باییک: نگاه ما به سوریه استراتژیک است
جمیل باییک ریاست مشترک ک.ج.ک با اشاره به تلاشهای دیپلماتیک مدیریت شمال و شرق سوریه به منظور ایجاد سوریهای دمکراتیک گفت: این ملاقاتها تاکتیکی نبوده و با برخورداری از نگاهی استراتژیک انجام میشوند
جمیل باییک ریاست مشترک ک.ج.ک با اشاره به تلاشهای دیپلماتیک مدیریت شمال و شرق سوریه به منظور ایجاد سوریهای دمکراتیک گفت: این ملاقاتها تاکتیکی نبوده و با برخورداری از نگاهی استراتژیک انجام میشوند
مجلهی آلمانی زبان lower class گفت و گویی را با جمیل باییک ریاست مشترک ک.ج.ک انجام داده است.روز یکشنبه بخش نخست این این مصاحبه منتشر گردید، در بخش دوم این مصاحبه باییک سیاست انکار و نابودی دولت ترک، سیاست آمریکا، روسیه و ایران در سوریه را ارزیابی میکند.
ترکیه رسمیشدن موقعیت کردها را همانند نابودی ذهنیت انکار و نابودی خود ارزیابی میکند
باییک در ارتباط با افزایش تهدیدهای دولت ترک علیه روژآوای کردستان- شمال شرق سوریه به چند نکتهی بنیادی اشاره کرده و میگوید: در جنوب کردستان، کردها از یک موقعیت رسمی سیاسی برخوردار هستند. شمال کردستان نیز تا آخرین نفس مقاومت خود را تداوم خواهد بخشید. چهل سال است که این مقاومت را ادامه داده است، به رغم تمامی هزینههایی که داده است هیچگاه عقب نشینی نکرده است. دولت ترک به رغم تمامی کشتارهایش نیز قادر به خاموش کردن [شعلههای مقاومت] در شمال کردستان نشده است. بعد از اضافه شدن روژآوای کردستان، سیاست و ذهنیت کشتارگر دولت ترک علیه کردها تحت فشار قرار گرفته و این ذهنیت در معرض فروپاشی قرار گرفت. دریافته است که کردیت در روژآوا نیز در حال دستیابی به یک موقعیت رسمی سیاسی بوده و نمیتواند سیاست و ذهنیت انکارگر و نابودگر خود را علیه کردها ادامه دهد. از همینرو به منظور از میان برداشتن امکان یک موقعیت سیاسی رسمی برای کردستان روژآوا حاضر است هر هزینهای را تقبل و به حملات خود ادامه میدهد. در حقیقت این ذهنیت و سیاست نه فقط علیه روژآوا بلکه در مقابل جنوب کردستان نیز وجود دارد. اردوغان در برهههای بسیاری گفته است که ما اشتباه کردیم، اگر فرصتی مهیا شود موقعیت سیاسی کردها در جنوب کردستان را از میان بر میداریم. حملات کنونی علیه روژآوا بر چنین اساسی قوام گرفته است.
