باییک: هدف اساسی درهم شکستن فاشیسم است - بخش سوم

جمیل باییک: رهبر آپو میخواهد از جنگ ممانعت به عمل آورد. خواهان جنگ بین دولت و کردها نیست. نه کردها و دولت سوریه، و نه کردها و دولت ترکیه. هدف رهبر آپو براین امر قوام گرفته است که کردها، به حنگ باوری نداشته باشند. پروژه سوریه دمکراتیک را در کانون قرار داده

  ریاست مشترک شورای رهبری ک.ج.ک جمیل باییک در ارتباط با دیدارهای انجام شده با رهبر خلق کرد عبدالله اوجالان، انتخابات شهرداری در استانبول و کاررزار پایان دادن به انزوا، درهم شکستن فاشیسم و آزادی کردستان به پرسشهای ما پاسخ داد.

   - مساله مهم هر دو دیدار با رهبر آپو سوریه بود، خصوصا نیروهای سوریه دمکراتیک. زیرا در ارتباط با این مساله نیز عدەای درصدد طرح شبهه هستند، شما می توانید در این رابطه به جزئیات شاره داشته باشید؟  

  - رهبر آپو در هر دو دیدار خود با وکلا و هم در ملاقات با برادرش به مساله سوریه اشاره می نماید. معلوم کرد که مسائل و مشکلات موجود در شمال سوریه چگونه میتواند به راه حل دست یافته و چگونه برخوردی با آنها دارد. در ارتباط با بیانیەهای رهبر آپو  نیز شبهەهای مطرح کردەاند. مانند اینکه در ارتباط با سوریه معاملەای در جریان است، بدون شک این شبهه و در رابطه این موضوع چنین امری امکان ندارد که ما از چنین موضوعی سخن بگوییم. اما گفتەهای رهبر آپو در ارتباط با سوریه، شمال سوریه و روژآوا و کردها برای ایجاد زمینه حل و فصل دمکراتیک در سوریه است. زیرا رهبر آپو سوریه را به خوبی می شناسد. اجتماع سوریه، خلقهای ساکن در سوریه و ذهنیت دولت آن را به خوبی می شناسد، ویژگی‌های روشنفکران سوریه را به خوبی می شناسد. کردها را نیز به خوبی می شناسد، نیازمندی‌های کردها را به خوبی می شناسد. از سوی دیگر توازن نیروهای بین المللی در خاورمیانه و سوریه را به درستی درک می کند. وضعیت اپوزیسیون سوری را می شناسد. رهبر آپو به مدت 20 سال در سوریه سکونت داشته و در سیاست این کشور حضور داشته است. وضعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، موازنه و پیوندهای سیاسی در سوریه را به خوبی درک می کند. از سوی دیگر در ارتباط با سوریه از اندیشه و بینشی گسترده و منسجم برخوردار است. از بینشی عمیق و گسترده در ارتباط با کردها برخوردار است. ترکیه را به خوبی می شناسد. در چارچوب این واقعیت است که رهبر آپو می‌خواهد در فرایند راه حل مسائل سوریه جای بگیرد. به منظور حل و فصل مسائل سوریه رهبر آپو  هیچ بازیگر بهتری از رهبر آپو یافت نمی شود. ایستارها و ارزیابی های رهبر آپو راه را بر حل و فصل می گشاید.

  هم اکنون در شمال سوریه و در سیستم سوریه، تنها راهکار حل و فصل، راه حل اداره شمال سوریه است. نیروهای دمکراتیک و خلقهای شمال سوریه در آنجا حضور دارند. آنها هم در چارچوب خط رهبر آپو عمل می نمایند. از ملت دمکراتیک، دمکراتیزاسیون سوریه در چارچوب دمکراتیزاسیون سخن گفته و در ان چارچوب از خود مدیریتی دمکراتیک سخن می گویند، خود مدیریتی نیز به دمکراسیهای منطقه ای وابسته است. درصدد هستند زنان در عرصه اجتماعی و سیاسی تاثیرگذار باشند. تلاش دارند تا اعتقاد، هویت، ارزشها و ... همگی با هم در درون خودمدیریتی تجلی یابند. تمامی این ارزیابی ها و تعامل با مساله در ارتباط با حل و فصل مساله سوریه است. در وضعیت کنونی آیا با نوع تعامل رژیم سوریه مسائل و مشکلات موجود در سوریه می توانند حل و فصل شوند؟ مساله کرد، مساله دمکراتیزاسیون می تواند از آن طریق حل و فصل شود؟ تبهکارانی که با ترکیه در ارتباط هستند، نیروهای ارتش آزاد سوریه OSO ، آیا میتوانند راه حلی را ایجاد کنند؟ با وجود سازمانهایی مانند داعش در سوریه کدام مساله می تواند به راه حل منجر شود؟ هر یک از ین گروهها در صدد  تحمیل خود هستند، تعامل نیروهای بین المللی در راستای توافق قرار ندارد.، زیرا آنها به منافع خود فکر می کنند. در چارچوب منافع خود سیاست ورزی می کنند... در چارچوب دمکراتیزاسیون سوریه باید به حقوق تمامی افرا احترام گذارده شود، رهبر آپو این مساله را به خلقهای شمال سوریه نشان می دهد.

