اورهان کندال از اعضای کمیته آموزش حزب کارگران کردستان اظهار کرد؛
انقلاب ما چنان انقلابی است که به اندازه فروپاشی مواردی که باید تخریب شوند به ساختن اهمیت میدهد و افزود، پ.ک.ک از نخستین روز تأسیس خویش تا کنون سعی نموده تا هم خود و هم خلق را آموزش دهد.
کندال هدف آموزش دولت و آموزش جامعه را با هم مقایسه کرد و گفت؛ دولت برای دانایی جامعه و آزادی آن آموزش نمیدهد. هدف اصلی فرادستان تداوم حاکمیت خویش و استحکام هرچه بیشتر آن است. مراکزی همچون مدارس، دانشگاه را با هدف آفرینش انسانهای مورد نیاز دولت پرورش میدهند. برای تداوم حاکمیت دولتی به آموزش کوادر حرفهای و ویژه میپردازند. هدف آموزش جامعه اما پرورش انسان آزاد است. سعی دارد انسانها را در هر مقطع سنی و فارغ از جنسیت آگاه نموده و آزادانه پرورش دهد، انسان آزاد تنها در جامعه دمکراتیک میتواند رشد کند. عرصهای که انسان آزاد در آن زندگی نموده و به آموزش میپردازد کمونهای دمکراتیک است. این امر در مراکز ضد اجتماعی وابسته به دولت میسر نخواهد شد.
نسلکشی فرهنگی بر کردها اعمال میشود
کندال با یادآور شدن تداوم نسلکشی فرهنگی بر کردها گفت:"به ویژه در سده اخیر نسلکشی فرهنگی را بر کردها تحمیل نمودهاند. میتوانیم از آن به عنوان نسلکشی سفید یا همگونسازی نام ببریم. علیه کردها به نسلکشی فیزیکی و قتلعام دست زدند. با ممنوعیت زندگی کردها در کردستان، با وادار نمودن کردها به ترک زادگاه و سرزمینشان، با قطع رابطه کردها با فرهنگ، هویت، تاریخ و ارزشهایشان به نسلکشی فرهنگی کردها دست زدند. رهبر اپو اینگونه گفته بود: «فردی را که مرتکب خیانت به خویش نشده باشد باقی نگذاشتند».
پرورش خود و پرورش جامعه واکنشی به از خود بیگانگی بود
کندال افزود:"پ.ک.ک در شرایطی مبارزه را آغاز کرد که از خود بیگانگی میتوانست با پرورش نیرومند متوقف شود. پرورش خود و پرورش جامعه نیازی حیاتی بود. استعمار تنها میهن ما را اشغال نکرده بود بلکه به شیوهای بدتر اذهان ما را اشغال کرده بود. برای پایان دادن به استعمار و اشغالگری باید قبل از هر کار پایگاههای دشمن در اندیشههای انسان کرد را فروپاشید."
پ.ک.ک تغییر جامعه را پیش رو قرار داده است
کندال خاطرنشان کرد که ارزیابی انقلاب کردستان تنها از جنبه نظامی، سیاسی و رهایی ملی ناحقی بزرگی نسبت به پیشاهنگی پ.ک.ک است. زیرا پ.ک.ک تغییر جامعه را پیش روی خود قرار داده است. بدون تحول جامعه حتی آنانی که انقلاب کردهاند نتوانستند خود را از اضمحلال و نابودی نجات دهند. انقلاب ما چنان انقلابی است که به اندازه فروپاشی مواردی که باید تخریب شوند به ساختن اهمیت میدهد.
کندال میافزاید: مبارزه آموزش از سوی پ.ک.ک از یک جامعه مرده جامعهای فعال ساخت که توانایی انقلاب را از خود نشان دهد. پ.ک.ک جامعهای را که از خودبودن بیگانه و خرد وی تحریف شده بود به جامعهای مبدل کرد که ققنوس آسا از خاکستر خویش برمیخیزد. از جامعهای که در چهاردیواری ترس محبوس شده جامعهای را آفرید که هیچ مرزی را به رسمیت نشناخته و قهرمانانش حماسه میآفرینند. مهمتر از همه اینکه جامعهای چنان سیاسی آفرید که تحت هیچ شرایطی از آزادیش چشم نمیپوشد. این همه با تلاشهای بدون وقفه رهبری ما و با آموزشهای وی میسر شدهاند.
هدف از آموزش ما دستیابی به حقیقت است
کندال در مورد اهداف آموزشی پ.ک.ک میگوید:"هدف از آموزش ما دستیابی به حقیقت است. حقیقت ما، حقیقت اجتماعی ما، واقعیت جامعه و .... جامعه و افراد که به واقعیت خویش پی برده باشند زیر یوغ بردگی نخواهند رفت. ما نیز در چهارچوب این آموزشها سعی میکنیم خود را شناخته و درک کنیم.
