کالکان: پکک به تاریخ، هویت و سبک زندگی یک مردم تبدیل شد -تکمیل شد-
دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی پکک خاطرنشان کرد که بر خلاف سایر جنبشها، پکک شکستناپذیر است زیرا معتقد است که افراد آگاه، آموزشدیده و سازمانیافته بزرگترین نیرو هستند.
دوران کالکان، عضو کمیته اجرایی پکک خاطرنشان کرد که بر خلاف سایر جنبشها، پکک شکستناپذیر است زیرا معتقد است که افراد آگاه، آموزشدیده و سازمانیافته بزرگترین نیرو هستند.
کالکان گفت: «اگر پکک نمیبود، حتی نامی برای کوردها وجود نداشت» وی تصریح کرد: «پکک از حزب بودن فراتر رفته است. از جنبش آزادی و مقاومت نیز فراتر رفته است. به فرهنگ، زبان، تاریخ، سبک زندگی و هویت یک خلق تبدیل شده است. به ساختاری رسید که نشاندهنده گذشته و آینده آنست. واقعیت پکک-ای وجود دارد که اینگونه مردمی و اجتماعی شده است.»
دوران کالکان با بیان اینکه تعیین روزهای ۲۶ تا ۲۷ نوامبر بعنوان روز تاسیس پکک؛ با ایجاد حزب زنان و انقلاب آزادی زنان به مبارزه با خشونت علیه زنان پاسخ داد. کالکان با اشاره به اینکه انقلاب آزادی زنان که بر اساس ژنئولوژی شکل گرفت، لیبرالیسم را کاملاً از بین برد، گفت: «ذهنیت و سیاست مردسالار هر کاری که بکند، نمیتواند این آگاهییابی، سازمانیابی و مبارزهای را که در نتیجه آن ایجاد میکند، از بین ببرد. برعکس، این آگاهی، سازماندهی و توسعه، ذهنیت، سیاست و نظام حکومتی و دولتی مردسالار را از بین خواهد برد. این امر قرن بیست و یکم را به قرنی تبدیل خواهد کرد که در آن جامعهای آزاد و دموکراتیک بر اساس آزادی زنان تجربه میشود.»
دوران کالکان عضو کمیته اجرایی حزب کارگران کوردستان (پکک) به مناسبت چهل و هفتمین سالگرد تاسیس پکک به سوالات خبرگزاری فرات (ANF) پاسخ داد. بخش اول مصاحبه دو قسمتی ما به شرح زیر است:
*پکک چهل و ششمین سال مبارزات خود را پشت سر گذاشته و وارد چهل و هفتمین سال خود میشود. به عنوان یک جنبش آزادیبخش ملی در صحنه تاریخ ظاهر شد. با این حال، جنبشی بود که با فرآیندهای تغییر و تحول خود از این تعریف فراتر رفت. امروز پکک را به عنوان یک نیروی فلسفی، پارادایماتیک، ایدئولوژیک، اجتماعی و سیاسی چگونه تعریف میکنید؟
ما چهل و ششمین سالگرد آزادی پیشگام خود، پکک را به عنوان یک جنبش و به عنوان یک خلق تجربه میکنیم. اکنونوارد چهل و هفتمین سال مبارزات آزادی میشویم. روز حزب را به همه رفقا، زنان و جوانان، نیروهای گریلا، مردم و دوستانمان، به ویژه بنیانگذار و رهبر حزب ما، رهبر آپو، تبریک میگویم. برای همه مبارزان راه آزادی در چهل و هفتمین سال مبارزه آرزوی موفقیت دارم. در شخص اولین شهید بزرگ حزبمان، رفیق حقی کارَر، تا آخرین شهدای فداکارمان، رفقای آسیه و روژگر، با عشق، احترام و سپاس، یاد همه شهدای قهرمانمان، شهدای حزب و مبارزه را گرامی میدارم. من قول رسیدن به اهدافشان و زنده نگه داشتن خاطرات آنها را تکرار میکنم.
در طول ۴۶ سال گذشته، پکک یکی از سرآمدترین رویدادهای مورد بحث در کوردستان و ترکیه بوده است. این یک واقعیت است. این امر به کوردستان و ترکیه محدود نشد. در واقع این موضوع به یکی از موضوعات مورد بحث در کل منطقه و حتی جهان تبدیل شده است. امروز چهل و ششمین سالگرد تاسیس آن است و همین وضعیت همچنان ادامه دارد که وارد چهل و هفتمین سالگرد خود میشود. این نشاندهنده اهمیت پکک برای کوردها، برای ترکیه، برای خاورمیانه و جهان و برای بشریت است. نشان میدهد که معنی و ارزش زیادی دارد. وگرنه اینقدر در مورد آن بحث نمیشد. با وجود اینکه انسان نمیخواهد زیاد به آن اشاره کند؛ سلیمان دمیرل، یکی از سیاستمداران ترکیه، جمله معروفی دارد. او گفت: 'درختی را که میوه میدهد سنگسار میکنند.' از آنجایی که این همه مورد بحث قرار گرفته، اینها نشان میدهد که ثمره زیادی دارد. چون بحثها چند وجهی بود؛ هم مثبت بود و هم منفی. همانطور که زیباترین کلمات، بهترین شعرها، بهترین آهنگهای فولکلوریک برای پکک نوشته، سروده و خوانده شد، تندترین کلمات، توهینها و به اصطلاح انتقادها نیز علیه پکک انجام شد. هر کس به روش خود آن را ارزیابی کرد و همچنان به ارزیابی آن ادامه میدهد. آنها پکک را بر اساس منافع خود ارزیابی میکنند.
رهبر آپو بدون شک زیباترین، دقیقترین و معنادارترین ارزیابیها را انجام داد. شهدای بزرگوار ما نیز این کار را کردند. مظلومها، خیریها، ساراها به بهترین نحو پکک را تعریف کردند. آنها به عنوان بهترین اعضای پکک زندگی کردند و به پکک معنا بخشیدند و برای آن نقشآفرینی کردند. الان شهدای قهرمان ما و واقعیت رهبری ما همین کار را میکنند.
ملی شدن در کوردستان تفاوت ایجاد کرد
جهان در زمان ظهور پکک متفاوت بود. مبارزات آزادی نیز متفاوت بود. اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت. جنبشهای آزادیبخش ملی در حال توسعه بودند. جنبشهای استقلالطلب و آزادیخواه مردمان مستعمرهشده... اندیشه انسانیت در این سطح بود. این انقلابیترین، رادیکالترین و آزادیخواهترین تفکر آن دوره بود. بنابراین، پکک نیز بر این انقلابیترین ایده استوار شد. این جنبش به عنوان یک جنبش آزادیبخش ملی به رهبری سوسیالیسم توسعه یافته و قویتر شد. خودش را اینطور تعریف کرد. این امر طبیعی بود. اما هنوز دقیقاً مشابه دیگر جنبشهای آزادیبخش ملی نبود. مثلاً رابطهی آنچنانی با شوروی نداشت. او همیشه آن را به عنوان یک متحد استراتژیک تعریف میکرد، اما برای مثال اتحاد جماهیر شوروی از ایدئولوژی و مبارزه پکک استقبال نکرد. در واقع زیاد آن را قبول نمیکرد. او پیش از این نیز در دورههای زیادی با مبارزات کوردها مخالفت کرده بود. تفاوت از اینجا ناشی میشد: کوردها به عنوان جامعهای تحت استعمار و نسلکشی تعریف میشدند، اما سایر مستعمرات در جهان مستعمرات این یا آن دولت یا چندین دولت بودند. کوردستان مستعمره نظام مدرنیته سرمایهداری هژمونیک جهانی شده و ساختار هژمونیک جهانی نظام حاکم و دولتگرا بود. به این ترتیب، حتی اگر دولت-ملت را متصور بود، همیشه خود را در میان تنش و تضاد با وحدت دولت-ملت تجسم یافته در سازمان ملل متحد یافت. بنابراین، این مسئله تفاوت ایجاد کرد.
باز هم توسعه آن متفاوت بود. به عنوان مثال، مارکسیستها همیشه کوردستان را بیشتر ارزیابی کردهاند، اما بسیاری از جنبشها این را مبنا قرار دادهاند که سرمایهداری در جهت ملیسازی است. میگفتند سرمایهداری آگاهی و سازماندهی ملی را توسعه میدهد. اما در کوردستان رهبر آپو اعلام کرد که سرمایهداری چنین نقشی را ایفا نمیکند. او آن را این گونه بیان کرد. بله، سرمایهداری اینجا هم در حال ملی شدن است، اما این ملی شدن، ملی شدن کوردها نیست. دولتهایی که بر کوردها مسلط هستند، ملتهایی که به آن دولتها هویت میدهند، ملی شدن ترک، عرب و فارس است. برای کوردها این یعنی انقراض ملی... از این نظر متناقض است. اینها تفاوتهای مهمی بود. این اختلافات با پیشرفت، تداوم و توسعه مبارزه، با توسعه مبارزات سوسیالیستی و آزادیبخش ملی در جهان، افزایش یافت، معنا یافت و عمیقتر شد. رهبر آپو اینها را در هر فرآیند توسعه ارزیابی کرد.
