فقر و نداری گریبان میلیون‌ها ایرانی را گرفته است

فقر و بیکاری در حالی گریبان میلیون‌ها خانواده ایرانی را گرفته است که گمان می‌رود با اضافه شدن محاصره اقتصادی اخیر، اوضاع به مراتب بدتر شود. مردم نگران هستند و شواهد نشان می‌دهد امیدواری از جامعەی ایران رخت بر بسته است.

فقر و بیکاری در حالی گریبان میلیون‌ها خانواده ایرانی را گرفته است که گمان می‌رود با اضافه شدن محاصره اقتصادی اخیر، اوضاع به مراتب بدتر شود. مردم نگران هستند و شواهد نشان می‌دهد امیدواری از جامعەی ایران رخت بر بسته است.

 

میلیون‌ها نفر در ایران بیکارند؛ آنها پولی برای هزینەهای روزمره ندارند و اینکه چگونه روزگار می‌گذرانند سئوالی است که خیلی‌ها جوابی برای آن ندارند. کارگران و کارمندانی که کار می‌کنند نیز عموما صورت خود و خانواده هایشان را با سیلی سرخ نگه می‌دارند. خیلی‌ها بخاطر بی‌پولی و نداشتن هزینەهای درمان، بی‌صدا می‌میرند.

 

کودکان کار و خیابان یکی از محصولات بیکاری بزرگسالان در ایران است. کودکانی که در خیابان‌ها دستفروشی می‌کنند و در کارگاهها دستان کوچکشان زیر کارهای سنگین خرد می‌شود.  فقر و محرومیت چنان عمومی و نهادینه شده که دیگر وجود این کودکان در کوچه و خیابان‌ها و تعرض و تجاوز و استثمار آنها برای اکثر مردم عادی شده. فاجعه ای ناشی از استیصال و اضافه شدن فروپاشی اخلاقی به بی وجدانی‌های مافیای امنیتی و اقتصادی حاکم بر ایران.

 

این دختران و پسران خردسال بر سر چهار راه ها کودکی خود را به حراج گذاشتەاند و جمعیت قابل توجهی از افرادی را شکل می‌دهند که سرانجام راهشان به زندان می‌افتد و پای چوبه دار می‌روند. پلەهای ترقی تا اعدام در ایران بخوبی چیده شده اند.

 

صحبت از کشوری است که حکومت آن پس از انقلاب ۵٧ قول داده بود آب و برق را مجانی کند و پول نفت را بر سفرەهای مردم بیاورد، اما پول نفت به سفرەی سپاه رفت و سر از سوریه و یمن و لبنان درآورد. در داخل هم مقامات ریز و درشت، از محل دزدی‌ و اختلاس‌ها، فربه و فربه‌تر شدند.

 

در حالی که ولی فقیه و بیت دیکتاتوری از هرگونه انتقاد و حساب‌خواهی مبری شده، تدبیر اصولگرایان و اصلاح‌طلبان برای حل بحران، انداختن تقصیرها به گردن یکدیگر است.

 

بیچارگی مردم هم به ابزاری برای جنگ رسانەای دولت روحانی و شبکەی نظامی-اقتصادی سپاه بدل شده. روحانی می‌گوید تقصیر احمدی نژاد بود، سپاه می‌گوید تقصیر ناکارآمدی روحانی است و خامنەای ترجیح می‌دهد که بحران را انکار کند. سفرەی نظام برای همەی اینها اما پهن و فقط سفرەی مردم خالی مانده است.