"جبهه‌ دمكراتيك مشترك ملت‌ها" راهكار اساسي گذار از بحران موجود [یادداشت]

" اگر چند کلمه در راه آزادي خلق خويش و انسانيت بدانيم و بدان عمل کنيم، مفيدتر از دانستن هزاران کلمه و عمل نکردن به آن است"

در برهه كنوني كه جنگی فراگير در خاورميانه به انحاء مختلف در جریان است، ايران بيش از همه ی كشورها رودرروی مخاطرات بغرنجی قر ار گرفته و هر روز در ايران، شاهد ازدیاد بیکاری، فقر، صعوبت معیشت و گسترش نابرابری ها هستیم. مطالبات انباشت شده‌ِ طيفهاي وسيع جامعه از جمله كارگران، معلمان، بازاريان، رانندگان، نهادهای مدنی روزبروز بیشتر گشته و فشار روز افزون بر روي فعالان حقوق بشري، زيست محيطي، زندانيان سياسي و از سوی دیگر آغاز موج گسترده‌ي بازداشتيان توسط نيروهاي امنیتی نیز، نشانگر آغاز مرحله‌ي نويني از ارعاب و سرکوبها است.

 

تشدید نارضايتي‌ها، اعتراضات و مطالبات برحق و دموكراتيك مردم ايران و شرق كردستان، نشانه ی آغاز مرحله دیگر از مبارزات و اعتراضات پیش رو خواهد بود. اما در اين برهه ي زماني جامعه و طيفهاي معترض به وضعيت موجود بیش از هر چیز نیازمند ايجاد جبهه‌اي دموكراتيك اند كه توانایی جهت دهي به اعتراضات و حصول حقوق خلق ها را داشته باشد. ضرورت دارد نيروهاي دموكراتيك مردمی و احزاب، "جبهه‌ دموكراتيك مشترك ملت‌ها" را تشكيل داده و وارد مرحله‌ِي نويني از اعتراضات خياباني خود شوند، که یگانه مسیر تحقق عدالت و آزادي است.

 

نظام كنوني ايران با منش‌هاي منفعلانه سياسي ـ امنيتي داخلی و خارجی خود و همسو با سياست دولت‌هاي محافظه‌‌كار منطقه بویژه ترکیه، و برقراري روابط نابودگرانه برضد ملتهاي ظلم ديده، در صدد جنگ‌افروزي است، كه سبب باز شدن پاي قدرت‌هاي جهاني مداخله‌گر به منطقه شده. تركيه درصدد است با سياست‌هاي منفعت‌طلبانه و پراگماتيستي، نقاط ضعف ایران را در اختیار گرفته و با همراه ساختنش موجودیت نظام آن را به ورطه ی جنگ بکشاند. نظام ايران با علم به مخاطرات جبران‌ناپذير این مسئله و صرفا به قيمت نابودي جنبش آزاديخواهي ملت كورد دست به خودكشي سياسي ‌زده و به روابط با فاشيسم تركيه ادامه مي‌دهد، که حاکی از موضع ضعف در سياست و امنيت اوست. جنبش خلق كرد با اتحاد خلق و گریلا امروز در قوي‌ترين وضعيت تاريخي خود قرار دارد و پس باید از هم‌اكنون اين توطئه را افشاء شده و خنثي دانست. اگر اين جريان مبارزاتي نیرومند و خلق‌محور، همسوی جنبش‌ خلقهاي ايران و خطوط معترض خيابان قرار گيرد و در يك موج خروشان متحد گردند، نجات‌ خلق‌هاي ستمديده ناگزیر خواهد بود. ازاینرو تنها امر تضمين‌كننده رهايي ملت‌هاي ايران، كردستان و خاورميانه پيوستن به موج خروشان "جبهه متحد مردمي" است.

