اردال: پیوند جنوب کردستان و دیگر بخشهای کردستان پیوندی دیالکتیکی است- بخش دوم

باهوز اردال عضو فرماندهی قرارگاه مرکزی نیروهای مدافع خلق گفت: خلقمان نباید دست بسته منتظر صلح باشد، زیرا منطقه خاورمیانه در جنگی تمام عیار بوده و تمامی ساکنان این منطقه درگیر جنگ هستند

باهوز اردال عضو فرماندهی قرارگاه مرکزی نیروهای مدافع خلق در ارتباط با پیوندهای جنوب کردستان و آ.ک.پ با تلویزیون سترک به گفتوگو پرداخت. همچنین باهوز اردال در ارتباط با پایگاههای نظامی ترک در جنوب کردستان و تلاشهای اطلاعاتی-جاسوسی PDK  اطلاعات مهمی را با این تلویزیون در میان گذاشت و به نیروهای درگیر در این مساله هشدار داد. این گفتگو در چند بخش منتشر می‌شود.

 

"موجودیت کردها، حقوق کردها، آزادی کردها را در هیچ جایی قبول ندارند"

-  همانگونه که اطلاع دارید مولود چاوش اوغلو از عراق و جنوب کردستان دیدار کرد؛ از یک سو در شمال کردستان به کشتار دست می‌زنند، از سوی دیگر در جنوب کردستان خود را دوست نشان می‌دهند. در این این رابطه چه نظری دارید؟

 کردها در شمال کردستان از چنین وضعیتی ناراحت هستند. چاوش اوغلو و حکومت او در شمال کردستان خلق را زندانی، شکنجه می‌کنند، مادران هفتاد ساله را مورد ضرب وشتم قرار می‌دهند، روزانه انسانها را می‌کشند. اما تنها در جنوب کردستان است که مانند قهرمان مورد استقبال قرار می‌گیرند. خلق ما در شمال کردستان از این مساله ناراحت است. براین باورم که خلقمان در جنوب کردستان نیز از ین امر خرسند نیست. حکومت آ.ک.پ که در کردستان دست به قتل کردها می‌زند؛ آنها را دستگیر و در مقابل یک اعتراض کوچک به شدیدترین وجه دست به سرکوب می‌زند، چگونه می‌تواند در جنوب کردستان با کردها از در دوستی درآید؟ چنین امری امکان ندارد. واقعیت اردوغان آشکار شده است. حتی با داشتن اندکی اگاهی از این منطقه؛ در می‌باید که چنین امری امکان ندارد. امری که در جریان دو سه سال اخیر اتفاق افتاده است اینست که واقعیت اردوغان آشکار شده است. تا چند سال قبل عده‌ای بر این باور بودند که اردوغان درصدد است برای حل مساله کرد گامهایی را بردارد. اما همزمان درصدد متهم نمودن حزب کارگران کردستان بودند. هم حزب کارگران کردستان و هم رهبر آپو نیز برای دست‌یابی به صلح دو گام برداشتند. اکنون کاملا مبرهن است که ادعاهای اردوغان مبنی بر قبول کردها کاملا دروغ بوده است. آشکار است که اردوغان دشمن کردهاست. موجودیت کردها را نمی‌پذیرد. براین باوریم که افرادی که چنین اعتقادی داشتند اکنون در این رابطه کاملا نظرشان عوض شده است. موجودیت کردها را قبول ندارد. دولت ترک نه صرفا دشمن کردهای شمال کردستان و حزب کارگران کردستان است، عده‌ای با دروغ می‌گویند: ما کردها را دوست داریم، اما حزب کارگران کردستان بد است. پ.ک.ک کیه؟ مگر نه اینست که حزب کارگران کردستان حافظ حقوق کردهاست؟

 

