکست ترامپ در انتخابات حائز اهمیت است و باید با نگاهی پردازشی به‌ آن نگریست، توهماتی است که‌ بسیاری از اپوزیسیون‌های شوونیسم ایرانی، احزاب و اشخاص ملیت‌‌های تحت ستم که‌ مبتلا به‌ بیماری دنباله‌روی از این اپوزیسیون های پان‌ایرانیسم هستند، که‌ می‌توان به‌ احزب کلاسیک و بسیاری از گروه‌ها و اشخاص کرد اشاره‌ نمود. آن‌ها از ابتدای سال ۲۰۱۷ که‌ ترامپ اریکه‌ی قدرت را تصاحب کرد تا ۲۰ ژانویه‌ ۲۰۲۱ و حتی تا ساعات پیش از مراسم تحلیف جو بایدن و ترک اریکه‌‌ی قدرت ریاست جمهوری آمریکا از سوی ترامپ، قویا در آن گرفتار گشته‌ بودند. این توهم و انتظار، دستور حمله‌ ترامپ برای سرنگونی حکومت استبدادی ایران بود.

طی چند سال اخیر طبق این توهم اقداماتی از قبیل برگزاری کنگره‌ها و اتحادیه‌های معطوف به‌ این انتظار، تشکیل دادند. دولت ترامپ و برخی از کشورهای منطقه‌ای مخالف ایران هم، برای به‌ تمکین درآوردن ایران از آن‌ها حمایت کردند. هزینه‌ی جلسات و رفت‌وآمدهای آنان را می‌پرداختند و شبکه‌های تلویزیونی را هم برای آن‌ها تاسیس کردند. بودجه‌ی قابل ملاحظه‌ای هم به‌آن اختصاص دادند.  هدف این بود جامعه را بیش از پیش به‌ این توهم و انتظار دچار سازند و آن را شیوع دهند تا برای نیروهای انقلابی که‌ بر پایه‌ی نیروی اجتماعی، برنامه‌ و عملکرد خود را مشخص می کنند، راه‌ را ناهموار سازند و مانع امیدواری جامعه‌ به‌ نیروهای انقلابی گردند و چنان خود را نشان دهند که‌ گویی برگ برنده‌ در اختیار آنان است، چرا که‌ نیروهای خارجی حامی آن‌ها هستند. باید گفت از این پس با توجه‌ به‌ تغییر سیاست و برخورد آمریکا با ایران، حتی اگر جنبه‌ای تاکتیکی هم داشته‌ باشد، عرصه‌ را به‌ این منتظران موعود امام زمانی، تنگ خواهد کرد و از حمایت‌های قبلی به‌طور مضاعفی کاسته‌ خواهد شد. جلسات و دیدارهای آنان از رونق خواهد افتاد و عجیب نیست که‌ برخی از رسانه‌هایی که‌ در این چارچوب تجهیز و احداث شده‌ بودند، از رونق بیفتند و حتی بعید نیست تعطیل هم گردند.

نیروهای خط سوم و متکی به نیروی مردمی هیچ‌گاه در این توهم گرفتار نشدند و چشمداشتی از نیروهای خارجی نداشتند و این نیروی اجتماعی در روند سیاست جهانی با توجه به تغییرات صورت گرفته همچنان مبارزات آنان ادامه دارد. نقطه‌ی قوت این نیروها این است که روی اهرمی که از کنترل خارج شده، حساب باز نکرده‌اند. این موضوع برای مبارزات ما در روژهلات کوردستان مصداق دارد.

اگر به رویدادهای سال ۲۰۱۷ و آغاز سال ۲۰۱۸ میلادی نظری بیافکنیم، خواهیم دید هجمه‌ای وسیع از طریق رسانه‌ علیه‌ جنبش آپویی در چارچوب جنگ ویژه‌، خصوصا جنبش آپویی در روژهلات کوردستان و مشخصا حزب حیات آزاد کوردستان(پژاک) شدت یافت که‌ همچنان اگر به‌ همان قوت نباشد، ولی کماکان ادامه‌ دارد. منظورم این است که‌ تا حد امکان به‌ دلایل و چگونگی اجرایی آن در دوران ریاست جمهوری ترامپ اشاره‌ نمایم. می‌دانیم که‌ ۲۰ ژانویه‌ ۲۰۱۷ ترامپ بر مسند قدرت نشست و دوران ریاست ‌جمهوری اوباما پایان پذیرفت. ترامپ در طول سال ۲۰۱۷ ابتدا خود را درگیر مسئله‌ی عربستان و کره‌شمالی کرد و تا ماه‌های پایانی ۲۰۱۷، مسئله‌‌ی ایران را آن چنان در دستور کار وی قرار نداشت. اما پس از اخذ نتایجی نسبی در رابطه‌‌ با عربستان و کره‌ شمالی، این بار به‌طور گسترده‌ و ضربتی، چالش با ایران را به‌ موضوعی گرم تبدیل ساخت.

