نجواهای یک کارگردان عصیانگر؛ خلیل داغ (٢)

همانند گریلاهای کورد که راه منتهی به آزادی خلق کورد را در کوره‌‌راه‌های جنگل‌های کوردستان‌ گشوده‌اند، باید سینماگران کورد نیز باید برای ورود به جنگل، این مسیر دشوار  را در پیش بگیرند.

خلیل داغ* در یادداشت‌هایش اینگونه از حضور خود در دنیای سینما سخن می‌گوید:

راز سینمای کورد نه در روایت بلکه در محتوای آن است

از نظر من سینماکارهای کورد با ساخت فیلمهای کوردی، با تلاش در رابطه با طرح موضوعات کوردی نمی‌توانند خود را در عرصه سینما مطرح کنند. عمق موزیک کوردی می‌تواند نمونه‌ای برای این اظهار نظر من باشد. هر کجا که باشید، در هر ترانه‌ای که به ان گوش کنید بدون هیچ تردیدی می‌توان روح و حس کوردی آن را درک کنید.

احتمال دارد که تصویری را در فیلمهایم به روی پرده بیاورم، نوای بی‌نظیر موزیک کوردی و واقعیتهای واقعی‌تر از امر واقع روایت‌های کوردی. این شاهرگ هزاران ساله، این سرگذشت و این نوای سرزندگی و طراوت هنر کوردی است. خیزش سینمای کوردی، از دور دست‌ها نشات نمی‌گیرد، بلکه محل تلاقی سرگذشت و ترانه است، و این واقعیتی است که هیچ یک از ما نمی‌تواند آن را انکار کند، این هنر نزد «دنگبیژ»هاست.

 در این کوه‌ها داستانی وجود دارد که گریلاها آن را بسیار دوست دارند. اگر روزی گذارتان به اینجاها افتاد شاید آن را بشنوید... اما این داستان از این قرار است... راهنمایتان به شما یادآوری می‌کند که بهترین راه همان راهی است که به آن آگاهید و وی همان راهی را خواهد پیمود که با فراز و فرود آن آشناست. من این را از سرگذشت این کوه‌ها آموختم؛ که این روایت، روایتی نیست که صرفا برای روایت، گفته شده باشد. بلکه عمیقا برآمده از قلب گریلاهاست. من دریافتم، فراسوی قلب گریلاها، در پستوهای نهانی روان کورد جای دارد. در اعماق روح هر کوردی حتی برای یک بار نیز که شده باشد آن را لمس کرده‌ام... با جان و دل و با قلبی آسوده ان را پذیرفتم که حیات من در این کوه‌ها و با حروف نانوشته به هم گره خورده و مبارزه من را با این روایت تایید کرد، که سالها پیش راهنمای من، که من را به این کوه‌ها کشاند آن را روایت کرده بود...

اکنون براین باورم که سینمای کورد نیز با واقعیت خود کورد نزدیک و در ارتباط است. راز خلق کورد در اینجا نهفته است و من از ان اطلاع دارم که سینمای کوردی این راز را برملا نمی‌کند، تا زمانیکه کُدهای زندگی کورد را بدست نیاورد نمی‌تواند خود را در اعماق قلب خلق کورد جای دهد و به خلق کورد دست یابد. لازم است بیفزایم که هنرمندان و کسانی که نتوانند به خلق دسترسی پیدا کنند نمی‌توانند به معیارهای جهانی نیز دست پیدا کنند.

یکی از مهمترین وجوه تمایز خلق کورد با دیگر خلق‌ها در این است که خلق کورد در مراحل تطور تاریخی خود همانند هیچ خلق دیگری نبوده است. تمامی خلق‌ها مراحل تطور تاریخی مشابهی با یکدیگر دارند اما خلق کورد به هیچ یک از این خلق‌ها شباهتی ندارد. می‌خواهم از این نکته به شما برسم؛ خلق کورد در طول تاریخ همواره در مسیری قدم گذارده است که از ان آگاه بوده یا هیچگاه قدمی برنداشته است. این خلق حرکت در ناهمواری کوه‌ها را بر قدم زدن بر آسفالت‌های تمدن ترجیح داده است. این حرکت نه ناشی از بی‌اطلاعی یا جهل و نادانی بوده است، نشات گرفته از روح و میل آزادیخواهانه وی بوده است. شاید نیز آنچه که خلق کورد انجام داده است که کهن‌ترین جامعه تاریخی و تمدن را آفریده است، واجد اصالت بوده باشد...

من نمی‌دانم که سینمای کوردی چه زمان این واقعیت را ضبط و به تصویر می‌کشد، فرزانه‌ای که امروز در امرالی است می‌گفت:" ما غیر از تاریخ چه هستیم؟ غیر از تاریخ جز نیستی چه میتوانیم باشیم؟" و یاداور می‌شد که جای هنرمندان کورد در تاریخ خلقشان است.

تاریخ کوردها نمی‌خواهد نسخه کپی دیگران یا ضمیمه و حاشیه آنان باشد. کوردها صدها سال روی پای خود تکیه کرده‌اند اما قالب‌های دیگران را نپذیرفته‌اند. این رنگ  کوردهاست.

