سورخوین أکین؛ فرمانده‌ی سرکش جودی

جواهر انجو با کد سازمانی سورخوین اکین در سال ۱۹۹۰ در روستای روبوسکی از توابع منطقه بوتان به دنیا آمد.

سال ۲۰۱۰ به صفوف مبارزات آزادی کوردستان پیوست. در سال ۲۰۱۷ به منطقه‌ی جودی رفته و در سال ۲۰۱۸ در یک عملیات نظامی ارتش اشغالگر ترکیه مجروح می‌شود. اما برای آن که به دست دشمنان نیفتد نارنجک خود را منفجر کرده و به کاروان شهدا می‌پیوندد.

'رفیق سورخوین در هر جایی که بود، آن را سرحال و سرزنده می‌گرد'

دوران کالکان عضو کمیته‌ی رهبری پ.ک.ک در رابطه با شخصیت شهید سورخوین می‌گوید: "یاد شهید سورخوین را گرامی می‌داریم. او دختری شجاع، فداکار، مبارز و ملیتان روبوسکی بود که به درستی جودی را درک کرد. ما این فرصت را داشتیم که در مرحله آموزش رفیق سورخوین را بشناسیم. او رفیقی بسیار سرزنده بود و با تبسم به زندگی معنا می‌بخشید. حضور او در دوره‌های آموزشی به دلخواه خودش بود. در مورد همه چیز تحقیق می‌کرد و تلاش می‌کرد مسائل را به خوبی درک نماید. او می‌توانست با همه به راحتی و آسانی ارتباط برقرار کند. هم از اطرافیانش بسیاری چیزها یاد می‌گرفت و هم به آنها بسیار چیزها یاد می‌داد. در هر جایی که بود، آنجا را سرزنده می‌کرد. رفیق سورخوین همچنین هنرمند بود و صدای بسیار دلنشینی داشت. وی در رابطه با گریلا و مبارزات شعر می‌نوشت و با زبان هنر در مورد مبارزات صحبت می‌کرد. با زبان شعر در مورد مبارزات صحبت می‌کرد. در حقیقت شاعری بسیار قوی بود. او ادامه‌دهنده‌ی راه شهید مزگین و شهید دلیلا-ها بود. رفیق سورخوین نیز مانند آن‌ها به همان‌ اندازه که هنرمند بود، به همان اندازه نیز مبارز و نظامی قدرتمندی بود. در علوم نظامی و در پیشرفت تاکتیک‌ها بسیار حساس بود و در این رابطه به تحقیق و جستجو می‌پرداخت."

'رفیق سورخوین پیشاهنگی بسیار خوب برای روستای روبوسکی بود'

نیشتمان سورخوین رفیق مبارزات شهید سورخوین این‌گونه در مورد شخصیت و ویژگی‌های او صحبت می‌کند:"شهید سورخوین اولین زن روستای ربوسکی بود که به صفوف گریلا پیوست. دولت فاشیستی ترکیه سیاستی ویژه در مورد شهر و روستاهای باکور کوردستان را پیروی می‌کند و در میان مردم برای ذوب جوانان و دور کردن آن‌ها از فرهنگ خودشان، سیستم مزدوریگری را ترویج می‌دهد. رفیق سورخوین ماهیت دشمن را از نزدیک دیده و سطح میهن‌دوستی وی بسیار بالا بود. بر این اساس نیز وجود خود را در میان پ.ک.ک پیدا کرده بود. پیوستن او به سازمان و پشتیبانی و صیانت او از این پارادایم، در اساس پشتیبانی و صیانت همه روبوسکی از میهن بود. از این لحاظ نیز رفیق سورخوین پیشاهنگ بزرگ روستای روبوسکی بود."

'رفیق سورخوین با اندیشه و تفکر رهبر آپو خود را پرورش داده بود'

سرحد ژِهات پاتنوس یکی دیگر از رفقای شهید سورخوین در مورد وی می‌گوید:"ویژگی اصلی رفیق سورخون در زمینه‌ی پیشرفت بود و در مدتی کوتاه هم از لحاظ ایدئولوژی و هم از لحاظ نظامی بسیار پیشرفت کرده و بسیار خود را بالا کشیده بود. او در سنین جوانی مسئولیت سازمان را بر عهده گرفته بود. رفیق سورخوین هر کاری را که به‌عهده‌ی وی گذاشته می‌شد، بدون دودلی با بهترین شیوه انجام می‌داد. رفیق سورخوین در زمینه‌های فلسفه، ایدئولوژی، رفاقت و ارزش‌ها و معیارها با اندیشه و تفکر رهبر آپو شخصیت خود را بنیاد نهاده بود."