  رهبر آپو میخواهد از جنگ ممانعت به عمل آورد. خواهان جنگ بین دولت و کردها نیست. نه کردها و دولت سوریه، و نه کردها و دولت ترکیه. هدف رهبر آپو براین امر قوام گرفته است که کردها، به حنگ باوری نداشته باشند. پروژه سوریه دمکراتیک را در کانون قرار داده است تا نیروها به جنگ با یکدیگر دست نزده و هر فردی به حقوق خود  دست یابد. رهبری در دیدارهای خود این تفکرات خود را در ارتباط با سوریه بیان کرده است. مسائل را درک کرده است. در سوریه بین کردها و دولت، بین ترکیه و کردها، بین نیروهای بین المللی و ترکیه و کردها بحران وجود دارد. بین بیشتر این نیروها، وضعیت هم دیگر لغزاندن و هم دیگر را حذب کردن وجود دارد و این هم بحران  را به دنبال دارد. رهبر آپو درصدد است از این نقطه حل و فصل را بیاغازد.

  با تعامل و نوع برخورد خویش، درصدد است این وضعیت را از میان بردارد. دو دیدار رهبر آپو نیز در ارتباط با وضعیت کنونی سیاسی در سوریه است. به احتمال فراوان دولت اعتراض و عدم رضایت خود را از سیاست کردها در مورد سوریه اعلام می نماید.  البته رهبری در هر دیداری، در هر گفتوگو و سخنرانی‌ و هر عدم رضایتی، و از هر گونه ارزیابی نتایجی را استنتاج میکند. شما در صدد گفتن چیزی هستید، اما رهبری نیت ها و مقاصد آن را درک می کند. از این به بعد، می بیند که در اینجا وضعیتی بغرنج در جریان است، همه در این وضعیت بغرنج قرار داشته ودرصدد است از این طریق حل و فصل را در کانون مسائل قرار دهد. اما زمانی که درصدد این مساله بر می آید تلاش دارد تا برای حقوق کردها و خلقهای دیگر نیز احترام گذاشته شود.

  خواهان آنست که در سوریه، با رژیم و دولت سوریه درصدد دستیابی به راه حلی برای صلح باشند، اما باید این مساله با اطمینان و در چارچوب قانونی اساسی سوریه دمکراتیک باشد. راه حل خود مدیریتی دمکراتیک را در این راستا مطرح نموده است. پیشنهاد می‌نماید که دمکراسی محلی با تضمین قانون اساسی همراه باشد. اما هیچگاه نخواسته است که کردها دست از حقوق خود بردارند یا سوریه این مساله را بر مبنای خواستهای خود حل و فصل نمایند، یا حل و فصلی بر مبنای خواست‌های ترکیه در دستور کار قرار گیرد که حقوق کردها را به رسمیت نشناسد یا حل و فصلی که بر مبنای حقوق و خواستهای دیگر خلق‌ها نبوده یا رژیمی خودکامه که با فشار تبهکاران وابسته به ترکیه باشد. رهبر آپو هیچ یک از این موارد را نمی خواهند.