در نتیجه این سیستم با چپ و راست خود ادغام شد. در ۹ اکتبر ۱۹۹۸، یک توطئه بینالمللی با هدف نابودی رهبر آپو آغاز شد. به عبارت دیگر جایگاهی به رهبر آپو، آزادی و استقلال کوردها ندادند. با کوردها اختلاف داشتند، دشمن شدند. حملهای را با هدف نابودی موجودیت و آزادی کوردها آغاز کردند. به این ترتیب، هر چقدر کار ایدئولوژیک و سیاسی انجام دهید، هر چقدر هم مبارزه نظامی انجام دهید، تحقق راهحل دولت-ملت در کوردستان ممکن نیست. این امر با حمله توطئه بینالمللی مواجه شد. رهبر آپو ضمن تحلیل توطئه و تعریف مبارزه با توطئه این وضعیت را عمیقاً ارزیابی کرد و بر این اساس روندی را که ما آن را تغییر پارادایم مینامیم توسعه داد. او از ایدئولوژی ملت-دولتگرایی فاصله گرفت و پکک را به یک حزب ملی دموکراتیک تبدیل کرد. از موقعیت حزبی که بر قدرت و دولت متمرکز بود خارج ساخت. آن را به حالت یک حزب اجتماعی مبتنی بر آزادیخواهی زن، اکولوژیک و دموکراتیک درآورد. به عبارتی ذهنیت، خط ایدئولوژیک، سیاست و بر این اساس برنامه، استراتژی، تاکتیک و سبک خود را تغییر داد. او پکک جدیدی را تعریف کرد. بله، این پکک جدید را چگونه میتوان تعریف کرد؟
پکک جدید در حال انجام انقلاب حقیقت است
اکنون پکک جدید در حال انجام انقلاب حقیقت است. رهبر آپو در دفاعیات خود این را به صراحت بیان کرد و گفت که انقلاب حقیقت، انقلاب ذهنیت و سبک زندگی است. انقلاب ذهنیت و وجدان اساس فعالیت انقلابی پکک، پکک جدید را تشکیل میدهد. دیگری سبک زندگی است. انقلاب؛ یعنی انقلاب ایدئولوژیک. به طور پارادایم، پکک دیگر قدرتگرا-دولتگرا نیست و راهحل دولت-ملت را پیشبینی نمیکند. این بر چه اساسی است؟ بر اساس آزادی زنان است. پکک حزب آزادیخواه زنان است، یک حزب زنان آزاد. این حزب از همان ابتدا به آزادی زنان اهمیت میداد، اما به تدریج خود را به یک حزب آزادیخواه زنان تبدیل کرد که انقلاب آزادی زنان را در دستور کار قرار داد. همچنین یک حزب اکولوژیکی است. او این حمله امپریالیستی و سرمایهداری را که نابودی طبیعت را مانند جامعه متصور است، رد میکند. مخالف تخریب و مصرف طبیعت است. این بر اساس تغذیه از طبیعت است. البته چنین حزب اکولوژیکی است، جامعهای طبیعی، اخلاقی و سیاسی را متصور است. به عبارت دیگر، یک حزب سوسیالیست، یک حزب سوسیالیست دموکراتیک است. از نظر ایدئولوژیک، خطمشی فردی آزاد و کمون دموکراتیک را مبنا قرار میدهد. فرد آزاد را به کمون دموکراتیک متصل میکند و اینکه کمون دموکراتیک با فرد آزاد وجود خواهد داشت را اساس میگیرد.
یکی دیگر از ویژگیهای پکک این است؛ همراه با اینها، این را نیز در آخر بیان کنم. پکک میگوید آنچه را که انجام میدهد به زبان میآورد، آنچه را که میگوید نیز انجام میدهد. او مانند ایدههای قبل از خود، اجرای گفتههای خود را به تعویق نمیاندازد. به جهانهای دیگر حواله نمیکند. به عبارت دیگر، آن را در این دنیا انجام میدهد، آن را به آینده نمیسپارد، امروز اعمال میکند. اگر آنچه میگوید فردا برای جامعه اجرا میشود، اگر حتی امروز در سطح جامعه نتواند اجرا کند، در سطح فرد اعمال میکند. در درون حزب انجام میشود، توسط گریلاها انجام میشود. در مبارزه زنان و جوانان آن را عملی میکند. او ایدئولوژی و ذهنیت خود را زنده میکند. در این مرتبه، حزبی است که تمامیت فکر، ذکر، عمل و تمامیت زندگی را متصور است. با پارادایم جدید، این ویژگی بسیار توسعه یافته و تجسم یافته است. پکک جدید را چگونه تعریف خواهیم کرد؟ پکک حزب آزادیخواه زنان، اکولوژیست اجتماعی، اجتماعیبودن دموکراتیک و سوسیالیست دموکراتیک در چارچوب معیارهای اخلاقی و سیاسی جامعه است.
«اگر پکک وجود نداشت، حتی نام کوردها هم باقی نمیماند»
*پکک در این مدت چه دستاوردهایی داشت؟ وضعیت کوردها در چارچوب عملیشدن، اجتماعی شدن و مردمیسازی پکک چگونه است؟ پکک چه چیزی را در جامعه کوردستان تغییر داد، از میان برداشت و ایجاد کرد؟ به ویژه در نتیجه انقلاب روژاوا چه تأثیری بر مردم منطقه داشت؟
گفتهایم که سؤالاتی که در گذشته هنگام ارزیابی سالگرد حزب و حتی هنگام ارزیابی سالگرد چنین رویدادهای مهمی مطرح میشد، میتواند به صورت معکوس نیز مطرح شوند. بنابراین میتوانیم بپرسیم اگر پکک وجود نداشت، در ۴۶ سال گذشته چه اتفاقی میافتاد؟ اکنون وضعیت کوردستان و کوردها در کوردستان چگونه بود؟ میتوانیم سؤال را اینگونه بپرسیم و بر این اساس میتوانیم برای مثال راهحل یا تعریفی ارائه کنیم. آن وقت واقعا چه اتفاقی میافتاد؟ حتی نام کورد هم باقی نمیماند. کوردبودن و کوردستان کاملاً همگون میشد، ویران میشد و به تاریخ میپیوست. کورد بودن به عنوان یک هویت ملی، جامعه کوردی به عنوان یک ساختار اجتماعی، کهنترین جامعه تاریخ از بین میرفت. این اغراق نیست. اینها کلماتی نیستند که تحت فشار برای تمجید از پکک بیان شوند. این واقعیتی است که تجربه شده است. همچنین کوردها و وضعیت کوردستان در زمان ظهور پکک و ظهور رهبر آپو را میدانیم.
بیایید به آن دوره برگردیم و به یاد بیاوریم. واقعا چقدر سازماندهی شده بود؟ آیا سازمانیافتگی جامعه کورد وجود داشت؟ آیا کوردبودن ارزشی بود که مورد صیانت قرار میگرفت، یا ارزشی بود که پنهان میشد، از آن اجتناب میشد، طرد و انکار میشد؟ گزینه دوم بود و آنهم توسط صاحبانش. در واقع حاکمان، استعمارگران، نسلکشها آن را نادیده میگرفتند، به آن توهین میکردند و برای نابودی آن دست به هر کاری میزدند، اما صاحبش نیز به آن وضعیت درآورده شده بود. پکک همه اینها را برعکس کرد. او ویژگیهای تاریخی مردم کورد را آشکار کرد، آنها را نو کرد و تغییر داد. ارزشهای جمعی آزادیخواهانه و دموکراتیک را قویتر گرد هم آورد و یک جامعه کوردی واقعاً جدید ایجاد کرد. او یک زن کورد جدید ظاهر کرد، یک جوان کورد، یک فرد کورد. او کورد آزاد، جامعه کورد آزاد، نظام و زندگی دموکراتیک را خلق کرد و این کار را بر اساس آزادی زنان انجام داد. او این کار را بر اساس اکولوژی اجتماعی انجام داد. او سیاست دموکراتیک را بر اساس یک فرد آزاد و یک کمون دموکراتیک، یعنی جامعه سوسیالیستی، سیاستی عاری از هر گونه استثمار و ستم، توسعه داد. چنین ساختار اجتماعی، ارزش اجتماعی ایجاد کرد. او کوردها را به وضعیتی رساند که خودش را بپذیرد. او را وادار کرد که خودش را دوست داشته باشد و از هویت خودش محافظت کند. او این امکان را برایش ایجاد کرد که حقیقت خود را با شوق و هیجان تجربه کند و در عین حال با کسی دشمنی نکرد. این بخش مهمی از کار است. او کوردها را به وضعیتی رساند که خودش را بپذیرد و خود را میفهمد. او کوردها را هوشیار کرد، اما بدون اینکه آنها را دشمن دیگران قرار دهد، تا بتوانند در کنار هم، در زیر سقف یک ملت دموکراتیک، در کنار هم خواهرانه-برادرانه و در چارچوب نظام کنفدرالیسم دموکراتیک زندگی کنند، آنها را دور هم جمع کرد.
