جمیل باییک ریاست مشترک شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کردستان با شرکت در برنامه دلستان رادیوی دنگ ولات به پرسشهای جوان تونج پاسخ گفت.
باییک در این برنامه رادیویی در ارتباط با ۱۵ اگوست که به عنوان انقلاب بازخیزی نوین و نخستین گلوله شناخته میشود، تحلیلهای مهمی را ارائه داد. باییک با اشاره به مبارزه فرمانده افسانهای حزب کارگران کردستان عگید (معصوم کورکماز) و آتاکان ماهر، دلال آمد، حسین ماهر و ساری ابراهیم، یاد و خاطره این شهدا را گرامی داشته و اظهار داشت:"هر تحول ایجاد شدهای نشات گرفته از زحمات این شهدا بوده و باید خلقمان این شهدا را هرگز از یاد نبرد. جمیل باییک در ارتباط با اتحاد ملی نیز هشدار داده و تقاضا نمود که جامعه، کودکان، همسایگان افراد تحت تکفل خود را حفاظت کرده، و اجازه حضور خائنان و انسانهای مفسده برانگیز را ندهد."
— ۱۵ اگوست به عنوان گلوله نخستین شناخته شده است. این مقطع برای مبارزه شما، خلق و جنبش ما چه معنایی دارد؟
باییک: از اینکه این فرصت را برای شرکت در این برنامه به من دادهاید سپاسگزارم و به تمامی شنوندگان محترم سلام عرض میکنم. پیش از همه به رهبر آپو، رزمندگان آزادی در زندان و کوهها ادای احترام میکنم. پیمانی را که با رهبر آپو، رفقا، خلق و بشریت بستهایم تجدید مینماییم. جشن ۱۵ اگوست را به رهبر آپو، رزمندگان آزادی در زندان، گریلاها و تمامی خلقهای خاورمیانه و بشریت تبریک میگویم. ۱۵ اگوست در تاریخ جنبش و خلق ما از جایگاه ویژهی برخوردار است. همانگونه که اشاره شد از این مقطع تحت عنوان شلیک نخستین گلوله یاد میشود. این گلوله در وهله نخست برای خلق کرد شلیک شد. خلق کرد در مسیر نابودی قرار گرفته بود. یعنی وجود یا نابودی خلق کرد برای کسی مهم نبود. اما این خلق در حال مرگ بود. به همین دلیل لازم بود که این خلق از چنین وضعیتی رهایی مییافت.
این وضعیت بازنمایی کننده ۱۵ اگوست است. یا این خلق از خواب مرگ رهایی مییافت، دوباره احیا میشد، تقدیر خود را در درست میگرفت، برای خود به مبارزه دست میزد، یا نمیتوانست در مقابل این حمله ایستادگی کرده و نابود میشد. در این میان رهبر آپو گفت: اگر مقطع ۱۵ اگوست گسترش یابد، این خلق که در خواب و به سوی نابودی قدم میگذارد، میتواند از خواب مرگ رهایی یابد، احیا شده و برای خود به مبارزه دست بزند. احتمالا این مبارزه با دشواری همراه باشد، فقط باید این مساله گسترش یابد. اگر یک خلق هر اندازه ضعیف نیز باشد، هر اندازه از فرصتها و امکانات کم بهرهمند باشد، در مسیر مرگ گام برداشته باشد، باز هم میتواند بپا خیزد و لازم است که بپاخیزد. لازم است که زنده بماند. این مقطع ۱۵ اگوست نیز برای کردها به نخستین گلوله تبدیل شد.
یعنی کرد در این مقطع و با این مقطع از بردگی و وضع خود، از فرودستی و مرگ رهایی یافت. این مقطع کردها را زنده کرده و کاری کرد که امروزه در جهان به خلقی ارزشمند تبدیل شده و برای همگان مایه امید باشد. فلسفه کردستان رهبر آپو بدین گونه به پیروزی دست یافت. این نخستین گلوله را همانگونه که کرد به سوی خود شلیک کرد به سوی اشغالگری نیز شلیک کرد. به سوی سیستم مدرنیته کاپیتالیستی نیز شلیک کرد. کسانی که کردها را به حال و روز مرگ افکنده بودند، اشغالگر بودند و هم در قفای آنان سیستم مدرنیته کاپیتالیستی نیز از آنان حمایت میکرد. در واقع، این سیستم مدرنیته کاپیتالیستی بود که کردها را به چنین حال و روزی افکنده بود. اشغالگران نیز این مساله را ادامه میدادند. بدین منظور نیز سیاست نسلکشی و قتلعام را بر کردها تحمیل میکردند. در نتیجه این سیاست کردها به این حال و روزی افتاده بودند. کردها از پذیرش چنین امری سر باز میزدند، در مقابل چنین سیاستهایی در برهههای بسیاری به قیام دست زده بودند اما با هر قیامی، متحمل ضرباتی شده و تضعیف شده بودند. به همین دلیل نیز در حال دست شستن از همه چیز بودند. باور داشتند که ما نمیتوانیم کاری پیش بریم. بدین منظور نیز از تمامی ارزشهای خود در حال دور شدن بودند. این مساله کرها را به سوی نابودی پیش میبرد.
رهبر آپو گفته بود: این مساله را نمیپذیریم. همه تحت عنوان خلق کرد، هم تحت عنوان انسانیت نمیتوانیم این مساله را بپذیریم. از همین رو خلق کرد، نه فقط برای خود، بلکه برای تمامی انسانیت، در تاریخ به ایفای نقشی بسیار مهم دست زد. لازم بود که این خلق به حیات خود ادامه دهد. حق این خلق مرگ و تباهی نبود. برای بقای حیات این خلق، لازم است که از تمامی فرصتها و امکانات استفاده میشد. مقطع ۱۵ اگوست بر این مبنا گسترش یافت. اطلاع دارید که جمهوری ترکیه، دولتی است که صرفا از طریق ترکها پایهگذاری نشده است. ترکها و کردها به اتفاق یکدیگر این جمهوری را تاسیس کردند. مجلس نخستی که تاسیس شد، به اتفاق کرد و ترک تاسیس شده بود این مجلس خودگرانی کردها را پذیرفته بود. تا چه زمانی؟ تا سال ۱۹۲۴. تا سال ۱۹۲۴ کرد و ترک صاحبان مشترک این جمهوری بودند. اما از زمانی که ترکها با فرانسویان پیمان آنکارا را منعقد کردند و بعد از آن با انگلیسیها در ارتباط با مساله موصل توافقنامه ای را امضا کردند، در مجموع بعد از این توافقنامهها دولت ترک به انکار کردها دست زد. گفتند این جمهوری، جمهوری ترکها است. یعنی جمهوریای که همگام و همراه با کردها ایجاد شده بود را انکار کردند. بیش از این کردها را به عنوان شرکای خود در این جمهوری نپذیرفتند. رفته رفته، کردها را از جمهوری رانده و دشمنی با کردها را به مبنا تبدیل کردند و دست اخر دست به انکار کردها زدند. به حمله علیه کردها دست زدند، تا کردها را نابود و جمهوری ترکها را بنیان گذارند.
