دوران کالکان: دمکراسی بدون کنشگری امکان پذیر نیست – بخش دوم

...از طریق اشغالگری می خواهند تا کشتار و قتل‌عام را تداوم بخشند. به همین دلیل نیز این روند از اشغال عفرین آغاز و تا خاکورک تداوم داشته است، و این بدین معناست که جمهوری ترکیه درصدد است تمامی سرزمین کردها را به اشغال درآورد...

  دوران کالکان عضو شورای رهبری حزب کارگران کردستان پ.ک.ک بیانیه‌ی متشکل از هفت مادەی رهبر خلق کرد عبدالله اوجالان به افکار عمومی که به  پیوندهای بین کرد و ترک‌ها در دفاعیات خود برای دادگاه حقوق بشر اروپا اشاره کرده بود را ارزیابی کرد.

  - رهبر آپو پیش از این اظهار داشته بود که جمهوری ترکیه به موصل - کرکوک که بخشی از میثاق ملی هستند چشم داشته و در صدد است این دو منطقه را از کردستان در عراق منفک نماید و برای توسعە طلبی خود انها را ناچار به زندگی زیر دستی نماید، امروز نیز فاشیسم آ.ک.پ - م.ه.پ نیز با تاسی به میثاق ملی تلاش دارد تا جنوب کردستان را اشغال نمایند. در این چارچوب شما در ارتباط با تزویر تبلیغاتی حول میثاق ملی چه نظری دارید؟

  در ارتباط با موضوعات تاریخی باید به خوبی رویدادها و فرایندهایی را که در جریان جنگ جهانی اول، بعد از جنگ، رویدادهایی را که جنبش کمالیستی در جریان آن جمهوری ترکیه را تاسیس نمود و با حاکمیت انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها به توافق دست یافتند را مورد ارزیابی قرار دهد. در مقابل توافق انگلستان و فرانسه، ائتلاف ترک و آلمان‌ها فروپاشید. امپراتوری عثمانی درهم شکست. در مقابل آن با پیشاهنگی مصطفی کمال، جمهوری ترکیه تاسیس شد. مرزهای دولت‌شدگی بر قلمرویی که ترک‌ها و کردها در آن زندگی می کردند، تعیین گردید و به این مرزها عنوان میثاق ملی اطلاق شد؛ بر مبنای این میثاق ملی نیز به فعالیت و اقدامات خود دست زدند. بعد از دستیابی به مقطعی در این تلاش‌ها و اقدامات، به توافق دست یافتند. دیدارها آغاز گشته و چند بار عازم لوزان شدند. جنبش کمالیستی که در نتیجه ائتلاف با انگلیسی‌ها و فرانسویها قدرت گرفته بود، به توافقاتی با آنان دست زد. درصدد خاتمه نبرد و دست یابی به نتیجه برآمدند.

  در آخرین لحظات به توافق دست یافتند. مرزهای جمهوری ترکیه مشخص گردید. مرزهای حاکمیت انگلیس و فرانسه نیز مشخص شدند. پیش از آن در سال 1920 در معاهده آنکارا مرزهای ترکیه و سوریه مشخص شده بود. متعاقب آن در ژوئن سال 1926 مرزهای جمهوری ترکیه و انگلستان نیز که امروزه از آن به عنوان مرزهای عراق یاد می گردد مشخص گشتند. این مرزها هیچگاه خطوط مشخصی برای انها تعین نشد اما همواره نیز وجود داشتند. رهبران انگلستان و جمهوری ترکیه در این رابطه نیز به توافق دست یافتند. میثاق ملی در محدودە این مرزها نبود و قلمرویی که ترک‌ها در آن زندگی می کنند، در درون آن قرار داده شد، اما تمامی سرزمینهای کردها در آن گنجانده نشد. بخشی از خاک و قلمرو کردها تحت حاکمیت فرانسویان قرار گرفته و بخش مهمی نیز تحت حاکمیت انگلیسیها قرار گرفت. در حقیقت؛ بعد از جنگ جهانی اول، جنگ در خاورمیانه به جنگ تقسیم کردستان بدل شد. جنگ بر سر کردستان به توافق بر سر موصل و کرکوک بدل شد. آنچه را امپراتوری عثمانی مشخص ساخته بود، ولایت موصل بود، زیرا تمامی جنوب کردستان ذیل ولایت موصل گنجانده شده بود. متعاقبا آن شهرها را هدف قرار دادند و از هم جدا کردند و تمامی این اقدامات نیز بر مبنای کشتار صورت پذیرفت. زمانی که تمامی این موارد را همانند پازلی در کنار یکدیگر قرار داده و همه را ذیل ولایت موصل تصور نماییم، در می‌یابیم که بخش بزرگ آن متشکل از کردها هستند. اما اگر آن را همانند شهرهایی همچون کرکوک، هولیر، دهوک، سلیمانی و موصل از هم منفک و جدا کرد، می‌توان دریافت که چرا امروز موصل چنین جمعیت کمی از کردها را در خود جای داده است. مناطقی از هولیر و سلیمانی را  که کردها در آن از اکثریت برخوردار هستند از مراکز شهری هولیر و سلیمانی جدا می‌کنند و از این طریق تلاش می کنند که موصل نیز در این میان تقسیم گردد. تقسیم ولایتها تا به این حد، بخشی از جنگ استعماری است. بدین شیوه کشتار و قتل عام تداوم یافت. تداوم این امر با شیوەهای اداری، تقسیم اتحاد و همبستگی کردها به منظور ممانعت از حاکمیت کردها در سطحی وسیع نشان دهنده انجام و تداوم این شیوه‌ها است.