تمام تحولات کوردستان نشان پکک را دارد. البته کوردبودن با پکک وجود نداشت. کهنترین جامعه تاریخ است. یک هویت، یک هویت اجتماعی، که در طول تاریخ شکل گرفته است، مردم کورد این گونه هستند. کوردها فقط با پکک مقاومت نکردند. زندگی آنها با تمام ابعادش مقاومت است. به خصوص زندگی در کوردستان و مزوپوتامیا از آغاز تا پایان یک رویداد مقاومتی است. بنابراین کوردها همیشه مقاومت کردهاند، اما مقاومت ۵۰ سال اخیر با پکک بوده است. این پکک بود که در ۵۰ سال گذشته نشان خود را بر مقاومت گذاشت، مقاومت را نمایندگی کرد و بنابراین تمام ارزشهای ایجاد شده توسط مقاومت را آشکار کرد. پیشگام چنین فرآیندی است. از این نظر، پکک در ابتدا خود را با یک نفر مجسم کرد. احساسات، افکار و روحیه رهبر آپو به تدریج سیستماتیک شد و به زندگی تبدیل شد. از آنجا به یک گروه تبدیل شد، از آنجا به یک حزب تبدیل شد. گریلا شد، مردمی شد. سالهاست که جامعه کورد همه جا فریاد میزند «پکک مردم است، مردم اینجا هستند». در واقع از حزب بودن فراتر رفته است. جنبش آزادی از یک جنبش مقاومت فراتر رفته است. تبدیل به فرهنگ، زبان، تاریخ، سبک زندگی و هویت یک خلق شد. او به ساختاری رسید که نشاندهنده گذشته و آینده اوست. این واقعیتی است که پکک به این شکل مردمی و اجتماعی شده است. جامعهای وجود دارد که خود را با چنین حزبی بیان میکند، خود را تعریف میکند، به زندگی میکشاند، زنده میکند و به مبارزه بیشتر سوق میدهد. این جامعه بهترین ارزشهای خود را با پکک مییابد. آن را با رهبر آپو مییابد. با پکک نیز تجسم مییابد. با توجه به همه اینها اگر پکک نبود چیزی به نام کورد و کوردستان باقی نمیماند.
کورد و کوردستان با پکک وجود داشته و تا امروز باقی مانده است، اما کورد و کوردستانی که پکک ایجاد کرده شبیه هیچ سرزمین و جامعه دیگری نیست. یک جامعه کاملاً متفاوت، یک میهن کاملاً متفاوت است. امروزه واقعاً یک مرکز جذاب برای همه است. به خصوص روژاوا... گفته میشد این منطقه منطقهای است که زنان در آن بیشتر تحت ستم و بردگی در خاورمیانه قرار میگرفتند. انقلاب روژاوا یک انقلاب زنان بود. انقلاب آزادی زنان بود. زن رهبری بزرگی را به دست گرفت و قدرت اراده را به دست آورد. در حالیکه روژاوا، حوضه فرات، منطقهای است که در آن هویتها در هم تنیده هستند، در عین حال تضادها و درگیریها تحت ذهنیت و سیاست قدرتگرا و دولتگرا توسعه داده شده است. اکنون همه هویتها بطور خواهرانه-برادرانه با آگاهی یک ملت دموکراتیک زیر سقف کنفدرالیسم دموکراتیک با هم زندگی میکنند. آنها هیچ مشکلی، هیچ تضاد و درگیری ندارند. اینها را حل میکنند. آنجا در کمترین زمان ممکن به این وضعیت درآمد و در موقعیتی مثالزدنی تبدیل به یک مدل میشود. جامعه دموکراتیک شکل میگیرد. ۱۰-۱۲ سال است که زندگی بدون قدرت و دولت بوده است. یک زندگی مثالزدنی... زندگیای است که شبیه هیچ زندگی دیگری در دنیا نیست. بنابراین، مرکز جذب برای همه افرادی است که در جستجوی یک زندگی جدید هستند. از این دست جستجوها در دنیا زیاد است و جواب جستجوی خود را در روژاوا پیدا میکنند. آنها همچنین آن را در پارادایم آپویی که روژاوا را ایجاد کرد، مییابند.
کنفدرالیسم دموکراتیک جنبشی است برای از بین بردن حمام خون
*راهحل کنفدرالیسم دموکراتیک یا مدل ملت دموکراتیک که تحت رهبری پکک توسعه یافته است در جغرافیایی از خشونت، درگیری و جنگ مانند خاورمیانه چه معنایی دارد؟ چرا این مدل برای مردم، مذاهب و جوامع به حاشیه رانده شده حیاتی است؟
خاورمیانه، کوردستان یک منطقه تاریخی چندزبانه، چند فرهنگی، چند اتنیکی، چند دینی و چند مذهبی است. این منطقهای است که در آن جوامع بسیار مشخص هستند، بخشهای مختلف اجتماعی بسیار توسعه یافته و در طی یک فرآیند طولانی تاریخی شکل گرفتهاند. این منطقهای است که در آن سوسیالیسم و جامعه طبیعی بیشترین توسعه و تعمیق را دارند. این منطقهای است که در آن قدرت و ساختار دولتی بیش از همه جا توسعه یافت و شکل گرفت و طولانیترین زمان را تحت سلطه خود داشت. کنفدرالیسم دموکراتیک و ملت دموکراتیک در چنین حوزهای به چه معناست؟ بیانگر سازماندهی آزاد همه هویتها و مشارکت آزادانه آنها در تمامیت ملت دموکراتیک و چارچوب کنفدرالیسم دموکراتیک است. این شامل زندگی آزادانه در یکپارچگی خودویژه میشود. این سرزمین خودویژهای بودنش را در امتداد خطوط یک ملت دموکراتیک، در آزادی همه هویتها، هویتهای دینی، هویتهای مذهبی، هویتهای ملی، هویتهای اجتماعی، تحت کنفدرالیسم دموکراتیک میبیند. وجود خود را در وجود دیگری میبیند. زندگی خود را در زندگی دیگری میبیند. آن را در نابودی دیگری نمیبیند. اما ساختارهای ذهنی دینگرا، ملیگرا، جنسیتگرا، علمگرا، الگوهای ایدئولوژیک و لیبرالیسم که اینها را در خود مجسم میکند، بیانگر عکس این موضوع است؟ مثلاً سعی میکنند موجودیت خود را در نابودی دیگران و آزادی خود را در بردگی دیگران تضمین کنند، لذا حمله میکنند. از لحاظ دینی، از لحاظ مذهبی و از لحاظ ملی حمله میکنند. آنها برای استثمار حمله میکنند.
رهبر آپو ارزیابی کرد، اسرائیل حمله میکند، سعی میکند با تخریب محیط اطراف خود وجود داشته باشد. او فکر میکند که یهودیها با به بردگی گرفتن اطرافیانش آزاد میشوند. رهبر آپو گفت؛ ممکن نیست! واقعا نیز ممکن نیست. یهودیها با نابود کردن دیگران نمیتوانند وجود داشته و آزاد باشند. هیچ کس نمیتواند اینگونه آزاد باشد. اما همه این الگوهای ذهنی و جریانهای فکری آینده خود را به درستی در بیگانگی، تخریب، ظلم و بردگی دیگری میبینند و آن را میپذیرند و آن را بعنوان امری صحیح پیشبینی میکنند. این تفکر خاورمیانه را به حمام خون تبدیل میکند. اینهمه تمایزات دینی و مذهبی، اینهمه تمایزات اتنیکی، اینهمه تمایزات و تضادهای اجتماعی. اگر همه آنها با یکدیگر در تضاد باشند، یک بنبست ظاهر میشود. بنبست خاورمیانه در حال شکلگیری است. درگیری در هر جهت در حال گسترش است، حمام خون در حال شکلگیری است، حمام خون در حال ظهور است. این حمام خون در خاورمیانه پدیدار شد. ملت دموکراتیک، کنفدرالیسم دموکراتیک جنبشی است که از اینها گذار صورت میدهد، جنبشی است که آنها را از بین ببرد. جنبشی برای از بین بردن حمام خون و پایان دادن به این تضادها و درگیریهاست.
