خبر فوری: یورش به استرک تی‌وی و مدیا هابر: پلیس ساختمان را غارت کرد

زمان همبستگی برای نابودی رژیم‌های مستبد فرارسیده است! | یادداشت

سیامند معینی رئیس مشترک حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک) در یادداشتی بر لزوم همبستگی علیه رژیم‌های مستبد منطقه خاورمیانه و بویژه رژیم ایران تأکید کرده است.

◼️ وضعیت سیاسی منطقه روز به روز آشفته‌تر می‌شود و مسائل و مشکلات پنهان در سایه‌ی گذر زمان نقشه‌‌های کثیف استعمارگران را آشکار می‌کند. مشکلات حل نشده‌ای که به شیوه‌ای تصنعی در منطقه برای ثبات موقتی برنامه‌ریزی شده بودند اکنون به مشکلاتی ریشه‌ای برای جامعه و درد و رنج‌ خلق‌های منطقه مبدل شد‌ه‌اند. کلونیالیسم اروپا با نقشه‌هایی که در طول یکصد سال گذشته برای کنترل منطقه بر خلق‌ها تحمیل کرده بود، به رژیم‌های مستبد و رژیم‌های کثیفی در تن این منطقه تبدیل شده است. وقت و بی‌وقت این زخم باز می‌شود و درد و رنج آن در این تن بیمار دوباره می‌شود.

ایران به عنوان قواره‌ای ناجور در میان این توطئه شوم کلونیالیسم برای منطقه، به طور مداوم بخشی از مسئله و عدم ثبات منطقه و حتی داخل مرزهای ایران به طور مداوم اختلاف و چنددستگی با خود به همراه آورده است و قادر به حل مسائل داخلی ایران نبوده‌اند. علت اصلی حل نشدن این مسائل در داخل ایران، بخش بزرگی از آن به تفکر و ساختاری که حکومت ایران آن را تحمیل کرده است باز می‌گردد، اگر اینگونه پیش برود تا صد سال دیگر هم مسائل داخل ایران حل نخواهند شد، مگر آن که مکانیسم و شیوه‌ی مدیریت به طور کامل به صورت جدی و اساسی تغییر یابد.

روزانه شاهد سقوط سیاسی و اقتصادی سیستم حکومت جمهوری اسلامی ایران هستیم و هم زمان جایگاه حکمرانان در میان مردم ایران روز به روز بیشتر افت می‌کند.

مسائل داخل حاکمیت به طور آشکارا در مجلس و در خارج از حلقه‌ی حاکمان مورد مناقشه و بحث قرار گرفته است و طیف حاکمیت به یکدیگر به طور مستقیم حمله می‌کنند، شیوه‌ی اپوزیسیون‌سازی حکمرانان ایران دیگر کارایی خود را از دست داده است. می‌توانیم بگوییم این روش خبر از فروپاشی شیرازه‌ی حکومت می‌دهد.

حاکمان رژیم اشغالگر ایران هیچ پروژه‌ی کارایی برای مدیریت و اداره‌ی کشور ندارند، فقط محافظت از خود و تداوم حاکمیت در برنامه‌ی روزانه‌ی آنها قرار دارد. بر این اساس طرفداران ولایت فقیه به شیوه‌ای متفاوت خود راسرپا نگه داشته‌اند و بر اساس این دیدگاه، متد و روش در مواجهه با معترضان به تروریزه‌کردن جامعه روی آورده‌اند و شیوه‌ی میلیتاریستی و به کار گرفتن خشونت را به طور مداوم و روزانه علیه مردم گرسنه و آزادیخواه به کار می‌گیرند.

مواقع بسیاری به علت شرایط نامساعد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، در نقاط مختلف ایران و شهرهای کوردستان اعتراضات و تظاهرات‌هایی انجام می‌شود. رژیم با تمام توان خود با درخواست‌ها و اعتراضات مردم مقابله می‌کند و با شیوه‌های گوناگون مردم فقیر قربانی این سیاست رژیم می‌شوند و هم زمان رژیم برای انتقام گرفتن از مردم و ترساندن آنها گروه‌هایی از فعالان و معترضان را به زندان انداخته و با شکنجه و تروریزهکردن آنها می‌خواهد جامعه را وحشت‌زده کند تا به اعتراضات و مطالبات خود ادامه ندهند. با این روش دیکتاتورمآبانه رژیم قصد دارد جامعه را در مشکلات نگه دارد و به شیوه‌ای غیر طبیعی و با توسل به زور و جو امنیتی از منافع خود دفاع کند.