تهدیدهای ترکیه علیه روژآوا به دلیل حمایتهای آمریکا و اروپاست
باییک با اشاره به سهم حمایت نیروهای خارجی در این حملات گفت: حمایتهایی که آمریکا از ذهنیت و سیاست جمهوری ترکیه به عمل آورده است، امید و جسارت را به این دولت میبخشد. این سیاست و ذهنیت مبتنی بر کشتار و استعمار فاشیستی هر زمانی که متحمل ضربه شد، هر زمانی که در آستانهی شکست واقع شد، آمریکا به حمایت از آن پرداخته و آن را سر پا نگاه میدارد. روحی جدید را در آن دمیده، پشتیبانی مینماید و از فروپاشی این ذهنیت و سیاست ممانع به عمل آورده و این سیاست فاشیستی و مبتنی بر کشتار را حفاظت میکند. مانور اخیر امریکا این واقعیت را مجددا آشکار میکند. چنین سیاستی اشتباه است. چنین مواضعی را میتوان از سوی آلمان، فرانسه و انگلستان نیز در ابعادی کمتر مشاهده کرد. آلمان جانی تازه را در کالبد اقتصاد ترکیه دمیده است. مدیریت مرکل با این درک که درصورت فروپاشی ترکیه، ما نیز دچار فروپاشی خواهیم شد، سیاست حمایت از فاشیسم آ.ک.پ/م.ه.پ را در پیش گرفته است. در حالی که ترکیه دچار فروپاشی نمیشود، نباید از فروپاشی فاشیسم ترسید. اما فاشیسم دچار فروپاشی میشود، اما ترکیه بر سر پا خواهد ماند. نباید هیچ کس با فاشیسم همدلی نماید، در عین حال سعی میکنم بر این نکته تاکید داشته باشم که موضع ایالات متحدهی آمریکا که آشکارا از حکومت آ.ک.پ/م.ه.پ حمایت میکند، به موضع اروپا شباهت دارد، همانند اروپا، امریکا نیز با موضعی دوگانه عمل مینماید، چنین موضعی مبنایی برای حمله به کردها میباشد. ترکها با چنین قدرت و حمایتی به حمله دست میزنند. از همین رو دولت ترک به تهدید علیه روژآوا میپردازد، وگرنه ترکیه از چنین قدرتی برخوردار نیست. هبچ کس نباید خود را فریب دهد. پشتیبانی و حمایتهایی از این دست دلیل حملات جمهوری ترکیه هستند.
روسیه و ایران مترصد فرصت هستند؛ ترکیه با حمایت این دو به حمله علیه کردها دست میزند
باییک با اشاره با حمایت روسیه و ایران از دولت ترکیه افزود: لازم نیست به این مسائل زیاد اشاره شود؛ این دو مترصد فرصت هستند. در چنین وضعیتی، در چارچوب ارتباطهای آمریکا و اتحادیهی اروپا به منظور کسب برتری و تفوق خود، هرگونه فرصتی را مورد استفاده قرار میدهند. خصوصا که ایران در دشمنی با کردها همواره میتواند با ترکیه به توافق دست بزند. روسیه نیز بسیار پراگماتیستی عمل کرده و سیاستهای این کشور روزانه دستخوش تغییر واقع میشوند. در خاورمیانه، از نیروی چندان قدرتمندی برخوردار نبوده و دچار ضعف است. همه بر این باورند که این کشور در سطح قدرتمندی قرار دارد، اما اینگونه نیست. ضعیف است. اما سیاستهای روزانهی خود را به دست منافع خود سپرده است. با چنین حمایتهایی، دولت جمهوری ترکیه اینگونه حملات خود را ادامه میدهد.
آ.ک.پ/م.ه.پ بدون حمایت آمریکا، اروپا و روسیه نمیتواند حتی یک روز بجنگد
جمیل باییک در بخش دیگری از سخنان خود گفت: دون حمایت آمریکا، اروپا و روسیه، آ.ک.پ/م.ه.پ نمیتواند جنگ را ادامه دهد. با حمایت جامعهی ترکیه نیز نمیتواند این جنگ را ادامه دهد. حمایت خارجی در این باره بسیار مهم است. بقای دیکتاتوری فاشیست آ.ک.پ/م.ه.پ شدیدا وابسته به حمایتهای خارجی است. لازم است همگان بر این نکته واقف باشند؛ آلمان بیش از هر کشور دیگری ترکیه را در بعد اقتصادی حمایت میکند. آمریکا نیز این کشور را در ابعاد سیاسی و نظامی حمایت میکند. روسیه نیر با سیاستی مشابه عمل مینماید.