چگونه این کار را انجام میدهد؟ با تغییر ذهنیت. انقلاب ذهنی با تغییر ایدئولوژیک مهم است. بیانگر حذف شکلگیری معنوی ذهنیت «بگذار دیگران نابود شوند، بگذار همه چیز مال من باشد». زندگی دموکراتیک، سوسیالیستی، اشتراکی و کمونال را متصور است. نمیگوید بگذار همه چیز مال من باشد. اشتراکگذاری با هر فرد را در نظر میگیرد. او نمیگوید بگذار من زندگی کنم، میگوید بگذار بقیه هم زندگی کنند. میگوید همه باید آزاد باشند تا من آزاد باشم. توسعه و تضمین آزادی تحت یک ساختار سیاسی دموکراتیک را در نظر میگیرد. راهحلساز است. از آنجایی که مفاهیم دموکراسی، ملت و کنفدرالیسم دموکراتیک توسط رهبر آپو بر اساس پارادایم جدید به ذهنیت پکک منتقل میشود، تأثیر زیادی بر جوامع، ساختارهای اتنیکی مختلف، در منطقه و جهان میگذارد. به مرکز جاذبه تبدیل میشود. این تبدیل به یک راه خروج، یک راه نجات برای همه میشود. ساختارهای مسلط دشمن، حمله میکنند، اما مثلاً جوامع به آن به عنوان یک نجات نگاه میکنند. در خاورمیانه، دولتها از گسترش این افکار جلوگیری میکنند، اما برای مثال، محیطی را برای گسترش و نفوذ بیشتر در مناطق مختلف جهان پیدا میکنند. اگر از این فرصتها بهرهبرداری شود، به تحولات بسیار سریعی منجر میشود. یک زندگی جدید، یک نظم رابطه جدید، یک وجود جدید برای بشریت. یک دوره جدید، تاریخ جدیدی را آغاز میکند. باید اینطور بگوییم. در برابر ذهنیت و نظام دولتی مردسالار ۵ هزار ساله و سیستم ۵۰۰ ساله مدرنیته سرمایهداری، آغاز دوره جدیدی از زندگی، یک روند تاریخی جدید که با جامعه طبیعی، با طبیعت سازگار و هماهنگ است و بشریت در آن بطور آزادانه و خواهرانه-برادرانه در خوشبختی زندگی میکنند را پیشبینی میکند. از این نظر بسیار مهم و معنادار است. به مرکز جاذبه تبدیل میشود. واضح است که پیش از این به تحولات مهمی منتهی شده و به پیشرفتهای بیشتری نیز منجر خواهد شد.
«زنان در پکک یک جناح نیستند، بلکه پیشگام هستند»
*انقلاب زنان در کوردستان به رهبری پکک و پاژک بر اساس فلسفه و تلاش رهبر آپو در حال وقوع است. این جریان انقلابی چگونه شکل گرفت، چه سطحی را در جامعه آشکار کرد؟ چه دلایلی باعث میشود که نظام خط آزادی زنان که دستاورد این روند است، مدام مورد هدف دولتها قرار گیرد؟
این موضوعات به صورت تاریخی مورد ارزیابی و بحث قرار میگیرند. پارادایم جدید پکک، مبارزه در حال توسعه در کوردستان تحت رهبری پکک جدید، در چارچوب تعریف و توسعه انقلاب آزادی زنان، بر اساس خطمشی آزادی زنان، دیده، بررسی و ارزیابی میشود. این وضعیت فعلی است.
چگونه به چنین نقطهای رسیدیم؟ باید جامعه کورد را از نظر تاریخی بررسی کرد. جامعهای در چنین فضای منازعه و کشمکش در مزوپوتامیا بر چه اساسی شکل گرفت و تداوم یافت؟ باید به دنبال پاسخ این سوال بود. دلایل تاریخی برای این امر وجود دارد. ابعاد اجتماعی دارد. آنچه در طول تاریخ در ساختار اجتماعی کوردها و مشارکت زنان در زندگی اجتماعی رخ داده است، امروز نیز حائز اهمیت است. جامعهای نیست که در آن نظام قدرت و حکومت بسیار توسعه یافته باشد. دقت کنیم، جامعه کمتر توسعه یافته است. جامعهای که به قدرت و دولت نرسیده باشد، اجتماعی میماند. این به چه معناست؟ یعنی نفوذ زنانه. یعنی آزادی و رهبری زنان. دولت شدن و کسب قدرت بیانگر سلطه مردانه و محصول آن است. این نتیجه سیاست ذهنیت مسلط مردانه است. بنابراین، از آنجایی که جامعه کوردی اینگونه نیست، باید بپذیریم که ساختار اجتماعی کوردها از نظر تاریخی دقیقاً مشابه سایر جوامع نیست.
به توسعه در پکک که برسیم؛ رهبر آپو شخصیتی است مشتاق آزادی. یعنی از کودکی بدین سو چنین است. توسعه جنبش نیز همینطور است. اشتیاق او به هستی و آزادی کورد، آثار بسیاری آفرید، آن را بسیار پربار ساخت، توسعه را به ارمغان آورد و آن را پیشگام کرد. او را به شخصیتی تبدیل کرد که بر بسیاری از مشکلات و بر موانع غلبه کرد. از این رو، همین امر در مسئله زنان به عنوان مظلومترین، استثمار شدهترین و اولین بردهشدگی جنسی خود را نشان داد. از همان ابتدای کار با این موضوع جدی برخورد کرد. همانطور که او واقعیت کوردبودن را درک میکرد، سعی میکرد واقعیت زنان را نیز درک کند. ارزیابی و تحلیل در مورد زنان به این ترتیب شکل گرفت و وقتی صحبت از تشکیل حزب شد، البته قدرت زنان که به سوی آزادی طی مسیر میکند و برای آزادی مبارزه میکند، اساسیترین قدرت تشکیل حزب تلقی میشد.
یکی از قویترین درخواستها در بیانیه تأسیس پکک خطاب به زنان بود. رهبر آپو آن را آماده کرد. این یک فراخوان قدرتمند است که در همه کسانی که هنوز آن را میخوانند تاثیرگذار میشود. او به همراه پکک خواستار ایجاد یک زندگی جدید با از بین بردن انواع بردهداری، مبارزه با انواع سلطهها و تجسم انجام این کار در یک جامعه آزاد، کوردستان آزاد شد. این یک فراخوان قوی بود، اما به دلیل ذهنیت، ساختار ایدئولوژیک و نظام رئال سوسیالیستی، زمانی که برای مدت طولانی به عرصه سیاسی و تشکیلاتی رفت، این درک، درک رئال سوسیالیستی به اشکال مختلف در پکک تجربه شد. چه اتفاقی افتاد، چه بود؟ نگاه کردن به آن به عنوان یک جناح جنبش، دیدن به عنوان یک سازمان جناحی جنبش و نیروی مبارزه. سازمان زنان به عنوان اساس مبارزات آزادی، به عنوان پیشگام آن تلقی نمیشد، بلکه به عنوان حامی، جناح جانبی و بخشی از آن دیده میشد، اما سازمان زنان جدی گرفته شد. از اواسط دهه ۱۹۸۰ توسعه یافت. در اروپا توسعه یافت و به مناطق دیگر گسترش یافت، اما مشارکت زنان در پکک در حالی رخ داد که هنوز در مرحله گروهی بود.
هنگامی که کارزار گریلایی با ابتکار ۱۵ اوت آغاز شد، با مطرح شدن مشکلات مبارزه گریلایی و جستجوی راهحل برای آنها، جایگاه، موقعیت و اهمیت زنان در مبارزه آشکارتر شد. رهبر آپو موضوع آزادی زن و خانواده را بیشتر در دستور کار قرار داد و آن را بیشتر ارزیابی کرد. توجه کنیم؛ پس از کنگره سوم، با تأسیس آکادمی معصوم کورکماز، ارزیابیهای نظری رهبر آپو به تدریج عمیقتر شد، در ابعاد مختلف تکامل یافته است، اما دو بعد اساسی وجود داشته است.
یکم، ژرفایابی در گریلا،
دوم، تعمیق آزادی زنان.
اینها به موازات یکدیگر توسعه یافتند. همدیگر را عمیقتر، تکمیل و تقویت کردند. این امر به طور فزایندهای تأثیر زیادی بر جامعه داشت. با افزایش مشارکت در گریلا، انقلاب احیای ملی به رهبری زنان از ابتدای دهه ۹۰ به سرعت توسعه یافت.
