امرالی از نگاه اوجالان – بخش یازدهم

"شرایطی که من در آن قرار دارم بسیار دشوارتر از زندانیان نوع اف می‌باشد. در اساس‌نامه هیچ زندانی ماده‌ای دال بر اجرای چنین اعمالی وجود ندارد. بویژه با من به عنوان محکوم و طبق خواسته‌های شخصی خود برخورد می‌نمایند."

رهبر خلق کُرد، عبدالله اوجالان سیستم [زندان] امرالی را عنوان بخشی از توطئه بین‌الدولی علیه خود تفسیر می‌کند. اوجالان تنها به عنوان یک زندان به امرالی نمی‌نگرد؛ بلکه به مانند مکانی که سیستم مدرنیته کاپیتالیست در حمله به شخص او در واقع حملات شدیدی را علیه خلق کُرد و دیگر خلق های منطقه طراحی می‌کند، ارزیابی می‌نماید. اوجالان در یادداشت‌ها و ملاقات خود به تحلیل این سیستم می‌پردازد و از مبارزه خود [علیه آن] سخن می‌گوید.

 

اوجالان در دفاعیات خود که با عنوان «دفاعیات دادگاه حقوق بشر اروپا: از دولت کاهنی سومر به سوی جمهوری خلق» که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، مراحل توطئه بین‌الدولی و واقعیت امرالی را با جزئیات تشریح می‌کند. بخش یازدهم این تحلیلات را در این قسمت منتشر می‌کنیم.

 

شرایط بسیار دشوارتر از زندان نوع اف می‌باشد

با وجود مشخص شدن بی‌عدالتی در محاکمه امرالی، به نظر من سودمند خواهد بود که کمی جزئیات ارائه دهم و به ارزیابی بپردازم. با وکلای خود هم عقیده هستم که می‌گویند بندهای دو، سه، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده، سیزده و چهارده نقض شده اند. دفاعیاتی که وکلا در این رابطه ارائه داده اند هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ غنی‌بودن محتوا برای من نیز صحت دارد.

 

سعی خواهم نمود واقعیت های جوهره‌ی موضوع و قسمت هایی که نادرست هستند را آشکار نمایم. با وجود اینکه زندانی هستم، در یک زندان ویژه که در ترکیه نظیر ندارد، به بند کشیده شده ام و در شرایط سختی به سر می‌برم. به خاطر شرایط سخت زندان نوع اف، بیش از ۵۰ زندانی که در اعتراض به وضعیت موجود روزه مرگ آغاز نموده بودند، جان باختند. اما شرایطی که من در آن به سر می‌برم، بسیار سخت‌تر از زندان از نوع اف می‌باشد. در اساس‌نامه هیچ زندانی ماده‌ای دال بر اجرای چنین اعمالی وجود ندارد. خاصتا با من به عنوان محکوم و طبق خواسته‌های شخصی خود برخورد می‌نمایند. کسی نمی‌تواند ببیند که چگونه زندگی به سر می‌برم. نیروهای امنیتی زندان که همیشه در حال تغییر هستند، شمارشان از ۲۰ کمتر نمی‌شود، مدام از طریق دوربین های مداربسته و چشم انسان تحت کنترل می‌باشم. تنها یک گزارش از سوی کمیته‌ی منع شکنجه که نزدیک به دادگاه حقوق بشر اروپاست می‌تواند بیان کند که چنین شکنجه‌ای تا چه حد می‌تواند از لحاظ روانی مخرب باشد. هنگامی که وضعیت هوا کمی نامساعد باشد، ملاقات هفته‌ای من با وکلا تنها به چند ساعت در دو-سه هفته تقلیل می‌دهند. تنها پس از گذشت ماه ها می‌توانم برادر خود و دو خواهر خویش را ملاقات نمایم.