دولت روسیه استراتژی روس تزاری را پی گرفته است
جمیل باییک ریاست مشترک شورای ک.ج.ک استراتژی کلان روسیه و ایران در خاورمیانه را بدینگونه تحلیل کرد:
در ارتباط با روسیه موضع استراتژیک چندان مشهودی مشاهده نمیشود. از چنین امری در بعد تاریخی آن آگاهی داریم، استراتژی روسیه در دوران گذشته، دستیابی به آبهای گرم بود. یعنی از طریق دستیابی به خاورمیانه، روسیه تزاری دستیابی به آبهای گرم را هدف خود قرار داده بود. این استراتژی روسیه بوده است. از بعد امنیتی نیز برای حفاظت خود از تهدیدها، از نگرشی مبتنی بر حفاظتی از خارج برخوردار است. چنین سیاستی در دورهی اتحاد جماهیر شوروی نیز، از طریقی جداگانه پیگیری میشد. تئوری پیشبرد و گسترش سوسیالیسم، دستیابی به این استراتژی بود. این امر را به عنوان تئوری گسترش سوسیالیسم معرفی کردند؛ که شدیدا استراتژی روسیه را مشخص میکرد. میتوان گفت حکومت روسیه اکنون نیز تلاش دارد تا همان استراتژی را پیگیری نماید. بخشی از مواضع روسیه را میتوان بر مبنای این استراتژی توضیح داد. اما نمیتوان به وجود مبارزه و تلاشی مشهود و استراتژیک و مبتنی بر طرح در ین رابطه اشاره کرد. این سیاست به صورت مجزا پیگیری میشود.
باییک در ادامه افزود: حضور روسیه در شرق دریای مدیترانه به روابط آن با سوریه برمیگردد. در واقع در قرن بیستم، از عراق گرفته تا مصر و شمال افریقا، در فرایند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه نیروی خود را در بسیاری از مناطق جهان از دست داده و دست آخر در شرق مدیترانه، صرفا توانست ارتباطاتی را با سوریه حفظ نماید. در واقع با شروع جنگ در سوریه، درصدد برآمد از این وضعیت بهرهبرداری نموده و حضور خود را در شرق دریای مدیترانه و سوریه تقویت نماید. روسیه درصدد است در خاورمیانه به قدرت تبدیل و از تاثیرگذاری برخوردار شود.
روسیه در مخالفت با ناتو، با ترکیه ارتباط برقرار کرد
باییک در ادامه افزود: سیاستهای امنیتی برای روسیه حایز اهمیت بیشتر بوده و این مساله را به شدت بر جنگ در اروپای شرقی تاثیر گذار است. در واقع، روسیه تلاشهای خود را در خاورمیانه به عنوان بخشی از امنیت خود در ارپای شرقی به کار میبندد. در این نقطه پیوندهایی بسیار نیز پیشرفت کردند، ارتباط با ایران بودهاند. روسیه تلاش مینماید در اروپای شرقی و در مخالفت با امریکا از قدرت برخوردار گردد. سیاست جدید سالهای اخر [شوروی] از سوی روسیه در پیش گرفته است، از ارتباط با ترکیه برخوردار است. از این طریق درصدد است ترکیهای را که عضو ناتو بوده و به کرات و فراوان علیه روسیه بکار گرفته شده است، به حلقهی ضعیف ناتو بدل نماید. این کشور را به سرکشی در مقابل ناتو وادارد، بین آنها تفرقه انداخته و از طریق ترکیه اروپا و امریکا را تضعیف نماید. در این رابطه پوتین به مثال مشهودی دست زده و اظهار داشته که: در عفرین مشاهده شد، یکباره عفرین به جمهوری ترکیه داده شد. تا ترکیه را کمی بیشتر به سوی خود جلب کرده و در ظاهر کردها را تنبیه نماید. در وضعیت کنونی، با این مساله، بدین شیوه تعامل دارند. ما نمیدانیم که در آینده به کدام مسیر سوق داده خواهد شد.