اعتراضات آبان ماه‌ سال ۱۳۹۸ نشان‌دهنده‌ی نارضایتی مردم ایران در مقابل بی‌کفایتی و دیکتاتوریت دستگاه حاکم بود. از ۲۴ آبان ماه اعتراضات آغاز شد و یک روز پس از آن دستگاههای  امنیتی دست به سرکوب و کشتار معترضان زدند. در ابتدا اعتراضات علیه سه برابر کردن قیمت بنزین صورت گرفت و سپس مطالبات فروخورده‌ی معترضان علیه سیستم آشکار شد. شعارهای مردم رادیکال‌تر و واضح‌تر بودند. مانند «دیکتاتور حیاکن مملکتو رها کن»، «دشمن ما همین‌جاست، دروغ میگن آمريکاست»، «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن»، «مرگ بر خامنه‌ای» و «مرگ بر دیکتاتور». اینها و ده‌ها شعار دیگر در این روزها تکرار می‌شدند.

آنچه قابل توجه است این بود که تظاهرات‌ها و اعتراضات در مدت کوتاهی در بیشتر شهرهای ایران آغاز شد و به گفته‌ی مسئولان امنیتی رژیم جنگ تمام عیاری در شهرها بوجود آمد و وحشت را به دل دیکتاتور انداخت. آنها با تمام توان خود به سرکوب مردم پرداختند. قیام‌ها به تمامی نقاط ایران با حضور همه‌ی خلق‌های ایران گسترش یافت و مردم ناراضی اینگونه اعتراض خود به سیستم را نشان دادند. در اعتراضات آبان ماه صدها تن جان خود را از دست دادند و دستگاه‌های سرکوبگر با شلیک مستقیم معترضان را هدف قرار دادند. هزاران تن دستگیر شده و در زندانها شکنجه شدند و به آنها بی‌حرمتی شد. وضعیت سال ۱۳۹۸ نشان می‌دهد که سیستم به طور کامل مشروعیت خود را از دست داده است و اکنون مردم ایران در حال جستجو برای تغییر این حکومت دیکتاتور هستند.

اعتراضات آبان ۱۳٩٨ به ما می‌گوید که دیگر کوردستان علیه رژیم سرکوب‌گر حاکم، تنها نیست و همه‌ی بخش‌های دیگر ایران متوجه شده‌اند که این سیستم دیکتاتور نمی‌تواند ثبات و امنیت را برای کشور فراهم کند. این رژیم فقط سرکوب و فقر و عقب‌ماندگی را با خود آورده است. برای بخش زیادی از طرفداران ولایت فقیه و حاکمان ایران محرز شده است که وعده‌ی رفتن به بهشت شکم خود و فرزندانشان را سیر نمی‌کند، به همین دلیل تعداد زیادی از این افراد به جبهه‌ی ضد حکومت رفته‌اند و بخشی از نارضایتی‌ها توسط مردم فقیر و درمانده انجام شده است.

بخش زیادی از قربانیان این اعتراضات را زنان تشکیل داده است. این مسئله نشان می‌دهد که زنان رهبری را به دست گرفته‌اند و همین نشان می‌دهد زنان ایران دارند از پتانسیل و نیروی خفته‌ی خود استفاده نموده آگاه می‌شوند و برای بدست آوردن حقوق خود حاضر به قربانی دادن هستند. مسئولین جمهوری اسلامی ایران در مدت ۴۰ سال گذشته، سرکوب و بی‌اراده نمودن زنان را به شیوه‌ای سیستماتیک اجرا کرده و با قوانین دولتی نیز هیچ جایگاهی به زنان نداده‌اند. عکس‌العمل زنان در ایران به طور کامل علیه این آپارتاید است و در اعتراضات آبان ۹۸ زنان توانستند با پیشاهنگی اعتراضات نقش تاریخی خود را در این عرصه انجام دهند. زنان نه تنها در پیشاهنگی معترضان بلکه در همه‌ی عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقشی مهم و واضح به عهده داشته‌اند. دیگر ترس مردم و بویژه زنان از این دستگاه سرکوبگر از بین رفته است. برای دست آوردن حقوق خود آماده‌ی مبارزه هستند، در اعتراضات نیز این شجاعت را به همه‌ی جهانیان نشان دادند.

