زهرا دوغان: مرکز هنرمندان زن "ژن آرت" را تاسیس می‌کنیم

زهرا دوغان که به دلیل فشار‌ها و محکومیت‌های دولت ترکیه به اروپا مهاجرت کرده است اکنون در باشور کوردستان بسر می‌برد. زهرا دوغان می‌گوید: هنرم را از ریشه‌ی خود می‌گیرم، ریشه‌ام در هر جایی باشد، خود را در آن جا نیرومندتر و آزادتر می‌بینم.

زهرا دوغان روزنامه‌نگار و نگارگر کورد که به دلیل فشار‌ها و محکومیت‌های دولت ترکیه به اروپا مهاجرت کرده است اکنون در باشور کوردستان بسر می‌برد. زهرا دوغان می‌گوید: هنرم را از ریشه‌ی خود می‌گیرم، ریشه‌ام در هر جایی باشد، خود را در آن جا نیرومندتر و آزادتر می‌بینم.

 نگارگر و روزنامه‌نگار، زهرا دوغان اهل منطقه نصیبین استان مردین در باکور کوردستان است، در سال ۱۹۸۹ در منطقه بسمل آمد متولد شده است و در خانواده‌ای زحمتکش و میهن‌دوست بزرگ شد. وی از کودکی بسیار به هنر نگارگری علاقه‌مند بوده اما به دلیل اینکه به کار روزنامه‌نگاری پرداخته است، هنرش نیز سیاسی شده و به منتقد رادیکال رژیم اشغالگر ترکیه تبدیل شده است. وی بعدها توسط رژیم ترک دستگیر و به زندان محکوم شد و به همین دلیل از روی ناچاری به اروپا مهاجرت کرد.

 زهرا دوغان که هم اکنون در باشور کوردستان به کارهای هنری خود ادامه می‌دهد، در مورد کار و مبارزاتش، هنر و عرصه‌های هنری با آژانس خبری روژ نیوز مصاحبه‌ای انجام داده است.

 زهرا دوغان همراه با تحصیل در دانشگاه در سال ۲۰۱۲ در خبرگزاری زن (JINHA) دست به کار روزنامه‌نگاری زده است. وی در مرحله‌ی مقاومت خودمدیریتی نصیبین تصاویر بسیاری کشیده و مطالب بسیاری نگاشته است، به دلیل انتشار این تصاویر و نوشته‌ها در خبرگزاری زن (ژنها) دستگیر و سه سال زندانی شده است.

 دوغان می‌گوید، در کوچه‌های باغلار آمد فرصت و زمینه‌ی نگارگری نبود، اما من بسیار به آن علاقه داشتم و تصاویری می‌کشیدم. در دانشگاه در رشته‌ی هنر تحصیل کردم،  همراه با آن در خبرگزاری ژنها کار می‌کردم. بر اساس سیاسی نمودن هنرم و کار کردن بر سر موضوع زن در خبرگزاری ژنها آغاز به کار نمودم. زمانی که به عنوان روزنامه‌نگار مقاومت نصیبین را ثبت کردم، دیدگاه من نیز بسیار تغییر کرد و راهم روشن شد.

 هنر من هنر سیاسی و انتقاد است

زهرا دوغان در مورد علت انتخاب هنر سیاسی و انتقادگری می‌گوید: اگر در خاورمیانه و در کشوری که مقاومت و فرودستی در آن وجود دارد زندگی کنی و به عنوان یک زن در قلب این مقاومت حضور داشته باشی، آنگاه هنرت به هنر انتقادگری تبدیل می‌شود.  اینگونه می‌خواهم برای رسیدن به هدفم از هنرم استفاده کنم، می‌خواهم بر آن ایستادگی و پایداری کنم، می‌خواهم با هنرم از آنان که به ما ظلم کرده و زور می‌گویند انتقاد کنم.

 زهرا دوغان اشاره می‌کند که هنر به بازار تبدیل شده و از جامعه جدا شده است، به همین دلیل جامعه آن را درک می‌کند و از آن انتقاد می‌کند، وی می‌گوید، در بیشتر نمایشگاهها، جدایی جامعه از هنر دیده می‌شود، این عرصه به دست مردها افتاده است، معیارهای زیبایی را آنها مشخص می‌کنند. هنر به مرحله‌ای رسیده است که در دوره‌ی دولت-ملت هنر به بازار و مارکت تبدیل شده است، هنرمندان خود را بالاتر از جامعه و داناتر از آنها می‌دانند. جهان هنرمندان اکنون از مردم و جامعه جدا شده است، اما زندگی و هنر این گونه نیست، آنها می‌خواهند آن را به بازار تبدیل کنند، بازار هم اکنون در دست مردان و قدرتمندان است.

 ۹۰ درصد نمایشگاه‌های کنونی را درک نمی‌کنم

 زهرا دوغان در ادامه‌ی سخنانش گفت، اکنون هنرمندان و محصولات هنری گرانقیمت در دسترس نیستند، آنها در جعبه‌ی سفیدی قرار دارند و جامعه نمی‌تواند خود را در میان آنها پیدا کند. ۹۰ درصد نمایشگاه‌های کنونی را درک نمی‌کنم، یعنی جامعه نیز آنها را درک نمی‌کند، چگونه ممکن است هنری که از آن جامعه است،  توسط جامعه درک نشود، این گونه می‌خواهند با هنر بر جامعه حکم کنند، اما هنر بر جامعه حکم نمی‌کند، هنر همراه با زندگی و جامعه پیشرفت می‌کند.