ایران به عنوان قدیمیترین دولت، خود را نیرویی جهانی تصور میکند
در ارتباط با ایران نیز باییک گفت: ایران قدیمیترین دولت [منطقه] است. اگر سیستم های دولتی را بر مبنای شرقی و غربی تقسیم کنیم، ایران به عنوان بخشی تاریخی از دولتها، نمایندهی دولتهای شرقی محسوب میگردد. هر چند روسیه و برخی از دولتهای دیگر در آسیا بیشتر مشهود هستند، اما ایران نیز در بعد تاریخی، خود را به عنوان حافظ دولتهای شرقی، حافظ شرق در مقابل غرب تصور میکند. اختلاف بین شرق-غرب در کردستان، در زاگرس قرار گرفته است. ترکیه، یونان، اروپا و غرب را نمایندگی میکنند، ایران نیز تا چین شرق را نمایندگی میکند. اختلاف میان ترکیه و ایران جنگ و تضاد بین شرق-غرب را به نمایش میگذارد. چرا؟ زیرا ایران خود را به عنوان یک نیروی منطقهای قلمداد نمیکند، تصور مینماید که یک نیروی جهانی است. خود را همانند یک امپراتوری جهانی دریافته و همواره از این سیاست و نگرش جهانی برخوردار بوده و در صورت دستیابی به فرصت، گام در راه یک امپراتوری جهانی میگذارد.
سیاست خارجی کنونی ایران بر مبنای امنیت قرار گرفته است
باییک با اشاره به سیاست خارجی ایران در برههی کنونی گفت: سیاست خارجی ایران بر مبنای امنیتی اجرا میگردد. امور خارجی خود را به سطوح ایدئولوژیک-نظامی بر میکشانند. در ارتباط با فلسطین، لبنان، در سوریه تا عراق، یمن و آفریقا، سیاست خود را بر چنین مبنایی طراحی و اجرا مینمایند. اما این وجه، اصلیترین بعد سیاست برای امینت ایران به شمار میرود. ایران تلاش دارد تا از طریق جنگ در خارج از مرزهای خود وجود دولت خود را حفظ نماید و تداوم بخشد. با این استراتژی درصدد حفظ امنیت خود است. پوزیسیون موجود براین مبنا بوده و این روند را نیز ادامه خواهد داد. و بدین منظور حاضر است حتی هزینه نیز بپردازد. زیرا امنیت خود را از این طریق تامین نموده و از این طریق در مناطق خارج از مرزهای خود، بی امان به تاخت و تاز میپردازد. در این راستا معیاری نیز ندارد.
ایالات متحدهی آمریکا در دههی ١٩٨٠ درصدد مداخله در حکومت اسلامی برآمد؛ اما موفق نشد. متعاقبا از طریق جنگ ایران-عراق نیز به نتیجهای دست نیافت. بدون شک اختلافات ایران-امریکا اکنون به طرقی دیگر وارد مرحلهی عمل میشود. راهکارهای درپیش گرفته شده و فاقد نتیجهای ملموس، دیگر به کار گرفته نخواهند شد. ایران بر این مبنا، از یک سوی میخواند از تاثیرگذاری ایدئولوژیک برخوردار گردد، از سوی دیگر درصدد است در مناطق دیگر با رویکرد نظامی این جنگ را تداوم و امنیت خود را تامین نماید، از سوی دیگر با ارتباطات اقتصادی با اتحادیهی اروپا، با پیوندهای سیاسی قدرتمند علیه آمریکا تلاش مینماید همچنان پا برجا بماند.
ایران در ظاهر عنوان کرد را انکار نمیکند؛ اما در عمل سیاست دشمنی را به کار میبندد
باییک تصریح کرد که در این موضع استراتژیک، وضعیت کردستان نقطهای مهم ارزیابی نمیشود، برخورد ایران با خلقها بدین گونه است. ایران در ظاهر عنوان و اسمها را انکار نمینماید؛ بر وجود کرد، بلوچ، آذری صحه گذارده و عنوان آنان را میپذیرد. از طرف دیگر نام کردستان را نیز میپذیرد. اما بیش از[این امر ظاهری] حقوق سیاسی دمکراتیک را به رسمیت نمیشناسد. اجازه نمیدهد کردها خود را به عنوان یک خلق، به سازماندهی اقتصاد خود بپردازند، مدیریت سیاسی خود را ایجاد نمایند، بر مبنای خودمدیریتی دمکراتیک خود را اداره نمایند. تحقق چنین مواردی را به معنای ضعف خود قلمداد و این موارد را به عنوان دشمنی اساسی برای خود میپندارد. برمبنای چنین دشمنیای به حمله و تجاوزکاری دست میزند. اما همانند دولت جمهوری ترکیه به انکار کردها نمیپردازد، اما در عین حال موجودیت سیاسی کردها را همانند دولت ترکیه انکار میکند. با دیدن سازماندهی کردها این امر را به عنوان خطری برای خود دریافته و سیاست دشمنی علیه کردها را اجرا مینماید. علیه هرگونه رویداد سیاسی در کردستان حساسیتی بی نظیر از خود نشان داده، از موجودیت کردها و پیشرفت جنبش آزادیخواهی کردها در هراس است. از همین رو در مبارزه علیه کردها به آسانی با هر نیروی استعمارگر و کشتارگری دست به اتحاد میزند. پیوند و رابطهی ایران با ترکیه بر این مبنا قرار دارد.
