امرالی از نگاه اوجالان- بخش سوم

درست است، من برآورد نمی‌کردم که خیانت و حفظ منافع در مقابله با چنین وضعیتی قرار گیرد. با محاسبه و ارزیابی دقیق، از سر نامردی و خیانت من را به کشور بربرها در آفریقا فرستادند. ظاهرا فریب دادند و با استادی مرا در امرالی در یک تابوت جای دادند

رهبر خلق کرد عبدالله اوجالان سیستم امرالی را همانند بخشی از توطئه‌ی بین‌المللی ارزیابی می‌کند. از همین‌رو امرالی را نه فقط به عنوان یک زندان، بلکه به عنوان جایگاهی ارزیابی می‌کند که مدرنیته‌ی سرمایه‌داری با آماج قرار دادن شخص وی، حملات شدیدی را علیه خلق کردستان و دیگر خلق‌های منطقه طراحی می‌کند. اوجالان در نوشته‌ها و دیدارهای خود این سیستم را تحلیل کرده و به مبارزه‌ی خود اشاره می‌نماید. او در دفاعیات خود تحت عنوان از دولت کاهنی سومر به سوی جمهوری خلق، که در سال ۲۰۰۱ منتشر گردید، سیر تکوین توطئه‌ و واقعیت امرالی را روشن نمود. آنچه که در پی خواهد آمد بخش سوم این نوشته است:

 

فرصت‌هایی برای درک واقعیت کردها

پرونده‌ی من جوهره‌ی مساله‌ی کرد را تشکیل می‌دهد، و بازآفرینی واقعیت اجتماعی‌ -که در کنه خود در بسیاری از ابعاد دچار شکنندگی شده- زمان پیشرفت، ارتباط آن با پیشرفت و ارتباط و اختلاف با بستر تمدنی موجود را در بر می‌گیرد. اگر تحلیل‌های وضعیت اجتماعی و طبقاتی با معیارهای معاصر انجام ‌شوند، اجازه‌ی درک واقعیات کردها را نمی‌دهند. حتی در صورت ارزیابی‌هایی از این دست نیز، آنها غیر مشهود بوده و راه را برای بسیاری از نتایج اشتباه سیاسی بازخواهند گشود. زیرا مشکلی در میان مرزهای خاورمیانه ایجاد گشته و در دستور کار نیروهای معاصر و به ویژه اروپا قرار گرفته است، از همین رو لازم است که در چارچوب تاریخ تمدن مورد ارزیابی قرار گیرد. تا زمانی‌که این مساله بر مبنای حقیقتی بنیادین مورد ارزیابی قرار نگیرد، به نتایج دقیق حقوقی نیز دست نمی‌یابد.

 

آیا تمدن حق مادر خود را مسترد خواهد نمود؟

پیماننامه‌ی حقوق بشر اروپا و دادگاه حقوق بشر اروپا از نهادهای بسیار متاخر حقوق دمکراتیک به شمار می‌روند که توسط تمدن اروپایی تاسیس شده‌اند. جای بحثی نیست که نمایندگی حاکم و زبردست تمدن معاصر کنونی با معیار ارزش‌های اروپایی سنجیده می‌شود. وضعیت مطایبه برانگیزی است که کردهایی که اکنون در پشت درهای اروپا در پی راه دست‌یابی به راه‌حل مشکل خود می‌باشند، خود سرچشمه‌های احیای این تمدن به شمار می‌روند. مادری فرتوت، از فرزندان خود که هزاران سال است در گهواره‌ی خود به پرورش آنان دست یازیده است و اکنون که گویی آشنایی‌ای با هم دارند، درخواست اجرای عدالت دارد. آیا این تمدن حقوق مادر خود را به وی بازخواهد گرداند؟ مساله در این واقعیت مانده است. نیروی اجتماعی‌شدن و فردیت در مواجه با یکدیگر قرار گرفته‌اند. شرق و غرب، آسیا و اروپا، آناتولی و یونان همچون تئاتری، به پشت صحنه‌های تئاتر ایمرالی بدل شده‌اند.

 

تئاتر دادخواهی در امرالی

شخصی عادی می‌تواند با دقت وضعیت را نگریسته و دریابد که سناریوی تئاتر دادخواهی‌ توسط چه کسی نوشته شده است، نقش‌های اصلی بر چه مبنایی توزیع شده‌اند، بازیگران و چهره‌ها چه کسانی بوده و پیام‌های خود را از چگونه به تماشاچیان ارسال می‌دارند؟ درصورتیکه دادگاه حقوق بشر اروپا پرونده‌ی من را در چارچوبی تنگ و فردی مورد ارزیابی قرار دهد، در آنصورت بسیاری از واقعیات دیده نخواهند شد.برای ممانعت از رخ دادن چنین وضعیتی، نهادهای حقوق دمکراتیکی که نتایج پیشرفت‌های تاریخی از روی خون، شکنجه، تصممیم عادالانه‌ای را صادر نمی‌کنند، با این امید که این پرونده را نیز مورد ارزیابی آزادانه‌ای قرار دهند، من تاریخ آلوده، خونین و بدون شانس موجود در قفای این پرونده آشکار خواهم کرد. چنین امری را به عنوان وظیفه‌ای بنیادین برای خود تلقی می‌کنم.

