خلق‌های ایران و توطئه‌ی بین‌المللی [یادداشت]

با انعقاد معاهده‌ی قصرشیرین در سال ۱۶۳۹ گام نخست تقسیم شرق کردستان آغاز شد؛ با این پیمان شرق کردستان از بخش دیگر آن منفک شد

در سال ۱۶۳۹ با انعقاد معاهده‌ی قصرشیرین نخستین بخش از کردستان جدا و این نخستین قدمی بود که برای تقسیم کردستان برداشته شد. واکنش در برابر شرق، در قرن نوزده و بیستم راه را بر تقسیم کردستان به سه بخش دیگر هموار نمود. با این نگاه تاریخی، ما اکنون در قرن بیستم در مقابل توطئه‌ی دولت‌های غربی وترکیه علیه رهبر آپو قرار گرفته‌ایم. بیست سال قبل، شرق کردستان با موضع‌گیری خود در مقابل توطئه‌ی دولت‌ها بار دیگر به جهانیان نشان دادند که معاهده‌ی قصر شیرین بدون محتوا بوده و کردستان یک واحد است. نیز یازده فوریه مصادف با گذشت چهل سال از ظلم و دیکتاتوری رژیم ولایت فقیه می‌باشد. این رژیم نیز در نوع خود تداوم توطئه‌ی دولت‌ها علیه کردها به شمار می‌رود.

 

نخستین توطئه علیه کردها

در این یادداشت تلاش می‌کنیم واقعیت توطئه‌ای را که علیه خلق‌های ایران و خصوصا خلق کرد انجام شده است بازگو کنیم تا دلایل علت خشم و نفرت کردها در مخالفت با توطئه درک گردد. نیز در مقابل رژیم کنونی که چهل سال است  خود را تحمیل کرده است، اندیشه و فلسفه‌ی رهبر آپو چگونه جامعه‌ی ایرانی را دگرباره زنده و بر پا داشته است. زیرا رهبر آپو چندین بار اشاره نموده است که جامعه‌ی ایرانی بیشترین میزان آمادگی را برای استقبال از سیستم ملت دمکراتیک داشته و از زمینه‌ای آماده در این رابطه برخوردار است.

 

امروزه ایران نیز همانند هر دولت-ملت دیگری در خاورمیانه دچار گسست‌های گشته است. ملت-دولت ایران در حال فروپاشی بوده و در چنین برهه‌ای نمی‌تواند بیش از این موجودیت خویش را تداوم بخشد. رژیم کنونی بر اساس سنت توطئه‌ی سیستم خسروانی به قدرت دست یافته است. فارس‌ها با نمایندگی کوروش و با خیانت هارپاگئوس علیه مادها به قدرت رسیدند. می‌توان این رویداد تاریخی را به عنوان نخستین قدم خیانت و توطئه‌ علیه کردها قلمداد کرد. این توطئه در حقیقت نه فقط علیه کردها بلکه تمامی خلق‌های ساکن در جغرافیای ایران انجام شده است. این  گفته ناشی از یک واقعیت تاریخی است؛ زیرا کنفدراسیون مادها متشکل از عناصر بسیاری از ملیت‌های مختلف بود. کنفدارسیون مادها از بومیان کهن زاگرس تشکیل شده بود. مبارزه‌ی آن‌ها در مواجهه با امپراتوری آشوریان و پیروزی آن‌ها بر این امپراتوری در نتیجه‌ی اتحاد میان این عناصر مختلف بود. دلیل اصلی شکست و فروپاشی  آشوریان در مقابل مادها را می‌توان نشات گرفته از نحوه‌ی سازماندهی آنان دانست. پیشاهنگی کردها در این پیروزی موضوعی مهم است که امروز نیز اکنونیت خود را همچنان تداوم می‌بخشد.

 

در این میان حمایت فراوان کوروش از یهودیان جال توجه می‌باشد. کوروش از طریق توطئه و گونه‌ای از کودتا به قدرت رسیده است. بدون شک این مساله صرفا یک دگرگونی در قدرت به شمار نمی‌رود، بلکه پرداختن به این موضوع واجد ابعاد اندیشه‌ای بسیار مهمی نیز می‌باشد. مبارزه‌ی مغ‌ها در مقابله با اندیشه‌ی حاکمیت در وجود زرتشت تبلور می‌یابد. در واقع در میان ۷ طایفه‌ی مغ‌ها (مُخ، میژی، که در زبان کردی به معنای فکر، عقل و اندیشه نیز آمده است) که مسئولیت جامعه‌ی ایرانی آن عصر را بر عهده داشتند، زرتشت نفش بسیار مهم و پیشاهنگی را بر عهده دارد. فلسفه‌ی زرتشت در بنیادهای خود، مبانی کنفدراسیون مادها را تقویت نمود. گفته‌ی رهبر آپو مبنی بر اینکه یک اندیشه قدرتمند میتواند یک امپراتوری قدرتمند را به از میان بردارد، اثبات این واقعیت است. نبرد قدرت در میان کردها و دیگر عناصر تشکیل دهنده‌ی جمعیتی جغرافیای آن روز ایران، در بنیادهای خود نبرد اندیشه بود.