به ذکر چند مثال بسنده می‌کنم. دولت ترک در سال ۱۹۳۶ زمانیکه سوریه تحت استعمار فرانسویان بود، در دمشق چند جوان کرد دست با تشکیل یک تیم فوتبال زده و این تیم را کردستان نام نهادند. در همانزمان هیات ترک به فرانسویان اعلام کردند که ما چنین نامی را قبول نداریم. در سال ۱۹۴۹ زمانیکه در سوریه کودتایی نظامی به وقوع پیوست؛ قدرت در دست حسنی زعیم قرار گرفت که کرد بود. نخست وزیر محسن برازی بود که او نیز کرد بود. این افراد از حقوق کردها حمایت می‌کردند. زمانیکه کودتا به وقوع پیوست، دولت ترک اعلام نمود که آنها را باید شکست داد، به منظور کشتن اینها ما به شما کمک خواهیم کرد. حتی نپذیرفتند که یک کرد، که مدافع حقوق کردها است، در مسند قدرت قرار داشته باشد. در سال ۱۹۵۹ جمال عبدالناصر در مصر اجازه پخش برنامه به زبان کردی را در چند ساعت در طول روز صادر کرد. هیات ترک اعلام داشت که ما قبول نمی‌کنیم رادیویی از مصر به زبان کردی به پخش برنامه دست بزند. در سال ۱۹۵۶ در سوییس یکی از جوانان کرد به نام نورالدین زازا که دانشجو بود، به دلیل تاسیس یک انجمن کردی، دولت ترکیه وی را تهدید کرد و اعلام نمود که باید این شخص را اخراج کنید. حتی در جنوب کردستان، در زمانی که صدام حسین  قرار داد ۱۱ مارس سال ۱۹۷۰ را مبنی بر اعطای اتونومی به کردها در جنوب کردستان امضا کرد، دولت ترکیه صدام حسین را تهدید کرده و اظهار داشت که ما قبول نداریم حکم ذاتی- اتونومی به کردها اعطا شود. در چنین صورتی کردها در ترکیه نیز تحریک شده و برای مشکل ایجاد می‌کنند. ترکها برآشفته‌اند. در روزهای اخیر در ژاپن، دانشگاهی در توکیو تصمیم گرفته است که به زبان کردی تدریس نماید. چاوش اوغلو که در هولیر به سر برده و همانند پادشاهی از وی استقبال می‌گردد می‌گوید: من قبول ندارم که در توکیو زبان کردی آموزش داده شود. چنین امری کاملا مآشکار می‌نماید که  ترکها چه اندازه دوست یا دشمن کردها می‌باشند. مساله دولت ترک و مساله ذهنیت حاکمیت در ترکیه، صرفا مساله شمال کردستان نیست. صرفا مساله حزب کارگران کردستان نیست. مساله موجودیت کرد است. حقوق خلق کرد است. در هیج جایی از جهان حاضر به صحه گذاشتن بر چنین امری نیستند. حتی اجازه تدریس زبان کردی در ژاپن را نیز قبول ندارند. کسانی که در عرصه سیاسی جنوب کردستان قرار دارند، اگر این واقعیت را درک کنند، باید از مقطع کنونی به بعد این مساله را درک کنند. امکان ندارد که سیاست کلاسیک دولت ترک در راستای منافع خلق کرد باشد. امکان ندارد که با خلقمان در جنوب کردستان از در دوستی و رفاقت درآید. امکان ندارد که خوبی و آینده خلقمان را در جنوب کردستان مد نظر قرار دهد. آنها نیز به خوبی براین نکته واقفند که در جریان رفراندوم استقلال در جنوب کردستان و همراه با داعش به آنان حمله کردند.

 

"پیوند جنوب کردستان و دیگر بخشهای کردستان از پیوندی دیالکتیکی برخوردار است"