پارادایم رهبری بنیان آموزش ماست
وی در مورد محتوای آموزش میگوید: آموزش ما متشکل از مبانی آموزشی مد نظر فلسفه و پارادایم رهبری است. تمام دروس در چهارچوب دستورالعملهای ایدئولوژیک متکی بر طبیعت اجتماعی و پیشرفت جامعه و درک آنها بنیان شده است. انسان لازم است تمام مسائل را در زمینههای اجتماعی و تاریخی مورد تحلیل قرار دهند، این کار ما را به نتایج بهتری رهنمون خواهد کرد. جامعهشناسی و تاریخ این موارد را در بر میگیرند. ما نگرش «تاریخ باید جامعه شناختی گردد و جامعه باید تاریخی شود» را بنیان آموزش قرار دادهایم. رهبری در تحلیل شخصیت انسان میگوید: «آنچه که اکنون مورد تحلیل قرار میگیرد نه لحظه بلکه تاریخ و نه فرد بلکه جامعه است» و آن را راه رسیدن به حقیقت عنوان کرده است.
شیوه اصلی ما گفتگو و بحث است
کندال در ادامه گفت که در دورههای آموزش مراکز آموزشی حزب، آموزش کوادر، آکادمیها، آموزشهای تخصصی نظامی، آموزشهای داخلی کمیتهها به پرورش کوادر میپردازند. وی افزود:"در دوره آموزش چیزی به نام رابطه استاد-دانشجو وجود ندارد. رویکرد و شیوه اصلی ما گفتگو و مباحثه است. نه بر این مبنا که یکی دانا و دیگری نادان است و نه به این شیوه که شرکت کنندگان منفعلانه ساکت بنشینند. هر کدام از رفقا لازم است در روند آموزش جای گیرند. آنچه که میدانند و بر پایه توان خود در غنی نمودن دوره مشارکت کنند."
کندال خاطرنشان کرد که هدف آنان از آموزش شناخت خویش، درک خویش و رویارو شدن با واقعیت خویش است.
آموزش صرفا منوط به ساختمان نیست
کندال در ادامه گفت:"شیوه زندگی و مبارزه انسان مهم است. تا چه اندازه موارد طرح شده در آموزش در زندگی روزانه، در عمل و در شیوه مبارزه با موفقیت همراه بوده است، این برای ما اولویت دارد. بر این باوریم رفقایی که مرحله آموزش را پشت سر میگذارند در مجموع پیشرفتهای محسوسی دارند و به شیوهای بهتر در مبارزه جای میگیرند."
در رابطه با وضعیت کوهستان و تأثیر آن بر آموزش گفت:"مطلقا تأثیر بدی نخواهد داشت. بالعکس حتی میتوان آنرا موردی مثبت خواند. سازمانها و ساختمانهای آموزشی رژیمهای حاکم هر اندازه بزرگ و با دبدبه هم باشند مکانهای پوچ و بیارزشند. آموزش و فعالیتهای علمی که زیر سقف این ساختمانها صورت میگیرد در میان همان چهار دیواریها میماند، زیرا در آنجا آموزشی آزاد و علمی در کار نیست."
کندال در ادامه افزود: ما برای آکادمی و مدارس نیازی به ساختمان نداریم. طبیعت آغوشش را به روی ما گشوده و به نیازهای ما پاسخ داده است. غار یا زیر سایه یک درخت برای آموزش ما کفایت میکند. آموزشهای ما به دور از بروکراسی و هیرارشی، دور از رقابت و گزینش تنها با زندگی ساده ولیکن با شور و نشاط، با زندگی کمونال [جمعی]، فعالیت مبتنی بر خرد جمعی که هم سرشار از معناست و هم نتیجهبخش میباشد ما را در راه آزادی به پیش سوق میدهد.
اورهان کندال در خاتمه افزود: سیستم آموزش رژیمهای حاکم بر بنیان منافع طبقاتی و حکمرانان است. این سیستم آموزشی ضامن تداوم حاکمیت فرمانروایان، دولت و اقتدار بر جامعه است. انسان و جامعه آزاد در هیچ شرایطی زندگی تحت حاکمیت دولت را نمیپذیرند.
هدف رهایی و آزادی جامعه است
کندال گفت:"هدف از آموزش فلسفه رهبر آپو در تضاد با اهداف آموزشی دولت است. آموزش در فلسفه رهبر آپو با هدف ارادهمند نمودن و بخشیدن دانایی به انسان است. نجات مرد از بردگی و اقتدار و رساندن آن به سطح فرد آزاد است. در متد آموزشی ما حاکمیت یک طبقه، یا صنف یا منافع یک گروه وجود ندارد. موضوع آموزش رهایی جامعه بشری است. شخصیتی که در متد آموزشی رهبری ما شکل گرفته است هرشیوه از دولت و اقتدار را رد میکند. هدف آن ایجاد جامعه متکی بر خویش است. زندگی بر مبنای خودمدیریتی است، اتکا بر سیاست و دفاع جوهری است. به هیچ نیرویی تکیه نمینماید، به توانایی و نیروی اجتماعی خویش متکی است. با طبیعت در آشتی است، در تلاش است تا زن و مرد برابر باشند."