 

ارزیابی‌هایی که درصددم آن را به گونه‌ی بخش‌های اصلی به پیش برم، از یک سوی برای دفاع بوده و از سوی دیگر با توجه به فرصت‌های بسیار کم و ماندن طولانیم در یک سلول انفرادی شاید کافی نباشند. پرونده‌های تاریخی، بنابه این دلایل نیازمند ارزیابی‌های تحلیلی می‌باشند. برای این پرونده که درد و الام بسیار سنگینی دارد، برای همگان به درس‌های لازم بدل گشته و سودمند بیفتد، مسئول بایستی وظیفه‌ی خویش را پیروزمندانه به جای آورد. انچه که درخور پرونده‌های تاریخی بوده و لازم به نظر می‌رسد مدنظر قرار دادن این نکته است. این وظیفه هر اندازه که به شیوه‌ای معنادار نیز به انجام برسد، خود پرونده نیز درخور واقعیت تاریخی خود خواهد بود.

 

در ایمرالی من را در یک تابوت قرار دادند

برای ارزیابی، شروع محاکمات در دادگاه حقوق بشر اروپا برای من دارای معنای متمایزی است. واقعیتی است که زمانی که در خاورمیانه در پی حقوق‌خواهی برآمده بودم، با قصد دست یابی به توافقی، امپریالیسم با اعمال فشار مرا به سوی اروپا سوق داد. به جای آنکه به جایی گام نهم که راه را برای کشته شدن شمار بیشتری از انسان‌ها بگشایم، تلاش کردم تا در میان معیارهای دمکراتیک اروپاییان درصدد یافتن فرصت معقولی برای دست یابی به راه‌حل برآیم. در حالی‌که همواره کوه‌ها رویاها و تصورات واقعی من بودند. برای رسیدن به کوه‌ها چند سالی صبر کرده بودم اما حضور در کوه‌ها را که برای رفقا و خلق من به آلام سنگینی بدل شده بود، نمی بایست به ترجیح شخصی من بدل گردد. درک و اخلاق مسئولیت‌پذیری من چنین امری را اجازه نمی‌داد. درست است، من احتمال نمی‌دادم که کوچ من به سوی اروپا راه را بر نتیجه‌ای تراژیک هموار نماید. درست است، من برآورد نمی‌کردم که خیانت و منفعت‌خواهی در مواجهه با این ضعیت قرار گرفته و عقل سلیم صحنه را وا نهد. با حساب و کتاب و ارزیابی دقیق، از سر نامردی و خیانت من را به سرزمین بربرهای آفریقایی روانه کردند. در ظاهر؟؟!! فریب دادند و با مهارت من را در ایمرالی در تابوتی جای دادند. از این طریق نیز منافع مهیب خود را امنیت بخشیدند. در صورت وجود حقوق در اروپا، پرونده به چنین سرنوشتی ختم نمی‌شد. برای من اهمیت دارد که واکنش دادگاه را مانند معیار تمدن قرار دهم. اما مهمتر در نیافتن عزیمت من به اروپا نه مانند یک تسلیمی بود.از آنجا که نمی‌توانستم مانند یک تسلیمی در مقابل اروپا قرار گیرم در صورتی‌که می‌توانستم آنتی تزی را یافته می‌توانستم با اروپا ارتباطاتی را برقرار کنم. چنین امری نیز از طریق ایجاد آنتی تز خاورمیانه در مقابله با تمدن اروپا ممکن می‌شد. درصدد تحلیل این وضعیت برآمدم. براین باورم که به پیروزی حداقلی نیز دست یافتم. تصور می‌کنم که پاسخی کلی را به نقطه نظرات و انتقادات بسیاری از دوستان و رفقا ارائه کردم. حتی در صورت وجود نواقصی نیز، براین باورم که پاسخگویی خود را به جای اورده‌ام.

 

نگرش‌ها و پیشنهادات من در سطح دفاع بوده و در سیستم سلول فردی تحت تاثیر توطئه، به سختی اماده شده بودند. در بخشی نیز سعی می‌کنم با شدت مسائل، مشکلات رهیافت تاریخ کردها، ارتباط کرد-ترک، راه‌حل دمکراتیک، چگونگی انجام توطئه، معانی و دلالت‌های توطئه، حقوق اروپا و ارزش‌های دادگاه حقوق بشر اروپا را مورد ارزیابی قرار دهم. انتقادات مایه‌ی قدرت من خواهد شد. لازم است که مسائلی را که مورد ارزیابی و تحلیل قرار می‌دهم از خط واقعی و علمی خود خارج نگردد. با تمرکز و توجه بر ابعاد آموزنده‌ی آن متمرکز شده‌ام. صعی نمودم رهیافتی را تاسیس نمایم. نیاز بیشتری نسبت مغزهایی که تفکر را اموخته‌اند احساس می‌شود. خصوصا که این نکته را مهم می‌دانم که جایگاه بهتری را به ان‌ها اختصاص داده و براین باورم که این امر راه را برای نتایجی مثبت خواهد گشود.

 

انقلاب ذهنیتی و وجدان

احتمالا برخی از تحلیل‌های من در ارتباط با دین و خداوند را دور از واقعیت ارزیابی کنند. اما لازم است اعلام نمایم که در رابطه با این مساله از قدرت [تحلیل] بالایی برخوردار بوده وتصمیم دارم تا انقلاب ایدئولوژیک را هر چه بیشتر تعمیق بخشم. انقلاب دهنیتی را بسیار مهم ارزیابی می‌کنم. لازم است اعلام نمایم که اعتقاد دارم که بعد از این امر، وجدان آزاد به ثمر خواهد نشست و می‌توان آنرا درک نمود و ایجاد کرد. تا زمانیکه انقلاب ذهنیتی و وجدانی به وقوع نپیوندد، انقلابیگری از یک سوی، انسان نمی‌تواند به موجودی اخلاقی بدل گردد. وجدانم آسوده است زیرا برای خلقم و تمام بشریت به پاسخی دست یافته‌ام.

 

ادامه دارد ...

... بیشتر بخوانید ...

امرالی از نگاه اوجالان- بخش نخست

امرالی از نگاه اوجالان- بخش دوم