این در واقع آغاز انقلاب آزادی زنان بود. چه چیزی در میان این امر ظهور یافت؟ پاژک (حزب آزادی زنان کوردستان) به عنوان حزب آزادی زنان ظهور یافت. مبارزبودن زنان توسعه یافت، گریلاگری زنان توسعه یافت و امروز به عنوان یژا استار ملموس شده است. آگاهی، ایدئولوژی، سازماندهی و مبارزه مبتنی بر آن با یکدیگر در هم تنیده شدند.
رهبر آپو در کنار پارادایم جدید، البته آزادی زنان را به عنوان بعد اساسی پارادایم در نظر گرفت. اکولوژی، جامعه اخلاقی سیاسی و آزادی زنان. او پارادایم خود را دارای سه بعد اساسی تعریف کرد. او آزادی زن را بر اساس ژنئولوژی به عنوان علم زن مطرح کرد و آن را از منظرهای بسیاری تحلیل نمود. زنان کورد با مبارزه در سختترین عرصهها و انجام انواع کارها، مسئولیت و وظیفه مبارزه برای میهن و ملت و پیشاهنگی مبارزات را برعهده گرفتند و در این مبارزه شرکت کردند. بدین ترتیب ایدئولوژی آزادی زن، خط آزادی زن، انقلاب آزادی زن به منصه ظهور رسید. بر اساس سازماندهی پاژک، کژک، یژا استار. این یک جنبش انقلابی جدید بود که یک زندگی جدید، یک جامعه جدید ایجاد کرد. قرن بیست و یکم را قرن آزادی زنان تعریف کرد. شعارهای آن متحول شده است. این تحول بر جنبشهای مرتبط با مسائل زنان در جهان نیز تأثیر گذاشت. تنگ نظری و ناکافی بودن جنبشهای فمینیستی، جنبشهایی که برای حقوق زنان و برابری مادیگرایانه و برای کاهش فشار بر زنان مبارزه میکردند را آشکار کرد. او همچنین آنها را به انقلاب آزادی زنان کشاند.
با ژن، ژیان، آزادی -رهبر آپو آن را «فرمول جادویی» نامید- در واقع، این فرمول جادویی تبدیل به یک راهحل جادویی، یک نیروی پیشرو برای حل مشکلاتی شد که توسط کل نظام حکومتی و دولتی ایجاد شده و بر جوامع تحمیل شده است. گفتیم الان بشریت به موازات کوردها طی مسیر میکند. تحت رهبری زنان طی مسیر میکند. با انقلاب ژن، ژیان، آزادی طی مسیر میکند. مبارزات و انقلاب آزادی زنان یک بخش و شاخه آن نیست، بلکه رهبری مبارزه آزادی و زندگی آزاد است. اساس آزادی اجتماعی را تشکیل میدهد و رهبری خود را بیان میکند. هدف آن از بین بردن و تغییر سلطه مردانه از هر لحاظ است.
بزرگترین مبارزه آزادی زنان، مبارزه پکک است
اکنون ۲۵ نوامبر است. گفته میشود این روز روز مبارزه با خشونت علیه زنان است. ۲۶ تا ۲۷ نوامبر روز برگزاری کنگره بنیانگذاری پکک و جشن حزب است. مبارزه با خشونت علیه زنان در ۲۵ نوامبر است... پکک پاسخ داد: ۲۶-۲۷ نوامبر را روز تاسیس خود قرار داد، یعنی با تاسیس حزب زنان، با آشکار ساختن انقلاب آزادی زنان و با تبدیل مبارزه با خشونت علیه زنان به انقلاب آزادی زنان پاسخ داد. ترکیب اینها ضروری است. ۲۵ نوامبر بهترین معنای خود را در ۲۶-۲۷ نوامبر در واقعیت پکک مییابد. بزرگترین مبارزه آزادی زنان، مبارزه پکک است. مبارزهای که نمایندگی خود را در سازمان پکک یافت.
برخی افراد این خشونت را بسیار محدود میکنند. آنها خشونت و ستم مادی را پیشبینی میکنند. در حالیکه اینطور نیست. پکک با آشکار کردن نه تنها خشونت قابل مشاهده، بلکه خشونت نامرئی، خشونتی که توسط مردان به زندگی تعمیم داده شده و درونی شده بر زنان، و پیشبینی انقلاب آزادی زنان که علیه آنها مبارزه میکند، در واقع قدرتمندترین جنبش اجرایی مبارزه برای آزادی و برابری و هویت زن در برابر ذهنیت و نظام مردانه است. این حقیقت را زنان امروز خیلی بهتر میبینند و درک میکنند. زنان معنای رهبری پاژک را بیشتر درک میکنند. آنها عمیقتر ژنئولوژی توسعهیافته توسط رهبر آپو را درک میکنند. آنها بیش از هر کس دیگری در کارزار آزادی جهانی با هدف آزادی جسمانی رهبر آپو شرکت میکنند،صیانت و رهبری میکنند. زیرا آنها واقعاً از طریق زندگی و تجربیات خود میبینند و میفهمند که رهبر آپو قویترین رفاقت را با زنان انجام میدهد.
ژنئولوژی نقاب لیبرالیسم را برمیاندازد
این انقلاب اساسی قرن بیست و یکم خواهد بود. در پایان، چرا ساختارهای دولتی به این موضوع حمله میکنند؟ این انقلاب آزادی زنان است که ذهنیت و نظام سیاسی را که دولت و قدرت را به عینیترین شکل ایجاد میکند، آشکار و افشا میکند. نه دولت و قدرت، بلکه سلسله مراتبی را که به وجود آمده است، تحلیل میکند. بنابراین سلطه مردانه را فراتر از دولت و قدرت تحلیل میکند. این ذهنیت و سیستم مردانه را آشکار میکند که در هر جنبهای از زندگی فراتر از ظاهر محض دولت و قدرت درونی شده است. از این حیث بیشتر از زنان میترسند. مبارزه برای انقلاب آگاهی آزادی زنان بیش از همه نقاب آنها را برمیاندازد. مبارزات آزادی زنان بیش از همه ذهنیت و نظام، قدرت و نظام حکومتی مردانه را برملا میکند و بیرحمی، غیرقابل قبولی و زیستناپذیری آن را بیش از همه نشان میدهد.
بنابراین، نیروهای حاکم و دولت از مبارزه آزادی زنان هراس دارند. پس این نتیجه طبیعی است. برای همین حمله میکند. در گذشته چهره برخی مبارزات برای حقوق زنان هرگز اینگونه آشکار نشد. آنها حتی در تلاش بودند که آن را برای خود به حالت ابزاری درآورند. لیبرالیسم این کار را بسیار کرده است. آنها هم دوست داشتند. به همین دلیل زنان را یک خطر نمیدانستند. آنها کاملاً تحت تأثیر و تسلط بودند، اما اکنون انقلاب آزادی زنان که بر اساس ژنئولوژی توسعه یافته است، همه اینها را نابود و از بین میبرد. برعکس، نقابها را کاملا برمیاندازد. حقیقت را با تمام عمقش آشکار میکند. به همین دلیل دولت و نظام دولتی هراس دارند. نابودی خودش را میبیند، پایان خود را میبیند، مرگش را میبیند. چرا که بر اساس روحیه، ذهنیت، عاطفه و فکر مردانه بود. او میبیند که همه اینها را در انقلاب آزادی زنان از دست خواهد داد. بنابراین از این نظر، چیزهای قدیمی تغییر کردهاند. حالا بیشتر زنان را خطر و دشمن میبیند. او بیشتر به زنان حمله میکند، سرکوب و دستگیر میکند. البته زنان این حقیقت را بهتر از دیگران درک میکنند و بر این اساس خود را آموزش و سازماندهی میکنند. مردان آگاه و سازمانیافته بر اساس آزادی زنان این حقیقت را میبینند. زنان و مردان آزادی که برای آزادی تلاش میکنند، بطور متحد به تحلیل این واقعیت و مبارزه مؤثرتر با آن میپردازند.
ذهنیت و سیاست مردانه هر کاری که بکند، نمیتواند این آگاهییابی، سازمانیابی و مبارزهای را که در نتیجه آن ایجاد میکند، از بین ببرد. برعکس، این آگاهی، سازماندهی و توسعه، ذهنیت، سیاست و نظام حکومتی و دولتی مردسالار را از بین خواهد برد. این قرن بیست و یکم را به قرنی تبدیل خواهد کرد که در آن جامعهای آزاد و دموکراتیک بر اساس آزادی زنان تجربه میشود.