از برجام خارج شد، تحریماتی کمرشکن اعمال کرد و ایران به حملات گسترده‌ای تهدید کرد. تا جایی که‌ جان بولتون، چهره‌ رادیکال ضد ایران و مشاور ترامپ اذعان کرد که‌ اجازه‌ نخواهیم داد رژیم ایران جشن ۴۰ ساله‌ خود را بگیرد. همان‌طور که‌ پیشتر اشاره‌ شد در درون اپوزیسیون ایرانی به‌ ایجاد ائتلاف‌، اتحادیه، برگزاری کنفرانس و کنگره‌هایی اقدام کردند. از سلطنت‌طلبان، جبهه‌ی ملی، سوسیال شوونیست‌ها و پان‌ایرانیست‌های لیبرال گرفته‌ تا مجاهدین خلق و احزاب و گروه‌های ملل تحت ستم موجود در جغرافیای ایران، در این پروژه‌ مشارکت ورزیدند و مخصوصا احزاب سنتی و گروه‌ها و شخصیت‌هایی میان خلق کورد، دچار خوش‌بینی و توهمی عمیق گشتند. تا جایی که‌ اطمینان حاصل کردند طی ۶ ماه‌، حمله‌‌ی نظامی به‌ ایران صورت خواهد گرفت و جمهوری اسلامی ساقط خواهد گشت و همه‌ چیز مطببق میل آن‌ها پیش خواهد رفت. اما خطر حس شده در اینجا فوبیای جنبش آپویی و پژاک بود.

به‌ویژه‌ در چارچوب پروژه‌های نهادهای وابسته به‌ وزارت خارجه‌ آمریکا و مشخصا نهاد دمکراسی برای ایران، که‌ سعی می‌کرد سلطنت‌طلبان متمایل به‌ خانواده‌‌ی پهلوی را به‌عنوان آلترناتیو و اهرم فشار و تهدید در برابر ایران برجسته‌ کند. در این راستا جلساتی در آمریکا برگزار کردند و برخی از احزاب سنتی روژهلات کوردستان، گروه‌ها و اشخاصی به‌اصطلاح مستقل و غیرحزبی را نیز در این جلسات شرکت دادند. شایان ذکر است که‌ این پروژه‌ در چارچوب طبیعت احزاب، گروه‌ها و اشخاص روژهلات کوردستان در این ماجرا به‌ بارزانی و پارت دمکرات کوردستان عراق و از سوی سازمان اطلاعاتی «پاراستن» پارت دمکرات کوردستان عراق، اجرایی می‌گشت که‌ متقارن با آن نیز، با میت (سازمان اطلاعاتی ترکیه) هماهنگی‌هایی را به‌ دنبال داشت.

همه‌‌ي بازیگران حاضر در این پروژه‌، از آن واهمه‌ داشتند که‌ اگر به‌ ایران حمله‌ شود و وضعیت آن آشفته‌ گردد، خطر آن وجود دارد که‌ پژاک و کودار با توجه‌ به‌ توانایی و قابلیتی که‌ جنبش آپویی در زمینه‌ی سازماندهی نظامی و اجتماعی ـ سیاسی در روژآوا از خود نشان داده‌ بود، در اینجا نیز ابتکار عمل را به‌ دست گیرد و در روژهلات کوردستان آلترناتیوی در عرصه‌ عمل متحقق سازد که‌ به‌ الگویی برای سایر خلق‌ها و مناطق دیگر ایران نیز بدل شود.

بنابراین تریبون‌های مشترکی ایجاد کردند که‌ تحت عنوان روزنامه‌نگاران مستقل برای تحریف واقعیت و سیاه‌نمایی جنبش آپویی، به‌طور ناجوانمردانه‌ به‌ دروغ‌پراکنی و ضدیت آشکار با جنبش آپویی می‌پرداختند. همچنین اقدام به تشکیل نهادهایی در اروپا و جنوب کوردستان با حمایت بارزانی کردند که‌ به‌ زعم خود، برای تضعیف جنبش آپویی در کل و به‌ویژه‌ جنبش آپویی روژهلات کوردستان پرداختند. در واقع حملات وسیع رسانه‌ای در چند سال اخیر که‌ علیه‌ جنبش آپویی در روژهلات کوردستان، صورت داده‌ شد، در چارچوب این پروژه‌های توهم‌زا بودند. اکنون با شکست ترامپ متحمل شوک‌های مهلکی گشته‌اند، ولی این بدان معنی نیست که‌ از این پس به‌ تحریفات خود ادامه‌ نخواهند داد.