-  موضعگیریهای رهبری جنوب کردستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 حزب حاکم در جنوب کردستان از نگرشی محدود نسبت به کرد و کردستان برخوردار است. سیاستی است که در چارچوب قالبهایی تنگ جای گرفته است. از طریق این سیاست اعلام می‌دارند که به دیگر بخشهایی کردستان کاری نداریم. چنین سیاستی اشتباه است. بنا به دلایلی: نخست؛  این سیاست برای کردستان واجد خطرات و آسیبهایی جدی است. دوم؛ برای جنوب کردستان نیز دستاورد و فایده‌ای ندارد. به این مثال بسنده می‌کنم؛ جنوب کردستان از وضعیت [سیاسی] خود برخوردار است. دستاوردهایی داشته است. این دستاوردها به صورت اتفاقی و در دهه ۹۰ میلادی ایجاد نشده‌اند. طی سالهای ۱۹۷۰ نیز چنین امری امکان پذیر بود. در آن زمان بین اسرائیل و اعراب جنگی در جریان بود. منطقه دچار آشفتگی بود و فرصتی نیز برای ایجاد موقعیتی سیاسی از این دست موجود بود. طی سالهای ۱۹۸۰ جنگ بین ایران و عراق در جریان بود، در آنهنگام نیز امکان موقعیتی سیاسی برای جنوب کردستان وجود داشت. چرا در ان برهه دست به چنین اقدامی نزدند؟ زیرا در بخشهای دیگر کردستان جنبش قدرتمند کردی وجود نداشت یا از تاثیرگذاری کمی برخوردار بود. اگر فدراسیون جنوب کردستان تا کنون پای گرفته است، این امر ناشی از شعله‌های انقلاب و قیام در شمال کردستان است و از ارتباطی مستقیم با آن برخوردار است. در شمال کردستان بعد از قیامی که با پیشاهنگی حزب کارگران کردستان شروع شد و در جریان سالهای ۱۹۹۰ قدرت گرفت، خیزشهای مردمی ایجاد شدند، نیروهای گریلا افزایش یافتند؛ دولت ترک کامل در تنگنا قرار گرفته و سرآسیمه شد؛ چنین امری به دولت ترکیه این اجازه را نداد که همانند برهه‌های قبل به جنوب کردستان تعدی نماید. چننی امری راه را بر دستیابی به موقعیت سیاسی در جنوب کردستان هموار کرد و این بخش از کردستان را قادر ساخت تا برهه کنونی بر پای خود بایستد. در اینباره ارتباطی دیالکتیکی بین جنوب کردستان و دیگر بخشهای کردستان وجود دارد. اگر دیگر بخشهای کردستان را وانهیم و صرفا در اندیشه آینده جنوب کردستان باشیم، باید بدانیم که اگر جنبش شمال کردستان، مقاومت شمال کردستان بر پای ایستاده باشد، جنوب کردستان نیز می‌تواند همچنان پای برجا بوده و حیات خود را تداوم بخشد و قدرت گیرد. اما در صورتیکه ارتباط این دو قطع گردد، یا گسترش قیام شمال کردستان را خطری برای خود بیانگارد، در آنهنگام است که برای منافع خلق در جنوب کردستان ارزشی قایل نیست.

 

در این راستا مدیریت و رهبری جنوب کردستان از مسئولیت برخوردار است. زمانیکه در تنگنا قرار داشتند، پایگاههای آنان در دره اورامار، در دره قوموتا، در شمزینان، در جودی، در روژآوا قرار داشتند، خلقمان در شمال کردستان به آنها یاری رساندند. در زمان انفال خلقمان در شمال کردستان، از دهان فرزندانشان گرفتند و در خدمت خلقمان، در جنوب کردستان بودند. هر زمان که حمله‌ای علیه جنوب کردستان شکل گرفت، در گام نخست خلق شمال کردستان و جنبش ما همواره موضع گرفته است. طی چند سال اخیر زمانیکه داعش به جنوب کردستان حمله نمود، در جبهه‌های گویر، کیلک، در جبهه‌های مخمور، کرکوک، شنگال گریلاهای ما و نه نیروهای ترک بودند که در این جبهه‌ها به نبرد پرداختند. گریلاهای حزب کارگران کردستان بودند. تا زمانیکه در توان داشته باشیم، مسئولیتهای کردستانی خود را بر دوش می‌کشیم. اما آنها نیز در این رابطه واجد مسئولیت هستند. اردوغان می‌گوید که در شمال کردستان چیزی به نام کرد وجود ندارد. آشکار می‌گوید: چیزی به نام کرد و کردستان وجود ندارد و بر این مبنا با این مساله برخورد می‌نماید. داعش نیز اینگونه رفتار نکرده است. رهبری و مدیریت سیاسی جنوب کردستان نسبت به چنین رفتارهایی تا کنون چه موضعی گرفته است؟ اردوغان می‌گوید چیزی به اسم کردستان وجود ندارد. برای ۳۰ میلیون کرد شمال کردستان چنین گفته‌ای را بر زبان میاورد، شما می‌گویید برادر یکدیگر هستید. اگر براردان یکدیگر هستید در ارتباط با موضع اردوغان درباره شمال کردستان چگونه فکر می‌کنید؟ حتی یک کلمه نیز سخنی نگفتند. عفرین را اشغال کردند، یک کلمه سخن نگفتند. عفرین که متعلق به حزب اتحاد دمکراتیک نیست، این که مساله‌ای ملی است. زمانیکه داعش به هولیر و کرکوک و شنگال حمله کرد، ما نگفتیم این منطقه متعلق به اتحادیه میهنی است یا این منطقه متعلق به حزب دمکرات کردستان است، ما در اینباره به شیوه‌ای حزبی برخورد نکردیم. ما کردستانی فکر کردیم. ما اعلام کردیم که خطری متوجه خلق ما در جنوب کردستان بوده و باید همراه و همگام آنان باشیم.