ادامه‌ی تحریمهای امریکا علیه ایران هرچند طیف فرودست و فقیر ایران را تحت فشار قرار می‌دهد و باج آنرا این بخش از جامعه می‌دهند، اما مسئولین و حاکمان رژیم را نیز به صورت اساسی محدود کرده است. رژیم مانند سال‌های گذشته امکان این را ندارند که با جیب پر با حساب مردم ایران بودجه‌ی این مملکت را برای حفظ دستگاه‌های سرکوبگر خرج کند. بر هر جایی که امکان کار تروریستی داشته باشد، دست‌آویزی کند. سیستم دیکتاتور به طور مداوم برای سرکوب جامعه جان به لب رسیده به شیوه‌های گوناگون در حال جستجو است. برای یافتن روشها و اعمال کثیف بر ضد آزادی و آنهایی که برای آزادی مبارزه می‌کنند.

اکنون زمان همبستگی نیروها و همه‌ی پتانسیلهای گوناگون جامعه برای از بین بردن سیستم دیکتاتوری است. چون دیکتاتورها هیچ زبانی غیر از زبان خود را نمی‌فهمند. بر این اساس همه‌ی خلق‌های ساکن در جغرافیای سیاسی ایران و بویژه خلق کورد برای خفه کردن دیکتاتوری و پایان دادن به اشغالگری نیازمند همبستگی و اتحاد برای دستیابی به جامعه‌ی آزاد هستند. بویژه خلق کورد در این مرحله‌ی تاریخی برای آینده‌ای باثبات و کوردستانی آزاد نیازمند همبستگی و درک یکدیگر می‌باشند و آنهایی که در خدمت دیکتاتوری ایران هستند، باید بدانند در ادامه‌ی خیانت به خلق و میهنشان، دیگر نه مردم و نه انقلابیون و نه تاریخ آنها را نمی‌بخشد و باید روزی حساب خیانت و اعمال پلید خود را بدهند و به همین دلیل باید فکری به حال خود کنند.

تطاهرات و اعتراضات روز به روز افزایش می‌یابد، اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ نشان دادند که دیگر وزنه‌ی حکومت روز به روز سبکتر می‌شود و حتی آنهایی که پیشتر بخشی از دستگاه سرکوبگر بودند، آرام آرام خود را دور کرده و از آینده وحشت دارند. تعداد زیادی که در اعتراضات دی‌ماه ۹۶ حضور داشتند در آبان ۹۸ با نیرویی بیشتر و چند برابر به میدان آمده و دستگاه‌های سرکوبگر را دچار شوک کردند. اکنون نیز علی‌رغم تشدید جو خفقان و ترساندن جامعه توسط رژیم، موج جدید اعتراضات با نیرو و شور و هیجان بیشتر به میدان می‌آیند و به دیکتاتور‌ها و ظالمان می‌گویند ما این حکومت را نمی‌خواهیم و با نیروی خلق ظالمان و دیکتاتورها را زیر پای فرودستان می‌اندازیم. نکته‌ی قابل توجه در مورد اعتراضات آبان‌ماه ۹۸ دعوت افراد بیشتر برای اعتراضات بود، سر دادن شعارهایی مانند "ملت چرا نشستی، منجی خود تو هستی" به ما میگویند که علی‌رغم آنکه بخش بزرگی از حزب‌ها در ایران که به امید دخالت خارجی منتظر نشسته‌اند، مردم نیک می‌دانند که پشتیبانی خلق برای رسیدن به آزادی تنها نیروی خلق است. به همین دلیل خلق باید در میدان مقابله با دیکتاتوریت، به نیروی خود باور داشته باشند.