خطمشی چارهیابی ما این است: کنفدرالیسم دمکراتیک و خودمدیریتی دمکراتیک
باییک با اشاره به خط مشی راهحل دمکراتیک گفت: خطمشی دستیابی به راهحل دمکراتیک بر مبنای کنفدرالیسم دمکراتیک و استقلال دمکراتیکی قرار دارد که از سوی رهبر آپو ترسیم شده است. در صورتیکه این امر را به صورتی کلی فورموله نماییم میتوان گفت: از طریق یک خاورمیانهی دمکراتیک، کردستانی آزاد تعریف میگردد. مثلا برای تعریف خودمدیریتی دمکراتیک میگوییم: ترکیهی دمکراتیک، کردستان آزاد؛ سوریهی دمکراتیک، کردستان آزاد. ما این آزادی را با خودمدیریتی دمکراتیک تعریف مینماییم. یعنی ما این استقلال را به عنوان دولتی منفک از ترکیه یا سوریه تعریف نمیکنیم. در واقع ما دولت را تعریف نمیکنیم، ما جامعه را مبنا قرار داده و آن را تعریف میکنیم. از همینرو ما راهحل استقلال دمکراتیک را مبنا قرار میدهیم. خودمدیریتی دمکراتیک سیستمی است که در آن هر جامعهای به شیوهای آزادانه خود را سازماندهی میکند، مدیریت میکند و با جوامع دیگر در ارتباط و پیوندی دمکراتیک قرار میگیرد. نمونه؛ کردها باید در سوریه، مدیریتهای دمکراتیک خود را ایجاد نمایند؛ اما باید در اتحادی با سوریهی دمکراتیک قرار داشته باشند. برای ترکیه، عراق و ایران، تمامی بخشهای کردستان نیز بر همین مبنا میاندیشیم. خط راهحل جنبش آزادیخواهی کردستان براین مبنا قوام گرفته است.
نیروهای سوریهی دمکراتیک با تگاهی استراتژیک در جستجوی راهحل میباشند
جمیل باییک ریاست مشترک شورای ک.ج.ک اعلام نمود: نیروهای سوریهی دمکراتیک، رهبری خودمدیریتی سوریهی دمکراتیک در شمال و شرق سوریه نیز این خطمشی را مبنای اقدامات خود قرار دادهاند. ما خط تئوریک و عملی رهبر آپو را مبنا قرار داده و تلاش داریم تا در این میدان آن را تحقق بخشیم. بر این مبنا عمل میکنیم. بر این مبنا با سوریه ارتباط برقرار خواهد شد؛ ارتباط بر مبنای دستیابی به راه حل است. ارتباط تاکتیکی نیست، که روزانه علیه چند نیروی دیگر مبارزه انجام شود. زمانی که آیندهی رژیم اسد چندان شفاف نبود، ارتباطات نوعی، با احتیاط [از سوی ما] نشان داده شد؛ برخی آن را انکار کردند، اما بعد از آنکه دریافتند که تاثیر گذار است، این وضعیت از میان رفت. اما در آن برهه ملاقاتها کاملا محتاطانه بودند. یعنی مساله این نیست که در دمشق کدام مدیریت قرار دارد. مساله دست یابی به راهحلی در درون سوریهی متحد است. چه کسی در سوریه مدیریت را در دست خواهد گرفته مهم نیست، آنها درصدد بودند بر مبنای دمکراتیزاسیون سوریه، در درون سوریهای متحد مسالهی کرد را حل نمایند. با هر کسی که در انجا قرار داشت، ارتباط برقرار میکردند. درصدد برامدند حتی با اپوزیسیون نیز ارتباط برقرار کنند. با برقراری ارتباط، اما اپوزیسیون کردها در روژآوا را رد و از ایجاد ارتباط خودداری کرد. در حالی که کردها هیچگاه خود را از ایجاد ارتباط با هیچ نیرویی در سوریه منع نکرده بودند. راه حل را در این امر یافته بودند. چنین امری را نباید برخوردی تاکتیکی قلمداد کرد. بلکه باید آن را استراتژیک ارزیابی کرد. برخوردی استراتژیک قلمداد میشود تا در درون سوریهی دمکراتیک راهحلی دمکراتیک پیدا شود. این امر یک خطمشی اساسی بوده و برای دستیابی به این هدف تلاش میشود.