 

"باید سیاستی کردستانی را مبنا قرار دهند"

 ما در این رابطه به شیوه حزبی فکر نمی‌کنیم. اگر حکومت جنوب کردستان درصدد باشد که تقویت شود، نیرو داشته باشد باید کردستانی فکر نماید. باید سیاستی کردستانی را مبنا قرار دهد. مجبور نیستند همانند گذشته در سایه دولت ترکیه و در چارچوب مرزهایی که ترکیه مشخص کرده است عمل نمایند. در آن برهه مجبور بودیم، اکنون مجبور نیستیم. زیرا در این راستا هزینه‌های زیادی را متحمل شدند. جنبش کرد از قدرت بسیاری برخوردار است. از روشنفکران جنوب کردستان، در دهوک، سلیمانیه، هولیر می‌خواهیم این مساله را مورد بحث و بررسی قرار دهند. دیالکتیک بین جنوب کردستان، شمال کردستان و بخشهای دیگر کردستان را مورد بحث قرار دهند. چرا عمدتا بر شمال کردستان انگشت می‌گذارم؟ زیرا دولتی که بیشترین عداوت و دشمنی را با با خلق کرد دارد، حقوق خلق کرد را نمی‌پذیرد  دولت ترک است. به همین دلیل است که به شمال کردستان اشاره می‌کنم. از همین رو روشنفگران جنوب کردستان و همه این واقعیت را دریابند. دستاوردهای جنوب کردستان از ارتباطی دیالکتیکی با بخشهای دیگر کردستان برخوردارند. این واقعیات باید دیده شوند. مورد بحث و بررسی قرار گرفته و درک شوند. باید بر مینای این موارد ذهنیت و سیاست ورزی کردستانی و ملی به پیش برده شود. ما به خودمدیریتی جنوب کردستان احترام می‌گذاریم. ما بار دیگر اعلام می‌کنیم که شرایط جنوب کردستان و عراق را مد نظر قرار می‌دهیم. اما اگر از بعد کردستانی سیاست‌ورزی نکنند، این امر هم در بعد کردستان و هم برای جنوب کردستان مایه خطر و تهدید خواهد بود.

 

"پایگاههای ارتش ترک در جنوب کردستان، هماهنگیهای لازم را علیه گریلا انجام می‌دهند"

-  حملات هوایی فراوانی علیه منطقه حفاظتی مدیا انجام می‌شوند. بخشی از این حملات از سوی پایگاههای نظامی ترکیه در جنوب کردستان و در زمین جنوب کردستان هماهنگی می‌شوند...