در صد سال گذشته به وضوح دیده‌ایم سیاست کلونیالیست دولت‌های اروپایی به طور مداوم پشتیبان و همکار رژیم‌های دیکتاتور و مستبد منطقه‌ی خاورمیانه بوده‌ است و هیچ ارزشی برای آزادی و دمکراسی در این منطقه قائل نبوده‌اند. هر زمانی که این رژیمها مورد کینه و نفرت و خشم مردم قرار گرفته‌اند، این سیاست اروپا در لحظه‌ی حساس به صورت آشکار و پنهان پشتیبانی موثری برای دیکتاتورها بوده‌اند. و در ظاهر اینگونه نشان میدهند که حقوق بشر و دمکراسی جایگاه ویژه‌ای برای آنها دارد اما در حقیقت آنها برای امضای یک توافق تجاری حاضرند همه‌ی این ارزش‌ها را زیر پا بگذارند و در جبهه‌ی دیکتاتورها قرار گیرند. در مسئله‌ی برجام و تحریمهایی که آمریکا به ایران تحمیل کرده است به هیچ وجه اروپا حاضر به پشتیبانی نیست، برعکس بر سر راه هرگونه فشار علیه رهبران مافیایی ایران مانع‌تراشی می‌کنند. همزمان آشکارا دیدیم در روزهای اخیر اروپا به شدت از برداشتن تحریمهای تسلیحاتی ایران حمایت کردند و کشورهایی مانند آلمان و ایتالیا از برداشتن این تحریمها استقبال کردند و برای منافع اقتصادی خود همه‌ی ارزشهای انسانی را زیر پا گذاشتند.

در پایان مهم دانستم خاطرنشان کنم که وضعیت کنونی علیه حاکمان ایران تغییر خواهد کرد و از این به بعد ایران بیشتر با سیاست ایزوله شدن مواجه خواهد شد. حاکمان ایران بر اساس انتخابات نوامبر در امریکا دل خود را به این خوش کرده‌اند که انتخابات به نفع آنها خواهد بود، این سیاست ایران همان سیاست دوره‌ی برجام است که به کلی بر اساس پشتیبانی کشورهای اروپایی بر آن حساب کرده بودند. اما دیدیم که اروپا زیر سیاست فشار امریکا خم شد و ایران را تنها گذاشت. هم‌پیمانی اسرائیل و امارات در راستای تضعیف جایگاه ایران انجام شده و به نظر من در موضوع‌هایی که بحث شد آمریکا می‌تواند بیشترین بهره را ببرد و به زیاده‌روی‌های ایران در منطقه پایان دهد. حاکمان ایران دیگر هیچ آلترناتیو مناسبی ندارند تا بتوانند با مخالفان خود مقابله کنند. به همین دلیل تنها راه ایران این است که تسلیم نئولیبرالیسم شود و تسلیم شدن نیز به معنی ریشه‌کن کردن این سیستم الیگارشی و حاکمیت مستبد ایران به شمار می‌رود که علاوه بر شیوه‌ی تسلیم کردن ایران در این موضوع ممکن است بر یک اساس کلی نباشد اما خلق‌های ساکن در ایران و بویژه خلق کورد می‌تواند با سیاستی حکیمانه و عملکردگرایی به نفع عموم و خلق‌های زحمت‌کش و ستم دیده این تغییرات را تمام کند.

به همین دلیل بسیار مهم است که صدها بار تکرار کنیم این مرحله، مرحله‌ی گذاری سرنوشت‌ساز است به ویژه برای خلقمان و روژهلات کوردستان، این مرحله نیازمند اتحاد مردم است و همه‌ی ما برای آزادی کوردستان و دست یافتن به آزادی و از بین بردن اشغالگری تمامی توان مبارزاتی خویش را به کار گیریم و این فرصت تاریخی را از دست ندهیم و باید اینبار تاریخ به نفع خلقمان و در راستای پیروزی نوشته شود.◻️