 

چون از مکانی دور آمده و به همراه خانواده هستند، سخت است که ملاقات بیشتر انجام بپذیرد. آلرژی شدیدی در من وجود دارد و شرایط فعلی به بدتر شدن آن کمک می‌کند. از سوی دیگر آب و هوای شرجی این منطقه تاثیر منفی بر سلامت من دارد. اخیر با گذشت هر دقیقه ای ناچارم آبی بنوشم. جسم من به سطح نهایی مقاومت رسیده است. غذای اینجا به مانند خوراک کاروان است. برای سلامت جسم خود حق ندارم چیزی درخواست کنم. با وجود این همه سعی می‌کنم ارتباط خود با فرمانداری و مدیریت زندان بر اساس ضوابط مدنی حفظ کنم. مشکلات من به خاطر آنان نیست. وضعیتی که بر من تحمیل شده، مخرب‌ترین ابزار فشار روانی بر علیه من است.

 

سعی در ارعاب خلق کرد داشتند

ضروری می‌دانم که سیستم زجرکشی سیاسی که مسئله‌ای اساسی می‌باشد را بیان نمایم. همه دنیا شاهد بودند که به موقع دادگاه عده‌ای در پوشش مدنی و مطبوعات یک جو زجرکشی به وجود آوردند. در سالن دادگاه به خاطر یک انتقاد کوچک نیز من را زجر دادند. اگر تدابیر ویژه نظامی وجود نداشت، امکان هر نوع دیوانگی وجود داشت. مطبوعات با موضع برچسب ترور سعی داشت خلق کرد را در هم بشکنند، بترسانند و از این جنبش منصرف کنند. خواستند ما از زندگی کردن پشیمان شویم. در این موقع بود که صدها تن از رفقا و میهن دوستان خود را به حریق آتش سپردند. با پروپاگاندایی که می‌گفت «حتما اعدام خواهد شد» می‌خواستند امید خلق ما را به ناامیدی مبدل نمایند. مخصوصا در مورد من سعی داشتند با وارد کردن این فشار عظیم، من را به سطح بسیار کوچکی تنزل دهند. با رسم کاریکاتور و نقل قول های عجیب می‌خواستند مقاومت ما را در هم بشکنند. کوچکترین همبستگی دوستانمان را به شدیدترین حالت پاسخ می‌دادند. هدف اصلی این سیستم فشار این بود که ذهنیت سیاسی و میهن دوستانه‌ی خلق ما را از بین ببرند و به آنان ثابت کنند که جنبشی در کار نیست. سرودن یک ترانه یا شعر در سطح جامعه کافی بود تا راه برای زجرکشی فراهم آید. چند سخن صلح آمیزی که هنرمند احمد کایا در مورد من گفت برای او کافی بود که از لحاظ سیاسی او را زجر دهند. دیگر نمی‌توانست در ترکیه بماند. او به عنوان یک خائن معرفی شده بود. پس از مدتی نیز دیگر توان مقابله با چنین زجری را نداشت و در اروپا جان باخت.

 

تلاش‌های ما برای یک توافق دموکراتیک

در نتیجه تلاش های ما به منظور یک توافق صلح آمیز، این اتمسفر شوونیست هر چقدر اندک هم بوده باشد از میان برداشته شد. جامعه به اختلافات و مشکلات بنیادین موجود پی برد. جامعه متوجه شد که جنگ ویژه و اقتصاد رانتی چه تخریب عظیمی به بار آورده است و درک کرد که سیاست رانتخوار دلیل اصلی این ابر بحران است. از سوی دیگر، مقامات سیاسی دولت با گزارش های پی در پی اعلام کردند که با روش های کلاسیک و سیاست حذف و انکار، دولت نمی‌تواند خود را از این مشکلات رها سازد و نیاز به تجدید یک سیاست دموکراتیک وجود دارد و اصلاحات لازم در این باره باید اجرا شوند. پ.ک.ک با درک اینکه وضعیت استیصال در عمل و ایدئولوژی را با سیاست های کهنه نمی‌توان از میان برداشت و به چاره‌یابی منجر نخواهد شد، در بسیاری از جوانب بازسازی سازماندهی خود را آغاز کرده است.