تلاش می‌کنم مطالبی را با صراحت در این رابطه با خلقمان در جنوب کردستان در جریان بگذارم. واقعیتی است که برهه کنونی برای قیام و انقلاب خلق کردستان بسیار حایز اهمیت است. اکنون زمانی برای عداوت جنبشهای کردستانی برای یکدیگر نیست. برعکس؛ باید از ارتباط و مجاری ارتباطی با یکدیگر برخوردار باشند. اگر تا کنون نیز با صدایی بلند به انتقاد نپرداخته‌ایم، دلایل خاص خودمان را داشته‌ایم، باید شرایطی را برای نزدیکی نیروهای کردستانی ایجاد نماییم، نه اینکه این نیروها از یکدیگر دور شوند. نخستین مورد وجود پایگاههای دولت ترک در خاک جنوب کردستان است. این نیروها جنگ علیه نیروهای گریلا در مناطق حفاظتی مدیا را هماهنگ می‌کنند. پیش از این مابین ما و نیروهای حزب دمکرات کردستان تفاهمی در جریان بود. بدینصورت که ما این پایگاهها را هدف قرار ندهیم. اما در مقابل حزب دمکرات نیز [پذیرفته بود] که از این پایگاهها علیه نیروهای ما حمله‌ای صورت نگیرد. در این فکر بودیم که آرامش و ثبات کردستان دچار تلاطم نشود. گفتیم حتی اگر کمکی نیز به ما نکنید، پس حداقل عداوت و خصومتی نیز بین ما در جریان نباشد و ما نبردهایمان را در شمال کردستان ادامه خواهیم داد. هدف ما این بود که منطقه اقلیم کردستان دستخوش بی‌ثباتی نشود. ما به خوبی اطلاع داریم که چند نظامی، چند تانک و چند فرمانده ترک که دستشان به خون رفقای ما آلوده است، در این پایگاهها قرار دارند. صرفا به خاطر ثبات و آرامی جنوب کردستان چند سال است که سکوت کرده‌ایم. طی سالهای اخیر مواردی را که برشمردم، رعایت نمی‌شوند. اکنون نیز تمامی حملات انجام شده علیه رفقای ما با هماهنگی از این پایگاهها انجام می‌شوند. اداوت نظامی جدیدی را به این پایگاهها منتقل کرده‌اند و در این پایگاهها است که تمامی هماهنگیهای لازم انجام می شود. به گرداوری اطلاعات دست می‌زنند. در مقابل ما به مرکز تصمیم‌گیری نظامی در جنوب کردستان تبدیل شده‌اند. در جنوب کردستان عملا به نیروهای ما حمله می‌کنند. آنچه که بیش از همه ثبات جنوب کردستان را برهم میزند، وجود این پایگاه‌ها می‌باشند. تنها به یک دلیل تاکنون پاسخی درخور نداده‌ایم: آنهم صرفا خفظ ثبات و آرامش و منافع کردستان بوده است. اما اکنون این وضعیت به مرحله‌ای رسیده است که صراحتا به چنین اقداماتی دست می‌زنند.

 

"سازمان اطلاعات حزب دمکرات کردستان جنگ اطلاعاتی علیه ما به راه انداخته است"

 دومین نکته؛ سازمانهای امنیتی حزب دمکرات کردستان عراق، سازمان پاراستن، جنگ اطلاعاتی ویژه‌ای را علیه ما شروع کرده‌اند. بسیاری را مسئول اجرای این جنگ اطلاعاتی کرده‌اند. برای نمونه، می‌پرسند جمیل باییک در کجاست؟ در یک غار است، اگر در یک غار قرار دارد این غار چه مشخصاتی دارد؟ اگر در یک غار نیست در کجاست؟ درصدد تعیین محل وی بر روی نقشه هستند. از این افراد می‌پرسند کجاست؟ می‌پرسند مراد کاراییلان کجاست؟ چند نفر حفاظت از وی را بر عهده دارند؟ رفت و آمدهای وی چگونه است؟ به همین نحو درصدد هستند در ارتباط با دیگر رفقای ما اطلاعات جمع‌اوری کرده و آن را در اختیار میت قرار دهند. آن را در اختیار پایگاههای دولت ترک در خاک جنوب کردستان قرار دهند. طبق این اطلاعات هواپیماهای جنگی به بمباران دست می‌زنند. وضعیت کنونی بدینقرار است. این وضعیت تردید و گمان نیست. امری کاملا آشکار است. صراحتا اعلام می‌کنم. ما به خوبی بر این نکته واقف هستیم که افرادی که چه کسانی با آنها کار می‌کنند. در کجا هستند و چکار می‌کنند. این امر واقعیت دارد.

ادامه دارد ...