"حزب کارگران کردستان پیامد انکار و نسلکشی کردهاست"
کردها در مقابل چنین وضعیتی ایستادگی کردند و از همین رو کردها متحمل نسلکشی شدند. تمامی دارایی و ما یملک کردها به تاراج رفت. اما کردها از اراده، زبان، هویت و ارزشهای خود صیانت به عمل آوردند. از آزادی خود صیانت به عمل آوردند. گفتند که نمیتوانید ما را انکار کنید. به یمن وجود ما این دستاوردها را کسب کردهاید. ما به اتفاق یکدیگر این جمهوری را بنیاد نهادهایم، نباید ما را انکار کرد، نباید ما را قتلعام نمایید. اما با انکار کردها، آغاز نسلکشی، تبعید و تاراج کردها نیز از حق خود استفاده کردند. اما تا جایی پیش رفتند که کردها به چه حقی از خود صیانت به عمل میآورند؟ حتی این مساله را نیز جرم تلقی کردند. زمانیکه کردها از خود صیانت به عمل آوردند، گفتند که کردها ترکیه را تجزیه مینمایند، علیه ترکیه هستند و کردها خائن هستند. حق حیات ندارید. این سیاست را پیش بردند. علت پیدایش حزب کارگران کردستان چنین وضعیتی بود که بر کردها تحمیل شد. حزب کارگران کردستان تداوم مبارزه کردها علیه اشغالگری فاشیست و قاتل بود. نقائص و کاستیهای قیامهای پیشین را حزب کارگران کردستان درک کرده بود. بر این مبنا نیز بود که حزب کارگران کردستان تشکیل شده بود. به منظور انکه بار دیگر نقائص و کاستیهای کردها روی نمیداد، تا آنها میتوانستند علیه اشغالگری و نسلکشی ایستادگی نمایند و آزادی را توسعه بخشند، به تاسیس حزب کارگران کردستان دست زدند. اگر حزب کارگران مقطع مبارزاتی ۱۵ اگوست را آغاز کرد، در همین راستا بود. یعنی بدین منظور که بتواند کردها را از مرگ رهایی داده و حیاتی دوباره به آنها ببخشد. این انکار و نسل کشی که بر کردها تحمیل میشد را با آغاز این مرحله متوقف نمود. بدین منظور، در تاریخ خلق و جنبش ما این مقطع تاریخی واجد جایگاهی ویژه است. مسیر تاریخ را در کردستان تغییر داد. تاریخ کردها را که به سوی نابودی میرفت، تغییر داد. کردها را بر پاهایشان استوار کرد، حیات بخشید و در سطح جهانی چنان جایگاهی به آنان بخشید که امروز جهانیان به آن امید بستهاند.
حمله ۱۵ اگوست نه فقط در میان جنبش کرد، بلکه در تمامی ابعاد جامعه کرد تغییراتی را بدنبال آورد. در خاورمیانه نیز تغییراتی را پدید آورد. بر دولت اشغالگر و فاشیست ترک و سیستم مدرنیته سرمایهداری تاثیرگذار بود. اطلاع دارید که سیستم مدرنیته سرمایهداری در کردستان به منظور بقای منافع خود قدمهای بسیاری را برداشته است. فرصتهای بسیاری را برای خود ایجاد کردند، امکانات فراوانی را بدست گرفتند. کردستان را عنوان بخشی از ما یملک و دارایی خود بدست گرفتند. همانزمان که اشغالگران سیاستهای نسلکشی و قتلعام را بر کردها تحمیل میکردند، سیستم مدرنیته سرمایهداری نیز امکاناتی را برای آنها مهیا کرده بود. این اشغالگران تحت عنوان سیستم مدرنیته سرمایهداری آن را مدیریت میکردند. زیرا کردستان را به عنوان بخشی از املاک و دارایی خود ملاحظه میکردند. زمانی که حمله ۱۵ اگوست پیش آمد، سالهای مدیدی بود که ارزشها و فرصتهایی را برای خود آفریده بودند. اما با این حمله دریافتند که سیستم منافع آنان را در معرض تهدیدی جدی قرار میدهد. به همین دلیل در قفای دولت فاشیست و اشغالگر، به حمایت از آن دست زدند. در تمامی ابعاد از آن حمایت به عمل آوردند تا از این طریق از گسترش جنبش ممانعت به عمل آورند، تا این جنبش به پیشرفت دست نیافته و تهدید جدی علیه آنان نباشد.
"مدرنیته سرمایهداری و ناتو بقای دولت ترک را تضمین کردند"
با پیشرفت و گسترش جنبش، آنها بیش از پیش به حمایت از دولت ترک دست زدند و دولت ترکیه جنگ را گسترش داد. گسترش این جنگ نیز از طریق همکاری ناتو و دیگر کشورهای هم پیمان میسر شد. از این طرق درصدد برآمدند تا از گسترش جنبش کردها ممانعت به عمل آورند. تا منافع خود را حفظ کنند. اما با ازدیاد حملات انان، قتلعام و کشتار، جنبش بر وسعت و بسط دامنه خود افزود و منافع آنان روز به روز بیشتر در خطر افتاد. این جنگ بر اشغالگران نیز تاثیر عمدهای از خود بر جای گذاشت. حاکمیت فاشیستی کودتای ۱۲ سپتامبر بر مبنای طرح مدون خود براین باور بود که با هیچ مانعی روبرو نشده و میتواند تصمیمات خود را به مرحله اجرا بگذارد. آنها توانستند تمامی مشکلات و موانع را از میان بردارند، اما در این میان فقط یک مانع همچنان در مقابل آنان قرار داشت، و آنهم کردها و حزب کارگران کردستان بود. رعب و وحشتی که در زندان دیاربکر گسترش داده بودند بدین منظور بود، تا بتوانند اراده جنبش را درهم شکسته و این مانع را نیز از جلو راهشان بردارند، تا برنامههای خود را پیاده کرده و یک سیستم فاشیستی در ترکیه را ایجاد کنند. اما ناتو و سیستم مدرنیته سرمایهداری نیز خواهان چنین رویهای بودند. ترکیه از اعضای ناتو بود، تلاش داشتند تا ترکیه در خاورمیانه حافظ منافع و قدرت آنها باشد. فاشیسم کنعان اورن بدین منظور علیه کردها چنین وحشتی را مدیریت نمود.
اما به رغم تلاشهای آنان، در نتیجه به اهداف خود دست نیافتند. امروز اردوغان و باخچلی نیز تلاش دارند طرحهای نیمه تمام کنعان اورن را به اتمام برسانند، اقداماتی که به آن دست میزنند، همان اقداماتی است که کنعان اورن در کردستان به آنها دست زده است. اما اقدامات اینان فراسوی کارهای اورن است. و این یک واقعیت است. تمامی دمکراتها، چپها، لیبرالها، نویسندگان، سندیکالیستها و روسای احزاب را دستگیر کردند؛ اما این رویداد ۱۵ اگوست بود که درب زندانها را گشود. اگر متعاقبا اجویت، دمیرل به ریاست جمهوری رسیدند، تمامی این موارد از پیامدهای ۱۵ اگوست در جامعه بود، اینان مدیون حزب کارگران کردستان و کردها هستند. حزب کارگران کردستان و کردها اجازه استقرار یک فاشیسم تمام عیار را ندادند. از دمکراسی حفاظت کردند.