عدم دستیابی به راهحل نه به خاطر کردها، بلکه به دلیل ذهنیت و سیاست نیروهای دیگر است
باییک اعلام داشت که رهبری خودمدیریتی دمکراتیک شمال و شرق سوریه بر این مبنا تلاش دارد با تمامی طرفهای ذینفع به برقراری ارتباط دست زند، به اتحاد دست بزند. از همین رو باید ارتباط و تلاشهای ائتلاف نیروهای سوری و کردهای روژآوا را همانند اقدامی تاکتیکی ارزیابی نکرد. باید آن را مانند اقدامی استراتژیک ارزیابی نمود. زیرا راهحل را در این امر مییابیم. نه فقط با رژیم اسد، بلکه با تمامی نیروهای منطقه به برقراری ارتباط دست میزنیم؛ اما از آنجا که هیچیک از این طرفها از سیاست و ذهنیت دمکراتیک و آزادی که منافع کردها را تامین نماید، برخوردار نیستند، این ارتباطات مقطعی باقی مانده و به یک ائتلاف استراتژیک تبدیل نمیشوند. اما کردها در اینجا بدنبال راهحلی استراتژیک هستند. عدم دستیابی به یک راه حل استراتژیک نه به خاطر کردهاست، بلکه نشات گرفته از سیاست و ذهنیت نیروهای دیگر است. باییک خاطرنشان ساخت که: کردها درصدد تجزیه نیستند، بلکه به گونهای استراتژیک درصدد ماندن در درون سوریهای دمکراتیک هستند. لازم است همه این نکته را درک کنند. چنین امری را کدام نیروها تحقق خواهند بخشید؟ نیروهایی که واجد سیاست و ذهنیت دمکراتیک هستند، این راه حل از طریق ایجاد یک سوریهی دمکراتیک امکان پذیر است.
ارتباط کردها با روسیه قبل از تصمیم خروج نیروهای آمریکا نیز وجود داشت
جمیل باییک در ادامه به ارتباط نیروهای سوریهی دمکراتیک با روسیه اشاره کرده و افزود: ارتباط کردها، رهبری خودمدیریتی دمکراتیک شمال و شرق سوریه با روسیه، ارتباطی نیست که با تصمیم خروج آمریکا شروع شده باشد. چنین ارتباطی قبلا نیز وجود داشت. متعاقب تصمیم آمریکا به خروج نیروهایش از سوریه، کاملا طبیعی بود که نیروهای سوری اتحادیهی سوریه دمکراتیک به منظور رتق و فتق امور خود، ارتباطات خود را گسترش دهند. از سوی دیگر، دیدارها با روسیه که یک نیروی جهانی به شمار میرود بیشتر شدند. از نظر کردها چنین وضعیتی، طبیعی بوده و قابل درک است.