از نحوه اقدامات و فعالیتها در ارتباط با موضوع موصل و کرکوک اطلاعات کافی در دست است. سیستمی را که جمعیت اقوام درصدد بود در عرصه بین المللی ایجاد نماید، بیشترین تمرکز را بر این مساله داشت. ترکیه قبلا به رسمیت شناخته شده بود، اما به دلیل جنگ داخلی، جنگ و منازعه حول تقسیم کردستان، گسترش اقدامات امپریالیستی و جنگ حاکمیت بر کردستان راه را بر دگرگونی این وضعیت باز کرد. ذهنیت فاشیستی، نژاد پرستی و مبتنی بر کشتاری که بر جمهوری ترکیه سلطه یافته بود، تمامی سرزمینهای کردها و ترک‌ها را همانند عرصه تاسیس ملت ترک تحت لوای حاکمیت نژاد پرستی ترک‌ها قلمداد می‌کرد. به سرعت خود را همانند نیرویی ضد کردها نشان دادند. این جمهوری زمانی که از حاکمیت خود آگاهی یافت تلاش نمود تا کشتار ارامنه، آسوریان، سریانی و کردها همانند دوره اتحاد و ترقی مجددا آغاز نماید. زمانی که کردها دریافتند که فریب داده شده‌اند، واکنش نشان دادند. در سال‌های 1920 در کوچگری مقاومت آغاز شد، در 1925 در آمد و اطراف آن در منطقه‌ای وسیع شیخ سعید مقاومت را شروع کرد. ذهنیت شوونیستی، فاشیستی و نژاد پرستانەای که بر جمهوری ترکیه حاکمیت یافته بود، با مشاهده مقاومت کردها دچار واهمه شد. از یک سوی با انگلستان و فرانسه حول تقسیم کردستان در نبرد بود و از سوی دیگر با درک مقاومت کردها با ترس از دست دادن کردستان بیشتر دچار واهمه شد.

  در آخرین لحظات حول این موضوع با آنها به توافق دست یافت. با فرانسوی‌ها به امضای معاهده دست زدند، در سال 1926 نیز با انگلستان معاهده‌ای را امضا نمود. موصل را به انگلیسیها دادند، از طرف دیگر خواستند که انگلیسی‌ها نیز دست از حمایت از مقاومت کردها بردارند. مناطق اطراف کوبانی و قامیشلو را به فرانسویان داده و از آنان نیز خواستند که از مقاومت کردها حمایت ننماید. در مقابل آن، خواستند قلمرویی را که از آن تحت عنوان میثاق ملی یاد می‌شد از حاکمیت جمهوری ترکیه خارج شود. معاهده و توافق حول این مساله بود؛ مباحثه و گفتوگو، فعالیتهای داخلی و آشوب‌هایی که طی سال‌های دهه 1920 در قاهره آغاز شده بودند، توجه آنان را به توافقی امپریالیستی معطوف نمود که کردستان را انکار نمایند. کردستان تقسیم شد. در ارتباط با موضع کشتار کردها، تمامی این دولت‌ها توافق نمودند. بر این مبنا مدیریت مشترکی ایجاد شد. ما در ارتباط با وجود مدارک مکتوب چنین اقداماتی اطلاع نداریم. اما در عرصه عملی مشخص شده است که مدیریت و توافقی مشترک در جریان است. این مدیریت و تواق مشترک چه بود؟ نخست؛ هیچ دولتی بدون اجازه دولت‌های دیگر، در بخش خود هیچ حقوقی را به کردها اعطا ننماید. دوم؛ از کردهای ساکن در چارچوب دولت‌های دیگر حمایتی نشود و از قیام و مقاومت کردها هیچگونی پشتیبانیی به عمل نیاید؛ همانگونه که پیشتر امپراتوری‌های عثمانی و ایران [در مقابل کردها متحد بودند] و مقاومت کردها را در زاگرس در هم شکسته بودند. این بار نیز دولت‌های انگلیس و فرانسه با جمهوری ترکیه، سوریه و عراق و ایران در این زمینه به اتحاد دست یافته و مقاومت کردها را مورد حمله قرار دهند. از این طریق کردستان را به اتفاق یکدیگر اداره نمایند. این مساله در قالب پیمان بغداد و متعاقبا در قالب پیمان سنتو به اجرا گذارده شد. براین مبنا در ارتباط با موضوع مدیریت این مساله نیز به توافق رسیدند. نبرد مهمی حول تقسیم کردستان در جریان بود.