"کارزار ۱۵ اگوست، حملهای نظامی، فلسفی، اندیشهای، سیاسی، سازماندهی و فرهنگی است"
از همین رو حمله ۱۵ اگوست نه آنگونه که درک میگردد صرفا یک حمله نظامی نیست؛ ابعاد نظامی کمی دارد. اما در مقابل، از ابعاد فلسفی، اندیشهای، سازماندهی و فرهنگی بسیار قدرتمندی برخوردار است. جنبشی دمکراسی است. جنبشی است که ارزشهای خلقها و ارزشهای انسانها صیانت به عمل میآورد. صیانت از آزادی است، موضعگیری علیه فاشیسم است. حفاظت از خلق است. این جنبش در میان جامعه و انسانهای کرد دگرگونیهای بنیادینی را ایجاد کرد. کردهایی را که میگفتند ما نابود شدهایم، بار دیگر زنده نمود، به ایستادگی واداشت. در شرایط دشواری این ایستادگی را آغاز نمود و مبارزه را به پیش برد. در جامعه انسان کرد، ذهنیت و شخصیت وی، و مواردی را که سیستم اشغالگری به پیش برده بود، تمامی امور تجزیه و تقسیم شده بود. کردها انکار میشدند، اما معلوم شد که نمیتوانند کردها را انکار نمایند، کردها موجودیت داشته و مانند هر شخص دیگری میخواهند در کردستان زندگی نمایند. این مساله نشان داد و نیز به اثبات رساند که بیش از این نمیتوانند کردها را بدین شیوه از میان بردارند. در میان زنان و جوانان کرد دگرگونیهای بنیادینی ایجاد شدند، زنی که امکان خروج از خانه برایش مهیا نشده بود را به کوهها کشانده بود، به صفوف گریلا پیوند زده بود و به نبرد برای آزادی میپرداخت. جوانانی که برای منافع شخصی خود در پی دستیابی به مادیات بودند، و از آنجا که دستیابی به این منافع در نزدیکی به دولت ترکیه امکانپذیر میشد، ترک بودن را بیشتر مد نظر قرار میدادند، اما کارزار ۱۵ اگوست توجه این افراد را به کوهها جلب کرد، به سوی نبرد و مبارزه برای آزادی معطوف کرد.
"۱۵ اگوست انقلاب ذهنی، ملی، دمکراسی و آزادی بود"
رفته رفته پیوندهای جوانان با دولت ترک قطع شد، زنان نیز از دایره اقتدار مردان و دولت ترکیه رفته رفته گسستند و آزادی را مبنای عمل خود قرار دادند. جوانان به آزادی خود دست یافتند. این مساله در جامعه کردی و نیز ذهنیت مردسالارانه کرد دگرگونی بنیادینی را ایجاد کرد. کسی که اجازه نمیداد فرزندان وی، دختران وی به صفوف گریلا بپیوندند، همسر وی از خانه بیرون رود، اکنون پذیرفته بودند که دست به مبارزه بزنند. پذیرفتند که به کوهها رفته و به صفوف مبارزان بپیوندند. یعنی انقلابی ذهنی ایجاد شد. انقلابی دمکراتیک ایجاد شد، انقلابی ملی ایجاد شد. انقلاب آزادی ایجاد شد. خلق کرد در استانه مرگ، از مرگ رهایی یافت، دریافت که برای رسیدن به آزادی در هر شرایطی باید به مبارزه دست زد و میتواند سربلندانه بایستد. خارج از آن نیز امکان حیات ندارد. حیاتی را که در راستای خدمت به آزادی نباشد بر خود حرام نماید. بدینگونه بر جامعه خاورمیانه تاثیرگذار بود. خلقهای خاورمیانه تحت کنترل حاکمیت رژیمهای موجود، از توان نفس کشیدن برخوردار نبودند، دریافتند که ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو بوده و علیه این دولت، کردها با زن و مرد و جوانان و جامعه خود برای آزادی خود به پا خاسته و به مبارزه دست میزند. در این مبارزه نیز رفته رفته به نتایجی دست مییابد. این مساله در کالبد خلقهای خاورمیانه روحی جدید دمید. ۱۵ اگوست از چنین تاثیری بر خاورمیانه برخوردار بود. از همین رو کارزار ۱۵ اگوست به هر میزان که حزب کارگران کردستان را توسعه بخشیده باشد، نه فقط برای خلق کرد، بلکه در راستای منافع خلقهای خاورمیانه و تمامی بشریت بوده است.
— شخصیت فرمانده عگید چگونه در رفتار و عملکرد گریلا تجسم یافته است؟
باییک: گریلایی که در کردستان شکل گرفته است، رهبر آپو رفیق عگید را به عنوان سرمشق و نمونه خود قرار داده است. در این زمینه به رغم آنکه میتوان نقائص و کاستیهایی را مشاهده کرد، میتوان گفت که کاملا ذهنیت و شخصیت رهبر آپو و رفیق عگید را در خود درونی کرده است یا بر مبنای خط رهبر آپو و مسیر وی خود را به تمامی شکل داده است، اما با این وجود گریلا، اعم از فرماندهان و مبارزان خود، رهبر آپو و رفیق عگید را به سرمشقی برای خود تبدیل کرده است. تلاش دارند تا بر مبنای خط رهبری و رفیق عگید حرکت نمایند و این واقعیت رهبر آپو است، بر این مبنا تلاش دارند تا ذهنیت و شخصیت خود را شکل داده و آن را تعمیق نمایند، تا بتوانند به تربیت گریلا و جنگی که مد نظر رهبر آپو بود تحقق بخشند و این دو، خواستههای خلق کرد و جامعه انسانی است. بدیهی است که نیروی گریلا همواره قدرت تامین کننده و تحقق بخش آزادی است. همواره فرودستان از طریق نبرد گریلایی به نبرد دست زده و از این طرق بوده است که آزادی خود را کسب کردهاند. خلق کرد در کردستان نیز از طریق گریلا میتواند آزادی خود را کسب نماید. به غیر از گریلا نیرویی دیگر قدرتمندی در اختیار ندارد که بتواند در مقابل دولت ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو ایستادگی نماید. انها در تمامی ابعاد از امکانات بیشتری برخوردارند، خلق کرد از امکانات چندانی برخوردار نیست. امکانات موجود برای خلق کرد بسیار محدود هستند. نبرد گریلا با امکانات کم در جریان است. اما گریلا با نیروی فراوانی که صرف این نبرد مینماید به نتیجه دست مییابد. رهبر آپو در ارتباط با چگونگی پیشبرد نبرد گریلایی در کردستان، چگونگی کاربرد استراتژی و تاکتیک، چگونگی تحقق استراتژی و تاکتیک از سوی گریلا به تحقیقات گستردهای دست زده بود. در این رابطه حتی تا جایی پیش رفت که تئوری مرتبط به این مساله را نیز طراحی کرد. استراتژی، تاکتیک، سازماندهی، آموزش، شخصیت و ذهنیت آن را نیز ایجاد کرد. خواست تا بر این مبنا فرماندهان و رزمندگان آماده و آموزش ببینند. فرماندهان و رزمندگان نیز بر این مبنا حرکت کردند، از همین رو به حرکتی عظیم در این رابطه دست زدند.
کسی که بهترین درک و دریافت را از این عملکرد تاریخی رهبر آپو برای انسانیت و خلقهای کردستان داشت، رفیق عگید بود. رفیق عگید به طور مداوم در ارتباط با تئوری نبرد گریلایی که از سوی رهبر آپو طراحی شده بود، به پژوهش میپرداخت. در این رابطه به طور پیوسته بر بینش و تعمق خود میافزود تا دریابد که گریلا از چه کمبودها و اشتباهاتی برخوردار و از میان برداشتن این کمبودها و اشتباهات را مبنای عمل خود قرار میداد. از میان برداشتن تفکر و برخوردی را که در راستای اندیشههای رهبر آپو قرار نداشت مبنایی برای عمل خود میدانست. بر این اساس نیروی گریلا را سازماندهی نمود. بر این مبنا دیگر رفقا را نیز با خود سازماندهی میکرد. به همین دلیل بود که دیگر رفقا نیز از رفیق عگید انرژی و روحیهای بالا میگرفتند. آنها نیز این برخورد و تعامل را مشاهده میکردند که رهبر آپو و عگید به پیش میبردند، این مساله را هم مبنایی برای عمل خود قرار داده و هم از دیگران میخواستند که آن را در عملکرد رفقای دیگر نیز توسعه بخشند. به همین دلیل نیز گریلایی را که رهبر اپو میخواست، رفیق عگید خود خلق کرده و توسعه بخشیده بود. رفقایی که با وی همراه بودند، این مساله را مبنای عملکرد خود قرار داده بودند. و این نقش وی بود که در واقع در مساله تحقق این نوع از گریلا در آن نقش ایفا کرد. کسانی که کارزار ۱۵ اگوست را آغاز و توسعه بخشیدند اینان بودند.