هنرمندان کورد، سینماکاران کورد باید این تم‌ها به تصویر بکشند. ما از یاد نمی‌بریم، تمامی راه‌ها از کوردستان گذشته‌اند، و خلق کورد در کوهستان‌ها برای خود راه گشوده‌اند و این خلق را به عنوان عصیانگر و متعصب خوانده‌اند. هر نامی بر آن اطلاق شود این موضع، موضع کوردی است. نام دیگری ندارد.

نمی‌دانم هنرمند کورد بالاخره چه زمانی میل به آزادی را به تصویر می‌کشد

بدون گمان کورد بسیار دیر وارد عرصه سینما شده است. جهان یکصد سال جلوتر از ماست. نمی‌توان چشم بر ارزش‌های هنری ایجاد شده بست. سینماگران کورد باید در رابطه با این ارزش‌ها به پژوهش و تحقیق دست بزنند و سهم خود را در این رابطه ادا کنند و از این مهمتر، سینمای کورد باید باید مسیر خود را بازیابد. می‌توان در راه‌های دیگری نیز گام برداشت. می‌توانیم تلاشهای بسیار موفقی را به نتیجه برسانیم. در میان این تلاش‌ها می‌توانیم بر کوردها نیز متمرکز شویم و احتمال دارد که ما را تشویق نیز بکنند، اما به این معنا نخواهد بود که ما سینماگران کورد بوده و در این راه تلاش می‌کنیم. همیشه در ذیل سینمای جهان قرار خواهیم داشت و همین امر دلیلی می‌شود که هیچگاه به این سینمای جهانی دست نیابیم.

من می‌دانم که در مقطع کنونی سینما اقتصاد و بازار مخصوص به خود را دارد، به منظور تحویل محصول به مخاطب باید وارد این بازار شد. اطلاع دارم که سینمای کوردی تلاش می‌کند تا به یکی از دندانه‌های این چرخ تبدیل شود. اما از این کوه‌ها درک می‌کنم که سینماگران کورد که بخشی از این بازار نیستند، دچار ستم می‌شوند و من خواست ورود به این بازار را، این در حاشیه ماندن را به عنوان شرم سینماگران کورد ملاحظه می‌کنم.

می‌دانم که ساخت سینمای کوردی نیازمند منابع اقتصادی و کمک است، همچنین می‌دانم که این تحلیل که سینمای کورد مشکل سینما است، یک اشتباه به شمار می‌رود. از نظر من سینمای کوردی نه در درون این بازار، بلکه در حاشیه آن می‌تواند حضور داشته باشد. به جای آنکه تلاش‌های من در درون این تداوم یابد، به ابزاری برای نگاه‌های شرق‌شناسانه تبدیل شود، ترجیح می‌دهم که فیلم من ممنوع بوده و به دست جوانان کورد کوچه به کوچه، خانه به خانه در خفا توزیع شده و با جسارت با آن نگاه شود.

همانند گریلاهای کورد که راه منتهی به آزادی خلق کورد را در کوره‌‌راه‌های جنگل‌های کوردستان‌ گشوده‌اند، باید سینماگران کورد نیز باید برای ورود به جنگل، این مسیر دشوار  را در پیش بگیرند. همانگوه که فرزندان برومند و جوان خلق کورد با دست خود مسیر خود را ترسیم کردند، تاریخ چشمداشت برداشتن چنین قدم‌هایی از هنرمندان کورد است...

اگر هنرمندی جسارت باشد ما جسور هستیم

ما وارد این بازار نمی‌شویم. ما سینمای خود را نه در میان روابط اقتصادی بلکه در ارتباط با رفاقت و دوستی بنیان می‌گذاریم. اگر موضوع من باشد...

من گریلا هستم

تا زمانیکه تیغهای انکار و امحا بر روی خلق کورد کشیده شده باشد، سلاح بر دوش در کوهستان‌ها خواهم بود. امروز دوربین بدست و تصویر بردارم، اگر فردا نشد، روز دیگر نان بپزم. اگر لازم شد بر بلندای تپه‌ای باشم همان کار را خواهم کرد و اگر لازم شد که نگهبانی بدهم نگهبانی خواهم داد. اگر لازم شد روزها حرکت کنم، حرکت خواهم کرد. خلق کورد هر دستور و معیاری را برای من تعیین کند برای انجام آن اعلام آمادگی می‌کنم. اینکه فیلم دیگری بسازم یا خیر نمی‌دانم. اما با این حال نگاهبان کسانی هستم  که باید دست به این کار بزنند و چنین نمی‌کنند.

بیشتر بخوانید ...
   • نجواهای یک کارگردان عصیانگر؛ خلیل داغ (١)


* خلیل داغ: در اول آوریل سال ۲۰۰۸ در بستا همراه با سه نفر از رفقای خود به شهادت رسید. خلیل داغ در سال ۱۹۷۳ در آلمان به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۵ به منظور ساخت فیلمی مستند در رابطه با زندگی گریلاهای حزب کارگران کوردستان عازم کوه‌های کوردستان می‌شود. از ان زمان تا زمان شهادتش در کوه‌های کوردستان وظایف هنری دشواری از گارگردانی ۶ فیلم، سناریو نویسی، مقاله، ساخت کلیپ و عکاسی و چهره‌پردازی از گریلاهای کوردستان را انجام داد.