  خصومت با کردها، تقسیم کردستان، انکار و امحای ملت کرد، سیستمی جهانی است. در زمان دستیابی به هژمونی جهانی، سیستم مدرنیته سرمایه داری این ذهنیت و این سیاست ظهور پیدا کرد. با جنگ جهانی اول، کردستان تقسیم شد. باید این مساله به خوبی درک کرد. اکنون نیز بر همان مبانی به اقدام دست زده و بر مبنای الزامات معاهدات آن دوره به توافق دست می زنند. اما کردها این مساله را نپذیرفتند. در شمال، جنوب، غرب و شرق کردستان به مقاومت دست زدند. قیامها درهم شکستند اما بعد از گذشت 5 سال، 10 سال مجددا پا به عرصه گذاشتند. آخرین بار در اواسط دهه 1970 در شمال کردستان، با پیشاهنگی رهبر آپو مقاومت حزب کارگران کردستان آغاز شد. این مقاومت منطقه‌ای و مختص به یک بخش از کردستان نیست. این مقاومت مقاومتی ملی بوده و میهن و مرزهای تحمیلی جنگ اول جهانی را در هم می‌شکند. با چنین هدفی، مرزهای حاکمیتی و دولتها نمی‌توانند مانند دوره‌های پیشین مدیریت مشترکی را داشته باشند. حاکمیت خود را تداوم بخشیده و نمی‌توانند اختیار‌دار مرزهای خود باشند.

  در چنین وضعیتی که بر مبنای یکپارچگی کردستان و آزادی کردها قوام گرفته است، امکان دمکراتیزاسیون دولت‌های منطقه ای و اتحاد ملی پدیدار شده است. رهبر آپو این مساله را مورد ارزیابی قرار داد، حزب کارگران کردستان آن را مورد ارزیابی قرار داده است. نشان دادند که میثاق ملی به عنوان قراردادی مورد توافق مورد اهمال واقع شده است و مدیریت جمهوری ترکیه به کردها خیانت نموده است. مشخص شد که دولت چگونه به کردها خیانت ورزیده است و چگونه آن‌ها را مورد کشتار قرار داده است. براین مبنا است که واقعیات تاریخی آشکار می‌شوند.

  برای خاتمه دادن به این مساله و از میان برداشتن این توضیحات، سیستم مدرنیته سرمایه‌داری جهانی نیز به حمله دست زده است. مدیران فاشیست جمهوری ترکیه بیش از همه به چنین اقداماتی دست می‌زنند. در برهه اخیر، آ.ک.پ نیز چنین مساله‌ای را تداوم می‌بخشد. آ.ک.پ با م.ه.پ دست به ائتلاف زده است. آ.ک.پ در ابتدا در موضع اپوزیسیون دولت بود. از همین رو نیز عرصه‌های مخالفت دولت را به خوبی می‌شنا‌خت. اطلاع داشت که درمقابل سیستم جمهوری ترکیه، نیرویی که می تواند به نتیجه  دست یابد کردها هستند. به همین دلیل نیز توجه خود را به کردها و کردستان معطوف نمود. طیب اردوغان زمانی که شهرداری استانبول را در دست داشت گزارشی را در ارتباط با کردها آماده کرده و اعلام داشت که محل منازعه، مساله کردستان است. اردوغان به این مساله اشاره داشت که تا زمانیکه کردها آزاد نشوند این ذهنیت و سیاست فاشیستی در درون دولت تغییر نخواهد کرد. اما زمانی که درهای قدرت به سوی آ.ک.پ گشوده شد، این نیروها به ائتلاف دست یافتند. آ.ک.پ خود به معیار ذهنیت و سیاست فاشیستی و کشتارگر کردها تبدیل و این سیاست را مبنایی برای اقدامات بعدی خود قرار داد. دولت نیز در مقابل، درهای اقتدار را بر روی آ.ک.پ گشود.