 

همه آحاد جامعه فهمیده‌اند که وضعیت جدیدی در حال روی دادن است و آلام این وضعیت اکنون حس می‌شود. آن چیزی که در رابطه با مسئله کرد روی می‌دهد وضعیت «نه جنگ و نه صلح» است، و این یکی از دلایل توقف جنگ با ابزار آتش بس می‌باشد. همه طرف های این درگیری به صورت عمیق در حال اندیشه هستند، سعی می‌کنند آرا و پیشنهادات مناسب را بیابند و بر طبق آن سیاست ها را تبیین نمایند. جامعه ترکیه به طور عام درگیر این پروسه شده است. هر یک از اطراف از گذشته تا به حال و برای آینده، از همه جوانب خود را ارزیابی می‌نمایند، سعی می‌کنند شرایط موجود در داخل و خارج را به صورت زنده تحلیل نمایند و برنامه و نقطه نظرهای جدیدی ارائه دهند.

 

نیاز به یک سیستم قانونی تازه و قانون اساسی جدیدی وجود دارد

تحول حیات سیاسی از سوی بسیاری مورد قبول است. با وجود اینکه چنین موضعی عملی شدن یک راه حل را تضمین نمی‌کند، ولی ثابت می‌کند که زندگی به شکل سابق خود دیگر میسر نیست. طرز حیات جدید از این به بعد نیازمند یک اجماع و وفاق اجتماعی است که بتواند در ابتدا خلق کُرد، همه تنوعات هویتی، اعتقادی و جنسی را در بر گیرد. از همین روست که به یک سیستم قانونی تازه و قانون اساسی جدیدی نیاز داریم.

 

ایدئولوژی و الیگارشی رسمی موفقیت‌آمیز نبود

مسئله جنگ و صلح در ترکیه ماورای مسئله کُرد است. هم سابقه گذشته طویلی دارد، و نیز اختلافات اجتماعی، مذهبی، قومی ۳۰ سال گذشته را آشکار نموده است. ایدئولوژی و الیگارشی رسمی جمهوریت با اقتدار و فشار سعی کرد شکل واحد و یک‌دستی را بر جامعه تحمیل نماید، اما در این راه موفق نشدند. اختلافات تازه و جنگ این تلاش ها را با شکست مواجه ساخت. چیزی که به آن نیاز داریم اجرای یک سیستم قانونی غنی ست که متشکل از رنگ ها و فرهنگ‌های گوناگون باشد. ترکیه، جمهوری دموکراتیک و لائیک در قرن بیست و یکم می‌بایست از لحاظ جوهره خود را از نو تعریف نماید. می‌بایست این تحول از سال ۱۹۲۰ شروع می‌شد.

 

اولین بار در طول تاریخ است که کُردها از یکدیگر جدا نشدند

پروسه مرگ و زندگی در امرالی لزوم یک تغییر بنیادین را به عرصه حضور آورد و همزمان راه حل های خود را ارائه داد. بی‌گمان عهد و پیمان پ.ک.ک و خلق کرد با رهبری خویش نقش مهمی داشته است. کردها برای اولین بار در طول تاریخ در مقابل پیشرفته ترین نوع توطئه از داخل و خارج انسجام خود را حفظ کردند؛ بیشتر متحد شدند و یک موضع دموکراتیک برای چاره‌یابی و اجماع دموکراتیک اتخاذ نمودند. نیرو و حقیقتی که این موضع در پس خود دارد، برای اولین بار بر روی حکومت و جامعه تاثیر گذاشت و به آنها قدرت لازم را بخشید تا برای صلح و اجماع و وفاق اجتماعی قدم بردارند. اکنون در عالی‌ترین سطح خود این موضوع مورد بحث قرار گرفته که یک قرارداد اجتماعی که خلق کرد نیز بخشی از آن باشد، صحیح‌ترین راه حل برای اتحاد دولت و تمامیت ارضی این سرزمین باشد؛ و این آرا کاملا مثبت می‌باشند. آنچه رخ می‌دهد، دردهای زایمان است. اما این بدین معنا نیست که همه چیز به شکل صحیح اجرا می‌شود. نیروهای شوونیست و مرتجع، بقایای سیاسی استاتوهای بروکراتیک دارای چنین پتانسیلی هستند که می‌توانند راه را بر انفجار تازه ای هموار نمایند و از همه تحولات موجود جلوگیری نمایند. هنوز این تهدید وجود دارد که انفجار اجتماعی رخ دهد.