 

با قتل مغ‌ها در مقام پیشاهنگان و تجسم عقل جامعه، امپراتوری ساسانی  بیش از پیش گسترش یافت. سیستم خسروانی در حیطه‌ی قدرت ساسانیان، تا اندازه‌ای راه را بر تفکر و اندیشه‌ی آزادیخواهی مسدود کرد. دگرگونی محتوای آیین زررتشتی بنیادی‌ترین کار سیستم خسروانی در این شاهنشاهی بود. در ایران، همواره نیروهای غالب، ایمان، اعتقادات، مذهب و مفهوم آزادی و حقیقت را بر مبنای منافع حکومت و قدرت خود دگرگون ساخته و آن را در ردایی دیگر به جامعه داده‌اند. و در این رابطه نیز تا اندازه‌ای متاسفانه موفقیت به دست آورده‌اند. با قتل مغ‌ها، درصدد برآمدند تا ذات زرتشت، یعنی میتراییسم را از میان بردارند. قتل مانی توسط موبد مودان (زرتشتیان متقلب) اقدامی بود در راستای ممانعت از گسترش اندیشه و فلسفه‌ی حیات آزاد. قتل مانی و زدن اتهام به وی (نمونه‌ی کنونی قرار دادن نام جنبش آزادی در لیست ترور) دلیلی برای عدم گسترش فلسفه‌ی مانویت تبدیل شد. در صورتیکه بر مبنای شرایط آن روز امپراتوری رو به اضمحلال ساسانی، مانی به پیروزی دست می‌یافت، می‌توان گفت که تقدیر خلق‌های ساکن در جغرافیای ایران بدینگونه که هست نمی‌بود. از همین‌رو می‌توان گفت جستجوی آزادی وحقیقت در میان قصر و کاخ‌‌های خسروانی، شیوه‌ی درست مبارزه نبوده و بدون نتیجه خواهد بود. متاسفانه این شیوه از مبارزه در مقابل حاکمان تا به امروز در ایران ادامه یافته است. کنکاش ما در این رابطه است. می‌توان قتل مانی را توطئه‌ای دیگر در تاریخ خلق‌های ساکن در جغرافیای ایران قلمداد کرد.

 

در دوره‌ی ساسانیان می‌توان به بهرام چوبین اشاره کرد که یک فرمانده‌ی کرد بود. بهرام چوبین در بسیاری از نبردها پیروزی‌های بزرگی را کسب و یکی از کسانی بود که شاه ساسانی، خسرو پرویز به وی اعتماد داشت. اما قابل توجه است که بهرام چوبین به رغم تیزبینی و ذکاوت، در جریان توطئه‌ای از سوی مخالفان کشته شد. جالب توجه است که وزرا و ساکمان دربار ساسانی، اعم از رومی و ترک با یکدیگر به توافق رسیده و توطئه‌ای را علیه بهرام طراحی می‌کنند، پادشاه را به این باور می‌رسانند که بهرام چوبین در تلاش برای خیانت بوده و به گونه‌ای وحشیانه وی را به قتل می‌رسانند. در این مقال، تلاش نداریم تا سیر وقایه را با ذکر جزئیات بازگو کنیم، اما وجود چند موضوع اساسی و قابل توجه می‌تواند ما را در درک هر چه بیشتر توطئه علیه خلق کرد یاری رساند.

 

گفته‌ی صفویان به کردها: قیام کنید اما مقاومت نکنید

اگر به دوره‌ی صفویان و همزمان با آن، عثمانیان بپردازیم، بدون شک دامنه و نحوه‌ی توطئه علیه کردها بسیار گسترده‌تر و متفاوت‌تر می‌گردد. شاه عباس اول، پادشاه صفویان یکی از کسانی است که بیش از هر شخص دیگری بافت جمعیتی جغرافیای ایران را دگرگون ساخته است. شکل‌گیری امروزه‌ی جغرافیای سیاسی ایران نشات گرفته از ذکاوت شاه عباس می‌باشد. با نگاهی به نقشه‌ی ایران درمی‌یابیم که ملت‌هایی که به مقاومت و مبارزه دست زده‌اند، هموراه در مرزها قرار داده شده‌اند. فرستادن کردها تا مرزهای افغانستان، خراسان متاثر از این سیاست شاه عباس بوده است. می‌دانیم علویتی که در مقابل اسلام به مقاومت دست زد و جوهره‌ی خود را حفظ کرد، با تطور محتوای خود به مذهب شیعیان و سپس دین دولتی تبدیل شد. مقاومت‌های فراوانی در مقابل این امر انجام و شاه عباس به منظور تحریف این حقیقت، قتل‌عام‌های گسترده‌ و تغییرات بزرگ دموگرافیک را در دستور کار خود قرار داده و این سیاست را طی دورانی مدید ادامه داد. با نگاهی به سیاست صفویان، در می‌یابیم که سیاست‌های آنان از شباهت فراوانی به سیاست‌های ساسانیان و سیستم پهلوی برخوردار بوده است. همانگونه که محتوای دین زرتشتی به دست مغ‌ها دچار تطور گشت، صفویه نیز محتوای علویت را تغییر و آن را به تشیع تبدیل کردند. به رغم آنکه روشنفکران ایرانی نیز براین باورند که تشیع علوی با تشیع صفوی متفاوت بوده و به در شکل جدید خود به دین حاکمیت و خدمتگزار دولت تبدیل شده است، این مذهب نمی‌تواند مذهب جامعه باشد. گفته‌ای از شاهان صفویه در ارتباط با کردها برجای مانده است که: "قیام کنید اما مقاومت نکنید." انچه که برای کردها مشروع قلمداد شده است مرگ است، حسرت حیات آزاد، مبارزه برای دگرگونی جهان و جستجوی حقیقت همانند گناه قلمداد شده است. نه مقاومت، بلکه سر فرودآوردنِ کردها را طلبیده‌اند.