  رهبر آپو سیستمی را که در آن حقوق کردها را تضمین ننماید  نمی پذیرند. به همین دلیل است که زمانی که می گوید که در سوریه با رژیم این کشور، با دولت، اگر حل و فصلی امکان پذیر باشد باید در چارچوب قانون اساسی باشد،  زمانی که از تضمین حقوق کردها سخن می گوید منظورش آنست که در هر منطقه ای این حقوق تضمین شود. در ترکیه نیز باید حقوق کردها در قانون اساسی تضمین شود، در هر جایی باید این حقوق تضمین شوند. در صورتیکه این حقوق تضمین نشوند، ذهنیت این حاکمیت‌ها که با پارامترهای قرن بیستم ایجاد شده اند و از ان طریق فکر می کنند، با دشمنی و عداوت کردها و قتل و کشتار کردها تداوم می یابد.

  رهبر آپو بر این موارد کاملا واقف است؛ در قرن بیستم انسان‌هایی که در خاورمیانه در درون سیستم دولت ملت زندگی می کنند، دشمن کردها هستند. ذهنیت، سیاست و درک رهبری از محو و نابودی کردها درکی کامل و بسنده است. این ذهنیت و اعمال این سیاست باید سریعا به اجرا درآیند. به همین دلیل با قانون اساسی دمکراتیک درصدد هستند که این حقوق تضمین کردند، بادین شیوه تعامل و نوع برخورد خود را نشان داده ست. زمانی که این مساله را بیان می کند، می خواهد که در درون مرزهای سیاسی موجود، این مساله را حل نماید.

  - در ارتباط با مساله روز، توازنی که هم حساسیتهای ترکیه و هم حساسیتهای کردها را با راه حلی مبتنی بر قانون اساسی در نظر بگیرد، چگونه می تواند محقق شود؟ آیا امکان پذیرست که ترکیه دست از مناطق اشغال شده بردارد؟ عقب نشینی نماید؟ به جای نیروهای منطقەای، نیروهای بین المللی از چه نقشی برخوردار هستند؟

  بدون تردید آسان نیست که بتوان با نوع برخوردهای موجود، توازنی بر مبنای منافع هر یک از طرفین برقرار کرد. این امر نیازمند یک ذهنیت دمکراتیک است. رهبری به همین دلیل بر ذهنیت دمکراتیک تمرکز می نماید. زمانی که از حل و فصل مبتنی بر قانون اساسی سخن می گوید، در ارتباط با راه حل دمکراتیک است. اگر حل و فصل قانون اساسی دمکراتیک امکان داشته باشد، موازنه از سوی همگان پذیرفته شد و می تواند تبعات اجرایی داشته باشد. به همین دلیل نیز بەخشی از پروژه و سیاست خود را نمایان کردە است. نمی گویند، هر چە را کە می گویم باید مطلقا همان باشد. رژیم نیز نمی تواند بگوید اوضاع باید بر وفق دوران پیشین اداره خودمدیریتی برگردد. ترکیه نیز نمی تواند بگوید که کردها در این منطقه نمی توانند از خود مدیریتی برخوردار باشند، یا گروههای اپوزیسیون نمی توانند بگویند در مخالفت با کردها ما باید از حقوق برخوردار شویم.

  یا در اینجا [سوریه] نیروهای بین المللی نمی توانند بگویند که اگر در اینجا سیستمی  وجود داشته باشد، باید تحت نظر و دنبالەرو ما باشد. بر مبنای منافع ما حرکت نماید. از این زاویه، سیاست‌های هر یک از طرفین که تاکنون به اجرا درآمدەاند، عدم دستیابی به راه حل را در برداشته و اکنون باید دست از این سیاست‌های خود بردارند. بدون گمان باید ترکیه دست از اشغالگری عفرین بردارد. ترکیه نباید در سوریه هیچگونه مداخله‌ای داشته باشد. تنها راه ممکن بهبودی روابط سوریه و ترکیه است. سوریه جدید نباید دشمن و خصم ترکیه باشد. غیر از این نباید ترکیه چشمداشت و انتظارات دیگری داشته باشد. بدون تردید نیازمند سیستمی است که از پیوندهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خوبی برخوردار باشد، می توان انتظار داشت که در چنین صورتی سوریه دشمن ترکیه نباشد. اما اگر دمکراتیزاسیون مانند دشمنی با ترکیه مشاهد شود، اگر برخورداری از حقوق کردها مانند دشمنی با ترکیه مشاهده شود، هیچ موازنەای بر مبنای حساسیت‌های طرفین ایجاد نمی شود.

