استیصال و توسل نهادهای امنیتی ایران به روشهای غیرانسانی علیه زینب جلالیان
زینب جلالیان که چهارده سال از زندگی خود را پشت میلههای زندان گذرانده است پس از تبعید به زندان یزد از ۵٣۴ روز پیش معادل یک سال و پنج ماه و دو هفته پیش تاکنون سرنوشتی مبهم دارد. نگرانیها در این باره بیدلیل نیست.

زینب جلالیان در طول چهارده سال حبس تاکنون، دستکم در زندانهای خوی، کرمان، تهران، ورامین، کرماشان و یزد در حال نقل و انتقال بود، بارها مورد بازجویی قرار گرفت و در اثر شکنجههای شدید، سلامتی خود را از دست داد. زینب جلالیان از درمان نیز محروم بود.
او یک زن، یک کورد و یک مبارز آزادیخواه و عدالتطلب است. نهادهای امنیتی حکومت ایران با محکوم کردن زینب جلالیان به حکم ظالمانەی حبس ابد، شکنجه و برخورد غیر انسانی با او، عدم قبول استفاده از حق مرخصی و قطع کلیه ارتباطات با زینب جلالیان طی حدود یک سال و نیم گذشته سعی کردند علاوه بر شکنجه روانی او، همزمان خلق تحت ستم کورد، زنان و هماندیشان و زینب جلالیان را نیز مجازات کنند. این یک اقدام خصمانه علیه یک جنبش آزادیخواه و یک خلق و یک جنسیت است. بنابراین میتوان گفت مقاومت پایدار زینب جلالیان به نام تمامی این هویتها بوده و او یک نماد و سند ایستادگی از این لحاظ است.
اوج ناجوانمردی حکومتی که خود را اخلاقمدار جلوه میدهد این است که یک زندانی سیاسی زن که در زندان اوست را ماهها در انزوای خبری و ممنوعیت ملاقات خانواده نگه دارد، در حالی که زینب جلالیان بیمار بوده و نگرانیها از وضعیت سلامتی او هرگز به پایان نرسید. با او همچون یک گروگان برخورد میشود. این ضعف و خشم نهادهای امنیتی را نشان میدهد.
زینب جلالیان طی سالهای طولانی، دردهای اسارت را تحمل کرده و بخوبی موفق شده است از حقانیت مبارزه در راه آزادی که بهای آن در ایران رفتن به زندان بود دفاع کند. واکنش افکار عمومی داخلی و سازمانهای جهانی مدافع حقوق بشر به وضعیت زینب جلالیان بخودی خود نوعی محکوم بودن نگاه یک نظام استبدادی را منعکس کرده که جای یک زن مبارز با آرمانهای مترقی و جهانشمول انسانی را تا ابد پشت میلەهای زندان میبیند و به کینه توزی و آزار در دوران تحل حبس هم ادامه میدهد.