در محکومیت جایزه آمریکا برای سه تن از شخصیت‌های کردستانی [یادداشت]

"مردم کردستان حق دارند صاحب احزابی باشند که پلاتفرمهای سیاسیشان قابل خرید و فروش نیست. سازش ناپذیری و شفافیت دیپلماتیک و رفت و آمدها جزو ابتدایی ترین شروط است. بدون لکنت زبان این اقدام آمریکا بایست قویا محکوم شود"

هر کسی، حزبی، سازمانی علیه جایزه آمریکا برای سه تن از رهبران حزب کارگران کردستان موضع نمی‌گیرد، حتی سکوت می‌کند، به هر دلیلی خودش را به کوچه علی چپ میزند، در بهترین حالت از لحاظ سیاسی پرت است! یک فرصت مهم سیاسی را برای تحکیم رابطه‌اش با مردم از دست می‌دهد. در بدترین حالت در صف خود نیروهایی مرتجع و کاسه بدست است. منافعش ایجاب نمی‌کند، موضع بگیرد.

 

سرخط‌های یک موضع سیاسی روشن این است:

۱. جایزه چند میلیون دلاری آمریکا، یک چیزی شبیه ربودن اوجلان است. فرقی ندارد. این بار اینقدر خون مردم کردستان را لای دلار پیچیدند و تحویل سران احزاب ناسیونالیست دادند که دیگر هواپیما و گروه ضربت هم لازم ندارند، میدانند خودفروشی الان نورم اخلاقی خیلی‌هاست، جایزه تعیین کرده تحقیرشان کند و بگوید خودتان بگیرید تحویل بدهید. شماها که برای یک دلار هم مردم میفروشید!

 

۲. مسئله اصلا پ.ک.ک نیست. مسئله نورم است. مسئله سطح سیاسی ایجاد کردن است. رواج تروریسم علیه رهبران احزاب سیاسی است. آمریکا برای سر اسنودن در روسیه جایزه تعیین نمی‌کند، چون سقف بشریت متمدن در برخورد به این اقدام را میداند. در کردستان با دلارهای خونین سقف را به کمک رهبران احزاب ناسیونالیست معتاد دلار پائین آورده است. آنقدر پائین که دیگر خودشان می‌دانند کردایتی اینها نرخش این است. این سقف ارتجاع است. امروز پ.ک.ک را می‌فروشند، فردا نوبت تک تک خود همینهایی است که سکوت و یا همکاری کردند. مبارزه سیاسی همیشه یک دیالکتیک دارد. سقف که بالاست، دشمن مجبور است هم اندازه و در ارتفاع بالا اقدام کند. سقف را که پائین گداشت، سریدن به پائین و پائین و پائینتر تا جایی که زیر چکمه هایش جا بشوند کاری ندارد. برای بالا رفتن انرژی لازم است. برای پائین سریدن هیچ! یک هل کافی است.

 

۳. وقتی رهبر خودمختاری طلبان کاتالونی تحت تعقیب بود و به بروکسل آمده بود، کسی برای سرش جایزه نگذاشت. وکیل داشت. دادستان داشت. اعلام جرم داشت. قانون و مدنیت وجود داشت. جایزه گذاشتن، ربودن، بدون اعلام جرم و وکیل و دادگاه و غیره همینجور سرخود تهدید کردن و دستگیر کردن و بیخبر گذاشتن مردم یعنی تعیین میزان حق مردم کردستان. وقتی اجازه دادیم این بشود سطح مدنیت در این منطقه، آنوقت نپرسید چرا زن را در کردستان عراق سنگسار میکنند. دمیرتاش را با وجود رای مردم دستگیر، فعال حقوق کارگری را اعدام و فعال محیط زیست را گم و گور میکنند.

 

۴. هدف آمریکا صرفا اعلام حمایت از اردوغان نیست. جایزه پولی گذاشتن، هدفش به رخ کشیدن پولکی بودن رهبران احزاب ناسیونالیست و تعمیق شکاف درون آنهاست. همین الان و بعد از اعلام این جریان یک عده‌شان راه افتادند دفاع میکنند. یک عده همکاری، یک عده در بهترین حالت عامدانه سکوت کردند! شکاف درون ناسیونالیسم کرد، هم فرصتی برای چپ کردستان است، هم به ضرر مردم است، چون اینها حتی وقتی از لحاظ سیاسی و اخلاقی فرو می ریزند، آوارشان سر مردم خراب میشود!

 

۵.اینها فرصتهایی است که کمپ چپ کردستان، یک کمپ صادق، رادیکال، همراه مردم کردستان نبایست از دست بدهد. یک جاهایی هست در تاریخ برش ایجاد میشود. مردم کردستان حق دارند صاحب احزابی باشند که پلاتفرمهای سیاسیشان قابل خرید و فروش نیست. سازش ناپذیری و شفافیت دیپلماتیک و رفت و آمدها جزو ابتدایی ترین شروط است. بدون لکنت زبان این اقدام آمریکا بایست قویا محکوم شود.

مهرنوش موسوی