  رهبری می گوید کردها محدودیتی را در راه بازگرداندن مقبره شاه سلیمان به مکان پیشین خود ایجاد نمی‌کنند. اگر دولت ترک در صدد است این مساله را از طریق جنگ انجام دهد،در اشتباه است، برعکس، باید به جای آن با کردها به توافق برسد، از طریق گفتوگو میتوان این مساله را حل کرد. کردها هیچگاه نسبت به ارزش‌های ملی و فرهنگی ملت‌های دیگر بی احترامی نکردەاند، نسبت به تمامی کشورها احترام گذاشته اند. کردها صرفا خواهان آزادی خود و حیات دمکراتیک خود هستند. با خودمدیریتی خود، موقعیتی سیاسی را آفریدەاند که از آن طریق خود را اداره می کنند. در صورتیکه مورد احترام واقع شوند کردها نیز می توانند با ترکیه مذاکره کنند، همزیستی داشته باشند، حتی با رژیم موجود نیز می توانند در صورتیکه مورد احترام واقع شوند، همزیستی داشته باشند. درواقع هیچ مشکلی بین کردها و خلقهای عرب و سریانی وجود ندارد. با عرب‌ها امروزه در شمال سوریه سیستم مشترکی را ایجاد کردەاند، همزیستی دارند. ترک‌ها، داعش و نیروهای دیگر هر چقدر که خواسته باشند که کردها و اعراب را در مقابل یکدیگر قرار دهند، بازهم موفق نشده اند. اتحاد کردها و عربها، اتحاد کردها و سریانی ها ایجاد شده است.

  ذهنیت مبتنی ملت دمکراتیک توسعه و گسترش می یابد. از این زاویه، از طریق ذهنیت دمکراتیک میتوان در ارتباط با حساسیت‌های تمامی نیروها اندیشید. ترکیه و کردها می توانند حساسیت‌های یکدیگر را درک کنند. کردها می توانند حساسیت‌های نیروهای سوری، یعنی نیروهای رژیم را نیز گوش بدهند. زیرا در برهەهایی این تصور درست می شود که کردها در صدد تجزیه سوریه هستند. برخی از طرفین، درصدد درست کردن چنین تصوری از سوی نیروهای کرد هستند. اما کردها نه خواهان تجزیه سوریه، ترکیه، عراق و ایران هستند. چنین مسالەای در جریان نیست. در ارتباط با دمکراتیزاسیون این کشورها، در ارتباط با دمکراتیزاسیون خاورمیانه درصدد حل و فصل مسائل برآمدەاند. در صورت دمکراتیزاسیون خاورمیانه، از تندی و تصلب مرزها کاسته می شود. نوع برخورد کردها نه حاکی از ایجاد یک دولت است؛ آنچه که می تواند مانع از هر گونه ملیت پرستی شود، دمکراتیزاسیون است. اگر این مناطق دمکراتیزه شوند، دولت‌های موجود نیز نمی توانند نسبت به تجزیه کشورهایشان دغدغه داشته باشند. اگر این کشورها دمکراتیزه شوند، تمایل به دولتخواهی، ملیت پرستی در میان کردها و دیگر نیروها نیز از میان می رود.

  بدون گمان اکنون در منطقه جنگ سوم جهانی در جریان است، به همین دلیل نیز نیروهای بین المللی از تاثیرگذاری فراوانی برخوردارند. امریکا و روسیه از تاثیر فراوانی برخوردارند. ترکیه و آمریکا با یکدیگر ارتباط دارند. با مصر، سعودی نیز ارتباط دارند. روسیه با ایران و سوریه در ارتباط است. پیوندهای روسیه و ایران گسترده هستند. به همین دلیل نیز، در سیاست منطقەای روسیه و ایران با یکدیگر همگام و همراه هستند. به رغم وجود مشکلاتی مقطعی در سوریه بین ایران و روسیه، این دو از سیاست‌های مشترکی برخوردارند. زیرا ایران و روسیه کشورهای هم مرز هستند و مرز مشترک دارند. به همین دلیل نیز ایران در خاورمیانه برای روسیه کشوری مهم تلقی می شود. روسیه میخواهد این ارتباطات تداوم داشته باشند. تعمیق گردند. نیروهای منطقەای نیز حایز نقش خود هستند. اما نیروهای منطقەای مانند بخشی از نیروهای خارجی، سیاست‌های خود را در سوریه به پیش می برند.