 

اینروزها در خيابان‌هاي ایران خط مشی نوین مبارزاتی با پيشاهنگي زنان، جوانان، كارگران، معلمان و ستمديدگان در حال ظهور است. خط‌ مشي اي كه اگر ايران به آن توجه نكند، در آينده فرصت جبران مافات نخواهد داشت. چراكه حل مسئله كورد و ديگر خلقهاي ايران تنها ريسمان نجات دموكراتيك است كه براي ايران باقي مانده تا از چاه تظلم خودساخته‌اش، خويش را بالا بكشد. مبارازاتی که خلق‌محورانه، ملت‌هاي ايران را درهم تنيده و گسست ناپذيراست. جمهوری اسلامی ایران باید بر این حقیقت واقف باشند که با اعدام، زندانی کردن و تهدید فعالان سياسي، كارگران و معترضان، هيچ نظامي روی رهايي نخواهد دید.

 

نظام ايران اكنون در دوراهي انتخاب "جنگ يا تحول دموكراتيك" بسر مي‌برد، چون ميان خود و خلق شكافي به عمق چهل سال ساخته است. ملت‌ها گزينه دموكراسي را برگزیده اند و قدرت‌هاي خارجي خواهان جنگ و آشفتگي اند، پس راه بازگشتي وجود ندارد. هر گونه توافق بخشي از احزاب و سازمان‌هاي مختلف داخلي و خارجي ايران و كردستان با هدف شعله‌ور ساختن جنگ خدمتی ضددموكراتيك به روند جنگ‌ جهاني سوم و طرف های آن می باشد. برخي گر وه ها راهكار دموكراتيك و گزينه پروژه حقيقي براي خدمت به جبهه مردمي را كنار گذاشته، راه جنگ را به قيمت ذبح قيام مردمي در همان خيابان‌هاي سراسر ايران و كوردستان انتخاب كرده‌اند و خط‌ مشي دفاع مشروع را قرباني جنگ قدرت خویش مي‌سازند. تمامي اينها يعني خدمت به بقاي نظام ارتجاع داخلي و امپرياليسم خارجي. خط‌ مقاومت مردمي نه شبيه جنگ‌افروزي داخلي است و نه با خط‌ جنگ جهاني درمي‌آميزد. عدم درك اين مسئله هم از سوی نظام ايران و هم بخشي از اپوزيسيون به معناي تبديل‌كردن تمامي فرصت‌هاي دموكراتيك مهیا شده توسط مبارزات، به تهديد‌ و جنگ است، در بنبست کنونی راه دیگری جز رفتن به خیابان‌ برای مقابله با سیاستهای موجود باقی نمانده.

 

پیش از این به عنوان جامعه دموكراتيك و آزاد شرق كوردستان(كودار)، نقشه‌راه دموكراتيك و پروژه ای عملی جهت اقدام براي دموكراتيزه ‌كردن ايران ارائه دادیم، در این پروژه خواستار تحول ايران و آزادي ملت‌هاي آن بر بنيان راهكار مردمي و دموکراتیک بودیم. محور اساسی پروژه ی ما راه حل مبتنی بر سازماندهی و آزادی خلق‌ها بود. کودار نه قبول داشته ايران و سيستم و نظام آن با وضعيت فعلي آن باقي بماند و نه دنباله‌رو قدرت‌هاي خارجي است. به همین جهت ما تشكيل "جبهه دموكراتيك مشترك ملت‌هاي ايران" را اخلاقيترین و سياسي‌ترين رهيافت دانسته و خواستار تحقق سيستم كنفدراليسم و ملت دموكراتيك بر مبناي دموكراسي محلي هستیم.

 

پيوستن كودار به موج مقاومت خلق‌هاي ايران و منطقه، ارائه ی پروژه حل دموكراتيك و تقويت نيروي نظامي دفاع مشروع تنها رهيافت اخلاقي ـ سياسي آن است. در تاريخ ايران زايش‌هاي انقلابي هميشه مردمي بوده و كودار به اين واقعيت توجه دارد و براي آن پيشاهنگي مي‌كند. معيار سنجش قدرت واقعی هر جنبشی داشتن پروژه دموكراتيك و هنر دفاع مشروع است. تمامي هشدارهاي كودار براي آگاه‌سازي جهت رهايي از دسیسه ای جهانی است و اکنون وقت آن است که همه، دست به کار شده واز "حق اعتراض" دفاع کنند.