بدون تردید هریک از این جناح‌ها با حمله‌ به‌ جنبش ما، هدفی دنبال می‌کردند. آمریکایی‌ها در تلاش بودند میان جنبش روژهلات کوردستان و کلیت جنبش آپویی فاصله‌ بیندازند و آن سیاستی که در روژآوا جهت فاصله‌اندازی میان پ.ی.د و جنبش آپویی پیروی می‌کردند، به‌ صورتی پیش‌وقت، در روژهلات کوردستان و قبل از وقوع هر اتفاقی در ایران، اقداماتی پیشگیرانه انجام دهندتا در نهایت رابطه‌‌ی پژاک با جنبش آپویی را قطع کنند.

اپوزیسیون شوونیسم ایرانی نیز خواهان آنند که‌ کوردها در روژهلات کوردستان، کاملا تابع آن‌ها و همراستا با تهران باشند و به‌ هیچ وجه‌ نگاه خلق کورد در روژهلات کوردستان به‌ سایر بخش‌های کوردستان دوخته‌ نشود و نیرویی که‌ در تلاش برای برقراری اتحاد روژهلات کوردستان با سایر بخش‌های کوردستان را دارد، همچنین از طرح مباحث و نظریه‌هایی که‌ که‌ توسط پژاک پرده‌ از اهداف شوم و جنایات پان‌ایرانیسم، دولت ـ ملت ایرانی و کل سیستم خسروانی ایران برمی‌دارد، جلوگیری به‌ عمل آورند. آنان به‌خوبی آگاه‌اند که‌ اگر پژاک و جنبش آپویی از میان برداشته‌ شوند، سایر احزاب سنتی روژهلات کوردستان، اگرچه‌ در یک سطح هم نباشد می‌توانند به‌ هر نحوی که‌ بخواهند به‌ آن‌ها شکل داده و جهت‌دهی کنند.

هدف پارت دمکرات کوردستان عراق هم از این مشارکت، مشخص است، به‌ویژه‌ خانواده‌ بارزانی‌ها، پیشرفت جنبش آپویی را به‌عنوان یک جنبش آزادی‌خواه‌، ملی و سوسیالیست که‌ با منافع طبقاتی، فرهنگ و نگرش ارتجاعی آنان در تضاد  است را برنمی‌تابند و از آن واهمه دارند. زمانی که ابتکار عمل جنبش آپویی در شمال و روژآوای کوردستان را مشاهده کردند از این اقدام در روژهلات کوردستان نیز هراسیدند و این روند موجب به خطر افتادن منافع خانوادگی و قدرت در جنوب کوردستان خواهد بود. این خانواده‌ که‌ در مراحل متعدد از جمله‌ در جنبش‌های سال‌های ۴۶ و ۴۷ و نیز ۵۷، نیروی بازدارنده‌ انقلاب روژهلات کوردستان بوده‌اند، در میان مردم روژهلات کوردستان، مورد انزجار و خشم می‌باشند و امروزه‌ هم عملکرد آن‌ها تلاش برای فرافکنی بوده‌ و می‌خواهند این رویه‌‌ی خود را به‌ پ.ک.ک نسبت دهند و آن  را به‌‌‌عنوان نیروی بازدارنده‌ انقلاب روژهلات کوردستان معرفی نمایند. غافل از این که‌ خلق ما، کاملا به‌ سطح بالای انقلابی و ملی پ.ک.ک واقف هستند و نسبت به‌ فرافکنی و شایعه‌‌پراکنی این خائنان کوردستان، روی خوش نشان نداده و اعتنایی نخواهند کرد.