 

عصر تاریک قجری و مبارزه‌ی کردها

در تاریخ ایران، عصر پادشاهان قاجاری جزو تاریکترین اعصار تاریخ ایران می‌باشد. هیچ دوره‌ای خلق‌های ایران به زانو درنیامده‌اند، از قتل‌عام‌ها گرفته تا نقض کرامت انسانی، در دروه‌ی پادشاهان قاجاری به اوج خود رسیده است. در حقیقت نمی‌توان سیاست شاهنشاهی در این دوره را با دوره‌های پیشین چندان متمایز قلمداد نماید. زیرا سیستم خسروانی در ایرانی با حاکمیت پارس‌ها آغاز و تا به امروز تداوم یافته است. شاید در برهه‌های متمایز تاریخی این سیاست تحت عناوین دیگر تجسم یافته باشد، اما محتوا آن بازتاب دهنده‌ی همان جوهره‌ی خسروانی می‌باشد. کریم خان زند لک است، یکی از شاخه‌های کرد؛ شایان توجه است که قاجارها با خیانت وزیر لطفعلی‌خان زند، یعنی حاج ایراهیم خان کلانتر به قدرت رسیدند. آقا محمدخان قاجار شیفته‌ی قدرت و حاکمیت بود. هزاران کرد و خصوصا علوی توسط وی به قتل رسیدند. آقا محمدخان چشمان مخالفان خود را از حدقه در می‌آورد، این شیوه‌ی از میان برداشتن مخالفان توسط وی بود. دوران کوتاه مدت قدرت‌ زندیه، به عنوان دوره‌ای طلایی قرن هجدهم بود. کریم خان خود را با عنوان وکیل الرعایا معرفی می‌کرد. در بعد فرهنگی و هنری و اقتصادی ایران در این دوره پیشرفت‌هایی را به خود دید. متعاقب وی، لطفعلی خان زند، نوه‌ی صادق خان، برادر کریم خان به قدرت دست یافت که با توطئه‌ی حاج ابراهیم خان به قتل رسیده و زمینه برای قدرت آقا محمدخان فراهم آمد. آقا محمدخان استخوان‌های کریم خان را از گور بدر اورده و در زیر پله‌های قصر خود دفن کرد. هر چند در این نوشته از کردها سخن می‌گوییم اما در واقع، تمامی خلق‌های ساکن در جغرافیای ایران که خواهان زندگی خارج از سلطه‌ی سیستم خسروانی بودند، قتل عام و توطئه‌هایی بزرگ انجام شده است. نمونه‌های فراوان دیگری از این دست وجود دارند.

 

بعد از انقلاب اکتبر ١٩١٧ شوروی، همانند دیگر مناطق جهان، شعله‌های انقلاب بر ایران و شرق کردستان نیز وزیدن گرفت؛ در سال ۱۹۳۷ تفکر کمونیست- لنینیستی برای نخستین بار از سوی دکتر تقی ارانی که اصالتا آذری بود، در ایران پای گرفت. بعد از ان و خصوصا در آذربایجان و کردستان با پیشاهنگی جمهوری آذربایجان به مرکزیت تبریز و جمهوری کردستان در مهاباد طی سال‌های ۱۹۴۶-۱۹۴۵ تاسیس شدند، اما چندان نپاییدند. دو خلقی که بیش از دیگر خلق‌ها مورد اجحاف قرار گرفته و بیش از دیگر خلق‌ها نیز میل به آزادی و استقلال را داشتند. نمی‌توان مبارزه برای آزادی را به انقلاب سال ۱۹۱۷ و انقلاب اکتبر محدود کرد. همانگونه که در بالا نیز ذکر آن آمد، مبارزه برای آزادی از فرهنگ میترایی تا مانوی، بابک، بابک و تا به امروز تداوم یافته است.

ادامه دارد ...

بخش دوم این یادداشت به بررسی 'اشتباه‌های جنبش‌های چپ- سوسیالیست در شرق کردستان و ایران' می‌پردازد.