  اکنون نیز در ابعاد اقتصادی، نظامی و سیاسی روسیه و آمریکا برای تاثیرگذاری از پتانسیل زیادی برخوردار هستند. درچنین وضعیتی قادر به تعیین تحولات سیاسی بوده و بر آن تاثیرگذار باشند. به همین دلیل نیز بوده باشد، سیاست‌های آنان حایز اهمیت است. زمانی که بە ایستار و تداخل منفی دست بزنند حل و فصل مسائل و مشکلات آسان نخواهد بود. از این زاویه، باید نیروهای بین المللی نیز در حل و فصل مسائل، بدون موضع نبوده و همانگونه که همیشه من من می کنند، مسائل و مشکلات را خاتمه یافته قلمداد نکنند. برای حل و فصل مسائل و مشکلات می توانند. با ایستاری مثبت نسبت بە مسائل برخورد نمایند. اما زمانی که صرفا از منافع سخن می گویند، راحت نیست که از حل مسائل صحبت کرد. در چنین وضعیتی لازم است که نیروی خلق‌ها به عرصه پای بگذرد. اگر نیروی خلق ها، سازماندهی آنان، مبارزه مشترک آن‌ها سازنده باشد، سیاست نیروهای منطقەای و بین المللی که فقط بر مبنای منافع آنها قرار گرفته است، می تواند این مساله را دریافته و مشکلات را حل و فصل نمایند.

   - آقای عبدلله اوجالان رهبر خلق کرد در ارتباط با مسائل چهار سال گذشته میگوید 'بسیار ناگوار، بسیار بد' و خواسته است که در ارتباط با بیانیه منتشر شده در نوروز سال 2013 بیشتر تفکر شود، شفاف شود و ادامه داشته باشد. شما در این رابطه چه امیدی دارید؟ با ویژگی حکومت کنونی آیا چنین امری امکان پذیر است؟

   - رهبری با موضعی که از خود نشان می دهد که جنگ چهار ساله ای که در ترکیه ادامه داشته است، این کشور را به کجا رسانده است، دلیلی که ترکیه اکنون به بن بست رسیده است نیز در همین سیاست نهفته است. وی می گوید بدیل این امر، این تفکراتی که در بیانیه نوروز سال 2013 بر آنها انگشت گذاشته بود می تواند این آلترناتیو را تعمیق نموده و آن را هر چه بهتر به مرحله اجرایی درآورد. رهبر آپو می گوید: غیر از دمکراتیزاسیون در ترکیه، راهی دیگری برای حل و فصل مسائل ترکیه موجود نیست. تنها راه حل و فصل مسائل در ترکیه حل مساله کرد بر مبنای دمکراتیزاسیون است. فراخوان رهبری بر این مبناست. این فراخوان خطاب به نیروهای دمکراسی است. خطاب به آن دسته از نیروهای سیاسی است که از پتانسیل دمکراتیک شدن برخوردار بوده و نسبت به آن تمایل نیز دارند.

  زیرا تا زمانی که دمکراتیزاسیون و نوع برخورد دمکراتیک در جریان نباشد، اجرایی کردن بیانیه نوروز سال 2013، تعمیق و بسط و گسترش آن، به منظور دستیابی به یک آلترناتیو غیر ممکن است. اگر نیروهای دمکراتیک از بیانیه نوروز سال 2013 صیانت می‌نمودند، کسانی که خواهان حل مسائل از طریق قدرت نرم و نه جنگ بودند، این بیانیه می‌توانست وارد مرحله اجرایی شود. نیروهای اقتصادی ترکیه نیز در این میان جای دارند. در سیاست موجود اقتصاد در ترکیه نیز به بن بست رسیده است. زیرا تا زمانیکه مساله کرد به راه حلی دست نیابد، بحران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تداوم خواهد یافت. در چنین وضعیتی مسائل و مشکلات اقتصادی دشوارتر می شوند. از این زاویه است که دمکراتیزاسیون با حاکمیت کنونی امکان پذیر نمی باشد. آیا حاکمیت موجود از ذهنیت دمکراتیک برخوردار است؟ کاملا به اثبات رسانده است که از ذهنیتی دمکراتیک برخوردار نیست. انتظار و امید از این حاکمیت برای  دمکراتیزاسیون مانند این است انتظار داشته باشی قاطر بزاید. اما اگر نیروهای دمکراسیخواه به مبارز‌ه‌ای موثر دست بزنند، مبارزه دمکراسیخواهی را توسعه بخشند، آن زمان است که می توان در راستای دمکراتیزاسیون قدم‌هایی را برداشت.