از دیگر سو پارت دمکرات کوردستان عراق، کاملا به‌ مجری اوامر ترکیه‌ در مقابل جنبش آپویی تبدیل گشته‌ و با تمام توان در تکاپوی اجرای دستورات دشمن خونی خلق کورد است. موضع ترکیه‌ هم در قبال کلیت  مسئله‌ی کورد و به‌ویژه‌ جنبش آپویی مشخص است. احزاب کلاسیک، گروه‌ها و اشخاص معلوم‌الحال و تنگ‌نظر روژهلات کوردستان، به‌جای اندیشیدن به منافع ملی و اجتماعی خلق کوردستان در پی منافع محدود و خیالات نامطلوب و قدرت‌گرایانه‌ی شخصی و خانوادگی هستند، بدین‌خاطر است که‌ اهداف ملی و سوسیالیستی پژاک را با منافع و مصالح قدرت‌گرایانه‌ خود در تضاد دیده‌ و به‌ زعم خود، با حمله‌ی رسانه‌ای و وارونه‌ جلوه‌ دادن حقیقت وجودی پژاک، چنین حزبی که‌ برخاسته‌ از اعماق وجودی خلق کورد است، دچار ریزش نیرو خواهد شد و این ریزش در ظرف احزاب، گروه‌، محافل و نهادهای سست‌بنیاد آن‌ها خواهد ریخت.

البته‌ افرادی هستند که‌ اگر نیات‌شان به‌طور کامل با بازیگران اصلی این اقدامات یکی نباشند، ولی باز هم در نتیجه‌ غفلت و عدم شناخت عمیق از جنبش آپویی، به‌ ابزار دست این جنگ ویژه‌ تبدیل شده‌اند، اما کلیت عناصر دخیل در پروژه‌ سیاه‌نمایی جنبش آپویی در روژهلات کوردستان، کاملا هدفمند و مهندسی شده‌ عمل کرده‌اند.

جا دارد در اینجا، خطاب به‌ احزاب، گروه‌ها و اشخاص روژهلات کوردستان که‌ در این پروژه‌ی استعمارگری نیروهای مستبد که‌ آگاهانه‌ و یا ناآگاهانه جای گرفته‌اند، خاطرنشان کنیم که‌ سیستم سرمایه‌داری، اپوزیسیون شوونیسم ایرانی، بارزانی و ترکیه‌، شاید که‌ از این عملکرد سودی ببرند، ولی بهره‌ای جز رسوایی و ‌لیسی طراحان این پروژه‌ی غیرانسانی، چیز دیگری عایدشان نخواهد شد. شما به‌ ابزار دست آن‌ها تبدیل شده‌اید. بی‌گمان در چنین شرایط حساس و تاریخی تنها در سایه‌ی اتحاد و همگرایی است که می‌توان از توطئه‌های چندجانبه رهایی یافت و به پیروزی رسید؛ از این پس انتظار می‌رود شما با این اراده‌ همسو شوید، نه‌ با نیروهای ضدرهایی و آزادی خلق کوردستان که‌ بقای خود را در مکیدن خون کوردها می‌بینند، هم‌قطار گردید و به‌ این اعمال ناشرافتمندانه‌ تن در دهید.

دشمنی دولت اشغالگر ایران با خلق کورد و در راس آن، پیشاهنگان این خلق، یعنی پژاک و کودار، بر همه‌ عیان است. در رخدادهای چند سال اخیر، دولت ایران نام پژاک را به‌عنوان دشمن اصلی در کنار داعش و مجاهدین خلق قرار داد و پژاک را مستقیم و غیرمستقیم، مسئول سازماندهی اعتراضات چند سال اخیر، به‌ویژه‌ در روژهلات کوردستان تعریف می‌کند. البته‌ که‌ پژاک در درون جامعه‌ مشغول سازماندهی و مبارزه‌ است، ولی هدف رژیم از این اظهارات و قرار دادن پژاک در کنار نام داعش و مجاهدین خلق، تروریزه‌ کردن پژاک و معرفی کردن آن به‌عنوان دیگری، از طریق بمباران های تبلیغاتی این رژیم و قبولاندن آن به‌ تمام خلق‌های ایران می‌باشد. همچنین در چنین مقطع حساسی، سطح شکل گرفته‌ی سازماندهی و هشیاری خلق کورد موجب وحشت حاکمیت موجود گشته است. به‌ همین دلیل میلیتاریزه‌ کردن روژهلات کوردستان و توسل به‌ انوع حربه‌های جنگ ویژه‌، در راستای تضعیف کردن موقعیت پژاک در روژهلات کوردستان از عملکردهای مستمر این حکومت بوده‌ و می‌باشد.