'زمانی‌ که رفیق سورخوین در جودی راه می‌رفت به آن عشق می‌ورزید'

لاله‌شین جودی در مورد علاقه شهید سورخوین به جودی گفت:"رفیق سورخوین قبل‌ از آنکه به صفوف گریلا بپیوندد، علاقه بسیار ویژه‌ای به جودی داشت. همین امر سبب شده بود که آرزوی آمدن به جودی را داشته باشد. زمانیکه رفیق سورخوین در جودی راه می‌رفت، با عشق و علاقه به آن می‌نگریست. هر قدمی که برمی‌داشت با ارزش به آن نگاه می‌کرد و انگار با موجودی زنده صحبت می‌کرد. رفیق سورخوین در فرماندهی خویش بسیار پیگیر بود و در مقابل اشتباهات و کاستی‌ها می‌ایستاد و انتقاد می‌کرد. در این زمینه رفیق سورخوین می‌توانست اطرافیان خود را اداره کرده و راهنمای دیگران باشد."

'رفیق سورخوین می‌خواست هم خود را در دل جودی و هم جودی را در دل خود جای دهد'

 یکی دیگر از رفقای شهید سورخوین، أسرین سمسور است که در مورد علاقه‌ی رفیق سورخوین به جودی و شجاعت او می‌گوید:"جستجوی رفیق سورخوین به ‌دنبال آزادی زن و مبارزات زن در سطح بسیار عالی بود. به‌ویژه در مقابل طبیعت بسیار احساس مسئولیت کرده و آن را بسیار دوست می‌داشت. نگاه او به برگ‌ها و حتی درختان متفاوت بود. رفیق سورخوین عاشق جودی بود و همیشه می‌گفت،'اگر قرار است زندگی کنم در جودی زندگی می‌کنم و اگر قرار است بمیرم، در جودی خواهم مرد'. اینگونه خود را با جودی درآمیخته بود. می‌خواست قدم به قدم جودی را بشناسد و هم خود را در دل جودی و هم جودی را در دل خود جای دهد. ویژگی بسیار مهم رفیق سورخوین این بود که در مقابل دشمن بسیار شجاع بود. به همان‌ اندازه‌ که به زندگی پایبند بود، به همان اندازه نیز از دست دشمن خشمگین بود. برای رفیق سورخون ترس از مرگ وجود نداشت. ما نیز از وی شجاعت می‌گرفتیم."

'اگر زندگی کنم در جودی زندگی خواهم کرد و اگر بمیرم در جودی خواهم مرد'

شهید سورخوین زمانی ‌که در جودی بود این‌گونه در مورد جودی صحبت می‌کرد،"صحبت کردن در مورد جودی نه‌تنها در مورد جودی بلکه در مجموع در رابطه با پ.ک.ک و شناختن آن آسان نیست. پ.ک.ک در کل اینگونه است و به‌آسانی شناخته نمی‌شود. جودی نیز اینگونه است. فقط در صورتی ‌که در جودی زندگی کنی، می‌توانی آن را درک نمایی. اکنون من هرچقدر هم در مورد آن صحبت کنم، کسی که اینجا را ندیده باشد و در اینجا زندگی نکرده باشد، ممکن است چیزهایی که من در مورد آن صحبت می‌کنم، برایش بی‌معنی باشد. به‌همین دلیل باید در اینجا زندگی کنی. زندگی در جودی آسان نیست. انسان‌های عادی اکنون فکر می‌کنند که زندگی در اینجا بسیار دشوار است و فرصت زندگی وجود ندارد. اما جودی اینگونه است. جودب به گونه‌ای درست  شده است که انگار قبل ‌از آفرینش برای گریلا آماده شده ‌است."

'با شهادت خود به ما فهماند که این مرحله چه موضع گیری لازم دارد'

سلاوا نوال آمد در مورد ویژگی‌های میهن‌دوستی و رفاقت شهید سورخوین می‌گوید:"بسیاری از ما به‌عنوان جوانان کورد به فرهنگ خویش پایبند هستیم. اما انسان در وجود رفیق سورخوین این مسئله را به‌طور مستقیم می‌دید. او در سطح بسیار عالی وابسته به فرهنگ کوردی بود و با آن زندگی می‌کرد و این امر را در رفقای خود نیز به وجود می‌آورد. او موضع‌گیری بسیار مناسبی داشت. و با این موضع‌گیری خود برای ما به نمونه زندگی تبدیل شد. او سطح دقت بسیار بالایی داشت. اولین هدف در رفیق سورخوین این بود که در میان سازمان در سطح پیشاهنگی به  سمبل تبدیل شود، که این‌گونه نیز بود. پس‌از شهادت رفیق سورخوین، رفقایی که او را می‌شناختند، بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بودند. رفیق سورخون به رفقای اطراف خود یاد داد که رفاقت حقیقی چگونه است. با شهادت خود به ما یاد داد که این مرحله چگونه موضع‌گیریی می‌خواهد."