 

موضوع مهم دیگرمساله ی رهبر آپوست، اکنون خلق کرد به سطحی رسیده که تداوم آن را نمی پذیرد. بایستی تجرید و انزوای تحمیلی بر رهبر آپو برداشته شده و زندان امرالي بسته شود، آغاز مرحله سياسي "ديگر بس است" در همين راستاست. هر فرد ميهن‌دوست کرد و هر انسان آزادیخواهی که براي خويش حيثيتي قائل بوده و در پي حياتي انساني است و آزادانه مي‌انديشد بايد تحت شعار "با افکار رهبري زندگي کن و آنها را ترويج بده"، ابتدا خويش را با استفاده از افکار رهبر آپو از نظر گذرانده، بازبيني کرده و از جنبه شخصيتي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در مورد عملکرد خويش تأمل نموده و آن‌گونه كه لازم است برخورد نمايد. در کنار آن بايد با مطرح کردن وضعیت وخیم رهبری، اين موضوع را در هر جا و مکانی مورد بحث قرار داده و تلاش شود تا ديگران نيز بدين شيوه برخورد نمايند. اينگونه مي‌توان حقيقتاً به رهبر آپو انديشيد؛ برخوردي که تنها در سطح احساسي و عاطفي باشد، فايده‌اي در بر نخواهد داشت. فلسفه رهبر آپو فلسفه عمل به دانسته‌هاست. اگر چند کلمه در راه آزادي خلق خويش و انسانيت بدانيم و بدان عمل کنيم، مفيدتر از دانستن هزاران کلمه و عمل نکردن به آن است. آپوئيسم با اين فلسفه، کردستان را از نو احيا نمود و فرد کرد را به مرزهاي انسانيت و آزادي بازگرداند و امروزه نیز با انقلاب روژاوا که سرمنشاء آن همان فلسفه ی آپویی است توانسته جامعه را از گرداب ازخودبيگانگي ايجادشده به‌دست دشمنان نجات دهد. اگر هر یک از ما حقيقتاً چند گفته‌اي را که از رهبر آپو و مکتب آپوییسم آموخته ایم، در زندگي خويش به‌کار ببرد، آن وقت خواهیم توانست در راه اعتقادات خويش و براي آزادي سرزمين خود و ساير خلق‌هاي منطقه و انسانيت نقشي مهم ايفا نمايیم. ازاینرو بایسته است هر انسان با وجدان، با مشرف بودن براینکه جان اوجالان و زندانیان سیاسی در بند در خطر بوده، از تمامی جانهای آگاه خواسته می شود تا  تمامی سعی و تلاش خود را برای آزادی اوجالان بکار برده و اعتراضات خود را در چهارچوب شعار "ديگر بس است" ترویج دهند.

 

در آخر با درک این مساله که دیگر در ایران "آژیر وضعیت قرمز" بصدا درآمده و دیگر ایران نمی تواند همچون گذشته به سیاستهای ضد بشری و ضد خلقی خود ادامه دهد و با آگاهی به این موضوع که این سطح و نحوه ی مشارکت مردمیست که آينده ايران را تعين خواهد كرد. بایستی هر کس در ایران از تمامی ظرفیتهای موجود جهت رسیدن به این هدف استفاده نمایند. اگر تمامی بخشهای جامعه از جمله متفکران و جامعه ی دانشگاهی، زنان، جوانان و نهادهای مدنی با خواست‌های جنبشهای کارگری، دانشجویی و اعتراضات خیابانی همراه نشود، امکان رسیدن به موفقیت در این خیزشها کم و این اعتراضات به خطر خواهد افتاد.

 

یکبار دیگر ضمن درود فرستان به اعتراضات كارگري در ايران به ويژه كارگران نيشكر هفت‌تپه و نيز دعوت از پشتيباني تمامي احاد جامعه، به كارگران، معلمان، دانشجويان و تمامي آنهايي كه بدون هيچ ترديد و ترسي در تلاش براي رسيدن به احقاق حقوق برحقشان ایستاده و براي رسيدن به جامعه‌اي دمكراتيك در ايران، كردستان و منطقه از هيچ تلاشي فروگذاري نمي کنند دعوت مي‌كنيم كه هر انسان باوجدانی تلا‌ش خود را براي رهايي ملت‌هاي ستمديده دوچندان سازد.