 

بر این اساس، پروسه امرالی در حیات من، در ارتباط با دفاع مشروع وظایف بسیار سنگینی را به همه ما محول می‌کند. برای اینکه این وظایف بتوانند راه را برای صلح و دموکراسی هموار کنند، لازم است نیروهای مسلح پ.ک.ک از لحاظ کمی و کیفی افزایش یابند. نه تنها برای دفاع از نیروهای ضد صلح در ترکیه، حملات ارتجاعی در خاورمیانه این موضوع را اقتضا می‌کند. اگر این شمار افزایش نیابد، صلح و دموکراسی تنها یک رویا خواهد بود.

 

اهمیت جامعه مدنی

موضوع دوم که حائز اهمیت است این است که کردها بتوانند خود را از وضعیت کلاسیکی جامعه برهانند، صاحب یک جامعه مدنی گسترده، پیشرو و تکثرگرا باشند. پاسخی که خلق ما می‌تواند به حیات من در امرالی بدهد، ایجاد یک جامعه مدنی در سطح عالی‌ست. برای خلق برادر ترک و دیگر گروه های فرهنگی نیز چاره همانا پیشرفت جامعه مدنی است. یکی از پروژه های بنیادین ترکیه تاسیس جامعه مدنی قوی ست و در این باره هیچ شکی وجود ندارد. تا زمانی که جامعه مدنی وجود نداشته باشد، خودفریبی عظیمی خواهد بود که انتظار داشته باشیم نوسازی با دولت کلاسیک ممکن خواهد بود.

 

تخریبی که علیه من شروع شود

در مبارزه مرگ و زندگی خود در امرالی با چنین درک و مسئولیتی سعی دارم آنها را عملی کنم. برای افراد و سازمانهای مربوطه مسئله حیاتی‌ست که درک کنند چنین موضاعتی برای خلق ما چه بار معنایی دارد و آن را تحلیل نمایند. یک صلح شرافتمندانه و راه حلی دموکراتیک، نکته اساسی ترجیحات و وظایف ماست. نباید نیروهای جنگ‌طلب و مزدور دست کم گرفته شوند. اگر چهارچوبی از تخریب علیه شخص من شروع شود، به قتل ده ها هزار انسان از خلق کرد و ترک منجر خواهد شد.

 

مهم است که بداینم که هدف نیروهای توطئه‌گر که در داخل و خارج طراحی نموده اند، شروع این تخریب است، و هرگز نباید فراموش نماییم که چنین عملیاتی می‌تواند هر لحظه شروع بشود. حیاتی‌ست که هر طور شده برای قتل عامی که احتمال دارد بزودی فردا رخ دهد، آماده باشیم. تنها با صلح شرافتمندانه موفق‌آمیز در آینده می‌توان در جنگ شرافتمندانه آزادی به پیروزی رسید.

ادامه دارد...

... بیشتر بخوانید ...
امرالی از نگاه اوجالان - بخش نخست

| امرالی از نگاه اوجالان - بخش دوم
امرالی از نگاه اوجالان - بخش سوم
امرالی از نگاه اوجالان - بخش چهارم
| امرالی از نگاه اوجالان - بخش پنجم
| امرالی از نگاه اوجالان - بخش ششم
امرالی از نگاه اوجالان - بخش هفتم
امرالی از نگاه اوجالان - بخش هشتم
امرالی از نگاه اوجالان - بخش نهم
| امرالی از نگاه اوجالان - بخش دهم