بعد از ۱۵ اگوست و با بروز مشکلات و مشقاتی، گریلا متحمل ضرباتی شد. تا جایی که بسیاری بر این باور بودند که سرانجام گریلاها نابود خواهند شد. در آن دوره رفیق عگید و کسانی که رفیق عگید را سرمشق خود قرار داده بودند، کسانی عگید آنها را سازماندهی و آموزش داده بود، نقش مهمی را ایفا کردند. در شرایط بسیار دشوار و مشقت باری، در اوج بیامکاناتی، که همه بر این باور بودند گریلا رو به نابودی میرود، آنها برای چگونگی پرورش گریلا، چگونگی حیات گریلا، چگونگی ضربه زدن به دشمن و چگونگی عملکرد گریلا، تلاشهای بسیاری انجام دادند. اثبات کردند که گریلا هیچگاه نابود نخواهد شد، گریلا روز به روز گسترش مییابد، جنگ وسعت میگیرد، و این مساله را نیز همگان درک کردند.
— در سالگرد شهادت. فرماندهانی مانند آتاکان ماهر و فرماندهانی مانند دلال آمد، ساری ابراهیم و حسین ماهر که نماد فرماندهان حرکت آزادیخواهانه ما هستند مایلید در مورد آنان چه بگویید؟
باییک: اکنون ما همانگونه که رفیق عگید، رفیق مصطفی یوندم (اردال)، گوزلوکلو علی و دیگر رفقا را به عنوان رهبران گریلا مشاهده میکنیم، اما باید به یاد داشت که رفقای دیگری نیز در این میان حضور دارند. در اینجا لازم نیست به اسامی تمامی این افراد اشاره شود و در ارتباط با آنان سخن بگویم. اما با اشاره به رفقایی همانند رفیق عگید، آتاکان، دلال، حسین ماهر، ساری ابراهیم میتوان به شخصیت تمامی این فرماندهان اشاره نمود. از همین رو، این رفیق تمامی رفقای شهیدمان را نمایندگی میکند. تمامی رزمندگان راه آزادی را نمایندگی مینماید. تمامی ویژگیهای رفقایی که در راه آزادی تلاش میکنند را در شخصیت خود تجسم بخشیدهاند. همانگونه که رفیق عگید رهبری را مبنایی برای عمل خود قرار داده بود، از پیوستگی شدیدی با رهبری برخوردار بود، از احترام ویژهای برای رفاقت برخوردار بود، پیوستگی شدیدی نیز به حزب و حرکت داشت. شدیدا پایبند گریلا و توسعه جنگی گریلایی بود. حیات بدون آزادی را قبوا نمیکرد. هیچ تفکر و ارتباطی را که در راستای کسب آزادی نبود، نمیپذیرفت. به نقد آن دست میزد. بر این باور بود که اگر حیاتی وجود داشته باشد، باید این زندگی کاملا در راستای آزادی و خلق، رفاقت و انسانیت باشد، تا این ذهنیت و شخصیت را گسترش بخشند.
رفیق عگید از شخصیت متواضعی برخوردار بود و همگام و همدوش رفقایش بود. تلاش و رنج وی برای تمامی دیگر رفقا به سرمشقی تبدیل میشد و حتی در صورت وجود خطری، برای حفظ دیگر رفقا، خود در صفوف نخست در مواجهه با خطر قرار میگرفت. بر این مبانی، به دلیل ذهنیت و شخصیتی که برای خود ساخته بود، هیچگاه دچار کاستی و اشتباه نشد. پیشرفت و آموزش رفقایش مبنایی برای کار و عمل وی بود.
رفیق آتاکان، رفیق دلال، رفیق حسین ماهر و رفیق ساری ابراهیم نیز این ویژگی را در ذهنیت و شخصیت خود ایجاد کردند. همانگونه که رفیق عگید به هر جا که پا میگذاشت روح جدیدی در آنجا میدمید، آنجا را به جوش و خروش وا میداشت و در آنجا پیروزی و تحول ایجاد میکرد، رفقای همراه با عگید نیز از وی روحیه میگرفتند. احساس میکردند که در ارتشی بزرگ به مبارزه مشغول بوده و به پیروزی دست یافتهاند. روحیه، وجد و هیجان و آگاهی عظیمی در میان آنان ایجاد میشد. خواست نبرد و پیروزی در میان آنان ایجاد میشد، به ایجاد روحیه در میان رفقایی که در خارج نیز بودند، میپرداختند، به هر جایی که قدم میگذاشتند روحی جدید میدمیدند، حس آزادیخواهی را در میان رفقای آنجا نیز افزایش میدادند. بر روحیه، اعتقاد و جوش و خروش آنان و نیز مطالبات آنان برای نبرد را میافزودند. هیچگاه خود را فراتر و بزرگتر از دیگر رفقا فرض نکرد، خود را همچون یک رفیق مینگریست. همواره نیز یا در خدمت رفقا و خلق بود یا به آموزش و ارتقای آگاهی آنان دست میزد و این مساله مبنای عمل وی قرار داشت. این ویژگیهای نیز از ویژگیهای رهبر آپو بودند. زیرا رهبر آپو دریافته بود که اگر به آموزش و ارتقای آگاهی خلق و رفقای خود دست نزند، تحولی ایجاد نخواهد شد، اگر در میان این شخصیتها روحیه پیشرفت و تحول ایجاد نشود، نمیتوان منتظر دستاوردی بود، کردستانی آزاد ایجاد نمیشود، این رفقا نیز این ویژگیها را مبنایی برای خود قرار داده بودند.
خصوصا در میان زنان کرد، کسانی مانند رفیق دلال، سازماندهی یک رفیق زن بسیار حایز اهمیت بود. هر چند احتمال داشت در میان مردان تحولاتی ایجاد شده باشد، اما مهم ایجاد و ظهور فرماندهان زن بود. رفیق دلال این مهم را تحقق بخشید. زن کرد را نمایندگی کرد. نمایندگی گریلا و جوانان کرد را بر عهده گرفت. توانست به پیشاهنگ و فرماندهای تبدیل شود که تحولبخش بود. از رهبر آپو یاد گرفته بود که مساله کرد در بنیادهای خود، مساله رهبری و پیشاهنگی است. اگر این مساله به راه حلی دست نمییافت، هیچ نبرد و مبارزهای نمیتوانست به پیروزی و موفقیت دست یابد و این مساله در طول تاریخ برای بارها نیز به اثبات رسیده بود. لازم بود که مساله رهبری و پیشاهنگی به نتیجهای دست یابد، افراد فرمانده و رهبر ظهور کنند. رفیق عگید، آتاکان، دلال، ساری ابراهیم، حسین ماهر و بسیاری دیگر از رفقا این مساله را برای خود به عنوان امری مهم درک کردند. بر این مبنا سازماندهی مجدد شخصیت پیشرفت و گسترش یافت.
به همین دلیل نیز بود که در میان این رفقا، شخصیتی که واجد ویژگیهای رهبری بود ایجاد شد. با قدم گذاشتن به هر منطقهای، روح جدیدی را در آنجا ایجاد میکردند. حس آزادیخواهی را ارتقا میدادند. در نتیجه نقش تاریخی برای خلق و جنبش ایجاد شد. همواره برای مدیریت و رهبری جنبش به منبع نیرو تبدیل شدند. با تفکر، بحث و گفتگو، نوع برخورد و حل مسائل، با عمل و حیات خود در هر زمینهای برای رهبری، برای فرماندهان و جنگجویان به منبعی از نیروی بنیادین تبدیل شدند. اگر به مقطع کنونی رسیدهایم، این امر در نتیجه مبارزه و تلاش تمامی شهدا، در نتیجه مبارزات رهبر آپو، و در نتیجه مبارزات این رفقاست که از انان نام بردهایم؛ که نقشی اساسی را ایفا کردهاند.