«نقش رهبر آپو تعیینکننده است»
*شما میگویید پکک یک جنبش رهبری است. از این تعریف چه باید فهمید؟ واقعیت رهبریت در پکک، نقش رهبر آپو چیست؟ مشارکت در این واقعیت چگونه باید باشد؟
البته اینکه پکک یک جنبش رهبریت است به رهبری آن مربوط میشود. این یک جنبش پیشگام است. بنابراین این یک جنبش معمولی نیست. این جنبشی نیست که به چیزهایی قدرت یا حمایت بدهد. برعکس، جنبشی است که آنچه که موجود است را مورد تحلیل، بررسی و نقد قرار میدهد و زندگی جدیدی را پیشبینی میکند که جنبههای مثبت آن را میپذیرد و جنبههای منفی آن را رد میکند. یک جنبش انقلابی، جنبش تحول بزرگ است. این کار را با قدرت زیادی انجام میدهد. این کار را در سطح پیشگامانه انجام میدهد. از این نظر البته که این یک جنبش رهبریت است. جنبشی که پیشرو است. جنبشی که مسیری را ترسیم میکند، جنبشی که هدایت میکند، جنبشی که زندگی تازه، زندگی آزاد میآفریند و راه و روش خود را آشکار میکند. بنابراین باید ببینیم که یک جنبش رهبریت است.
از سوی دیگر، رهبر آپو سهم تعیینکنندهای در ظهور، تأسیس، اجرا و همه چیز پکک دارد. نقش رهبر آپو تعیینکننده است. نقشهای دیگر نیز بر این اساس تغییر میکنند. البته کسانی هم هستند که با مشارکتی بیشتر، مشارکتی متوسط و مشارکتی کم جلوی آن را میگیرند. ما نمیتوانیم اینها را به عنوان مشارکتکننده در نظر بگیریم، اما باید آنها را ببینیم. چون اینجا با آنها نیز مبارزه میشود. نقش رهبر آپو از همان ابتدا تعیینکننده بوده است. از اولین کلمه جنبش تا ایجاد معیارهای زندگی، از اندیشه، تئوری گرفته تا برنامه، تاکتیکهای استراتژی، مدیریت هر لحظه، آموزش، پرورش کادر، مدیریت حزب، از ایجاد گریلا گرفته تا پیشاهنگی مردم، کسی که بیشترین مشارکت را در همه چیز دارد، کسی که بیشترین تلاش را میکند و بزرگترین سهم را در آن دارد، واقعیت رهبر آپو است.
پکک به عنوان یک جنبش واکنش اجتماعی در برابر چنین حملاتی ظاهر نشد. پکک بهعنوان نیروهایی با ایدههای مختلف که دور یک میز جمع شدهاند، شکل نگرفت تا درباره برخی اصول بحث و توافق کنند و یک مدیریت مشترک ایجاد کنند و یک حزب تشکیل دهند. چنین جنبشهایی وجود دارد، چنین احزابی وجود دارد. در طول تاریخ سعی کردند در کوردستان ظهور کنند، اما پکک اینطور نبود. پس پکک چگونه است؟ چه فرقی با آنها دارد؟ به این صورت است: پکک جنبشی است که از همان ابتدا کاملاً حول محور رهبر آپو شکل گرفته و بر اساس پیوستن به رهبر آپو شکل گرفته است. به عبارت دیگر، رهبر آپو همه معیارها، اصول و ارزشهای جنبش را تعیین، توسعه و ایجاد کرد. دیگران به او پیوستند و با رهبر آپو ادغام شدند. عضویت در پکک، عضویت در حزب، پکک شدن، پیوستن به رهبر آپو، سازمانیابی حول محور رهبر آپو، همه اینها صورت گرفته، تجربه شده و به عنوان یک سازمان ایجاد شده است. این یک بعد مهم، یک جنبه مهم، یک ویژگی مهم پکک است. معنای بعد رهبریت همین است. مشارکت در رهبری چگونه باید باشد؟ رهبر آپو گفت که این میتواند با آگاهی و باور صورت بگیرد. برخی آگاهانه شرکت میکنند، برخی با ایمان و باور شرکت میکنند. او گفت، اما بهترین چیز این است که با هر دوی آنها شرکت کنیم. یعنی مشارکت بر اساس آگاهی و باور. او آن را اینگونه تعریف کرد؛ اینگونه میتوان به حقیقت من، حقیقت رسید. وی همچنین اظهار داشت که مظلومها، خیریها به این طریق پیوستند و همیشه کار درست را انجام دادند و اعضای موفق حزب شدند. اکنون آگاهییابی، بیانگر درک واقعیت رهبری است. البته اعتقاد و باور به معنای مشارکت و پیوستن است که گویی به حقیقت این امر باور دارد. شما به دنبال حقیقت دیگری نخواهید بود. حقیقت شما حقایقی خواهد بود که رهبر آپو با زندگی و اندیشه و سبک خود آشکار کرده است. و فقط دیدن صحیح این چیزها کافی نیست، شما میتوانید آنها را ببینید اما ممکن است نتوانید آنها را اجرا کنید، در این صورت نمیتوانید یک انقلابی خوب، یک میهندوست خوب باشید، نمیتوانید خوب مشارکت کنید تا یک مبارز یا میهندوستان خوب باشید. برای مشارکت صحیح، باید مجری موفق باشید و برای اجرای موفقیتآمیز آنها، باید دانست. بنابراین آگاهی لازم است.
مشارکت آگاهانه، درک و باور، مشارکت صحیح است و موفقترین انقلابیگری و میهندوستی را آشکار میکند. مشارکت را هم زیر سوال میبریم. ما همیشه زیر سوال بردیم. در گذشته، اکنون و در این دوره، مشارکت در پکک و واقعیت رهبری را به ویژه بر اساس پارادایم جدید، بیش از پیش زیر سوال میبریم. بنابراین چیزهای زیادی وجود دارد که ما برای خودمان درست کردهایم. بیشترین چیزی که مورد بحث قرار میگیرد نیز مشارکت عاطفی است. اینکه من با احساسات شرکت کردم. اینطوری قابل قبول نیست. چنین مشارکتی در پکک وجود ندارد. برعکس، رهبر آپو احساسی را که به آگاهی و سازمان تبدیل نمیشود بسیار خطرناک میدانست. قدرت عاطفه زمانی پدیدار میشود که با آگاهی و سازمان ادغام شود، به قدرتی شکستناپذیر تبدیل میشود، اما اگر با آگاهی و سازمان ادغام نشود، اگر بر این اساس به عمل تبدیل نشود، خطرات بزرگی را به دنبال خواهد داشت، ممکن است تعصب را به بار آورد. بنابراین، این مشارکتهای عاطفی، مشارکتهای تصادفی برای مشارکت در پکک و یافتن رهبری امری صحیح دیده خواهد شد. برای شروع شاید ممکن باشد، اما باید فوراً تغییر داد، باید از آن گذار صورت داد. باید رهبری را به درستی درک کرد، حزب را به درستی درک کرد و با مشارکت صحیح و کافی بر اساس آگاهی و باوری، بر نواقص و مضر بودن این مشارکت به اصطلاح عاطفی غلبه کرد و از بین برد.
پکک چگونه شکست نخورد؟
*پکک تا به امروز نه تنها با ارتش ترکیه، که دومین ارتش بزرگ ناتو است، بلکه در واقع با گلادیوی ناتو جنگیده است. چگونه پکک میتواند هر سال با قویتر شدن به این روز برسد، در حالی که حتی دولتها هم نمیتوانند در برابر آن دوام بیاورند؟ چه ویژگیهایی وجود دارد که پکک را از این نظر شکستناپذیر میکند؟
بله، تعریف خوبی است، سوال را به خوبی بیان میکند. این واقعاً قدرت پکک را آشکار میکند. بیانگر چه نوع جنگی است و علیه چه کسی میجنگد. چگونه میتوانست با این نیروها مبارزه کند؟ شجاعت و قدرت مبارزه را از کجا آورده است؟ و چگونه در جنگ با چنین قدرتی پابرجا ماند و چرا شکست نخورد و در هم نشکست؟
به خصوص ۲۶ سال است که این حمله در سطح یک توطئه بینالمللی انجام میشود. مستقیما رهبر آپو را هدف قرار میدهد. هژمونی جهانی سرمایهداری مستقیما این را برنامهریزی، سازماندهی و اجرا میکند. الان هم مثل اول است. تغییری در این زمینه ایجاد نشده است. این یک حمله معمولی نیست. پکک از ابتدا دارای واقعیتی است که به طور فزایندهای برجستهتر علیه سیستم ناتو، گلادیوی آن، و در واقع فراتر از آن، نظام قدرت و دولت، ذهنیت و سیستم مردانه میجنگد. اینها مبارزه معنوی، مبارزه عاطفی، مبارزه ایدئولوژیک، مبارزه وجدانی، مبارزه اخلاقی، مبارزه فرهنگی، مبارزه ادبی است. اینها مبارزهای را حداقل به بزرگی جنگ، مبارزه سیاسی و کنش اجتماعی نشان میدهند. حتی بیشتر از آن. پکک چگونه این کارها را انجام میدهد؟ پس اصل این است که در ابعاد مختلف قابل ارزیابی است. قدرت خود را مبنا قرار داد، مبتنی بر قدرت خود بود، مبتنی بر مردم بود، بر اساس افراد آگاه و سازمانیافته، زنان، جوانان، کارگران و زحمتکشان بود. در واقع نام آن را حزب کارگران گذاشت.