اکنون که‌ دولت ایران در بحران‌های بسیاری غرق شده، در بیم و هراس دوران پساترامپی و پساکرونایی به‌‌سر می‌برد. شکست ترامپ موقعیت هم‌پیمانان منطقه‌ای خامنه‌ای را متزلزل ساخته‌ است. موازی با شکست ترامپ، نواهایی در ضدیت با سیاست‌های پوتین در روسیه‌ سر می‌زنند. موقعیت اردوغان فاشیست هم مشخص است، شکاف در بلوک قدرت در ترکیه موقعیت اردوغان را متزلزل کرده و نشانه‌های افول او را در بحران‌های داخلی می‌توان مشاهده نمود. این تحولات، لرزه‌ به‌ تن و جان خامنه‌ای و سران رژیم انداخته‌ و به‌ زعم خود، درصدد اتخاذ تدابیر لازمه‌ هستند. تدابیرشان هم جز عملکردهای نابخردانه‌ای که‌ فشار و سرکوب را بر خلق‌های ایران فزونی می‌بخشد، چیز دیگری نیست. اظهارات خامنه‌ای در مورد واکسن کرونا بار دیگر ابعاد تازه‌ جنگ بیوقدرت رژیم در مقابل جامعه‌ را با بهانه‌ جنگ با امریکا و غرب را نشان داد. اظهاراتی که‌ نشانگر عدم برخوردی انسانی و مسئولانه‌ در برابر سلامت جامعه‌ می‌باشد. از دیگر سو شاهد تنگ‌تر کردن عرصه‌های فعالیتی و گسترش سرکوب و خفقان عمومی و آغاز آن در کوردستان هستیم.

در ماه‌های اخیر سفر بسیاری از مقامات رژیم از جمله‌ اشخاص محافظه‌کاری همچون ابراهیم رئیسی و محسن رضایی که‌ گمان می‌رود از کاندیدهای اصولگرا برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ خورشیدی باشند، با خود موج وسیعی از دستگیری فعالین کرد را به‌ همراه‌ داشته‌ است. که با هدف جلوگیری از سازماندهی مردم روژهلات کوردستان در برابر تحولات آینده‌ است، به‌ عنوان مثال؛ جلوگیری از سازماندهی اجتماعی برای تحریم گسترده‌ی انتخابات ریاست جمهوری و اعتراضات پساکرونایی در روژهلات کوردستان می‌باشد. در دوران کرونا انزجار خلق‌های تحت ستم، به‌ویژه‌ کوردها در برابر رژیم مستبد، فزونی یافته و رژیم بیم آن دارد که‌ در اولین فرصت، این انزجار به‌ یک قیام خیابانی تبدیل شود. بدون تردید یکی دیگر از اهداف رژیم از این دستگیری‌ها، افزایش فضای ارعاب می‌باشد که‌ به‌ درازای طول عمر خود، برای بقایش به‌ آن متوسل گشته‌ است.

در مورد برخوردهای دولت بایدن و ایران، شاید بسیاری از موارد تا انتخابات ریاست جمهوری ایران که در خرداد ماه‌ سال آینده‌ برگزار می‌شود، مبهم باشند. شاید این بار رژیم درصدد به‌ مسند نشاندن رئیس‌جمهوری اصولگرا باشد. چرا که‌ گفتمان اصلاح‌طلبی معنای قبلی خود را از دست داده‌ و خط میانه‌رو هم، در طی این هشت سال مضحکه‌ای بیش نبوده‌ و در درون خود رژیم نیز، روزانه‌ مورد نکوهش و رسوایی واقع می‌گردد. در واقع باید ناچارا خطی برای ریاست جمهوری آینده‌ ایران مبنا قرار خواهند دادکه‌ تعادل بین سرکوب در داخل و امتیاز‌دهی به‌ خارج را حفظ کنند.

بیش از این مسائل و بازی‌های رژیم، آنچه‌ لازم است به آن توجه کنیم این است که نه فریب نزاع میان ایران و آمریکا و نه‌ حربه‌های احتمالی و موذیانه‌ی ایران در آینده به‌دلیل کنار رفتن ترامپ در پیش گرفتن رویکردی معتدل را نخوریم. با هشیاری و وقوف به‌ این دو مورد، باید اصل روشنگری و سازماندهی اجتماعی را اساس گرفته‌ و از هر فرصت و امکانی جهت رهایی و تغییر وضعیت، فعالانه‌ مبارزات‌مان را ارتقاء بخشیم.  بدون تردید وضعیت پساترامپی و پساکرونایی برای خامنه‌ای و رژیم او دشوار خواهد بود و اگر نیروهای انقلابی با اتکا به‌ نیروهای اجتماعی، آگاهانه عمل کنند، کسب نتیجه‌‌ی مطلوب در راستای احقاق حقوق خلق‌ها ممکن خواهد بود.◻️

منبع: pjak.eu