"خلق کرد ارزشها، شخصیتهای بزرگی را آفریده است"
در نتیجه این نقش، مبارزه و رنج ما به امروز رسیدهایم. لازم است که ما امروزه این قهرمانان و پیشاهنگان خلق را از یاد نبریم. خصوصا لازم است که خلقمان رفیق دلال را هیچگاه از یاد نبرد؛ که دستاوردهای امروز ما نتیجه مبارزات و تلاشهای دلال، آتاکانها، حسین ماهرها و ابراهیمهاست و از هم اکنون به بعد، ما نیز همراه با آنان دستاورد خواهیم داشت. اینان ارزشهای بزرگ خلق کرد و انسانیت هستند. این ارزشها به هر میزانی که پاس داشته شوند، خلق کرد و بشریت نیز به همان میزان نیز به همان میزان میتوانند پاس داشته شوند. در غیر اینصورت نه خلق کرد دفاع میشود و نه بشریت میتواند حفظ شود.
خلق کرد توانست این ارزشهای بزرگ را در میان جامعه خود خلق نماید، از این طریق نیز بر قدرت خود افزود و خود را به امروز رسانده است. اگر به همان نحوی که تا به امروز از خود محافظت کرده است، از امروز به بعد نیز به صیانت از خود بپردازد، میتواند به صیانت از خود و جامعه بشری نیز بپردازد و این دستاوردی گرانبهاست.
اگر از تاریخ خود صیانت نورزید، از ارزشهای خود به دفاع برنخاست، از چنین شخصیتهایی دفاع نکرد و بر این مبنا شخصیت خود را مجددا پیریزی نکرد، تمامی دستاوردها از دست خواهند رفت، و دستاوردهای انسانی نیز از میان رخت برخواهند بست. بدین منظور، خلق کرد، حزب کارگران کردستان و رهبر آپو همانگونه که تا به کنون این شخصیت پیشاهنگ و فرمانده را تاسیس کردهاند، از اکنون به بعد نیز باید این مسیر استمرار یابد. به همین دلیل است که زمانی که تاریخ حزب کارگران کردستان را مورد پژوهش قرار میدهیم، این مساله را به خوبی میتوان مشاهده کرد. به همین دلیل است که این جنبش همواره در حال پیشرفت و دستیابی به نتیجه است.
زیرا این جنبش با رنج و مشقاتی فراوان، با هزینههایی گزاف، با شهدایی بزرگ، با شخصیتهایی عظیم ایجاد شده است و گسترش یافته است. اگر یک جنبش، یک خلق بر این مبانی ایجاد شود، بر این مبنا به مبارزه دست بزند، هیچ کس نمیتواند مانع از آن شود. به همین دلیل تمامی زنان کرد، جوانان کرد، تمامی آحاد کردها و کسانی که مدعی میهندوستی و دمکراسی، سوسیالیسم هستند و بر این باورند که پایبند ارزشهای انسانی هستند، لازم است رهبر آپو و این شخصیتها را همواره برای خود مبنای عمل قرار دهند. بر مبنای چنین شخصیتهایی به آموزش خود بپردازند. به این شخصیتها بپیوندند. در چنین حالتی است که میتوانند در درون خود چنین شخصیتهای بزرگی را بیافرینند. خلق ما نیازمند چننی شخصیتهایی است. در چنین صورتی است که در هر شرایطی میتوان آزادی را تجربه کرد. این مساله تضمین کننده آینده ماست.
"رهبر آپو در مرحله اول سوسیالیسم علمی را مبنا قرار داد"
— گریلا با نبرد رهاییبخش ملی مبارزه را آغاز کرد، امروز نیز پروژه بازتاسیس و ایجاد گریلای مدرن مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. گریلای مدرن چه ویژگی و معیاری دارد؟
باییک: زمانی که حزب کارگران کردستان تاسیس شد، پارادایم رئال سوسیالیسم در عرصه سیاسی حضور داشت. در آن زمان کسانی که برای دمکراسی و آزادی و سوسیالیسم مبارزه میکردند، این پارادایم را مبنای عمل خود قرار میدادند. حزب کارگران کردستان نیز این پارادایم را مبنای خود قرار داد. در این پارادایم، دولت، اقتدار را برای این نبرد مبنای عمل خود قرار داده بود. حزب کارگران کردستان نیز تا زمانی که بر مبنای این پارادایم به مبارزه دست زد، تحولات فراوان و دگرگونیهای بسیاری را رقم زده و به نتایجی نیز دست یافت. اما از همان ابتدا نیز رهبر آپو با احتیاط به این پارادایم نزدیک شد. به منظور ایجاد تمایزی نیز اظهار داشت که ما سوسیالیسم علمی را برای خود مبنا قرار میدهیم، نه مرکزی تحت عنوان سوسیالیسم موجود را. با افزایش دامنه پژوهشهای وی و پیشبرد عمل [سیاسی] دریافت که این پارادایم هر اندازه نیز که موجد دگرگونی و پیشرفت باشد، قادر به تحقق اهداف مورد نظر خود نمیباشد. در برخی از ابعاد حتی نتیجه بالعکس داده و به ضرر منتهی میشود. این مسال را دریافت. به همین منظور نیز به جستجویی فراوان دست زد. در نتیجه این تامل و جستجو پارادایم جدیدی را پیش برد. در آن زمان سوسیالیسم رئال در اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شده بود. این مساله نیز به کمک رهبر آپو آمد تا به تسریع در تامل و جستجوی خود در رابطه با پارادایم جدید بپردازد. حتی زمانیکه رئال سوسیالیسم به تمامی نیز دچار فروپاشی نشده بود، دست از برخی از ابعاد شسته بود. از همین رو بود که در جستجوی پارادایم جدیدی برآمده بود. با پیشبرد عمل سیاسی لزوم این تغییر نیز قدرت بیشتری میبافت. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پارادایم جدیدی را که گسترش داده بود مبنای عمل قرار داد. پیوندهای خود را با پارادایم رئال سوسیالیستی گسست. تلاش نمود تا جنبش را بر مبنای پارادایم جدیدی به پیش برد. اما گسست از یک پارادایم و اتخاذ پارادایم جدید کار چندان سادهای نیست. در طول تاریخ و زمانیکه از یک پارادایم گسسته و وارد پارادایم سیاسی دیگری شده است برخوردهای چپ گرایانه و راست گرایانه با آن ایجاد شدهاند. در میان حزب کارگران کردستان نیز چنین مسالهای روی دد. سیستم مدرنیته کاپیتالیستی اشغالگران، سیستمی که کرد بوده و با آنها ائتلاف دارند، تلاش نمودند تا از چنین مسالهای ممانعت به عمل آورند. یعنی تلاش نمودند که جنبش بر مبنای پارادایم جدید نتواند خود را تاسیس نماید. زیرا در صورتیکه قادر به چنین مسالهای میشد، برای آنان مایه خطر بزرگی بود. به منظور عدم تحقق پارادایم جدید و به دلیل گسست از پارادایم پیشین، به منظور ماندن در میانه این دو، بدین نحو بر آن ضربه زدند. زمانی که دریافتند تغییراتی در پارادایم در حال ایجاد است، در میان جنبش نیز بین چپ و راست پیوندهایی برقرار میشود، کسانی که درصدد بودند جنبش را از میان بردارند، به ارتباط با کسانی که به طور صحیح با این تغییر پارادایم برخورد داشتند، پرداختند. حساب ویژهای را بر روی آنها باز کرده بودند. تلاش کردند تا نابود کنندگان را به قدرت رسانیده و بدینگونه جنبش را نابود کنند. در میان صفوف حزب کارگران کردستان، کسانی در این راستا قرار گرفتند. چیزی نمانده بود که جنبش را تحت عنوان پایبندی به رهبر آپو از میان برداشته و همه را فریب دهند. اما جنبش این پیچ خطرناک را از سر گذراند. خود را از پارادایم گذشته رهانیده و بازتاسیس را مبنای خود قرار داد. به رغم تمامی تلاشها برای بازتاسیس، کاستیهایی نیز در بطن آن به حیات خود ادامه دادند.