 کارهای هنری روژاوا نمونه‌های خوبی هستند

 زهرا دوغان در مورد محصولات هنری پس از انقلاب روژاوا می‌گوید: به نظر من اساس هنر انتقادگری در کوردستان بسیار قدرتمند است. روژاوا اکنون هنرمندان خوبی دارد. کومین فیلم روژآوا نمونه‌ی بسیار خوبی است، این تغییرات در آنجا به درستی انجام می‌شوند و من آن‌ها را خوب می‌بینم. در آنجا زندگی مقاومتی وجود دارد، هنرمندان نیز با مقاومت خود را سازماندهی می‌کنند. باشور کوردستان نیز هنرمندان خوبی دارد، هنر آنها بر اساس قربانی بودن و تجارت است، افراد مرتبط با هنرمندان و هنر باید سیاسی باشند.

 در اروپا دلتنگ بودم، بر اساس ریشه‌ی خود آزادترم

 زهرا دوغان می‌گوید، هنر بر اساس ریشه‌ی خود آفریده می‌شود. نمی‌توانم بگویم جغرافیای اروپا و مردمانش خوب نیستند، در اروپا نیز زندگی منتقدانه وجود دارد، بسیاری مخالف دولت‌ها و حکومت هستند، اما مورد پسند من نبود. چون من به اجبار از موطن خود دور گشتم. احساس می‌کردم از ریشه‌ی خود جدا شده‌ام و به همین دلیل دلتنگ بودم، یعنی هنرم را از ریشه‌ی خود می‌گیرم، ریشه‌ام در هر جایی باشد خود را در آنجا آزادتر و نیرومند‌تر می‌بینم، به همین دلیل به باشور کوردستان آمدم. فکر می‌کنم با فرهنگ و زبان خود قدرتمندتر هستم.

 خود را در ژنئولوژی یافتم

 زهرا دوغان در مورد ارتباط هنر و ژنئولوژی می‌گوید، اکنون در باشور کوردستان با ژنئولوژی کار می‌کنم، می‌خواهیم پیوند نیرومند میان هنر و علم ایجاد کنیم که در حال حاضر از هم جدا شده‌اند. اما در حقیقت به هم گره خورده هستند، خود را در ژنئولوژی می‌یابم، برای من مانند یک آکادمی است. ژنئولوژی تلاش می‌کند تا علمی را که مرد به وی تحمیل کرده است به اصل و ریشه‌ی خود بازگرداند و علم زن را پیش ببرد.

  قبر زنان بی‌کس را جستجو کنیم

 زهرا دوغان می‌گوید، هنر این نیست که موضوعی را ایجاد کنی و بعد از آن دست بکشی، باید با روش‌های گوناگون به آنها ادامه دهی، به عنوان نمونه کاری با عنوان "شیون خاک" داشتم که در چارچوب کار ژنئولوژی انجام شده و اینگونه بود، برای مثال باید در مورد قبر زنان بی‌کس جستجو کنیم که این زنان بی‌نام و نشان چه کسانی هستند که در اینجا به خاک سپرده شدند؟ چرا و چگونه کشته شدند؟ چرا هنوز در باشور کوردستان زن تحت عنوان ناموس کشته می‌شوند؟ چرا قاتلان هم مجازات نمی‌شوند؟ این موضوع بسیار مهم است که باید در مورد آن تحقیق شود، هنر ما در اینجا باید هنری فعال و مقاومت‌گر باشد. باید مسائل را دنبال کرده و تا آن‌ها را مشخص و چاره‌یابی نکند متوقف نشود.

مرکز هنرمندان زن "ژن آرت" (Jin Art) را تأسیس می‌کنیم

 زهرا دوغان اشاره کرد که در چهارچوب ژنئولوژی در باشور کوردستان برنامه‌ای یکساله دارند و گفت، زنان هنرمند هر چهار بخش کوردستان را دور هم جمع می‌کنیم و می‌خواهیم جمعیت خود را تاسیس کنیم و نام "ژن آرت" را بر آن بگذاریم که بر اساس اندیشه‌‌ی ژنئولوژی ایجاد می‌شود، در ابتدا می‌خواهیم آن را در باشور کوردستان پایه‌گذاری کنیم سپس آن را به بخش‌های دیگر کوردستان و خارج میهن خواهیم برد. می‌خواهیم علیه تفکر مردسالاری هنری جانشین که مرزها را پشت سر می‌گذرد ایجاد کنیم.

 زهرا دوغان در پایان گفت، می‌خواهم بر روی اثر "رنگ‌های طبیعی کوردستان" کار کنم، فقط در یک کوهستان کوردستان هزاران رنگ وجود دارد، می‌خواهم داستان روستاها و زنانی که در آن روستاها زندگی می‌کنند را ثبت کنم.