چگونه این جنبش به چنین جنبش متکی بر قدرت خودش تبدیل شد؟ البته این به رویکرد رهبر آپو به زندگی و درک او از زندگی مربوط میشود. اما میتوان به وضعیت کوردستان نیز اشاره کرد. چگونه؟ در کوردستان چاره دیگری نبود. بنابراین هیچ راهی برای دریافت حمایت از دیگران وجود نداشت. فضای زیادی برای همکاری وجود نداشت. کسانی که اقدام به همکاری میکردند از نخبهترین عوامل (جاسوسها) خطرناکتر بودند. آنها نمیتوانند چیزی پیدا کنند. آنها حتی خود را به طوری که بتوان از آنها بهرهمند شد مورد استفاده قرار نمیدادند. در چنین موقعیتی قرار دارد. جامعه و میهنی که توسط ساختار سلطه جهانی نظام سرمایهداری نادیده گرفته شده و ویران شده است. در اینجا از چه کسی حمایت دریافت خواهی کرد؟ همه در این نظام هستند و نظام قدرت و حکومت مسلط علیه شماست. اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت که میگفت یک جایگزین وجود دارد. آنها هم از آن حمایت نکردند. با توسعه تدریجی مبارزات آزادی کوردها و ساختار پکک، اتحاد جماهیر شوروی بر اساس تضادهای ایدئولوژیک خود دچار انحطاط و فروپاشی شد. هیچ مبنایی باقی نمانده بود. رهبر آپو از همان ابتدا این واقعیت را به خوبی دید. آگاهی تاریخی در این زمینه بسیار قوی بود. درسهای تاریخ را به خوبی آموخت. به عبارت دیگر او همیشه وضعیت مقاومتها در ربع اول قرن بیستم، نتایج مقاومتهای قرن نوزدهم را زیر سوال میبرد که چرا این مقاومتها شکست خورده و درهم شکستند و آن را به درستی زیر سوال برد و درسهای خوبی گرفت.
او این را دید؛ شما به قدرت خود اعتماد خواهید کرد، به قدرت خود، اما البته این کافی نیست، تکیه بر قدرت خود کافی نیست. به قدرت خودت تکیه خواهی کرد، به خودت هم اعتماد خواهی کرد، به مردم اعتماد خواهی کرد، به قدرت مردم اعتماد خواهی کرد. شما باور خواهید کرد که یک فرد آگاه، آموزشدیده و سازمانیافته بزرگترین قدرت است. البته فناوری قدرت است، سلاح قدرت است، پول قدرت است، اما بزرگترین قدرت افراد آگاه و سازمانیافته هستند. نیروی جنگنده بزرگ، مبارز آپویی، مبارز فداکار، کادر فداکار پکک است. رهبر آپو این را چگونه تعریف کرد؟ او گفت؛ حقیقتی که سازمانیافته و عملیاتگر شده است. این بزرگترین قدرت برای رساندن مردم به این وضعیت است. هیچ قدرتی برای جلوگیری از آن وجود ندارد. این اغراق نیست، ما نیازی به اثبات آن نداریم. عملیات TUSAŞ. حقیقتی در مورد آسیه علی و روژگر هلین. میگویند محصول داخلی است، اما اینطور نیست. همراه با آنچه از ۴۰ دولت و کشور گرفتند، مکانی که آنها بیشتر از هر جایی مورد محافظت و امنیت قرار میدادند، تکه تکه شد. هیچ چیز نمیتوانست جلوی آن مبارز بودن انقلابی را بگیرد. قدرت پکک از اینجا میآید. پس چگونه چنین مبارزی را آشکار میکند؟ او زندگی را تحلیل میکند. ما باید قدرت رهبر آپو را در اینجا ببینیم، قانعکننده بودن، مهارتهای تحلیلی او را ببینیم. باید صداقت و پایداری او را دید. زندگی جدیدی ارائه میدهد. او ویژگیهای این زندگی را آشکار میکند و از زندگی انسانی خبر میدهد. بر این اساس، افراد را با عواطف، ذهنیت و روحیهی خود شکل میدهد و تربیت میکند و فرد آزاد جدید، انسان آگاه و سازمانیافته را آشکار میسازد. این در قدرت رهبر آپو برای تبیین حقیقت و تحلیل زندگی نهفته است. حقایق و واقعیتها را در این سطح آشکار میکند. تقلب وجود ندارد، حرام وجود ندارد، اشتباه وجود ندارد. او دیگران را ارزیابی نمیکند. تجربه ملموس را تحلیل میکند. همه چیز را به وضوح آشکار میکند و نشان میدهد. او انسانها را متقاعد میکند و آموزش میدهد. او چنین قدرتی ایجاد میکند. قدرتی که پکک را شکستناپذیر میکند، این مبارز بودن فدائیانه است، آگاهی است که آن را ایجاد کرده است، پارادایم، خط آپویی، خط تمدن دموکراتیک، نظریه مدرنیته دموکراتیک است. بر اساس این واقعیت، همه باید بدانند که هیچکس نمیتواند پکک را شکست دهد و پکک همیشه شکستناپذیر خواهد ماند. تا اکنون اینگونه بوده است. از این به بعد نیز اینگونه خواهد بود. احتمالاً دیدن راز این کار در اینجا و درک آن صحیحترین باشد.
در حالی که همه اشتباه میکردند، رهبر آپو به قدرت خود اعتماد کرد و پیروز شد
*چه چیزی پکک را از دیگر جنبشهای آزادیبخش ملی و احزاب کوردی متمایز میکند یا به عبارتی راز پکک چیست؟ چگونه تا امروز ماندگار شد و به یک موضوع، یک واقعیت ایدئولوژیکی، سیاسی، نظامی و اجتماعی تبدیل شد که امروزه همه آن را قبول دارند؟
ما تا حدی به این امر پرداختیم، بنابراین نکاتی وجود داشت. البته چیزهای زیادی وجود دارد که پکک را از سایر سازمانها و احزاب کوردی متمایز میکند. ما روی جنبههای خودویژه آن تمرکز کردیم. با تعریف، شناخت، تحلیل و اندیشه خود از واقعیت کورد، واقعیت کوردستان، خود را متمایز کرد. همچنین با تعهد خود به موجودیت و آزادی کوردها متفاوت بود. رهبر آپو گفت: «اگر نمیتوانستم خودم را با وجود خلق کورد و وجود آزاد کوردها را با وجود خودم در بالاترین سطح ترکیب کنم، نمیتوانستم هیچ یک از این تحولات را ایجاد کنم.» میهندوستی و آزادیخواهی کورد در سطح شور و اشتیاق است. نه برای کسب درآمد، نه برای منفعت مالی، نه برای اینکه کارمند دولتی شوم یا نامم بر سر زبانها بیفتد. او این کار را فضای زندگی بهتر و مادی برای خود نمیدید. سازمانهای دیگر، سازمانهای کوردی، در واقع این گونه بودند. آنها مانند کارمندان دولت زندگی میکردند. آنها میخواستند دولت را تهدید کنند و پستهای بیشتر کارمند دولتی را از آن بگیرند. میگفتند اندکی سهم بیشتری از استثمار کوردستان و جامعه کورد به ما بدهید. آنها بر این اساس زنده ماندند و مانند کارمندان دولت بودند. آنها از نظام جدا نمیشدند. آنها انتظار داشتند که در درون نظام زندگی کنند. از این رو کوردگرایی، میهندوستی، به اصطلاح انقلابی و سوسیالیسم آنها را همواره به سمت بهبود زندگی فردی و نگه داشتن فضایی سوق میداد و یا ضعیف و ناتوان میماندند. آنها خیلی قوی، با اراده و قاطع نبودند. انتظارات خارجی بالا بود. به جای تکیه بر آنچه که خود ساخته و توسعه دادهاند، به معنای چنین کوردگرایی و ملیگرایی توخالی. بنابراین یک انقلابیگری مادیگرا وجود داشت. لذا بر این اساس با نظام سوسیالیستی و لیبرالیسم ارتباط داشتند. آنها واقعیت کوردها را بر اساس منافع خود ارزیابی کردند. بنابراین نتوانستند از نظام جدا شوند. همیشه دنبال سازش با نظام بودند و اصلاحطلب شدند. آنها نمیتوانستند یک مبارزه مؤثر علیه نظام را پیشبینی کنند. وقتی به تناقض افتادند، وقتی وارد درگیری شدند بلافاصله ناپدید شدند. چون تحت کنترل نظام بودند. ساختاری برای مبارزه با ذهنیت و نظام استعمارگر و نسلکشی تحت هر شرایطی نداشتند.