"تلاش کردند تا خائنان و کسانی را که در صدد نابودی پ.ک.ک بودند حاکم نمایند"
خصوصا که در این میانه لازم بود تا نیروی گریلا بر مبنای پارادایم جدید، به بازتاسیس خود دست میزد. اما این بازتاسیس در میان نیروهای گریلا با وقفه همراه شد. کاستیها و اشتباهاتی در این زمینه روی داد. دشمن نیز از این مساله سوء استفاده نمود. موفق شد ضرباتی را به نیروهای گریلا وارد کند و از این طریق از ایفای نقش موثر جنبش و گریلا ممانعت به عمل آورد. اگر تلفاتی را متحمل شده و میشویم، نشات گرفته از این مساله است. از همین رو سیستم مدرنیته کاپیتالیستی اشغالگران، سیستم کسانی که با این عده به ائتلاف دست زدند، همراه با کردها، تلاش نمودند تا خائنان و کسانی را که در صدد نابودی پ.ک.ک بودند حاکم نمایند. تا حزب کارگران کردستان نتواند این نوسازی را در میان صفوف خود انجام داده و این تحول را از سر بگذراند. تلاش داشتند تا جنبش را در درون خود مشغول نگاه دارند. جنبش ما را در میان خلق تضعیف نمایند. آن را بدون ارزش گذاشته و از این طریق بتوانند بر جامعه تاثیرگذار باشند. بدین منظور لازم بود که ما این مساله را تغییر دهیم، نوسازیهایی را که رهبر آپو مشخص نموده بود با سرعت به نتیجه برسانیم. اگر این نوسازیها با سرعت انجام میگرفت، دامنه اقدامات مخرب آنان نمیتوانست تا بدین میزان بزرگ و گسترده باشد و از دامنه زمانی کوتاه مدتی نیز برخوردار میبود. هر چه درصدد نابودی صفوف گریلا برآمدند، با مبارزه رهبر آپو، افکاری را که در میان جنبش ترویج میکردند به تمامی از میان رفت. به همین دلیل بر اساس پارادایم جدید خود را سازماندهی کردند، اما این مساله نیز به آسانی انجام نشد. سریع به نتیجه دست نیافت و این مساله ضررهای بزرگی را بر ما متحمل کرد، اکنون نیز ضربه میزند. اگر چه این مساله همچون سالهای گذشته، تاثیرگذار نیست، اما هم اکنون نیز در جریان است. اکنون گریلا بر این مبنا درصدد است تا افکار و اندیشههای را که تصفیه چیها، و برخورد آنها در میان صفوف گریلا ترویج کردهاند، به تمامی از میان بردارد. اکنون نیز گریلایی که با پارادایم جنگ برای اقتدار و دولت ایجاد کردهاند، تلاش دارد تا بر اساس پارادایم جدید نیز این مساله را تداوم بخشد. تلاش دارد تا براساس پارادایم نوین مجددا خود را بازسازی نماید. بدین منظور نیز دیگر، گریلا برای دستیابی به دولت و اقتدار بازتاسیس خود را بر مبنای توسعه جنگ مبنای عمل قرار نمیدهد. تمامی تمرکز خود را وقف آزادی زن و اکولوژی آزادی، آزادی اجتماع و پیشبرد دمکراسی نموده و این مسائل را مبنای عمل قرار میدهد. کنفدرالیسم دمکراتیک، خودمدیریتی دمکراتیک و دفاع مشروع را مبنای عمل قرار میدهد. در فرماندهی و پیشاهنگی جنبش، دگرگونی را مبنا و هدف خود قرار میدهد. بر مبنای پارادایم پیشین، کارگران و روستائیان پیشاهنگ به شمار میرفتند، برمبنای پاردایم نوین، زنان و جوانان اساس حرکت جنبش به شمار میروند. زیرا در آرمانها و اهداف گریلا، حیات، جامعه و شخصیت آزادی حضور داشته و آن نیز در آزادی زن، اکولوژی و جامعهای دمکراتیک قابل مشاهده است، برای آن دست به مبارزه میزند. گریلایی که اکنون مدرنیته دمکراتیک را برای خودمبنا قرار میدهد، بر آن مبنا تلاش دارد تا خود را مجددا سازماندهی نماید. از همین رو، این گریلا متمایز از گریلای دوره پیشین است. عصر گریلای دوره پیشین به سر آمده است. گریلایی با پارادایم عصر پیشین به سر آمده است. اگر تلاش دارد تا همانند دوره پیشین به گریلایی بپردازد، نمیتواند ادامه داده و از میان میرود. اگر بر مبنای پارادایم جدید خود را مجددا بازسازی نماید، آنگاه میتواند نبرد گریلایی را به پیش برد. میتواند برای خلق کرد و دیگر خلقهای فرودست منبع لایزالی برای آزادی باشد.
همانگونه که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سیستم مدرنیته کاپیتالیستی اظهار داشت که سوسیالیسم دیگر مرد، کاپیتالیسم نیز ابدی است، و علیه سوسیالیسم نبرد ایدئولوژیک گستردهای را آغاز کرد، تلاش نمود تا از این طریق سوسیالیسم را بدون ارزش قلمداد نماید، اکنون نیز تلاش دارد تا گریلا را از اینکه منبع قدرتی برای آزادی است، بدور نماید. بدین منظور نیز از تکنولوژی استفاده میکند؛ در هر جایی که گریلا حضور داشته باشد، در آن منطقه از تکنولوژی استفاده میکند. تلاش دارند با استفاده از تکنولوژی بر نیروهای گریلا ضربه وارد نمایند. تا گریلا قادر نباشد منبع قدرت آزادی برای فرودستان باشد. تا دست از آزادی بردارند؛ تا مجددا سیستم خود را برقرار سازند. این تکنولوژیها را در اختیار ترکیه قرار دادهاند. ترکیه نیز با شدت از این تکنولوژیها استفاده مینماید. هواپیماهای اکتشافی، هواپیماهای بمب افکن، سیستمهای ردیابی. جنگ را مدیریت میکنند. از این طریق نیز تلاش دارند تا نیروهای گریلا بر مبنای پارادایم نوین خود را بازسازی نکنند. تا گریلای مدرن، حرفهای شکل نگیرد. تا از این مساله بتوانند به اهداف خود دست یابند. تا نیروی گریلا نتواند برای خلق خود به سرچشمه آزادی بدل گردد. تا امید و اراده خلق کرد را بتوانند به تمامی از میان بردارند، کردستان را به تمامی تحت حاکمیت خود درآوردند.