  دشوار است که این حاکمیت گام‌هایی را در راستای دمکراتیزاسیون بردارد. با این سیاست جنگی هیچ مساله ای حل نخواهد شد. اگر در سطحی که گفته می شود، با این سیاست‌هایی ترکیه را به سوی فروپاشی سوق می دهد، مبارزه دمکراسیخواهی به پیش برده شود، عشق و اراده به دمکراسی در عرصه سیاسی جای گیرد و دمکراتیزاسیون به امری لازم بدل گردد، میتوان به ایجاد تحولاتی امید بست. اما برای این منظور باید نیروهای دمکراسیخواه تقویت گشته و قدرت یابند. باید نیروهای دمکراسیخواه مبارزه را توسعه ببخشند. به همین دلیل نیز، از حاکمیت موجود، چشمداشت امید حل و فصل مبتنی بر دمکراسی و برداشتن قدم در این چارچوب اشتباه است. از نگاه رهبر آپو، از سوی ما امیدی  وجود دارد که نیروهای دمکراسیخواه بتوانند مبارزەای مشترک را به پیش برند و به صاحبان اصلی بیانیه نوروز سال 2013 تبدیل شوند. از سوی دیگر نیروهای دمکراتیک و انقلابی می توانند از این بیانیه صیانت نماید. در ترکیه تا زمانی که ذهنیت دمکراتیک ایجاد نشود، مساله کرد به راه حلی دست نمی یابد.

  هر قدرتی در مسند حاکمیت قرار داشته باشد مهم نیست، اما مساله اینست که بدون نشست و گفتوگو مسائل حل نمی شوند. بدون ایجاد ذهنیتی دمکراتیک، بدون ایجاد دمکراتیزاسیون امکان ندارد که مشکلات و مسائل به راه حل دست یابند. اگر راه حلی امکان پذیر بود طی 10 سال اخیر به نتیجه دست می یافت. همراه با بحران و جنگ شدید نیز هیچ قدمی برداشته نشد. زیرا ذهنیت بر اساس گونەای از دشمنی سخت علیه کردها استوار گشته است. باید این ذهنیت در هم شکسته شود. این دشمنی نیز از طریق ذهنیت دمکراتیک میتواند درهم شکسته شود. تا زمانی که ذهنیت دمکراتیک ایجاد نشود، این ذهنیت ضد کردی، دشمنی با کردها در ترکیه درهم شکسته نمی شود. به همین دلیل نیز تا زمانی که این ذهنیت درهم شکسته نشود، هیچ مساله‌ای حل نخواهد شد. در این عرصه نیز بدون مبارزه دمکراتیک، بدون ائتلاف نیروهای دمکراسیخواه، بدون مبارزه، چشمداشت حل و فصل فریبی بیش نیست. از سوی کردها این بدین معناست که در قربانگاه خود، خود را زیر چاقوی سلاخی ببرند.

  تنها راه رهایی از این چاقوی سلاخی مبارزه برای دمکراتیکزاسیون است. نمی توان از این حقەها چشمداشت چیزی را داشت. با مبارزه برای دمکراسیخواهی این مسائل به حل و فصل خواهند رسید. بدون گمان این امر نیز صرفا با مبارزه کردها امکان پذیر نیست. مبارزه مشترک نیروهای دمکراسیخواه کرد و دیگر نیروهای دمکراسی ترکیه، روح بیانیه نوروز را می تواند فعلیت بخشد. بیانیه سال 2013 در آن زمان نیز افق نیروهای دمکراسیخواه را ترسیم می کرد و اکنون نیز همان نقش را دارد. تمامی تلاشهای رهبری در امرالی مبتنی براین امر است که مبارزه دمکراسیخواهی در ترکیه، زمینه این مبارزه را تقویت کند. تا زمانی که چنین زمینەای ایجاد نگردد مساله کرد به راه حلی دست نمی یابد.