  اما آ.ک.پ نیز این مساله را دریافت: با سیاستهای منفعل گذشته که در درون مرزهای جمهوری ترکیه محدودیت یافته‌اند،  بیش از این قادر نیستند به ممانعت از مقاومت کردها پرداخته و بیش از این نمی توانند در مقابل جنبش آزادیخواهی کردستان قرار گرفته و آن را متوقف نمایند. به همین دلیل مواضع سیاسی و نظامی خود را نیز تغییر دادند. به این مساله توجه کردند که؛ چرا پیش از این با انگلستان و فرانسویان به توافق دست یافته بودند؟ تا مقاومت کردها را درهم شکنند. به منظور درهم شکستن قیام کردها با آنها به توافق دست زده بودند. آ.ک.پ دریافت که با توافقات موجود نمی‌توانند کردها را درهم شکنند. آنزمان مناطق اطراف قامشلو را به فرانسویان داده بودند. موصل را به انگلیسیها داده بودند و فرصت یافته بودند که مقاومت‌های آمد و درسیم و آگری را درهم بشکنند. اکنون وضعیت به گونه دیگری شده است. تا زمانیکه جنوب و روژاوای کردستان در وضعیت کنونی باشند، نمی‌توانند مقاومت در شمال کردستان را خاتمه دهند. مقاومت در شمال، در جنوب و روژآوا به ایجاد مناطق آزاد شده‌ای منتهی گردید. در عراق و سوریه عملا در تنگنا قرار گرفتند. فرانسه، انگلستان و آمریکایی‌هایی که آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده و آن‌ها را مدیریت می‌نمایند، نیز در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند. اکنون روژاوا در عرصه سیاسی ظهور کرده است. تا زمانی که وجود داشته باشند نمی‌توانند در شمال کردستان به کشتار و قتل عام کردها دست بزنند. نمی توانند فرهنگ و زبان کردها و کردستان را انکار نمایند. برای تداوم کشتار و قتل عام به چه اقدامی دست می‌زنند؟ بدین منظور لازم است به تجربه روژاوا و جنوب کردستان خاتمه دهند. جمله اردوغان مبنی بر اینکه ما اشتباه کردیم حاکی از این امر است. در جنوب کردستان با مدیریت هولیر به توافق دست یافته‌اند و علیه حزب کارگران کردستان ائتلافی را شکل داده‌اند. موجودیت ان را به رسمیت شناختەاند. قانون اساسی عراق را پذیرفته‌اند. با پذیرش قانون اساسی، مدیریت منطقه اقلیم کردستان را نیز به رسمیت شناخته‌اند. نمی خواهند این مساله در روژاوا نیز قبول نمایند. به منظور محدود کردن این مسائل و تغییر روند امور، حزب کارگران کردستان را بهانه قرار می‌دهند. تحت عنوان مبارزه با ترور، تلاش دارند تا مرزهای میثاق ملی را مجددا تحت کنترل بگیرند. چرا؟ درصدد هستند تجربه روژاوا و جنوب کردستان را از میان برداشته و میخواهند مانع از نفع بردن مقاومت شمال کردستان از این مناطق شوند. در سال 1925 با ایجاد شکاف در مقاومت کردها در شمال کردستان این مقاومت را به بن بست کشاندند اما دیگر با خیانت و فروش آن این مساله امکان پذیر نیست. کردها قدم‌هایی به جلو گذارده و خود را سازماندهی نموده‌اند. آزادی کردها به نیرویی مهم و موثر تبدیل شده است. در این وضعیت نمی‌توانند مقاومت در شمال کردستان را خاتمه بخشند. به منظور خاتمه دادن به آن درصدد هستند تا موجودیت کردها در جنوب و روژآوای کردستان را از میان بردارند.

  از طریق اشغالگری می خواهند تا کشتار و قتل‌عام را تداوم بخشند. به همین دلیل نیز این روند از اشغال عفرین آغاز و تا خاکورک تداوم داشته است، و این بدین معناست که جمهوری ترکیه درصدد است تمامی سرزمین کردها را به اشغال درآورد.

  از طرف دیگر دولت ترک دریافته است که اروپا و آمریکا همانند دوره‌های گذشته کشتار کردها را نمی‌پذیرند. این دولت‌ها حتی اگر تشکیل دولتی از سوی کردها را نیز قبول ننمایند، خودمدیریتی جنوب کردستان را پذیرفته‌اند. اکنون نیز مجبور به پذیرش خودمدیریتی روژاوا بوده و آن را نیز قبول کرده‌اند. همانند دوره‌های گذشته در صدد خاتمه دادن به آن نیستند، بلکه درصدد تضعیف و اشغال هستند. نه به منظور ایجاد سرزمین و مدیریت مشترک کرد و ترک، بلکه به منظور کشتار کردها و حمله به عفرین و برادوست، درصدد است تا میثاق ملی را ایجاد نماید. این حملات، حملاتی اشغالگرانه و استعمارگرانه است.