تا هر آنچه را که کرد وکردستان نام دارد از میان بردارند. اما تا گریلا را به تمامی از میان برندارند قادر به انجام این کار نیستند. به منظور از میان برداشتن نام کرد و کردستان از تمامی تکنولوژیها بهرهمند میشوند. این سیستمهای تکنولوژیک را نیز از سیستم مدرنیته کاپیتالیستی، از ناتو گرفتهاند، اما با فریب خلق میگویند که این تکنولوژی ما محلی است، تکنولوژی ملی ماست. چنین گفتههایی دروغی بیش نیستند. این سیستمها را در اختیار ترکیه گذاشتهاند، اما ترکیه تحت عنوان سیستم ملی خود آنها را به کار میبرد. به همین دلیل است که ارعاب به کار برده شده از سوی اردوغان و باخچلی علیه نیروهای گریلا با سکوت نیروهای مدرنیته کاپیتالیستی مواجه میشود. به همین دلیل است که نیروهای گریلا در شرایط بسیار دشواری به مبارزه میپردازند، جانفشانی و قهرمانیهای بینظیر با هزینههای گزاف امکانپذیر است. بخشی از هزینههایی که نیروهای گریلا میپردازند، به دلیل عدم سازماندهی و دیسیپلین در مقابل تکنولوژی دشمن است. به همین دلیل نیز لازم است که سریعا در مقابل تکنولوژی دشمن به نوسازی خود دست بزنند؛ بدین معنی که در استقرار نیروها، حرکت، ایجاد ارتباط، هدف قرار دادن مواضع و عقبنشینی بعد از حمله لازم است که به صورت دورههای گذشته نباشد. لازم است که دیسیپلین و امور محرمانه بشدت حفظ و تقویت شد. لازم است که شیوههای عمل خود را گسترش دهند. اجازه ندهند که تحت کنترل تکنولوژی و نیروهای دشمن درآیند. باید از نبردهای طولانی خودداری نمایند، سریعا عملیات خود را انجام داده و به نتیجه دست یافته و همانند دفعات پیشین با شمار فراوان عمل ننمانید. مجددا؛ لازم است که در رابطه با اختفا بسیار دقت داشته باشند تا دشمن نتواند از طریق کشف محل استقرار آنها، دوربینهای شب، از طریق دوربینی به شیوههای مخفیانه دیگر از حرکت و مسیر آنها اطلاع کسب نماید. از سوی دیگر، از مناطق کوهستانی که پیش از این به کرات مورد استفاده قرار گرفته و دشمن بر آن وقوف داشته و آن را تحت کنترل دارد بپرهیزند، به مناطق جغرافیایی خاصی وابسته نباشند. از استقرار و کاربرد در کوههایی که احتمال دارد در آن متحمل ضربه شود دور شوند. بر کوههایی که توان استفاده از آن را ندارند، نباید تاکید ورزند. لازم است بر کوههایی که متحمل ضربه نشده و بتواند ضربه وارد نماید استفاده کند. در کوههایی که دشمن مواضع مستحکمی را ایجاد کرده است دست به عملیات نزنند. زیرا در چنین صورتی نمیتواند به نتیجه دست یافته و متحمل ضربه میشود. لازم است که گریلا تاکتیکها را به خوبی انجام دهد. عملیات خرابکاری، کمین، حمله و اهدافی را که به سرعت بتوان نابود کرد در دستور کار قرار دهد. اهدافی ر ا که دشمن در آن مواضع مستحکمی را ایجاد کرده است نباید مورد حمله قرار داد. دشمن را باید در نواحی دشت در خلال حرکت و در جریان کمین مورد حمله قرار داد. یعنی قوانینی را که در سیستم پیشین گریلایی قرار دارند، در شرایط جدید بر مبنای تکنولوژی مورد استفاده دشمن، بر مبنای اطلاعاتی که دشمن مورد استفاده قرار میدهد، باید مورد نوسازی و تعمق مجدد قرار گیرد. آن زمان است که گریلا متحمل ضربات چندانی نخواهد شد. میتواند امیدهای خلق را محقق ساخته و به دشمن نیز ضربه وارد آورد.
"از جامعه خواهشمندم که از خود دفاع نماید"
— بر مبنای معیارهای ۱۵ اگوست، اکنون خلق چه معیارهایی را برای مبارزه مد نظر قرار می دهد؟
باییک: ما به عنوان جنبش و خلق، در نبردی بسیار دشوار قرار داریم. تلاش دارند تا خلق و جنبشمان را از میان بردارند. در جریان جنگ سوم جهانی تلاش دارند تا بار دیگر توطئه بینالمللی را احیا کنند. در توطئه بینالمللی بنیاد اصلی را برخی از کردها تشکیل میدادند. اکنون تلاشی به منظور توطئهای بینالمللی در جریان است. اگر برخی از کردها در این میان قرار نگیرند، هیچگاه نخواهند توانست چنین توطئهای را به نتیجه برسانند. بدون وجود آنان چنین امری امکان ندارد. اگر پیش از این چنین توطئهای را به نتیجه رساندهاند، بار دیگر مایل هستند تا آن را به نتیجه برسانند، آن را از طریق برخی از کردهایی که با توطئهگران پیوند دارند، به پیش برند. لازم است خلقمان بر این مساله وقوف کامل داشته باشد. تلاش دارند تا بر پ.ک.ک ضربه بزنند. پ.ک.ک را نابود کنند. نه فقط در شمال کردستان، در تمامی بخشهای کردستان تلاش دارند تا کردها را از عرصه وجود پاک نمایند. سیاستی را که اردوغان و باخچلی به پیش میبرند، کاملا مبتنی بر نسلکشی کردها است. اینگونه تصور میکنند که در جنگ خاورمیانه میتوانند این مساله را محقق کنند. تصور دارند که میتوانند دولت خودشان را گسترش دهند. از همین رو لازم است کردها بدانند اگر دسته تبر با تبر نباشد، نمیتواند جنگل را ویران نمود. در واقع لازم است که کردها در میان خود، مواضعی اصولی را اتخاذ نمایند. دسته تبر نباشند. به جاسوسی دست نزنند. جاسوسان را در میان خود نگاه ندارند. نباید به افراد فساد، خبرچین، دزد و جاسوس اجازه بدهند که در میان آنها زندگی کنند. اکنون دولتهای اشغالگر، با برخی از خائنان کرد در میان جامعه کرد، هروئین، فساد، دزدی و تمامی موارد مبتنی بر بیاخلاقی را گسترش میدهند. تلاش دارند تا بدین طریق در میان آحاد جامعه کردی، مسائل غیر انسانی را ترویج داده و ملیت و مبارزه برای دستیابی به آزادی را از میان بردارند. تا جامعه را به تمامی از محتوای خود خارج نمایند، از اجتماعی بودن خود خارج نمایند. از انسان و انسانیت خالی کنند. تا بتوانند حاکمیت خود را تداوم بخشند. بدین منظور نیز از تمامی خانوادهها خواهشمندم از فرزندانشان، از خانواده، همسایه و اعضای خود در مقابل این موارد صیانت به عمل آورند، از جامعه دفاع باید کرد. اجازه ندهند که در خدمت و در راستای منافع دشمن قرار گیرند. جاسوسی، خبرچینی، بی اخلاقی، دزدی را از خود دور بدارند. تا جامعه سالم باقی بماند. تا جامعه بتواند بر مبانی خود مبارزه خود را به پیش برده و به نتیجه دست یابد. امروز دولت فاشیست و اشغالگر اردوغان-باخچلی بسیار تضعیف شده است. در نتیجه مبارزه ما ضعیف شده است. به همین دلیل نیز چنین سبعانه رفتار میکند. به همین دلیل به نسلکشی و قتلعام و زندانی کردن افراد دست میزند، از آنجا که ضعیف است به چنین اعمالی دست میزند. اگر ما اجازه ندهیم که در میان جامعه کرد این حس نهیلیستی را گسترش دهد، از خود به خوبی صیانت به عمل آوریم، اتحاد خود را حفظ نماییم، اتحاد ملی را در میان صفوف خود گسترش دهیم، در تمامی ابعاد با اشغالگری دست به مقابله بزنیم، هر شخصی وظایف ملی خود را به درستی انجام دهد، و اشغالگری را نپذیرد، سازمانهای و نهادهای انان را قبول نکند، ملیت آنها را قبول نداشته باشد، نگوید که پلیس و نظامیان نیروی حفاظت از او هستند، بلکه تمامی دستگاه پلیس و ارتش برای نابودی کردها هستند. تمامی نهادها و سازمانهای دولتی به منظور نابودی کردها گسترش یافتهاند. همه بر این مساله واقف هستند. لازم است که کردها علیه این دستگاهها از خود صیانت به عمل آورند. از جنبش و ارزشهای خود دفاع نمایند. اتحاد خود را حفط نمایند. از رهبری خود ببیشتر و بیش از پیش دفاع به عمل آوردند. علیه فاشیسم موضع بگیرند. مبارزه برای دمکراسی را در ترکیه گسترش دهند، با نیروهای دمکرات، جبهه دمکراسی را تقویت نمایند. به منظور پیشبرد قانون اساسی دمکراتیک جنبش را گسترش دهند. از زبان کردی صیانت به عمل آورند. آموزش به زبان کردی را در هر جایی گسترش دهند. لازم است که همه به زبان کردی سخن بگویند. زبان کردی را به همه، به فرزندان و اعضای خانواده خود بیاموزند. علیه بیعدالتی ایستادگی نمایند. در ترکیه بیعدالتی در اوج قرار دارد. تمامی قوانین و قانون اساسی موجود را زیر پای گذارند. حقوقی در کار نیست. قوانینی در کار نیست. ظلم و بیعدالتی گسترش یافته است. همه نیز بر این امر واقف هستند. بدین منظور لازم است که جنبشی عدالتخواه را سازماندهی نمود. کردها هر اندازه جنبشهای عدالتخواهانه، دمکراسی طلبانه، جنبش زبان و قانون اساسی را گسترش دهند، میتوانند نسبت به رهایی از این ظلم و نسلکشی امیدوارتر باشند. برای کردها دمکراسی بیش از هر خلق دیگری لازم بوده و در راستای منافع آنان قرار دارد. به همین منظور است که دمکراسی را از میان بر میدارند. بر فاشیسم و نسلکشی تاکید میورزند.