پکک از همان بدو تاسیساش اینطوری نبود، از آنها انتقاد میکرد. بعنوان اصلاحطلب مورد انتقاد قرار میداد، به عنوان کاپیتولاسیون مورد انتقاد قرار میداد. او از آن به عنوان ناسیونالیسم انتقاد کرد و گفت که این ناسیونالیسم ابتدایی است. او گفت ناسیونالیسم اصلاحطلب. او گفت ناسیونالیسم خرده بورژوایی. او گفت؛ ناسیونالیسم بورژوایی. آن را با مفاهیم فراوان اما به شدت نقد کرد. او بر اساس این انتقادات، فهم و خط خود را ایجاد کرد و با آموزش خود بر این اساس، خود را شکل داد. همانند آنها نبود، وقتی شرایط تغییر کرد و حملات افزایش یافت، کسانی که تحت کنترل بودند ناپدید شدند. اگر چه به دلیل رویکرد و سبک خودشان منحل شدند ولی آنها سعی کردند پکک را مسئول بدانند. اشتباهات آنها هم در آن سطح بود، هرچند این ربطی به واقعیت نداشت. شرایط کوردستان را درست تحلیل نکردند، تعهد درستی به آزادی کورد نکردند. آنها خود را طوری آموزش ندادند و سازماندهی نکردند که بتوانند تحت هر شرایطی برای آزادی مبارزه کنند. آنها هرگز نتوانستند از کنترل نسلکشی استعمارگران خارج شوند. افراد تحت کنترل نیز در مدت کوتاهی ناپدید شدند.
از طرفی دیگر نیروها و سازمانها در حال انحلال شدند. پکک همیشه در همه تحولات از خود محافظت میکرد. زیرا او برای تغییر و دگرگونی باز بود. رهبر آپو از دگماتیسم تجربه شده انتقاد کرد. خودانتقادی هم انجام میداد. وی گفت: ما نیز تحت تاثیر این جزماندیشی قرار گرفتیم. اما باز هم باید این را دانست. رهبر آپو کمترین جزماندیش در قرن بیستم بود و خلاقانهترین رویکرد را به این فرآیند داشت. همانطور که با مبارزه پیشرفت کرد، این وضعیت را بیش از پیش عمیق کرد. خلاقیتش را بیش از پیش افزایش داد. او دائماً تغییر و دگرگونی را میدانست و پیشبینی میکرد که خود را بازسازی کند. او کسی بود که به جای تکرار چیزهای موجود و اینکه دائماً چیزهایی را که حفظ میکنند و میگویند و کارهایی را که بارها و بارها انجام میدهند، مدام به دنبال نوآوری بود. ماهیت جستجوگر او هرگز ناپدید نشده است. عمیقتر و عمیقتر شد. نوآوری او عمیقتر شد، ترسی نداشت، از تغییر، دگرگونی و نوآوری ابایی نداشت. بنابراین، با ظهور چیزهای جدید در همه شرایط، او تغییر کرد، دگرگون شد، آماده شد، قدرت ایجاد کرد، خود را بر اساس آن آموزش داد و به آن ساختار بخشید. این یک گروه ایدئولوژیک بود که در ترکیه و آنکارا تبلیغات شفاهی میکرد. مثلاً توانست از آنجا برود و به کوردستان بیاید. او در حین انجام تبلیغات شفاهی توانست به تبلیغات کتبی نیز روی آورد. از آنجا که کودتای نظامی فاشیست ۱۲ سپتامبر صورت گرفت، توانست اسلحه بخرد و وارد جنگ شود. او کارزار ۱۵ اوت را توسعه داد. به گونهای که هیچ کس شهامت و جرأت آن را نداشت. وقتی مشکلات و مسائل پیش میآمد به دنبال راهحل میگشت. او انقلاب آزادی زنان را آشکار کرد و انقلاب احیای ملی را تحقق بخشید. این به تدریج به یک تغییر پارادایم منجر شد.
تغییر پارادایم به طور ناگهانی رخ نداد. تغییر، توسعه و نوسازی در رهبر آپو تنها از طریق یک تغییر پارادایم اتفاق نیفتاد. همیشه تغییرات و تحولات گام به گام در طول فرآیند وجود دارد. تغییر پارادایم در برابر توطئه بینالمللی در واقع یک خودانتقادی رادیکال، یک بازسازی و تحول رادیکال را پیشبینی میکرد. قدرت و شکستناپذیری پکک در اینجا نهفته است. در تغییرگرایی او. رهبر آپو گفت که اساسیترین شخصیت من تغییرگرایی من است. البته پیکارگری او شخصیت اوست. قدرت دفاع از چیزی، دفاع مداوم از چیزی، و قدرت خلق کردن نیز شخصیت اوست. او هرگز از آن دست نمیکشد. به همین دلیل است که میگوید: وقتی کاری را شروع میکنم، هیچکس آن را نمیفهمد، من ادعای زیادی ندارم چون ابزار ندارم، اما پایان کار بسیار باشکوه خواهد بود. او گفت: من چیزهای بزرگ میسازم، چیزهای بزرگ خلق میکنم، پیشرفتهای جدید را به نمایش میگذارم. این واقعیتی است که او را در برابر حملات بسیار مبارز میسازد و به او قدرت مبارزه میدهد. دقت کنیم، توطئه بینالمللی صورت گرفت، میخواستند وی را از بین ببرند، اما موفق نشدند. سپس آنها وی را تحت سیستم شکنجه، انزوا و نسلکشی امرالی قرار دادند. گفتند تمام شد... گفتند ۶ ماه از عمر پکک باقی نمانده است. هیچ کس باور نمیکرد که اینجا هم مبارزهای شود، چیزهای جدیدی در اینجا ایجاد شود. رهبر آپو به خودش ایمان و اعتماد به نفس داشت. او با تکیه بر توان خود از سازمان و مردم خواست که از او پیروی کنند. تنها کار خوبی که جنبش ما و مردم ما انجام داد، پاسخ مثبت به این فراخوان رهبری بود. البته او هم امتحان کرد و چون رهبری موفق شد به آن پایبند شد. اگر نمیبود، این کار را نمیکرد. این رهبری بود که موفق شد. چه اتفاقی افتاد، چگونه آن را ایجاد کرد؟ رهبری در جایی به موفقیت رسید که همه اشتباه میکردند. بنابراین، ما در مورد رهبری صحبت میکنیم، نه یک وضعیت عادی یا معمولی. و از رهبریتی که بر مشکلات غلبه میکند، رهبریتی که بر موانع غلبه میکند، رهبریتی که با شروع از صفر چیزهای جدید ایجاد میکند، رهبریتی که با قدرت خود همه چیز را ایجاد میکند. البته باید ویژگیهای رهبریتی رهبر آپو را در همه ابعاد دید و درک کرد.
در واقع همین ویژگی است که پکک را قدرتمند و شکستناپذیر میکند. رهبری همه چیز را اینگونه نابود کرد. بیش از ۵۰ سال است که هیچ گروهی در کوردستان نتوانسته بیوقفه رهبری کند. با وجود حمله توطئه بینالمللی، رهبر آپو راهپیمایی رهبری خود را قطع نکرد. چیزی شبیه آن در دنیا وجود ندارد. او قدرت خود را برای مبارزه برای مدت طولانی نشان داد. پکک تا جایی به موفقیت دست مییابد که رهبری را درک و بپذیرد، خود را بر اساس آن سازماندهی کند و دست به عمل بزند. هر چه بیشتر تمرین کند، موفقتر میشود. هر چه بیشتر بفهمد، آن را بیشتر عملی میکند. نقدها و خودانتقادیهایی در این زمینه وجود دارد. عدم کفایت بسیار زیاد است، ما باید آن را هم ببینیم. بنابراین، راز واقعاً در این قدرت خلاق، قدرت نوآوری، قدرت تغییر نهفته است. کسی که نمیتواند خودش را تغییر دهد و قدیمی را تکرار میکند، حتی اگر پکک باشد، نمیتواند موفق باشد.
ادامه دارد...