لازم است همگان بدانند که کردها در محاصره قرار نگرفتهاند، کردها در روژآوا تنها نیستند
باییک در ادامه اظهار داشت: از این طریق میخواهم واقعیتی را بازگو کنم؛ بدیهی است که بعد از آنکه امریکا تصمیم خود را مبنی بر خروج از سوریه اعلام داشت، روسیه نیز همانند حکومت آ.ک.پ/م.ه.پ اظهار داشت که این امکان برای ما نیز مهیا شده است که کردها را به تمامی تحت سیطرهی خود قرار دهیم. برخوردی از این دست را مشاهده کردیم. ما از جزئیات آن خبری نداریم. در صورت چنین برخوردی، اشتباهی تاریخی را مرتکب میشوند. قبل از هرچیز؛ کردها در محاصره قرار نگرفتهاند، کردها در روژآوا تنها نیستند. روژآوای کردستان تنها نیست. دیگر بخشهای کردستان همه، خلق کرد، نیروهای آزادی کردستان حامی آن هستند. بشریت، نیروهای دمکراتیک با آن هستند. به رغم اعلام امریکا مبنی بر خروج؛ ائتلاف ضد داعش همچنان حضور دارد. آلمان، فرانسه، انگلستان نیز اعلام کردند که همچنان حضور خود را تداوم خواهند بخشید. ما به عنوان جنبش آزادیخواهی خلق کردستان این موضع را مهم ارزیابی میکنیم. کشورهای عربی نیز بیانیههای مشابهی را منتشر کردند. ما این موضع را نیز ارزشمند ارزیابی کردیم. براستی ما برخوردی یکدست را شاهد بودیم. امیدواریم که این موضع تداوم داشته باشد و به موضعی موقتی تبدیل نشود. ما از برخوردهای آتی اطلاعی نداریم؛ هر آنچه که در آینده اتفاق بیافتد، مهم این موضعگیری بود. اگر روسیه از موضعی منفعت طلبانه اقدام نموده و بخواهد تسلیمت را تحمیل کند، کاملا در اشتباه است.
پیروزی در شمال سوریه پیش از هر چیز با نبرد میسر شد
باییک در خاتمه اظهار داشت: شمال شرق سوریه تنها نیست، پیش از هر چیز شمال سوریه از طریق نبرد به پیروزی دست یافت. برخوردار از اراده و نیرو است. در کردستان، منطقه و دنیا حامیان فراوانی دارد. نیرویی نیست که از سوی آمریکا ایجاد شده باشد و طبق خواستهها و مواضع آمریکا شرایط و مواضع خود را تغییر دهد. کسانی که بدینگونه فکر میکنند در اشتباه هستند. نیرویی که این چنین به نبرد پرداخته است، این چنین تاثیرگذار بوده است، در عرصهی سیاست نیز ارادهی خود را به منصهی ظهور خواهد رساند. امیداواریم که روسیه با چنین درکی برخورد ننموده باشد و بدین شیوه نیز برخورد نخواهد کرد. امیدواریم با احترام به این مساله بنگرد؛ این اراده را درک کرده و به گونهای دمکراتیک با این مساله برخورد کند. از این طریق؛ استراتژی رهبری خودمدیریتی دمکراتیک شمال و شرق سوریه را به منظور ایجاد سوریهای دمکراتیک ارزشمند ارزیابی کند. حامی ایجاد سوریه دمکراتیک جدیدی باشد؛ بر این مبنا، اگر ارتباطی برقرار شود ما از ان حمایت خواهیم کرد؛ آن را مهم و ارزشمند ارزیابی خواهیم کرد. اما در غیر اینصورت؛ اگر برخورد منفعتطلبانه و محدود باشد، هیچ نتیجهای دربر نخواهد داشت. نمیتواند رهبری خودمدیریتی شمال و شرق سوریه، کردهای روژآوا را به تسلیم شدن وادارد. جنبش آزادیخواهی کردستان نیز چنین برخوردی را بیاهمیت و ناچیز قلمداد خواهد کرد.
بیشتر بخوانید ...
| جمیل باییک: آمریکا از قتلعام کردها توسط ترکیه حمایت میکند (بخش اول مصاحبه باییک با مجلهی آلمانی زبان Lower Class)