از همین رو لازم است که کردها بر دمکراسی، آزادی، عدالت تمرکز داشته و از جنبشهای حاوی این مفاهیم حمایت به عمل آورند. این مسائل در راستای منافع کردها هستند.
اکنون در زندانها ظلم و حقارتی فراوان بر رفقا و میهندوستان اعمال میشود. خصوصا بعد از آنکه مقاومت گسترش یافت. زندان نباید این مساله را قبول نماید. همانگونه با قهرمانی در مقابل انزوا ایستادگی کردند، دولت را مجبور نمودند که با تاکتیک نیز شده باشد، گامهایی را در این راستا بردارد، لازم است که همواره در مقابل اشغالگری و ظلم ایستادگی نمود. تا جایی که لازم باشد دست به ظلم و ستم، شکنجه، شانتاژ و تهدید میزنند، در حد توان مرزهای اخلاق را جابجا میکنند. اما نباید از این مساله ترسید، نباید به عقب گام برداشت. این قهرمانی که در زندانها با مظلوم اردوغان آغاز شد، تا به امروز نیز ادامه دارد. باید این مقاومت را به سطحی بالاتر ارتقا داد.
"منتظر و مترصد هیچ کس نباشید"
گریلا به قهرمانیهای بینظیری دست میزند، هزینههای سنگینی را متحمل میشود. لازم است نواقص و اشتباهات خود را هر چه سریعتر بر طرف نماید. مبارزه خود را گسترش دهد. خلقمان در هر کجا که باشد، لازم است که در میان خود، کردهای خائن را از میان بردارد. اجازه ندهد که دشمن در میانشان به خرابکاری دست بزند. اجازه ندهد که دشمن به آسانی در میانشان رخنه کند. لازم است که در هر بعدی، از خود دفاع نماید و به هر نحو ممکن علیه اشغالگران بایستد. خود را سازماندهی نماید. این سرچشمه نیرومندی است. در صورتیکه خود را سازماندهی ننماید، دشمن نیز از این وضعیت استفاده کرده و بر خلق ضربه میزند. دشمن اکنون بیاعتمادی را در میان خلق گسترش داده است. کاری میکند که هیچ کس به یکدیگر اعتمادی نداشته باشد. تا به هم نرسیده و به منبع نیرویی تبدیل نشده و نتوانند در مقابل آنها بایستند. به همین منظور لازم است هیچ کس وارد بازیهای دشمن نشود. به یکدیگر اعتماد داشته باشند، اتحاد و پیوند با یکدیگر را تقویت نمایند، با یکدیگر مبارزه را تقویت بخشند. در روستا، محله و شهرها اجازه ندهند افراد بیاعتقاد در میان صفوف آنها نفود کنند. لازم است صفوف خود را از این افراد پاک نمایند. در چنین صورتی است که هیچ کس قادر نیست به راحتی در میان انها نفود کند. دست به قتل و دستگیری بزند. نمیتواند به بیاخلاقی و خرابکاری دست بزند. درخواست من از خلقم اینست که مترصد و منتظر هیچ کسی نباشند. نگویند که کسانی دیگری هستند که به دفاع از ما دست میزنند. کسانی دیگری وجود دارند که ما را رها میکنند، ما را آزاد میکنند. آزادی در دست خودتان است. آزادی نیز از طریق سازماندهی ممکن است. هر اندازه که خودتان را سازماندهی کنید، علیه اشغالگری و فاشیسم بایستید، مبارزه ملی و دمکراتیک را به پیش ببرید، به همان اندازه میتوانید آزادی را بدست بیاورید. هیچ کس آزادی را به شما نمیدهد. ترکها هیچگاه به شما آزادی نمیدهند. آ.ک.پ/ م.ه.پ هیچگاه به شما آزادی نخواهند داد. امیدی به آنها نیست. انتخابات استانبول مشخص نمود، اگر آنها واجد ذرهای وجدان بودند، به دمکراسی باور داشتند، میبایست استعفا میکردند. به رغم آنکه نتیجه انتخابات را واگذار کردند، چنین کاری نکردند، در حالیکه در جهان این امر مرسوم است. به خلاف این امر، جنگ، ظلم، زندان و قتل و حقارت را در سطح جامعه گسترش میدهند. این مساله نیز معلوم مینماید که امید به آنها درست نیست. تمامی سخنان انها فریب و خدعه است. ضربه زدن است. نباید هیچ کس به سخنان انان باور نماید. چگونه میتوان از بند آنان رها شد؟ این امر صرفا از طریق مبارزه امکان پذیر است. بدون مبارزه نمیتوان به رهایی دست یافت. نمیتوان از چنگال مرگ رهایی یافت. نمیتوان از آزادی، دمکراسی، ارزشها، فرهنگ و زبان و هویت خود نیز دست کشید. بدین منظور تمامی خلق ما و هم دمکراتهای ترکیه باید از ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر برخوردار باشند. از سوی دیگر لازم است علیه فاشیسم نیز موضع گرفته و ایستادگی نمایند. آن زمان است که فاشیسم زودتر در هم خواهد شکست و هزینههای کمتری نیز در این راستا متحمل خواهیم شد. خلق کرد و ترکیه به پیروزی خواهند رسید. خاورمیانه به پیروزی خواهد رسید. بر این مبنا من بار دیگر، جشن رهبر آپو، گریلا، رفقای زندان، خلقهایمان را شادباش میگویم. با درودهای انقلابی، برایتان آرزوی موفقیت دارم. غیر از پیروزی راه دیگری نداریم. پیروزی، پیروزی و پیروزی.